کانون ایرانیان: ايلامي ميانه ( حدود 1100 – 1450 ق.م. )
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

ايلامي ميانه ( حدود 1100 – 1450 ق.م. )

از چگونگي به پايان رسيدن سلسله سوكل مخ ها و نيز از چگونگي بر روي كار آمدن خاندان ايگي هلكي، آگاهي چنداني در دست نيست . سه شخص كه داراي عنوان پادشاه شوش و انشان هستند ، به نامهاي كيدينو ( Kidinu ) وتن / دن روهوراتير ( دوم ) ( Tan/Dan –Ruhuratir ) و اين شوشينك – شر – ايلاني (In-shusinak-shar-Ilami ) مي باشند . مدارك يافته شده در هفت تپه متعلق به زمان تپتي – اهر
( Tepti-Ahar ) پادشاه شوش و انشان است . البته ، بيشتر گمان برده مي شود كه وي يكي از فرمانروايان سلسله سوكل مخ ها بوده است ، اما به كارگيري نام سالي از آن كدشمن _ انليل اول Kadashman-Enlil = ( Kadashman-d.DUR.GL ) ( مرگ در 1374ق.م. ). در مهري كه داراي نام تپتي اهر است ، زمان فرمانروايي وي را به حدود سال 1360 ق.م. مي رساند. بر اساس يك گل نبشته تاريخ نگاري بابلي ، كوري گلزوي دوم (Kurigalzu ) ( 1324 –1345 ق.م.) پادشاه كاشي بابل يورش برده و هورپتيل ( Horpatila ) پادشاه ايلام ( Elammat ) را شكست داده است .



از قرنهاي سيزدهم و دوازدهم ق.م. نوشته هاي بسيارارزشمندي از شاهان اين دوره بر جاي مانده است . از نخستين پادشاهان ايلامي ميانه ، تنها نامهايي بر جاي مانده است كه بزرگترين پادشاه تاريخ ايلام به نام شيلهك – اين شوشينك ( Shilhak-In-shushinak ) در فهرستهاي خود به هنگام بازسازي پرستشگاه خداوند "اين شوشينك " در شهر شوش ، از آنان نام برده است . وي نخست از دو پسر ايگي –هلكي ( lgi/e-Halki ) به نامهاي پهير – ايشن ( Pahir-Ishshan ) و اتر – كيته (Attar-Kitah ) بلافاصله پس از شاهان سلسله سوكل مخ ها ياد مي كند كه به احتمال ، سه نسل پيش از كيدن – هوترن ( Kidin-Hutran ) بوده اند . دو نوشته يافت شده از ده نو ، گواه بر فرمانروايي ايگي – هلكي پيش از دو فرزندش است .
پس از اتر كيته – پسروي هومبن –نومن ( Humban-numena ) به پائشاهي رسيد كه پرستشگاهي در ليان ( بوشهر ) بنا مي كند. از وي ، نوشته أي اهدايي به اكدي و پاره آجري كه برآن تنها بخشي از نام او باقي مانده ، برجاست . شيلهك اين شوشينك از وي به عنوان سازنده ( بازسازنده ) پرستشگاه خداوند اين شوشينك پيش از خود ياد كرده و او را از فرزندان سوكل مخ بزرگ ، شيلهه خوانده است .
پس از هومبن – نومن ، پسر وي به نام اونتش – گل / نپيريش ( Untash-d.Gal/Napirisha ) به پادشاهي رسيدو به احتمال ، پادشاهي وي همزمان با پادشاهي شولمانو- اشريداول ( Shulmanu-Asharid ) , ( 1245 – 1247 ق.م. ) پادشاه آشور ، و كدشمن – انيل دوم ( Kabashman ) ( 1256-1264 ق.م. ) پادشاهان كاشي بابل بوده باشد.
وي در 42 كيلومتري جنوب شرقي شوش پرستشگاه بزرگ چغازنبيل را در شهر آل – اونتش – گل / نپيريش ( شهر اونتش گل / نپيريش ) ك امروز بزرگترين و سالمترين زيگورات بر جاي مانده در ايران و بين النهرين است . براي خدايان شوش و ايلام ، به ويژه خداوند اين شوشينك ساخت . همچنين ، از كارهاي ساختماني و بازسازي شوش نيز –غافل نبود . با پيدايش سستي در فرمانروايي كشتي – لييش چهارم ( Kashti-Liliash ) ( 1235 – 1242 ق.م. )پادشاه بابل ، اونتش گل / نپيريش بر بين النهرين تاخت و با غنيمتهاي بسيار كه در بردارنده تنديسهاي خداياني چند نيز بود، به شوش باز گشت .
در بيست سال پادشاهي اونتش گل/نپيريش ، ايلام از انزواي تاريخي خود بيرون آمد و بار ديگر ، در پهنه سياست روز منطقه فعال شد .
پس از مرگ اونتش- گل /نپيريش ،شخصي به نام اونپتر / گل نپيريش ( GAL/Napirisha – Unpatar ) به پادشاهي رسيده كه گفته شده پدرش پهير ايشن ( Pahir-Ishshan ) نام داشته است . ب احتمال زياد ، اين پهير – ايشن نمي توانسته عموي هومبن – نومن – پدر اونتش – گل / نپيريش بوده باشد، شايد از نوادگانش باشد . در زمان فرمانروايي اين پادشاه در آشور توكولتي – نينورت ( Tukulti-Ninurta) ( 1208-1244 ق.م.) به گسترش قلمرو خود پرداخت و در حمله به بابل كشتي لييش چهارم را به اسارت به آشور برد وشاهي دست نشانده خود را به پادشاهي بابل منصوب كرد. در بازگشت از بابل ايلاميان وادار به باز پس نشيني از كناره هاي رودخانه كرخه شدند كه در تسلط خود داشتند .
گفته شده كه پس از مرگ اونتش – گل / نپيريش به مدت يكسال همسر وي به نام نپير – اسو ( Napir-Asu ) كه پيكره أي مفرغي به وزن 2200 كيلو ( بدون سر ) از وي برجاي مانده، پادشاه ايلام شده است. اما ، مدركي كه اين را تاييد كند وجود ندارد .
پس از او نپتر – گل / نپيريش ، برادرش به نام كيدين هوترن ( Kidin –Hutran ) به پادشاهي رسيد كه به احتمال ، حدود بيست سال پادشاهي كرده است . كيدين هوترن با استفاده از ناتواني پادشاهان كاشي بابل ، دو بار بر بين النهرين تاخت و با غنيمتهاي بسيار ، به شوش بازگشت .با وجود اين دو يورش موفقيت آميز ، بابل همچنان زير سلطه آشور باقي ماند.
پس از كيدين هوترن ،شخصي به نام " هلوتوش/ هلودوش – اين شوشينك " سلسله جديد و نيرومندي را در ايلام پايه گذاري كرد كه به مدت حدود پنجاه سال ،نيرومندترين نيروي سياسي و نظامي منطقه بوده است .
شوتروك – نهونت ( Shutruk-Nahhunte ) پس از هلو دوش – اين شوشينك به پادشاهي رسيد. وي با استفاده از زمان مناسب به همراه پسر خود ، كوتير – نهونت ( Kutir-Nahhunte ) بربابل تاخت ( 1160 ق.م. ) و شكست سختي را بر پادشاه آن زبت – شوم- ايدي (Zababa-shum-iddina ) وارد كرد وسبب سرنگوني وي شد. شوتروك – نهونت در بازگشت به شوش ، انبوهي از غنيمتهاي جنگي را چون ستون قانون حمورابي ، سنگ يادبود من – ايشتو – سو اكدي و با خود به شوش آورد.
سه سال بعد ، 1157ق.م. كوتير – نهونت موفق شد آخرين پادشاه سلسله كاشي ها به نام انليل – نادين-آخ ( Enlil- nadin-ahe ) را دستگير و به همراه تعداد زيادي از بينالنهرينيها به ايلام بفرستد . كوتير- نهونت كه پس از پدر به پادشاهي رسيده بود ، با غنيمتهاي بسيار ، از جمله : پيكر خداوند مردوك ، خداي بابل و پيكره هاي ديگر خدايان بين النهرين به شوش باز گشت . ب اسارت بردن خداوند مردوك ، تا"ثير بسياري بر روحيه مردم بين النهرين گذاشت و سبب شده كه چهار دهه بعد ، بين النهرينيها بر ايلام بتازند و آن پيكره را بار ديگر به بابل بازگردانند .
پس از مرگ كوتير – نهونت در حدود سال 1140 ق.م. برادرش شيلهك اين ش.شينك ( Shilhak-In-Shushinak ) كه بي گمان بزرگترين پادشاه تاريخ ايلام بود، به پادشاهي رسيد. وي با هشت بار لشكركشي ، دامنه سلطه ايلام را تا نواحي كركوك و كوههاي غربي زاگرس گسترش داد. به احتمال زياد وي، سبب اختلال در حكومت آشور شد ومسبب قتل" آشور-دان " اول ( Ashshurdan ) ( 1134-1179 ق.م. ) گشت . همچنين ، يك بار نيز به بابل كه به احتمال شورشهايي در آن پديد آمده بود تاخت و تا بابل و فرات پيش رفت . شيلهك – اين – شوشينك پس از مرگ برادر ، با همسر وي نهونت – اوتو ( Nahhunte-Utou ) ازدواج كرد و در همه نوشته ها ، همواره براي وي و فرزنداني كه از برادرش بودند در خواست طول عمر وشادي و خوشي كرده است .
از شيلهك – اين – شوشينك نوشته هاي بسياري بر جاي مانده است .نبشته هاي پيروزيها و آبادانيهايش . وي ، به هنگام نو سازي پرستشگاههاي گوناگون ، از شاهان گذشته أي كه براي نوسازي آن پرستشگاه كوشش كرده بودند نام برده است . از اين رو ، فهرست طويلي از پادشاهان گذشته ايلام براي ما به يادگار گذاشته است .
پس از مرگ شيلهك اين شوشينك ، پسر وي " هوتلودوش – اين شوشينك " ( Hutelludus-In-Shushinak ) به پادشاهي رسيد. وي نيز همانند پدر، به نوسازي پرستشگاهها پرداخت . در زمان وي ، بابل و نواحي دجله از زير چيرگي ايلام خارج شد و پادشاه بابل ، " نبوكدوري- اوصور" ( Nabu-kudurri-usur ) ( 1103 –1124 ق.م.) دو حمله به خوزستان و شوش مي كند كه دومين آن ،در گرمترين روزهاي تابستان خوزستان بود .
در اين حمله ، هوتلودوش اين شوشينك را وادار به گريز از شوش شد و نبوكدوري اوصور ، تنديس خداوند مردوك را از شوش به بابل بازگرداند . شايد با بازگشت نبوكدوري اوصور ، هوتلودوش – اين- شوشينك به شوش باز گشته و آنجا را در اختيار خود گرفته باشد .
با پايان يافتن پادشاهي هوتلودوش اين شوشينك، يك باره با سكوت كاملي در مورد ايلام و نيز بيشتر سرزمينهاي خاور نزديك روبه رو مي شويم كه كم و بيش نزديك به دويست سال به درازا مي كشد .
نوشته هاي ايلامي ميانه قرن هشتم پيش از ميلاد ، برادر هوتلودوش اين شوشينك را به نام " شيلهين –همرو-لگمر " ( shilhina-Hamru-Lagamar ) پادشاه بعدي ايلام خوانده ، ولي در مورد اين پادشاه ، سندي از زمان خود وي به دست نيامده است .

0 نظرات:

ارسال یک نظر