وقتی به این درخت ها نگاه می کنید، همه چیز زیبا و منحصر به فرد به نظر می رسد. درختانی بلند و کشیده با بدنه صاف و صیقلی که مثل یک تابلوی نقاشی مقابلتان قد علم کرده اند. اما انگار یک جای کار می لنگد! این درخت ها صرف نظر از شکل جالبشان شبیه تصورات همیشگی شما از درخت نیستند. بله درست حدس زدید! این درخت ها وارونه اند! در یک نگاه کلی به نظر می رسد این درخت ها سر و ته در زمین فرو رفته باشند. به خصوص اگر زمستان این درخت ها را ببینید، شاخه های خشک آنها شبیه به ریشه هایی هستند که در آسمان فرو رفته اند و امتداد پیدا کرده اند. این درخت ها، همان بائوباب های معروفی هستند که حکایت شان را در کتاب شازده کوچولوی آنتوانت دوسنت اگزوپری خوانده اید. این درخت ها اغلب در افریقا و استرالیا رشد می کنند و برای پرورش، نیاز به مناطق کم ارتفاع دارند. افسانه هایی که درباره این درختان وجود دارد، می گوید که یکی از خدایان یهود این درختان را که در باغ او روییده بود دوست نداشت بنابراین درختی را از زمین کند و آن را روی دیوار بهشت انداخت اما درخت از بین نرفت و به زمین فرود آمد اما به صورت وارونه در زمین فرو رفت و استوار ماند! این درختان به شکل عجیبی رشد می کنند و تا ارتفاع 30 متر می رسند. قطر آن ها حدود 11 متر است و این یعنی که آنها غول پیکرترین درختان زمین هستند! آفریقایی ها به بائوباب هایشان عشق می ورزند. آنها از قدیم بائوباب ها را به چشم سرپناه هایی دیده اند که در دل خود آب ذخیره می کنند و مخزنی از دانه های خوراکی هستند. گفته می شود که این درختان چندین هزار سال عمر دارند و از عجیب ترین درختان دنیا به حساب می آیند. جالب است بدانید که بائوباب های جوان شبیه درختان معمولی هستند اما وقتی عمر آنها به حدود 100 سال می رسد، کم کم ظاهر عجیبی پیدا می کند. تنه درخت شروع به بزرگ شدن می كند و شاخه های نازک و آن به شکلی خشک شده در آسمان می مانند تا آن را به یک درخت وارونه تمام عیار تبدیل کنند. بائوباب ها در فصل بارانی سال با تمام تنه خود آب جذب می کنند و متورم می شوند. درست شبیه یک اسفنج. اما در فصل های گرم سال رفته رفته از آب خود تغذیه می کنند و باریک تر می شوند. البته به جز خود درخت انسان ها و فیل های تشنه هم از آب آن استفاده می کنند. فیل ها در این زمان با خرطومشان درخت را سوراخ می کنند و چوب نرم و مرطوب آن را می جوند تا آب مورد نیاز بدنشان تامین شود.
۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه
۱۳۹۰ آبان ۱۵, یکشنبه
هتلی از جنس نمک
در نگاه اول به نظر می رسد عکسها از یک ویلای ساحلی باشد که کف آن از ماسه پوشیده شده و دیوارهایش از سنگ ساخته شده باشند. اما در این هتل امریکای جنوبی همه چیز از جنس نمک است حتی بخش عمده ای از مبلمان. هتل نمک در نزدیکی شره کولچانی در کشور بولیوی هر ماهه میزبان عده زیادی توریست کنجکاو است که دوست دارند به این هتل در وسط دریاچه خشک شده نمک بیایند. آنها در ازای پرداخت شبی 100دلار می توانند یک اتاق دو تخته را اجاره کنند که تختهایش از از نمک ساخته شده است. به گفته میشل روچا راهنمای این هتل برخی از توریستها برای اینکه مطمئن شوند برخی از وسایل از نمک است آنها را می چشند!
اینجا نیش طوفان دارد!
همه ما بارها به استان خراسان سفر كرده ایم و به پابوسی آقا امام رضا(ع) رفته ایم. اما شاید بد نباشد این بار که گذارتان به این استان افتاد، برای بازدید از بقیه دیدنی های خراسان هم برنامه ریزی کنید. پیشنهاد ما برای چنین سفری، شهرستان خواف است. جایی در 250 كیلومتری جنوب شرقی مشهد که 123 كیلومتر مرز مشترك با افغانستان دارد و از شمال به شهرستان رشتخوار، از غرب به شهرستان گناباد، از جنوب به شهرستان قاینات و از شرق به شهرستان تایباد و افغانستان می رسد. شهر خواف هنوز بافتی قدیمی دارد. آنقدر که بیشتر خانه های محلات و كوچههای خواف از خشت و گل ساخته شده اند و مردم آن هنوز به لباس های سنتی خود پایبندند. اما بدون تردید جذابترین قسمت سفر به خواف برای شما آسیابهای بادی قدیمی است كه در گوشه و کنار شهر به چشم می خورد و با وزش باد به حركت در میآیند. این آسیابها در گویش محلی آسباد نامیده میشود. برای دیدن آسبادها باید به شهر نشتیفان در 20 كیلومتری خواف رفت. از نشتیفان 30 كیلومتر تا مرز فاصله است. این شهر یكی از مراكز تولید عمده نهال در منطقه و حتی در سطح كشور است. وجه تسمیه نشتیفان به علت شدت وزش بادهای موسمی در آنجاست و نزدیك به 6 قرن است كه به این نام خوانده میشود. در واقع چون این منطقه در معرض طوفانهای بسیار شدید بوده، در ابتدا آن را «نیش طوفان» مینامیدند. البته اهالی نشتیفان در فصولی كه باد آرامی در منطقه میوزید از آب رودخانههای جنوب نشتیفان برای حركت آسیابهای آبی استفاده میكردند. اینجا نیش طوفان دارد! یكی دیگر از علل این نامگذاری وجود آسیابهای بادی فراوانی است كه در آن وجود دارد كه با فرم و فن ویژهای ساخته شده است كه به طور یقین از ابتكارات صنعتی همین مردم بوده و از نظر معماری بسیار ارزشمند و دیدنی است. علاوه بر حدود 40 آسباد موجود در منطقه نشتیفان، در مناطقی از قبیل سنگان، برآباد و خرگرد هم می توانید آسبادها را ببینید. درباره پیدایش آسیابها اطلاعات دقیقی در دست نیست. اغلب مورخان كه در طول قرون متمادی به ایران سفر كردهاند، ساخت آنها را قبل از فتح ایران به دست مسلمانها ذكر میكنند و حتی برخی پا را فراتر نهاده و آنها را به 1700 سال قبل از میلاد مسیح مربوط میدانند. قدیمیترین و موثقترین مرجعی كه وجود آسیاب بادی را قبل از اسلام در ایران اثبات میكند، تاریخ ابن خلدون است. بعد از دیدن این آسبادها می توانید گشتی در شهر بزنید و از جاذبه های دیگر آن بازدید کنید. اینجا نیش طوفان دارد! مسجد ملك زوزن این مسجد در 65 كیلومتری جنوب غربی شهر خواف، در شهر قاسم آباد و در فاصله تقریبی 2 كیلومتری از جاده اصلی واقع شده است. این مسجد كه سال 615 هجری قمری ساخته شد، تنها اثر معماری زوزن است كه پس از حمله مغول برجای ماند. مسجد فعلی بر روی خرابههای مسجد قبلی احداث شده است. مسجد ملك زوزن از مساجد 2 ایوانی به سبك خراسانی است و تاریخ بنا در كتیبه آجری سمت چپ ایوان قبله دیده میشود؛ ربیع الاول سال 615 هجری قمری. اینجا نیش طوفان دارد! مدرسه غیاثیه خرگرد مدرسه غیاثیه خرگرد در جنوب روستای خرگرد و به فاصله 5 كیلومتری خواف بر سر راه تایباد واقع است. این مدرسه تاریخی در زمان شاهرخ تیموری و به سال 848 ه.ق ساخته شده است. زیبایی و استحكام بنا بهگونهای ا ست كه سدههای متمادی مركز پرجنب و جوش تعلیم و تعلم بود. بنا در 2 طبقه و با 32 غرفه و حجره، 8 تالار مربع در گوشهها و 2 تالار بزرگ در طرفین هشتی ورودی به عنوان مسجد و مدرسه ساخته شده است. نمای درونی و نمای بیرونی جلوی بنا آراسته به كاشیكاری رنگارنگ معرق بسیار زیبا و كتیبه است، داخل ایوانها و رویه تمامی دیوارها هم با تلفیق كاشی و آجر زینت شده است. اینجا نیش طوفان دارد! مجموعه تاریخی خواجه یار این مكان در ارتفاعات موسوم به خواجه یار مشرف به شهر خواف واقع است. مجموعه تاریخی ـ فرهنگی خواجهیار شامل گورستانی منسوب به شهدای صدر اسلام، بنای كوچك 2 طبقه و آبانباری از دوره قاجار است. علاوه بر این جاذبه تاریخی، ارتفاعات خواجهیار با چشمانداز وسیعی به مركز شهر، تفریحگاه كوهستانی خوافیان و مناطق مجاور به شمار میآید. اینجا نیش طوفان دارد! مسجد جامع سنگان بنای جامع سنگان از یادگارهای معماری اوایل سده هفتم است. این اثر در ابتدا به صورت 2 ایوانی ساخته شده و امروزه دارای یك ایوان در ضلع غربی و رواقهای طرفین است. نكته بسیار با اهمیت برای گردشگرانی كه به بناهای تاریخی علاقه دارند، تغییر وضعیت پایههای ایوان قبله به علت زلزلههای متعدد است. این بنا از جمله مساجد سبك خراسانی و همانند و همزمان با مساجد زوزن و گناباد است و آجرها با هماهنگی خاصی، پایهها و لچكیهای ایوان و رواقها را زینت دادهاند. بر لچكیهای ایوان قطعات كتیبه و آجریهای قالب زدهای نصب شده كه متعلق به بنایی كهنتر از مسجد بوده است. اینجا نیش طوفان دارد! بند سلامی بند سلامی در 6 كیلومتری شمال شرقی سلامی و 31 كیلومتری شهر خواف قرار دارد و از سنگ و ساروج در دهانهای به عرض بیش از 20 متر پرشده است. به استناد نوشتههای اصطخری و حمدالله مستوفی، ملك محمود سیستانی در زمان حكومت خود آن را بازسازی كرده و در زمان خواجه نظامالملك خوافی در قرن 9 بازسازی شده است. این سد یكی از مراكز عمده تفریحی منطقه به حساب میآید و در فصل بهار و تابستان، روزانه پذیرای گردشگران بسیاری است.
زخم و عکس و خاطره
مردم هنوز استقرار نظام مشروطه را باور نکرده بودند که مجلس شورای ملی به توپ بستهشد؛ دوم تیرماه 1278 بود. خانه ملت ویران شد، آزادیخواهان کشته شدند و استبداد صغیر آغاز شد. امید مشروطه این بار نه به دارالخلافه تهران که به شهرهای دیگر بود. مشروطه هنوز در دارالسلطنه تبریز نفس میکشید. در این شهر چند خانه سرپا بودند که در 11 ماه محاصره آزادیخواهان را دور هم جمع میکردند؛ مردان معروفی از ستارخان و باقرخان تا حیدرعمواغلو و اعضای انجمن غیبی. استبداد صغیر سرانجام تمام شد، اما غیر از زخم و عکس و خاطره، خانههایی باقیمانده که به گلوله توپها سپرده نشد و در دیوارش میراثی شد از روزهای آن دوران. امروز 105 سال بعد از مشروطه خانهای در محله راستهکوچه تبریز باقی مانده که شاهد زنده آن روزهاست و میتوانید بخشی از تاریخ مشروطهخواهی را از نزدیک ببینید. زخم و عکس و خاطره سلام نظامی انتهای اسلحهاش را بر زمین تکیه داده و یک دستش به کمر است، ستارخان سردار ملی نگاهش به دوردست است و یک طرف ورودی موزه ایستاده. باقرخان هم مثل او در طرف دیگر ایستاده. مجسمههای برنزی دو آزادیخواه بزرگ مشروطه سالهاست در ورودی موزه قرار گرفتهاند؛ با تفنگهای پر و نوارهای فشنگی که بر سینه دارند. سلام سردار باید از پلهها به طبقه بالا بروید، در اتاق اول یکی از راهنمایان موزه را میبینید که پشت میزی چوبی و قدیمی نشسته و اگر سوالی داشتهباشید به آنها جواب خواهد داد. اگر به کف اتاقها نگاهی بیندازید، پیکانهای رنگی را میبینید که مسیر و نحوه گردش را در تمام اتاقها نشانتان خواهد داد. اشیای خاص: در اتاق اول اشیای خاص و منحصربهفرد موزه را خواهید دید، مثل فرش مشروطه. یکی دیگر از دیدنیهای این اتاق تابلوهای ستارخان و باقرخان است که سال 1382به موزه اهدا شدهاند و با استفاده از شن و ماسه تصویرسازی شدهاند. متن صدور فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه و همینطور تصمیم قانونی اهدای القاب ستارخان و باقرخان به دو مبارز بزرگ مشروطه در این اتاق قرار دارند؛ البته اصل این اسناد در مرکز اسناد ملی تبریز (خانه اردوبادی) نگهداری میشوند و ایندو رونوشتی از آن اسناد است. زخم و عکس و خاطره انجمن غیبی: اتاق دوم زیباترین بخش این ساختمان است و تندیس شخصیتهای برجسته و تاثیرگذار مشروطه ساخته شده در اینجا قرار دارند. تندیسموسسان مرکز غیبی هم اینجاست: «کربلایی علی موسیو»، «حاج رسول صدقیانی» و «حاج علی دواچی» اینها را موسسان اولین انجمن مخفی ایران میدانند. یک ویترین دیدنی هم در این اتاق هست؛ ویترینی که تعداد زیادی مدال و نشان ستارخان، باقرخان و صمصمامالسلطنه را دارد؛ همان مدالهایی که بعد از پیروزی مشروطه نمایندگان مجلس ملی بر سینه این مشروطهخواهان زدند. آزادیخواهان خاص: در اتاق بعدی تندیس دو شخصیت متمایز مشروطه یعنی «زینب پاشا» و «هوارد باسکرویل»وجود دارد. زینب پاشا را پیشتاز زنان آزادیخواه آذربایجانی میدانند. اما تماشای یک شیء را در این اتاق نباید از دست داد؛ دستگاه چاپ ژلاتینی که در یک ویترین جداگانه به نمایش درآمده. این دستگاه چاپ استنسیل تاریخی یکی از دستگاههایی است که مشروطهخواهان شبنامهها و اعلامیههایشان را علیه استبداد و نیروهای روسی چاپ میکردند. زخم و عکس و خاطره نویسندگان معروف: تعداد زیادی روزنامهنگار، ادیب و نویسنده معروف دوره مشروطه را در این اتاق میتوانید ببینید؛ در بزرگترین تالار موزه: «علیاکبر دهخدا»، «میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل»، «طالبوف»، «ضیاء الاعلما»، «حاج اسماعیل امیرخیزی» و... همراه با زندگینامه مختصری از آنها و چند نمونه از روزنامههای آنها مثل صور اسرافیل، اختر، سعادت، ناله ملت و... اینجا هستند. سمت چپ این تالار بزرگ دو اتاق کوچک وجود دارد که یکی مخصوص نمایندگان مجلس شورای ملی به همراه اعتبارنامههای آنان و اتاق دیگر هم مخصوص روحانیون این دوره است. سرداران مشروطه: اتاق بعدی به طور خاص به معرفی سرداران مشروطه پرداخته. تندیس چهار شخصیت مبارز ستارخان، باقرخان، حسینخان باغبان و امیر حشمت نیساری در چهار گوشه اتاق قرار دارند. یک ویترین هم از خنجرو قمه و اسلحههای سرد آن زمان برای نمایش در این اتاق قرار دارد. آثار متنوع: دو اتاق آخر آثار متنوعی برای تماشا دارد، از جمله نمونه تمبرهای یادبود ستارخان و باقرخان و تندیس «حاج علی ختایی»، بازرگان آزادیخواه مشروطه و همینطور اسامی مشروطهخواهان هم همراه با تصاویرشان قرار دارد. زخم و عکس و خاطره از فروش فرش تا اسلحه ماوزر با وجود آنکه تمام اشیای موزه مشروطه دیدنی است، اما سه دیدنی را در موزه نباید از دست داد: در خانه مشروطه فرشی وجود دارد در ابعاد 198 در 138 سانتیمتر که دو سال بعد از به توپ بستن مجلس در قرهباغ آذربایجان بافته شد. در حاشیه آن شعری به زبان ترکی بافتهشده و اشکالش هم تصاویری است از زندگی ساده روستایی. بالای این شعر این عبارت نوشته شده: «یاشاسین مشروطه، آباد اولسون ملک ایران» یعنی زنده باد مشروطه، آباد باشد ملک ایران. زینب پاشا زن آزادیخواه تبریزی در ماجرای رژی یا امتیاز انحصار توتون و تنباکو به انگلستان و هم در باز کردن در انبارهای دولتی در ماجرای قحطی تبریز حدود 40 زن را رهبری کرد و پا به پای دیگر آزادیخواهان جنگید. «هوارد باسکرویل» هم معلم آمریکایی تبار مدارس تبریز بود که در جنگهای 11ماهه تبریز به آزادیخواهان پیوست و توسط نیروهای دولتی کشته شد. تندیس های این دو نفر را هم می توانید در موزه ببینید. غیر از تندیسها در این اتاق اسلحه کمری ستارخان هم برای تماشا هست؛ یک اسلحه ماوزر آلمان، 10 تیر که خیلی دیدنی است. گلوله توپ، یک اسحله سرپر یا زنبورک دوره مشروطه و اسحله کمری «امیر ارشد» از مشروطهخواهانی که بعدا به آزادی خواهان پیوست هم در یک ویترین جداست. این اسلحه هم ماوزر آلمانی است و جای20 تیر دارد. زخم و عکس و خاطره آنچه باید از موزه بدانید بنای تاریخی خانه مشروطه با معماری دوره قاجار در محله قدیمی راسته کوچه و در ضلع غربی مجموعه بازار تبریز واقع شده است. مالک نخستین آن حاج مهدی کوزه کنانی از شیفتگان حریت و آزادی بود. این خانه بعد از به توپ بستن مجلس در سال 1287 ه.ش مرکز تجمع جمعی از برجسته ترین چهره های مشروطه در آذربایجان بوده و در جنگهای 11 ماهه تبریز علیه نیروهای دولتی ستاد فرماندهی و محل تشکیل جلسات مجاهدین مشروطه به شمار می رفت. تصمیم مهم و انقلابی پائین آوردن پرچم های سفید تسلیم در مقابل قوای محمدعلی شاه قاجار در همین خانه گرفته شده است. بنا با قسمت الحاقی آن در زمینی به مساحت 1300 مترمربع و با دو طبقه اندرونی و بیرونی حاصل ذوق هنرمندانه معمار تبریزی بنام «حاج ولی معمار» است که سال ها در روسیه ساکن بود و پس از بازگشت به تبریز در سال 1247 ه.ش آن را بنا نهاد. ویژگی های خاص معماری دوره قاجار، تزئینات چشمگیر، به کارگیری نورگیر زیبا و چشم انداز موسوم به کلاه فرنگی با ستون ها و سرستون های گچبری شده، پنجره های ارسی، درهای منبت کاری شده در اتاق اصلی موسوم به «طنبی» و غلام گردش دور راه پله، هرکدام به نوعی ذوق و هنر ایرانی را به نمایش گذاشته و آن را به یک نمونه منحصر بفرد تبدیل کرده است.
ازدواج به سبک ایرانی
در ایران شاید هیچ مراسمی به اندازه ازدواج پر رسم و رسوم نباشد. رسم و رسومی که هر کدام در هر گوشه از کشور رنگ و بوی خودشان را دارند و با آداب هر قوم برگزار می شوند. تاریخچه برخی از رسوم در جشن عروسی، به پیش از تاریخ میرسد. این رسوم، در فرهنگ بسیاری از ملل جهان مشترک است، مثل تبادل حلقه ازدواج، مهریه و شیربها، هدیه دادن گل و... اما در هر کدام از مناطق کشور جزئیات جالبی به آنها اضافه شده که خواندن و دانستن شان خالی از لطف نیست. ازدواج به سبک ترکمن ها عروسی ترکمن ها پر از رمز و راز است که به دورانهای قدیمی زندگی آنها بستگی دارد، مراسم ازدواج در گذشته تا حدودی متفاوت تر از مراسم عروسی در حال است، ازدواج ترکمن ها در گذشته چندین مرحله داشت. تصمیم گیری پدر و مادر عروس، شیرینی رد کردن، تعیین شیربها و روز عروسی از جمله مراحل جشن عروسی ترکمن هاست که نوع و شیوه اجرایی برخی از این رسوم فرق کرده است. در میان ترکمن ها تعیین مهریه زیاد توسط خانواده داماد همانند سنگ بزرگ برای نزدن به حساب می آید. ازدواج به سبک ایرانی آنها مهریه را بسیار ساده تعیین می کنند. شیربها نیز در گذشته به صورت مال، گوسفند، گاو، قوچ و شتر بود که به عروس داده می شود و به باور ترکمن ها، شیربها جنبه هدیه دادن دارد. ازدواج به سبک ایرانی ازدواج به سبک لرها در میان اقوام لر، معمولا رسم بر این است که زنان فامیل دختری را برای پسر انتخاب می کنند و چندین بار به خانه دختر رفت و آمد می کنند تا حرکات و رفتار او را در برخورد با مهمان و خانواده اش مورد ارزیابی قرار دهند پس از آن نوبت به آمد و شد ریش سفیدان است. این مرحله از عروسی در واقع پا درمیانی افراد بزرگ طایفه و به نوعی تضمین دادن آنان به منظور تایید داماد در مورد خصوصیات فردی و اجتماعی وی به خانواده عروس است. پس از اینکه ریش سفیدان نظر خانواده عروس را جلب کردند مقدمه کار فراهم شده و خانواده و فامیل داماد پس از چند روز رسما به خواستگاری عروس میروند. پس از این مرحله، خانواده عروس نیز شرطهای خود را برای قبول این وصلت اعلام کرده و خانواده داماد بعد از چند روز رضایت خود را به خانواده عروس اعلام می کند. یکی از آداب ویژه مردم لر که در آیینهای عروسی مردم این دیار رایج است رقص و پایکوبی به همراه بازیهای سنتی و محلی است. ساز و سماع، کمانچه و تنبک از آلات موسیقی است که در آیین عروسی لرها از آن استفاده میشود. ازدواج به سبک ایرانی ازدواج به سبک گیلانی ها از نکات جالب مربوط به ازدواج در غالب نقاط گیلان به ویژه در مناطق روستایی یکی آن است که پیوند دو خانواده اصولا با یاری و همکاری در کار و زندگی آغاز می شود. تأملی در قسمتهای مختلف این مراسم نشان می دهد که اگر چه از جهت مالی داد وستدهایی در قالب هدایای مختلف بین دو خانواده صورت می گیرد، اما بخش عمده آن جنبه کمک به عروس و داماد را دارد و همکاری میان آنها بسیار چشمگیر است. پسران در شالیکاری، درو شالی، کلش ریختن بام خانه ها، درو گندم وسایر کارهای کشاورزی و باغداری، دامداری، نوغان داری و غیره که بر عهده مردان است به کمک پدر نامزد خود به اصطلاح به یاوری می روند. دامادها معمولا این کار را بعد از ازدواج نیز ادامه می دهند. در شرق گیلان نهالی را که از خانه پدرعروس از خاك درمی آورند و این نهال را عروس و داماد با هم در خانه داماد می کارند. در بعضی از روستاهای غرب و شرق گیلان مادر عروس پای خروسی را که از مادر داماد گرفته با رشته های رنگین ابریشمین به پای مرغ می بندد و آن مرغ و خروس را با عروس همراه می کنند تا در خانه داماد بند از پای آن برگیرند و در لانه ای که آماده کرده اند جایشان دهند. ازدواج به سبک ایرانی ازدواج به سبک شیرازی ها شیرازیها خانه داماد و عروس را برای مراسم عروسی آذین بندی می کنند و گلدان های سفالی که معمولا دارای گل شمعدانی است دور حوض می گذارند. کف حیاط فرش می گسترند بعد از حضور همه مدعوین و گرم شدن مجلس به دنبال عروس می روند. معمولا زنان هنگام ورود به خانه عروس کل می كشند و زنانی که در خانه عروس یعنی از یاران نزدیک او هستند با کل جواب می دهند بعد بزرگتری که همراه داماد است از پدر و مادر عروس اجازه می خواهد که او را با خود ببرند عروس دست پدر و مادر خود را می بوسد و خداحافظی می کند بعد عروس را از زیر قرآن می گذرانند. هنگامی که عروس به خانه داماد وارد می شود یک نفر ظرفی را که درآن عسل است جلو عروس می آورد عروس انگشتش را کمی درآن زده به در خانه می کشد و وارد می شود. سینی دیگری که یک جلد قرآن مجید و یک ظرف و یک کاسه آب که برگ سبز یا شاخه گل در آن می افکنده اند و یا نارنجی که روی آب کاسه افتاده جلوش آورده می شود. عروس قرآن را می بوسد و از زیر آن می گذرد و دیگران ظرف نقل را روی سرش می پاشند. بعد کاسه آب را که نارنج یا برگ سبز یا شاخه گل در آن شناور است پیش پایش می گذارند تا عروس از روی آن رد شود. عروس باید طوری عبور کند که پایش به ظرف اصابت کند و ظرف واژگون شود. ازدواج به سبک ایرانی ازدواج به سبک شهرکردی ها در استان چهار محال و بختیاری تا همین چند سال پیش هفت شبانه روز عروسی برگزار می شد. در روستاهای این استان عروسیها هفت شبانه روزطول می کشد و فامیل نزدیک داماد و همه همسایگان هفت روز مانده به روز عروسی در خانه داماد جمع می شوند و هر کدام مشغول کاری می شود. همه دست به دست هم می دهند وکارهای عروسی را انجام می دهند. در عروسیهای روستایی، اهالی روستا خودشان برای عروسی آشپزی می کنند واجاقهای بزرگ گلی را به پا می کنند و برای آتش زیر دیگها همه مردان فامیل جمع می شوند واز صحرا هیزم می آورند تا در روز عروسی مشکلی نداشته باشند. زنان فامیل ازهفت روز قبل گرد هم می آیند و کارهایی از جمله پاک کردن سبزی برای قورمه و لپه برای قیمه وپوست کندن بادمجان وسرخ کردن، پاک کردن گوشت ومرغ و... انجام داده تا در روز عروسی کاری باقی نمانده باشد تا بتوانند سنتهای عروسی را با خیال آسوده انجام بدهند.
اشتراک در:
پستها (Atom)