کانون ایرانیان: دل دریایی
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

دل دریایی

شهر شب غمگین است

من در این تاریکی

وندرین شعله و نور

پی ترتیب لغاتی همگون

یا که شعری موزون

دست در خرمن آتش زده ام

کاش می شد خندید ...

کاش می شد خنداند

دل من دریاییست

رنگ این دل آبیست

آسمان این دل

مآمن گرم پرستوهاییست

که ز بیداد زمان کوچیدند

یا که این گستره آبی پاک

مهد صدها عطش و خاطره است

لیک افسوس ..... غم و تنهایی

یاور شب شده است

آبی نیلی این جوهر عشق

در دلم

گم شده است

......

...

.


سعید چرخچی

0 نظرات:

ارسال یک نظر