سهگنبد نام برجی است در جنوب شرقی شهر ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی
این بنا آرامگاه بوده و در سال ۵۸۰ قمری در جنوب شرقى ارومیه ساخته شده.
مقبره یا برج آجری سه گنبد متعلق به قرن ششم هجری بوده و در مدخل بنا سه کتیبه به خط کوفی باقی مانده است.
برخى از مورخین عقیده دارند که این بنا به جاى آتشکدهاى از دورهٔ ساسانى احداث شده است، ولى هیچگونه سند معتبرى مبنى بر صحت ادعاى خود ندارند.
از سوى دیگر در مدخل بنا سه کتیبه به خط کوفى است که آن را از سنگ تراشیدهاند و در پایان کتیبه، محرم سال ۵۸۰ هجرى خوانده مىشود. از این رو شاید بتوان مقبره یا برج آجرى سه گنبد را متعلق به قرن ششم هجرى دانست.
طبق این کتیبه این بنا به دستور یکی از امرای سلجوقی به نام شیث قاطه المظفری ساخته شده است. از نظر معماری این بنا با مقابر قرن ششم هجری قمری بخصوص مقابر مراغه و سایر مقبره های دوره های سلجوقی مشابهت فراوانی دارد.
بنای تاریخی سه گنبد عبارت است از سکوی بلندی که به شکل استوانه و مدور ساخته شده است.
قطر بنا 5 متر و ارتفاع آن 13 متر می باشد. ساختمان فعلی دو طبقه است و در چهار سمت آن دریچههایی وجود دارد.طبقه اول به نام سردابه خوانده می شود که دارای پوششی قوسدار است و بدین وسیله از طبقه دوم مجزا میشود.
درب کوچک طبقهٔ اول ۱ متر و ۷۰ سانت ارتفاع دارد. طبقهٔ دوم که اتاق مقبره خوانده مىشود داراى درى به ارتفاع دو و نیم متر است.
به عبارت دیگر، بناى استوانهاى شکل مدور داراى دخمهایست که قسمت فوقانى آن را به وسیلهٔ آجر تبدیل به بنایى شامل اطاق مقبره کردهاند و مدخل آن در یک قالب معمارى پر نقش و نگار محاط شده و در بدنهٔ استوانهاى برج تعبیه شده است؛ درگاه ورودى آن در میان طاقهاى سطحى واقع شده و از لحاظ معمارى زینت خاصى به آن بخشیده است.
سقف اصلی گنبد و دیوارهای آن تماما سالم و بر جا می باشد. طبقه دوم بنا مانند سایر مقادیر دوره سلجوقی روی سردابه احداث شده است.
تزئینات سر در ورودی مقبره در نوع خود کم نظیر میباشد و به صورت قطعات سنگ و گچ با نقوش هندسی و کتیبه به خط کوفی تزئین شده است.
مصالح قسمتهای تحتانی بنا تا ارتفاع حدود 3/6 متر از سنگهای تراش خاکستری رنگ ساخته شده و از این قسمت به بالا تمام مصالح بنا از آجرهای چهار گوش میباشد.
این اثر با شماره 242 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
۱۳۹۱ فروردین ۱۸, جمعه
برج کاشانه بسطام - سمنان
برج کاشانه، برج بلند و زیبایی است که در جنوب شهر بسطام و جنوب خاوری مسجد جامع بسطام در استان سمنان قرار دارد
برج کاشانه بسطام از بناهای تاریخی قرن هفتم و هشتم هجری است. تاریخ بنای برج کاشانه بر اساس کتیبه سر در ورودی، سال 700 قمری است.
ارتفاع این برج 20 متر است و در بالای برج نوشتهای به خط کوفی دیده میشود که در آن نام الجایتو ثبت شده است.
ارتفاع این برج از درون ۲۴ متر و از بیرون نزدیک به ۲۰ متر است. شکل خارجی آن چند ضلعی منتظم سی ضلعی است.
در بالای برج دو حاشیه از آجرها بزرگ وجود دارد که روی آن مطالبی نوشته شده است. در ضلع جنوب غربی این برج روی یک آجر کلمه بسم الله الرحمن الرحیم با خط ثلث بسیار زیبایی دیده میشود.
سقف برج به گذشت زمان فرو ریخته بوده که در دورههای بعد به تعمیر آن اقدام شده است.
برخی از شرقشناسان از جمله آندره گدار بر این گمان است که این بنا از آثار غازانخان مغول است و نام اصلی آن غازانه بوده که به مرور زمان و بدون توجه به اصل آن کاشانه نایده شده است.
از تاریخ بنای این برج اطلاع صحیحی در دست نیست. به عقیده اهالی بسطام، این برج قبل از اسلام آتشکده زرتشتیان بوده است.
در دورههای بعد از اسلام، از این برج برای دیدهبانی بسطام استفاده میشد. با توجه به اسلوب ساختمان و عوامل دیگر به نظر میرسد؛ این بنا به رصدخانه بسیار شبیه است.
این ساختمان که نمای خارجی آن دارای جلوه و شکوه خاصی است، از بناهای درخور اهمیت خطه قومس بوده و نمای خارجی آن نیز دارای جلوه و شکوه خاصی است.
برج کاشانه در سال 1310 به شماره 69 در فهرست آثار تاریخى به ثبت رسیده است.
برج شمس تبریزی
برج شمس تبریزی روی مزاری منسوب به شمس تبریزی در دوره صفویان در شهر خوی ساخته شد
این بنا در محلهٔ امامزاده سید بهلول در شمال غربی شهر خوی در آذربایجان غربی واقع است.
سطح بیرونی این مناره با شاخهایی از قوچ وحشی که شاه اسماعیل صفوی طی اقامت 40 روزهاش در کوه چله خانهٔ خوی شکار کرده بود، تزیین شده است.
طبق اسناد موجود، این بنا به دستور شاه اسماعیل صفوی ساخته شده و مناره آن به وسیله شاخ قوچهای وحشی تزئین شده است. از شاخ قوچ در مناره یاد شده برای نشان دادن قدرت و مهارت شاه اسماعیل در شکار قوچ در یک روز صورت گرفته است.
مدارک و تصاویر مینیاتوری باقیمانده از مقبره شمس تبریزی در شهرستان خوی نشان میدهد این بنا در ابتدا از ۳ مناره دور قبر شمس تشکیل شده بود که به دلایل طبیعی اکنون تنها یکی از آنها مانده است.
برج شمس تبریزی 3.40 متر قطر داشته و مساحت آن نیز ۱۱ متر است.
مقبره شمس تبریزی دارای برجی به ارتفاع ۱۷ متر است و آرامگاه شمس در فاصله ۱۰ متری از مقبره ساخته شده قرار دارد.
محمدبن علی بن ملک تبریزی ملقب به شمسالدین، یا شمس تبریزی در سال 582 هجری قمری در خوی به دنیا آمد.
مقبره شمس تبریزی که دارای برجی به ارتفاع ۱۷ متر است از چند سال گذشته به طور محسوسی منحرف شد و بیم آن می رفت که بنای برج در آینده فرو بریزد.
به همین دلیل در سال 1386 با همکاری کارشناسان ایتالیایی، مقبره و برج شمس تبریزی در شهرستان خوی مرمت شد.
برج طغرل در شرق آرامگاه ابن بابویه در شهر ری
برج طغرل در شرق آرامگاه ابن بابویه در شهر ری در استان تهران قرار دارد
این برج از آثار به جا مانده از دورهٔ سلجوقیان است و در سال 1310 با شماره 147 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاست.
برج طغرل با مساحتی بالغ بر 48 متر مربع و ارتفاعی در حدود 20 متر و با اسکلتی خشتی و آجری به صورت استوانهای افراشته خودنمائی میکند که نمای داخلی آن به صورت استوانه است.
این برج شبیه عقربههای ساعت بوده و میتوان از روی تابش آفتاب روی کنگرههای آن زمان را تشخیص داد.
در ضلع شمالی و جنوبی برج دو سردر با معماری طرح رازی ساخته شده است و تقریباً تا ارتفاع 4 متری برج دیوارها به صورت توپ تا قطر دیوارهای حدود 1.5 متر تشکیل شده و دیوارهای بالای ارتفاع 4 متر به صورت تو خالی طراحی شده و وسط آن پلیکانی وجود دارد که درب آن در همان ارتفاع در ضلع شمالی بنا خودنمائی میکندکه رابطی بین قسمتهای تحتانی و فوقانی برج میباشد.
دربها و قوسهای رازی که فشار فوقالعادهای را تحمل میکند و تو خالی بودن دیوارهای فوقانی به استحکام بنا کمک کرده و جنس خشت به کار رفته در برج که از زاج و خاک و سفیده تخم مرغ است بر استحکام آن میافزاید.
از ویژگیهای جالب و منحصر به فرد این برج، کاربرد آن به عنوان یک ساعت آفتابی عظیم است.
بدین صورت که ترک-های دور تا دور برج به گونهای طراحی شده که با طلوع آفتاب در سمت شرق بنا، کمکم یکی از کنگرهها روشن میشود و آفتاب به درون آن میتابد.
با گذشت نیم ساعت از طلوع خورشید، نصف کنگره روشن میشود و با گذشت یک ساعت از طلوع خورشید، یک کنگره به طور کامل روشن میشود.
به همین ترتیب با گذشت دو ساعت دو کنگره و با گذشت سه ساعت سه کنگره روشن میشود، تا اینکه لحظهای فرا میرسد که خورشید روی نصف النهار منطقه و در بیشترین ارتفاع خود از افق قرار میگیرد.
در این هنگام خورشید دقیقاً بالای سر در جنوبی برج قرار میگیرد، زیرا دربهای برج کاملاً شمالی جنوبی بوده و روی نصفالنهار واقع است.
برج طغرل برای نخستین بار در سال ۱۳۰۱ شمسی مرمت و بازسازی شد و پس از آن لوحهای مرمر بر سردر بنا نصب شد.
اوایل دههٔ 70 بار دیگر این بنا مورد بازسازی قرار گرفت و بطور جدی در نیمهٔ سال ۱۳۷۷ آغاز و در زمستان ۱۳۷۹ به پایان رسید.
نمایی از روستا و برج کشمر
این بنا بر فراز بقایا و آوارهای قلعهای کهن به نام کوشک ساخته شده و از دیدگاه معماری با برج رادکان در چناران قابل مقایسه است. بنا فاقد کتیبه است و بیشتر نشان دهنده اسلوب معماری در قرن هفتم هجری است.
معماری این برج که 18 متر ارتفاع دارد به سبک برج رادکان است. شکل درونى برج، هشتگوش است و دارای 42 متر محیط خارجی و 21 متر محیط داخلی میباشد. نمای خارجی پوششی مخروطی شکل دارد و از آجر ساخته شده است. بنا دو جداره است که از جدار داخلی طاقیهایی به داخل بنا ساخته شده.
راهروی پلکانی و مارپیچ بین دو جداره صعود به پوشش اول را مهیا میکند. بدنه بنا دارای دو قسمت است که قسمت پایین دوازده ضلعی است و پایه بنا را تشکیل میدهد، قسمت بالای پایه، بدنه اصلی و دارای 48 ترک به شکل نیم ستون میباشد.
برج از داخل دارای 3 طبقه و ارتفاع تیزه اصلی گنبد تا کف 31 متر است. معماری این بنا نیز به معماری سبک سلجوقی نزدیک است.
مطالعات نشان داده که لحظه سال تحویل را در روز اول بهار از روی این برج و در محل یکی از طاقچههای آن با استفاده از نور خورشید تعیین میکردهاند. مهمترین کارکرد این برج راهنمایی مسافران مرکز ایران به نیشابور بوده است.
برج رادکان - خراسان رضوی
ارتفاع این برج 35 متر، قطر داخلیاش 14 متر و قطر خارجی آن 20 متر میباشد. منظر بیرونی بنا تا ارتفاع 5/2 متری به شکل 12 ضلعی و از آن جا تا زیر گنبد به صورت 36 ترک نیم ستونی ساخته شده است. برج رادکان دارای گنبد مخروطی شکل است که ساختمان آن احتمالاً در سال 607 قمری به پایان رسیده است.
این برج بر دشت میان توس و رادکان سایه افکنده و همتای دیگر آن نیز در گرگان وجود دارد که به رادکان غربی مشهور است. همین موضوع باعث شده برخی نام رادکان را با راه و مسیر هم پیوند بدانند چنان که «راد» و «رد» در زبان پهلوی به معنای نظم و ترتیب و «رده» آمده و برج رادکان در مسیر راه و جاده درست همین کار را میکند که از نامش پیداست.
تاریخ احداث برج رادکان را ماکس افن برشم آلمانی سال 600 و اندی و هرتسفلد سال 680 ذکر کردهاند. هرتسفلد برج را مقبره یکی از حکام مغول میداند که برخی وی را امیر ارغون مغول میدانند. گدار مستشرق فرانسوی آن را آرامگاه یک زن و مطلع المشس آن را از آثار دیلمیها میداند.
علاوه بر راهنمایی مسافران و مقبره به دلیل وجود منفذهایی به تعداد بروج دوازدهگانه برخی برای این برج کارکرد تقویم و ستارهشناسی نیز قایلاند. برج رادکان، در روزگار اوج خود، تنها تعیین کننده فصل، سال و نوروز در جهان بوده است.
برج رادکان، که تصور میشد آرامگاه یکی از ایلخانیان است تنها برجی است که توانایی تعیین چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را دارد. این برج اثر ریاضی دان، ستاره شناس و دانشمند بزرگ ایرانی، خواجه نصیرالدین توسی است.
برج به 12 دیوار خشتی بیرونی با پهنا و بلندی پایه گذاری شده که برج را به 12 بخش 30 درجهای تقسیم میشود و هر دیواره 30 درجه از زاویه افق را دربر میگیرد، دو در دیوار مقابل هم ساخته شده و بر دیواره 365 ترک نی ستونی وجود دارد که برج را به 36 ترک 10 درجهای تقسیم کرده است.
انتخاب مکان درها، دریچه ها در برج اتفاقی نیست، درها درست در راستای طلوع یلدایی (آغاز زمستان) و غروب آغاز تابستان در پهنه برج ساخته شده است و این برج تنها برجی است که می توان از طریق آن چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را معین کرد.
برج رادکان دارای ویژگی هایی است که باعث افتخار ایرانیان بوده و تاکنون علی رغم پژوهشهای صورت گرفته تنها بخشی از هویت نجومی برج آشکار شده است.
برج آرامگاه بابا حسین - همدان
برج آرامگاه بابا حسین (یا ددحسین) در ۵۵ کیلومتری غرب ملایر و ۱۲ کیلومتری شرق مرکز دهستان سفید کوه (انوچ) در دامنه باغات روستای سیاه کمر، قرار دارد
گفته شده که این مکان، آرامگاه یکی از پیامبران بنیاسرائیل، حضرت یوشع بن نوح بوده که در گذشته مورد توجه یهودیان ساکن در منطقه بوده است.
برج آرامگاه بابا حسین دارای پلان و و طرح 12 ضلعی منتظم از نوع برج مقبرههای دارای گنبد رک (مخروط) است.
قسمت داخلی آن به صورت 8 ضلعی و در داخل هریک از اضلاع طاق نمایی نسبتا عمیق با قوسهای جناغی ایجاد شده.
این طاق نماها هر یک داخل قاب مستطیلی شکلی که با آجرکاری برجسته ایجاد گردیده است قرار گرفتهاند. وجود این طاق نماها علاوه بر تزیین جهت کاستن اضلاع دوازده گانه بیرونی به 8 ضلع در درون بوجود آمدهاند.
آرامگاه باباحسین
برج رادکان - گلستان
این برج با حدود 32 متر ارتفاع و 15 متر قطر از 2 قسمت گنبدی و بدنه تشکیل شده که گنبد آن به صورت مخروطی بلند و کشیده و به صورت 2 پوستهای است.
این بنای تاریخی و بلند با توجه به اینکه در مسیر جاده ابریشم قرار دارد در گذشته به عنوان راهنمای بازرگانان و مسافران مورد استفاده قرار میگرفت.
از نظر موقعیت جغرافیایی این برج در یک منطقه کوهستانی، جنگلی و بر فراز تپه طبیعی صخرهای در نزدیکی روستایی به همین نام احداث شدهاست.
در این زمینه گفته شده است که با توجه به آثار باقیمانده، بنای دیگری در ضلع شمالی گنبد رادکان وجود داشت. برای بنای برج رادکان تا کنون پژوهشگران کاربردهایی همچون قصر، آرامگاه، گنبد و برج بیان کردهاند.
در زمینه نحوه ساخت برج رادکان باید گفت که مصالح بنا از آجر و نوعی گچ است که در نمای خارجی آن نیز در بین سرآجرها تزئینات گچی تورفته با انگشت دست وجود دارد.
ورودی هلالی شکل بنا در ضلع جنوبی است که در بالای سردر آن یک قاب مستطیل شکل با کتیبهای به خط کوفی و تزئینات گچی و آجری وجود دارد که قسمتی از آن از بین رفته است. نمای داخلی بنای برج رادکان کردکوی نیز به صورت مدور و با گچاندود شده است.
زیباترین قسمت نمای خارجی بنا در بخش فوقانی آن است که دو ردیف تزئینات آجری با گچبری گلهای مشابه گل لاله به همراه کتیبه کوفی و پهلوی دورادور قسمت زیرین گنبد را گرفته است.
براساس نظرکارشناسان میراث فرهنگی وجود کتیبههای پهلوی نشاندهنده حضور و تداوم زبان و خط پهلوی تا اواسط سدههای اولیه اسلامی در این منطقه است.
برج یا میل رادکان که به قلعه گبری نیز معروف است، همتای دیگری در استان خراسان رضوی و در نزدیکی مشهد تحت عنوان برج رادکان دارد.
برج رادکان استان گلستان با شماره 145 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
برج مهماندوست - سمنان
این برج که از جمله برجهای بدون سقف است، ساختمانی آجری دارد و در سال 490 قمری ساخته شده است.
ساختمان این برج با دقت فراوانی ساخته شده به طوری که بعد از حدود هزار سال که از عمر آن میگذرد، تیزی لبة تزئینات آجری قرنیزهای آن همچنان چشمنواز هستند.
برج مهماندوست شباهت زیادی به برج طغرل شهر ری دارد و به همین منظور، برخی این برج را برج طغرل سمنان نیز مینامند.
تاریخ بنا با زمان سلطان سنجر سلجوقی مطابقت دارد. قسمتی از ساختمان این برخ خراب شده ولی قسمت باقیمانده قدمت آن را تأیید میکند.
دور دایره این برج از خارج ۳۴ ذرع و قطر آن از داخل ۲۰/۷ متر است. این برج دوازده ترک دارد که یکی از ترکها مدخل است و عرض هر ترک ۲۳/۱ متر و بعد از 10 ذرع و نیم ارتفاع 3 فقره مقرنس از آجر ساخته شده و پس از آن کتیبهای قرار دارد به خط کوفی و بالای آن کتیبه دیگری است به خط بنائی و از آن به بعد گنبد مخروطی شروع میشود، اما گنبد آن خراب و آنچه باقی است به ارتفاع ۱۴ ذرع میباشد.
در برج، رو به جنوب، یک قبر آجری در وسط و دو قبر دیگر سنگچین دیگر دیده میشود. هویت شخص دفنشده در برج مشخص نیست و تحقیقی هم درباره آن انجام نشده است؛ اما اهالی روستاهای اطراف اعتقاد دارند که این برج مقبره امامزاده قاسم از اولاد امام موسی بن جعفر (ع) است.
در قسمت جنوبی این برج تپه باستانی امام آباد و در سمت شرقی آن قبرستان روستاهای امام آباد و مهماندوست واقع شده است.
در برخی منابع آمده یکی از جنگهای بزرگ نادرشاه افشار و اشرف افغان در اطراف این برج رخ داده است.
ارتفاع اصلی برج در گذشته بیشتر بوده اما بعدها به علت فرو ریختن گنبد مخروطیشکل و زیبای این بنا از ارتفاع آن کاسته شد.
تزیینات بالای برج شامل: کتیبهها و مقرنسکاریهای زیبایی است که کتیبهها به خط کوفی و دورتادور برج را فرا گرفتهاند.
در این کتیبهها تاریخ بنای برج سال ٤٩٠ هجری قمری نوشته شده است. برج روی پایه دایرهایشکلی قرار گرفته و قسمت تزیینات آن از ١٢ضلعی به استوانه تبدیل شده است که بهدلیل این ویژگی جزو برجهای استثنایی محسوب میشود.
برجهای تاریخی ایران
اهمیت چشمگیر برجهای دفاعی از اوایل دوره اسلامی تا قرن دهم، نباید موجب نادیده گرفتن برجهایی شود که از زمانهای دور در این نواحی موجود بوده ولی جنبه نظامی نداشته است.
طرح معماری برخی از این برجها بسیار ساده بود؛ نخستین نمونههای آن برجهایی مستطیل شکلاند با دیوارهای خارجی مجهّز به برجستگیهای نیمدایره که در ویرانههای اقامتگاههای امویان برجای مانده است.
براساس کاوشهای باستانشناسان، کاربرد برج به عنوان عاملی تقویتی و دفاعی به دوران شکل گیری شهرنشینی در فلات ایران برمیگردد و از آن پس همواره در بنای زیستگاههای انسانی به آن توجه شده است.
کاوشهای به عمل آمده در مغرب ایران نشان میدهد که باروهای نخستین زیستگاههای انسانی در این سرزمین، از جمله حصار قلعه بلورآباد در حاشیه دشت شمالِ روستای قره ضیاءالدین در آذربایجان غربی، بدون برج بوده است.
برجهای ایران گاه به صورت حصاری استوانهای و مستقل در نزدیکی دیوار شهرها یا قلاع قرار داشته و گاه نیز متصل به استحکامات قلعه ساخته میشدهاند.
شکل برجهایی که در گوشههای حصار قلاع تعبیه میشده، مدوّر و برجهای دیوارهای جانبی نیمدایره و گاه مستطیل بوده است.
برج در ایران کاربردهای متنوع و متعددی داشته است. علاوه بر قلاع، در دو سوی درِ ورودی کاروانسراها نیز برای دیده بانی و مراقبت برجهایی ساخته میشده است.
گاه به کبوترخانهها نیز برج کبوتر میگفتهاند، چنانکه برخی از مقبرهها نیز به میل یا برج شهرت یافتهاند. شماری از میلها را نیز که برای برافروختن آتش برفراز آنها و راهنمایی گمشدگان میساختهاند، برج میخواندهاند.
در ادامه با چند نمونه از برجهای تاریخی کشورمان بیشتر آشنا میشوید.
۱۳۹۱ فروردین ۱۷, پنجشنبه
فاطمه طاهری بازيگر قدیمی تئاتر و تلويزيون درگذشت
فاطمه طاهری بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون درگذشت. اين بازيگر صبح امروز در منزل خود در شهرك بوعلي دچار عارضه سكته قلبي شد و درگذشت. به گزارش ايسنا، این بازیگر با نام کامل فاطمه صفرطاهری اصفهانی در سال ۱۳۱۸ در تهران متولد شد و پس از اخذ دیپلم از سال ۱۳۳۶ فعالیت هنریاش را با حضور در تئاتر آغاز کرد و از سال ۱۳۶۶ نیز با فیلم «تحفهها» وارد سینما شد. از فيلمها و مجموعههاي تلويزيوني اين بازيگر ميتوان به گل پامچال، سايه همسايه، خاله سارا، طوبي، روز باشكوه، پهلوانان نميميرند، زير بامهاي شهر، دبيرستان خضرا، هامون، سفر جادويي، انفجار در اتاق عمل، شهر در دست بچهها، نرگس، ديدار در استانبول، رابطه پنهاني، طعمه، مستاجر، آبادانيها، جاي امن، مهريه بيبي، راه افتخار، بيقرار، مرد آفتابي، زن امروز، تارهاي نامرئي، طوطيا، شوخي، دختري به نام تندر، ميهمان مامان، پشت پرده مه و گرگ و ميش اشاره كرد. حضور در سريال «دارا و ندار» از آخرين فعاليتهاي بازيگري طاهري بود و در حال حاضر نيز سريال تعطيلات نوروزي از اين بازيگر از شبكه آيفيلم پخش ميشود.
آلن دلون در بیمارستان بستری شد
آلن دلون، بازیگر بین المللی فرانسه روز چهارشنبه به دلیل نارسایی قلبی در بیمارستان آمریكایی 'نوی' بستری و آنژیوگرافی كرونر شد.
به گزارش ایرنا، شبكه سراسری تلویزیون فرانسه گزارش داد كه این بازیگر بزرگ 76 ساله سینمای فرانسه به دلیل اشكالات جدی در فعالیت قلب به بیمارستان منتقل شد.
بنابر این گزارش، مقامات بیمارستان ' نوی ' اعلام كردند كه آنژیوگرافی با موفقیت انجام شد و آلن دلون بزودی بیمارستان را ترك خواهد كرد.
آلن دلون پس از عمل جراحی اعلام كرد كه از دو هفته پیش دچار تنگی نفس و كاهش ضربان قلب بوده و به همین دلیل نیز به بیمارستان منتقل شده است.
به گفته پزشكان معالج آلن دلون، بخش هایی از دو رگ قلب وی دچار انسداد بود كه با آنژیوگرافی كرونر این مشكل مرتفع شده است.
ور کشیدن گیوهها
آن وقتها که گیوههای «آجیده»، «ملکی»، «سینجانی» و «کرمانشاهی» ما هنوز به کفشهای تخت لاستیکی تبدیل نشده بودند و «آلات ناقله» که ما امروز به آنها «وسایل نقلیه» میگوییم این قدر «فت و فراوان» نبود و سروته تهران، به 4خیابان شوش و انقلاب و کارگر و هفدهشهریور ختم میشد، پیاده «گز کردن» خیابانها و کوچههای هزار توی آن روزگاران پایتخت ایران، کار عموم مردم بود و برای آنکه بهتر بتوانند طی طریق کنند، پشت گیوه را ور میکشیدند و قدری به آن آب میزدند تا پس از خشک شدن به پا خوب بچسبد و راه رفتن آسان و سریع صورت گیرد.
آن وقتها هنوز دیماه سال1335 نیامده بود و نام آشنای امروز ما، مسمی به «شرکت واحد» به گوش کسی نخورده بود و« اتوعدل» و «اتو توکل» مردم را در تهران جابهجا میکردند و محدود بودن تعداد اتوبوسهای این دو شرکت و همچنین در مسیرهای خاص جابهجا شدن، موجب میشد تا مردم در صورت عدم دسترسی به درشکه، پای پیاده را ترجیح دهند. آنها از این سر شهر به سوی دیگر رفته و بازمیگشتند و به جای هزار بیماری عجیب و غریب روزگار ماشینی ما، تنها قدری خسته شده و با اندکی استراحت، تجدید قوا کرده و باز به سر کار و زندگی خود بازمیگشتند.
اما روزگار چنین نماند و اولیای امور تصمیم گرفتند مردم را از پیاده راه رفتن آسوده سازند و «... در سال 1334 در زمان دولت علاء حل مشکل اتوبوسرانی تهران که روز به روز حادتر میشد به رئیس شهربانی وقت یعنی سرلشکر علویمقدم واگذار گردید. او بعد از یک سال مطالعه، با سرمایهای معادل 30میلیون تومان، شرکت واحد را به ثبت رساند و آغاز به کار آن را نوید داد».
در آن زمان، اکثر قریب به اتفاق رانندهها و شاگردرانندهها(که شاگرد شوفر نیز به آنها میگفتند) در اذیت و آزار مسافران ید طولایی داشتند و وی تصمیم گرفت ضمن تصفیه شدید آنها، با استخدام رانندگان جدید و گرفتن تضمینهای لازم، به شرکت واحد هویت تازهای بدهد و این تصمیم از قوه به فعل آمد و 30خط اتوبوسرانی در نقاط مختلف آن روز شروع به کار کردند و این تصمیم موجب شد تا در کار جمعآوری درشکهها تسریع به عمل آمده و سرانجام در فروردین سال1341، اکثریت قریب به اتفاق درشکهها از خیابانهای اصلی شهر جمع و به حاشیه شهر انتقال یافتند و با بسط و توسعه خطوط شرکت واحد، آن اندک درشکههای باقیمانده نیز از بین رفتند و تقریبا از سال1348 به بعد، درشکهای در تهران و حومه وجود نداشت و با توجه به ارزانی بلیت واحد(2ریال) مردم ترجیح دادند به جای ورکشیدن پاشنه گیوههای خود، کفشهای تخت لاستیکی به پا کرده و سوار بر اتوبوس و بعضا تاکسیهای خطی(موسوم به تاکسی 5ریالی) عطای پیاده گز کردن را به لقایش ببخشند و بدین طریق به استقبال انواع و اقسام بیماریها رفتند. اما این مهم فقط در همین حد باقی نماند و با مونتاژ اتومبیل پیکان، تمامی خیابانهای تهران، با پدیدهای به نام ترافیک روبهرو شدند و مسئولان شهر، راه چاره را در احداث پلهای هوایی دیدند.
ابتدا از بلژیکیها خواستند تا به کمک آمده و برای رفع معضل ترافیک و احداث پل موقت اقدام کنند که حاصل کار آنها، هنوز هم در خیابانهای حافظ و انقلاب به شکل 3پل فلزی باقی مانده است. اما مشکل حل نشد تا آنکه بساط نظام پهلوی برچیده شد و این در حالی بود که ترافیک به راستی مردم را کلافه کرده بود و کار چندانی از دست زعمای قوم برنمیآمد و آنچه در این میان فراموش شد، همانا «پیادهروی» بود. با شروع تحولات انقلاب اسلامی و کمبود بنزین، مردم قدری به گذشتهها بازگشتند و در دوران جنگ تحمیلی، با توجه به محدودیت عرضه بنزین- هر خودرو 30لیتر در ماه- آنها که توانایی پیاده راه رفتن داشتند، این کار را به صورت روزمره انجام میدادند تا آنکه هم بنزین آزاد و فراوان شد و هم کارخانههای تولید اتومبیل، کار را به جایی رساندند که شاهد هستیم و اینگونه بود که باز هم پیادهروی فراموش شد و با انباشت بیش از حد خودروها در تمامی خیابانها، ابتدا در دولت موقت که خطوطی مخصوص حرکت اتوبوسهای شرکت واحد پیشبینی شده بود و مرحله بعدی آن که همانا ایجاد محدوده طرح ترافیک بود و به دلیل جنگ تحمیلی متوقف مانده بود، این طرح به موقع اجرا گذارده شد. با تشدید آلودگی هوا در سال 1385، طرح زوج و فرد هم به رغم محدودیت عرضه بنزین به طرح قبلی افزوده شد و باید همچنان منتظر طرحهای جدید سلبی دیگر بود؛ شاید در این رهگذر مردم به فکر بیفتند، سراغ گیوههای قدیمی بروند و حداقل مسافتهای کوتاه را پیاده طی کنند.
آسیبپذیری محدوده تاریخی «میدان مشق» که تقریبا منطقه نسبتا وسیعی را در قلب تهران قدیم به خود اختصاص داده است با توجه به وجود ساختمانهای حساسی همچون شهربانی کل کشور و وزارت امور خارجه، مسئولین را بر آن داشت تا ابتدا ورود و خروج خودروهای عمومی و شخصی را به این محدوده با موانع فیزیکی سد کنند و با توجه به آنکه در اصلی سردرباغ ملی، بیش از 20 سانتی متر به خاطر بالا آمدن کف خیابان، سالها بدون حرکت و مسدود باقی مانده بود، با برداشت مصالح زائد و بازگرداندن اندازه کف سردر به وضع سابق و همچنین مسدود کردن خیابانهای ورودی از دو طرف دیگر- خیابانهای سیتیر و فردوسی- این محدوده تاریخی خالی از خودرو در انواع و اقسام آن شد و با کفسازی مناسب و ساخت بناهای جدید- مثل موزه و کتابخانه ملی ملک- به سبک و سیاق معماری همگون و قدیمی با دیگر بناهای این محدوده، گویی تهران قدیم بار دیگر زنده شد و امروز به راحتی از ابتدای سردر ورودی باغ ملی، میتوانیم ساختمان قدیمی قزاقخانه را در شمال این محدوده ببینیم. این الهامبخش مسئولین شهرداری شد تا در قدمهای بعدی، ابتدا خیابان باغ سپهسالار (خیابان صف) پیادهراه شده و سپس به سراغ کوچه مروی بروند و امروز نوبت خیابانهای منتهی به خیابان 15خرداد است که حداقل تا تقاطع ناصرخسرو، پیادهراه شده و با محدود ساختن تردد خودروها و بلای ناگهانی به نام موتورسیکلت، امید آن که آرامش به این محدوده بازگردد.
خیابان 15 خرداد
سروصدا، ترافیک و توقفهای دوبله خودروها، دل شیر میخواست که این محدوده را پیادهراه سازد و نادر کرمی، شهردار وقت منطقه12 این جسارت را داشت که با پشتیبانی مسئولان بالادست خود، علاوه بر به کرسی نشاندن حرف خود، مخالفین را مجاب سازد و امروز تکهتکه این محدوده از چهارراه گلوبندگ تا چهاراه سیروس میرود که کاملا به صورت پیادهراه درآمده و قدم زدن در آن به آسودگی صورت گیرد، اما فراموش نکنید که در داخل بازار، گاریهای دستی و ورود غیرقانونی موتورسیکلتها، علاوه بر خطرات موجود، امان برخی را بریده است و ایضا همین حکایت در خیابان ناصرخسرو حاکم است که با توجه به سختگیری تردد خودروهای فاقد طرح، موتورسیکلتها با تمام قوا جولان میدهند و این مهم را انشاءالله مسئولین حل خواهند کرد.
میدان ارک، خیابان بابهمایون و خیابان داور
این محدوده نیز امروز کاملا مسدود شده و با کفسازی مناسب، میتواند محل امنی به دور از غوغای ترافیک و سروصدا باشد و در صورت نظرخواهی از مردم، بدون هیچ شک و تردیدی، همگان خواهند گفت به رغم آنکه عادت کردهاند که حتی برای پیمودن صدمتر راه از خودرو استفاده کنند، با کمال میل این مسیر را پیاده طی میکنند و در صورت عدم توانایی کافی، با نشستن بر مبلهای تعبیه شده، خستگی درکرده و بقیه راه را طی میکنند.
شک نداشته باشید اگر این نسخه شفابخش برای بخش تاریخی تهران نوشته نمیشد، امروز این اندک بناهای تاریخی شهرمان، در زیر غبار دود و لرزشهای حاصل از تردد خودروهای سنگین فرومیریختند و آسیب جدی به مجموعه کاخ موزه گلستان که نگین انگشتری تهران قدیم است، وارد میشد. تنها یک سؤال باقی میماند؛ آیا در این محدوده و در آستانه بهار سال91، درختکاری به صورت اصولی صورت میگیرد تا یکی دو دهه دیگر شاهد آن باشیم که پرندگان رمیده از شهرمان، بار دیگر به این محل وسیع و انشاءالله کمتر آلوده برگردند؟
امروز کلاغها از شهرمان کوچ کردهاند، قمریها مهربانند که ماندهاند و گنجشگها گویی با دود و سروصدا انس گرفتهاند. کافی است به داخل محوطه پارک شهر بروید و بر فراز درختان بستر چنار آن، شاهد جیغهای طوطیان وحشی باشید و از پرواز آنها لذت ببرید. چه خوب است شهرداری این کار مهم و زندگیساز را با مطالعه دقیق در دیگر نقاط شهر انجام دهد؛ کاری که در شهر شیراز با احداث تونل زیرزمینی در اطراف ارک کریمخانی انجام و این اثر تاریخی را از خطر ویرانی نجات داد. شهرهای بزرگ ما به این پیادهراهها نیاز دارند تا مردم به آسایش و سلامت برسند؛ چنین کنیم.
کاروانسرای قلعه شور - اصفهان
این کاروانسرا در دوره قاجار و در زمان ظلالسلطان ساخته و در سال 1332 مرمت شده است.
کاروانسرای قلعه شور از جمله بناهای 4 ایوانی بوده با پلانی مربع و حیاط مرکزی نگین شکل. این بنا دارای 2 محور تقارن بوده و هر جبه آن دارای یک ایوان مرکزی و 2 اتاق در طرفین است.
پشت اتاقها شترخوانها قرار گرفته که دسترسی به آنها از طریق 2 راه باریک در سرسرای ورودی و 4 راه در قسمت نیمهشتهای حیاط امکان پذیر است.
گوشههای حیاط در دو طرف راهرو، 2 اتاق برای اقامت مهتران وجود دارد. نمای بیرونی این کاروانسرا شامل سردر ورودی است که 6 ردیف طاقنما در طرفین آن قرار گرفته است. پوشش سقفهای این بنا نیز طاق و چشمه است.
کاروانسرای قلعه شور در سال ۱۳۷۹ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 2699 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
۱۳۹۱ فروردین ۱۶, چهارشنبه
قنات بزرگ وزوان - اصفهان
قنات وزوان قبل از اسلام و در زمان ساسانیان در 2 کیلومتری شمال شهر وزوان احداث شده و مادر چاه آن در جنوب شهر میمه در استان اصفهان قرار دارد وزوان شهری است قدیمی در ۹۰ کیلومتری شمال اصفهان و در میان دشت میمه واقع گردیده است.
وزوان از شمال با میمه از جنوب با روستای ونداده از غرب با روستای ازان و از شرق با روستاهای مراوند و ابیانه همسایه است. طول قنات وزوان یک هزار و 800 متر و عمق مادر چاه آن 18 متر و دارای 64 حلقه چاه است. در مسیر کوره قنات 3 سد زیرزمینی احداث شده که بزرگترین آن در حدود یک هزار 200 متری از مادر چاه در عمق 16 متری احداث شده و مهمترین ویژگی آن امکان بستن دریچه خروجی قنات در فصل زمستان است. با این کار آب در فصل زمستان در دریاچه قنات ذخیره شده و در فصل بهار با باز کردن آن، آب بیشتری در دسترس کشاورزان منطقه قرار میگیرد. قنات بزرگ و تاریخی وزوان دارای سد زیرزمینی بوده و قادر به ذخیره آب در فصولی که کشاورزان نیاز به آب ندارند میباشد. قدمت این قنات به حدود 2000 سال پیش میرسد و باستان شناسان ژاپنی پس از بازدید این قدمت را تایید نموده و این قنات تاریخی را یکی از نادرترین قنوات جهان معرفی کردهاند. همچنین قنات بزرگ وزوان از سوی یونسکو به عنوان یکی از اعجاب انگیزترین قناتهای جهان شناخته شده است. قنات وزوان در سال 1379 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 2962 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
کلیسای نوتردام - فرانسه
این کلیسا در جزیره سیته در میانه رود سن و در مرکز شهر پاریس، پایتخت کشور فرانسه قرار دارد.
کلیسای نوتردام که در زبان فرانسه به معنی «بانوی پاریس» است، از جمله تاریخیترین و معروفترین کلیساهای جهان به شمار میآید و سالانه بیش از 13 میلیون نفر از آن دیدن میکنند.
این کلیسا که تا مدتها به عنوان بزرگترین کلیسای اروپا شناخته میشد، در واقع زیباترین اثر در معماری گوتیک نیز به شمار میآید.
برای تزیین داخل و خارج کلیسای نوتردام صدها مجسمه کوچک و بزرگ از سنگ یا چوب تراشیده شده است.
کلیسای نوتردام یکی از اصلیترین مراکز گردشگری در پاریس محسوب میشود و سالانه تعداد زیادی از گردشگران با مذهب و ملیتهای مختلف از آن دیدن میکنند.
برجهای نوتردام ۶۹ متر ارتفاع داند. ناقوس کلیسا در برج سمت راست کلیسا قرار دارد. برای رسیدن به ناقوس حدود 380 پله سنگی فاصله وجود دارد.
همچنین بزرگترین ناقوس جهان با بیش از ۱۳ تن وزن در این کلیسا قرار دارد. این ناقوس توسط امانوئل لادوویس ساخته شده است.
حدود ۵۰ مجسمه سنگی در گوشه گوشه ایوان وجود دارد و هر کدام گویای موضوعی خاص است. در حیاط محل ورود به سالن کلیسا نیز ۱۰۰ مجسمه سنگی از پادشاهان فرانسه در کنار هم قرار گرفته است.
در جلوی نوتردام میدانی قرار دارد که تا اواسط دهه 60 با خانههای قرون وسطایی محصور شده بود و همین امر موجب میشد که کلیسا از تمامی جهات به خوبی دیده نشود.
کلیساهای تاریخی
کلیسا از عبارت یونانی اکلیسیا گرفته شده و به معنای از بیرون خوانده شده میباشد
کلیسا، مثل مسجد، محل عبادت اجتماع ایمانداران دین مسیحیت است.
کلمه کلیسا در متن اصلی عهد جدید که به زبان یونانی نوشته شده، بیش از 100 بار به کار رفته است.
کوچ بهاره درناهای خاکستری
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مرکزی گفت: کوچ بهاره درناهای خاکستری از زیستگاههای استان با گرم شدن نسبی هوا به سوی موطن اصلی این پرندگان مهاجر در سیبری آغاز شد و تا اردیبهشت ماه آینده ادامه مییابد
امیر انصاری در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: با توجه به مناسب بودن شرایط آب و هوایی در زمستان گذشته جمعیت درناهای مهاجر در زیستگاههای استان مرکزی به بیش از 15 هزار قطعه رسید که طی یک دهه اخیر کم نظیر بود.
وی افزود: درناهای خاکستری هر ساله از سیبری به سمت زیستگاههای استان مرکزی پر میگشایند و در بهار دوباره به وطن خود باز میگردند.
وی افزود: در سالهای گذشته حضور درناهای مهاجر در زیستگاههای آبی استان مرکزی بین 10 تا 12 هزار قطعه برآورد شده بود.
وی اظهار کرد: 140 گونه پرنده در استان مرکزی ثبت شده که 40 گونه آن آبزی، 50 کنار آبزی و 50 گونه نیز خشک زی است.
وی توضیح داد: تالاب کویری میقان اراک میزبان 27 گونه مهم پرندگان کشوری است و مهاجرت و زیست آنها در این تالاب به ثبت رسیده است.
طرح الاغ تاکسی در یک شهر ایتالیا
مسئولان شهری در ایتالیا همزمان با بحران اقتصادی اروپا و به منظور صرفه جویی در هزینهها و حفاظت از محیط زیست طرح الاغ تاکسی را به اجرا گذاشتهاند.
ناوگان حمل و نقل عمومی شهر رِگیو اِمیلیا اکنون برای جابه جایی مردم در سطح خیابان ها از الاغ استفاده میکند. دو الاغ قوی جثه از ابتدای ماه مارس به مردم محلی که قصد دارند خواروبار به خانههایشان ببرند، کمک میکنند.
یکی از مردم محلی به نام اِلیسا مارچی میگوید شنبه هر هفته برای خرید به بازار روز میآیم. استفاده از الاغِ تاکسی واقعا ایده جالبی است. این حیوانات به مشتریان کمک میکنند تا اجناس خریداری شده را به خانه ببرند. بدین ترتیب هوا نیز آلوده نمیشود.
طرح الاغ تاکسی را نخستین بار اتحادیه محلی کشاورزی و یکی از شرکتهای پرورش دام در ایتالیا اجرا کردند. مسئولان اتحادیه کشاورزی منطقه رگیو امیلیا معتقدند این اقدامی موثر برای حفظ سنتهای گذشته است. مارینو لانی، از مقامات محلی میگوید کشاورزی ایتالیا در گذشته برای حمل و نقل بیشتر به حیواناتی مانند الاغ، اسب و گاو نر متکی بود. اکنون ما الاغها را دوباره به سطح شهر آوردهایم و این به معنای استمرار سنت و فرهنگ قدیمی است.
ماسیمو مونتاناری، مالک این الاغ ها نیز میگوید گرچه الاغ ها سرعت وسایل حمل و نقل امروزی را ندارند، استفاده از آنها به صرفه جویی در پول و حفاظت از محیط زیست کمک میأکند. به گفته مونتاناری، پرورش الاغ ها هزینه چندانی ندارد. غذای آنها چمن و علف معمولی است که حتی اسبها نیز از آن استفاده نمیکنند. بعلاوه، از پهن این حیوانات نیز میتوان به عنوان کود برای گیاهان استفاده کرد.
مردم رگیو امیلیا هنوز به استفاده از الاغ برای حمل بارهای سنگین عادت نکردهاند، اما این دو الاغ توجه بسیاری از مردم را جلب کردهاند.
بیمارستانی که در و دیوارش هنوز صدای توپ و تانک میدهد
از اهواز 35 کیلومتر مانده به خرمشهر، در محدوده سهراهی حسینیه، تابلوی کوچکی سمت جاده دارخوین و موقعیت بیمارستان صحرایی امامحسین(ع) را نشان میدهد. ورودی بیمارستان از طریق راهرویی تنگ و تاریک به ساختمان وصل شده است.
جانمحمد زلقی، مسئول بیمارستانهای صحرایی در منطقه جنوب یادآوری میکند که این ساختمان همین چند روز پیش بازگشایی شده و در سالهای پس از جنگ تحمیلی، دست نخورده باقیمانده است؛ تنها آلودگیهای شیمیایی در و دیوار آن را زدودهاند و تعدادی لامپ هم نصب شده است. بوی شهدا هنوز در فضای بخش شیمیایی به مشام میرسد.
نخستین اتاق موجود در راهرو، مخصوص تحویل اسلحه و تجهیزات نظامی و تعویض لباس بوده؛ مجروحهای شیمیایی را که برای رفع آلودگی میآوردهاند، ابتدا لباسهای آنها در این اتاق تعویض میشده. زلقی میگوید: گاهی تعداد مجروحان شیمیایی به حدی زیاد بود که ورودی بیمارستان کاملا پر میشد و تعداد زیادی مجروح شیمیایی در نوبت تعویض لباس مینشستند.
مجروحان شیمیایی پس از درآوردن لباسهای آلوده به راهروی کناری که مخصوص شستوشو بوده منتقل میشدهاند. حدود 50حمام با دیوارهای کوتاه در 2راهرو کنار هم قرار گرفتهاند و مجروحهای شیمیایی در این مکان بدن خود را بهصورت سطحی شستوشو میدادهاند. آنهایی هم که بهشدت مجروح شده و نمیتوانستهاند به تنهایی حمام کنند، به راهروی مقابل منتقل میشدهاند و با کمک افرادی که در آنجا حاضر بودهاند، عمل رفع آلودگی سطحی انجام میشده است. زلقی توضیح میدهد: پس از شستوشوی سطحی، مجروحها به اتاق بعدی میرفتند و لباس تحویل میگرفتند. پس از پوشیدن لباسهای تمیز، مجروحان شیمیایی تقسیم میشدند؛ آنهایی که بهشدت مجروح بودند و امکان درمانشان در این مکان وجود نداشت، از خروجی وسط بیمارستان به بیرون منتقل و با استفاده از آمبولانس یا بالگرد به اهواز اعزام میشدند؛ بقیه مجروحها هم به بخش بستری منتقل میشدند و عملیات درمانی آغاز میشد.
در و دیوار یکی از اتاقهای وسط بخش مجروحان شیمیایی، سیاه و ترکش خورده است و راهنمای بیمارستان توضیح میدهد: عراقیها به این منطقه خیلی نزدیک شده بودند و حتی صدای صحبت کردن آنها هم بهراحتی شنیده میشد. تعداد مجروحها بسیار زیاد بود و تعدادی از آنها در راهروها خوابیده بودند. ناگهان صدای انفجار بلند شد و آتش ناشی از آن از راهروی وسط بیمارستان به درون زبانه کشید. آن روز خیلی از بچهها شهید شدند.
روی دیوارهای بخش شیمیایی هنوز نوشتههایی از آن زمان باقی مانده است. روی یکی از دیوارها به خط ریز نوشته شده: به امید دیدن مادر عزیزم. تنها همین دیوارها میدانند که این جمله را چه کسی نوشته؛ شاید مجروحی شیمیایی آن را نوشته باشد که روی تختی کنار دیوار خوابیده بوده و میدانسته بعثیها تا چند دقیقه دیگر مثل مور و ملخ به داخل بیمارستان هجوم میآورند و همان لحظه آرزو کرده روزی مادرش را دوباره ببیند.
پس از عبور از بخش مجروحان شیمیایی، به ساختمان اصلی بیمارستان میرسیم. این قسمت از بیمارستان صحرایی نیز درون تپهای محصور شده است. زلقی میگوید: این بیمارستان در زمان جنگ تحمیلی خدمات بسیاری ارائه داده و به نوعی وظیفه پشتیبانی عملیاتها را بر عهده داشته. زمانی که یک عملیات انجام میشد، تعداد زیادی از رزمندگان بهشدت مجروح میشدند و اگر قرار بود همه مجروحان به اهواز اعزام شوند، تعداد زیادی از آنها در مسیر شهید میشدند، ولی با وجود این بیمارستان صحرایی حتی امکان انجام عمل جراحی هم در این منطقه فراهم شده بود و بسیاری از مجروحان عملیاتها در این مکان درمان میشدند. وجود واحد ش.م.ه (بخش درمان مجروحان شیمیایی) در این منطقه در زمان جنگ نیز بسیار تأثیرگذار بود.
سقف بیمارستان هلالی شکل است و از 3 لایه تشکیل شده؛ لایه اول بتنی است و مقاومت زیادی دارد، سقف دوم از جنس سرب است و پس از آن هم لایه دیگری از جنس ماسههای بادی و گل رس قرار دارد. قطر لایه سوم 5متر است؛ به این ترتیب سقف بیمارستان مقاوم و بهطور کامل هم استتار شده است. 2نقطه از دیوار ورودی بیمارستان تا حدودی تخریب شده و کنار آن نوشتهاند «محل اصابت گلوله تانک».
بیمارستان صحرایی امامحسین(ع) 302 اتاق دارد که 8 اتاق از این تعداد برای انجام اعمال جراحی استفاده میشده؛ امکانات دیگری مانند آزمایشگاه، رادیولوژی، اورژانس، محل تخلیه مجروحان، داروخانه و خوابگاه پزشکان هم در این مکان وجود داشته و به این ترتیب میتوان گفت مکانی مجهز برای درمان مجروحان جنگی بوده است.
عکسهایی مربوط به سالهای جنگ به دیوارهای بیمارستان نصب شده؛ در ورودی بیمارستان 5عکس متوالی نصب شده و مجروحی را نشان میدهند که گلوله خمپاره در دستش فرو رفته. بهترتیب که عکسها را پشت سر میگذاریم، کمکم گلوله از دست مجروح خارج میشود و در تصویر آخر، 2پزشک جراح در کنار رزمنده آسیبدیده به دوربین نگاه میکنند؛ گلوله خمپاره نیز در گوشه تصویر مشخص است. در عکس دیگری که در راهروی منتهی به اتاق عمل نصب شده، رزمندهای مشخص است که هر دو دستش از ناحیه مچ قطع شده و دستهایش را به حالت قنوت رو به آسمان گرفته است.
با گذشت سالها از جنگ تحمیلی، هنوز هم پزشکها، پرستارها، مجروحها و خانوادههای شهدایی هستند که به نوعی با این بیمارستان ارتباطی داشتهاند و حالا میآیند تا دوباره خاطره آن روزها را زنده کنند. سیدرضا جعفری هم یکی از این افراد است که حالا با خانوادهاش از بوشهر به اینجا آمده تا برای پسر و دختر نوجوانش از روزهایی پر حادثه بگوید؛ روزهایی که موج انفجار او را به این بیمارستان کشاند. میگوید: تنها 3ساعت در این بیمارستان بستری بودم و بعد به بیمارستان بقایی اهواز اعزام شدم. نمیدانم آن 3ساعت چگونه گذشت، ولی پس از گذشت این همه سال، حسی به این مکان دارم که موجب شده هر سال به این بیمارستان بیایم.
خانم غیاثوند هم به همراه پسرش از تهران آمدهاند؛ از بیمارستان بقیهالله؛ در گوشهای از بیمارستان نشستهاند و اشک میریزند. بمانی غیاثوند در دوران جنگ تحمیلی در بیمارستانهای تهران به مجروحان جنگی خدمت میکرده؛ مجروحانی که بسیاری از آنها از همین بیمارستان به تهران اعزام میشدند؛ حالا آمده اینجا را ببیند. ابوالفضل محمدخانی، پسر خانم غیاثوند هم در عملیات کربلای 5 از ناحیه چشم مورد اصابت ترکش قرار گرفته و اکنون چشمهایش سو ندارد. هوشمند و مجید هم 2 پسر دیگر این مادر هستند که آنها هم در دوران جنگ مجروح شدهاند و حالا خیلیها به آنها میگویند موجی! شیرعلی، همسر خانم غیاثوند هم در همان کربلای 5شهید شده است. میگوید: حس عجیبی نسبت به این مکان دارم؛ خیلی از مجروحان جنگ از این بیمارستان به تهران اعزام میشدند و ما آنجا آنها را میدیدیم، ولی حالا در این بیمارستان صدای آنها را میشنوم. نمیتواند زیاد صحبت کند؛ گریه امانش نمیدهد؛ بلند میشود، بوسهای به دیوار راهروی بیمارستان میزند و میرود. به گزارش ایسنا، بیمارستان صحرایی امامحسین(ع) اکنون توسط وزارت بهداشت و درمان بازسازی شده و برای برگزاری کنگرههای علمی و همچنین بازدیدهای دانشجویی مورد استفاده قرار میگیرد، با وجود این هنوز امکان بازدید عمومی از این مکان ارزشمند فراهم نشده است.
۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه
آشنایی با بنای تاریخی زیج منیژه - کرمانشاه
زیج منیژه در بخش پایین دست طاق گرا و کوه بزرگ پاتاق، در نزدیکی گور دخمه مادی قرار دارد که مردم بومی به آن کل داوود میگویند.
این بنا دارای پلان مستطیل شکلی است که با جهت شرقی - غربی و با استفاده از مصالح لاشه سنگ و ملات گچ ساخته شده است. در بخش مرکزی این بنا تالار نسبتا بزرگی وجود دارد که پیرامون آن را راهروهایی احاطه کرده است.
از طریق راهروهای شمالی میتوان به مجموعه اتاقهای ضلع جنوبی بنا و از طریق راهرو جنوبی به مجموعه اتاقهای ضلع شمالی دسترسی پیدا کرد. [آشنایی با استان کرمانشاه]
هریک از راهروهای شرقی و غربی پیرامون تالار نیز به راهرو دیگری منتهی میشود که در نهایت از طریق این راهروها میتوان به مجموعه اتاقهای ضلع شرقی و غربی بنا دسترسی پیدا کرد.
در گذشته، هر ضلع قلعه 30 حجره با طاقهای گهواره ای شکل داشته است. امروزه تنها دو حجره سالم بر جای مانده است.
دروازه قلعه در ضلع غربی قرار داشته است. در ضلع شرقی، هنوز هم بقایای جریان آب دیده میشود.
در هر زاویه قلعه، یک برج و در میان هر دو برج اصلی، دو برج کوچک تر ساخته شده است. در میانه این دژ، سازه چهارگوش مانند دیگری دیده می شود که ارگ دژ به شمار می رود.
شواهد و مدارک معماری از جمله شکل درگاهها و قوسها و همچنین نحوه پوشش سقف فضاها نشان میدهد این بنا احتمالا متعلق به اواخر دوره ساسانی است.
بنای تاریخی زیج منیژه پاتاق در سال 1384 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 13410 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
باغچه جوق - آذربایجانشرقی
باغچة جوق ماکو در فاصلة 6 کیلومتری ماکو و حدود 2 کیلومتری از سمت غرب جاده اصلی بازرگان و در روستایی به نام باغچه جوق در استان آذربایجان شرقی واقع شده است.
کاخ تاریخی وبا شکوه باغچه جوق ماکو در باغی به وسعت حدود 11 هکتار در اواخر دوره قاجار به دستور اقبال السلطنه ماکویی، یکی از ســرداران مظفـــرالدین شاه و از حکام مقتدر آن دوره ( 1324-1313 هجری قمری) با 2500 متر مربع زیر بنا در باغی زیبا که دارای انواع درختان میوه و گلها (بوتههای بزرگ رز و ...) و درختان زینتی ( اقاقیا، تبریزی و...) و چشمهای زلال میباشد، ساخته شد و تأثیر شگرفی از سبک معماری روسیه آن زمان پذیرفته است.
در سال 1353 هجری قمری، ساختمان باغچه جوق از وراث سردار ماکویی توسط دولت خریداری شد و پس از انجام برخی تعمیرات ضروری، این مجموعه از سال 1364 برای بازدید عموم به عنوان کاخ موزه آماده گردید و در تیرماه سال 1375 هـ . ش. در فهرست آثار ملی ایران به شماره 1739 به ثبت رسید و از سال 1382 تا 1383 محوطه، عمارتها و فضاهای خدماتی آن مرمت و بازسازی شد.
این باغ از نمونههای منحصر به فرد باغسازی در ایران محسوب میشود. زیرا از یکسو دوران شکلگیری آن به دوران قاجار باز میگردد و هم به لحاظ موقعیت قرارگیری در منتهیالیه محدودههای جغرافیایی ایران و در خط تماس با دیگر فرهنگها واقع شده بود. این دو عامل در شکل گیری این باغ تأثیر بهسزایی داشته است.
این باغ در بستری کوهستانی و به عنوان یک باغ کوهپایهای مطرح میشود، که جبهة غربی و جنوبی آن منتهی به دامنه کوه با صفای «چرکین» و چشمهای به نام «کلیسه» منتهی شده و در میان باغ میوه واقع شده است و با دو حصار، از یک سو تکیه بر کوه و از سوی دیگر مشرف بر درة ماکو است.
این باغ دارای انواع درختان میوه همچون زردآلو، انجیر، توت، گردو، به، گیلاس، آلو، فندق، گلابی، بادام و سیب است که درختان زردآلو بخش اعظم درختان را به خود اختصاص دادهاند. گونههای گیاهی دیگری نظیر اقاقیا، تبریزی و بوتههای بزرگ رز نیز به شکلی پراکنده در سطح باغ دیده میشوند.
چنین به نظر میرسد که درختان در گذشته به طور منظم کاشته شده بودند و محورهایی را تعریف مینمودهاند ولی با گذشت زمان، بسیاری از آنها از بین رفته و شکل کاشت منظم آنها دگرگون شده است.
آبیاری باغ به شکل غرقآبی انجام میشده و از چشمه آبی که در یک کیلومتری بالا دست باغچه وجود دارد، استفاده میشده است. تا پیش از سال 1356 خورشیدی، آب چشمه یک هفته در اختیار باغ و یک هفته در اختیار روستا بوده است ولی هماینک به دلیل خشکسالی، این آب به طور کامل توسط روستاییان مصرف میشود.
در حال حاضر آب مورد نیاز آبیاری باغ، تنها از آب برفهای ذوب شده کوهستان و بارندگیها و آبهای فصلی و پس از اتمام آب کوهها از مازاد آب روستا تأمین میشود. به همین دلیل استخر ذخیره آبی در غرب عمارت سنگی به منظور جمعآوری آبهای طبیعی وجود دارد.
فاطمه حیدری - هما ایرانیبهبهانی
اشتراک در:
پستها (Atom)