برخلاف آنچه که متاسفانه امروز در خلیج فارس مشاهده میشود و کشورهای استعمارگر فرانسه (در امارات) و انگلیس (سلطه بر اعراب) و آمریکا (ناوگان پنجم در بحرین) تلاش میکنند حضور دائمی خود را در دریای پارس شاهرگ حیاتی اتحادیه اروپا و آمریکا به ثبت برسانند - ایرانی ها در طول تاریخ از پیش از هخامنشیان تا زمان امروز سعی داشتند دریای پارس را مكانی امن و آرام نگاه دارند.
زیرا امنیت خلیج فارس به معنی امنیت ایران بزرگ محسوب میشده است و برای بازرگانان نیز حیاتی بود. حتی تجار اگر راهشان هم دور می شد از دریای امن پارس می آمدند تا كالا هایشان سالم به مقصد برسد و دزدان دریایی به كالاهایشان نزند. ضعف دولتهای چند قرن معاصر در ایران موجب نفوذ چنین کشورهای فتنه انگیزی در منطقه استراتژیک خلیج فارس شد .همچنین در جنگ خلیج فارس حضور بیگانگان در دریای پارس موجب درگیری و آشوب کشورها – فتنه و تفرقه میان مردم - نابودی زیادی از اکوسیستم خلیج فارس و نظامی جلوه دادن حوزه خلیج فارس - این دریای کهن ایرانیان شدند.
داریوش بزرگ با توجه به اینکه کاخهای مهم امپراتوری سترگ خود را در شهرهای اطراف خلیج فارس (شوش-پارسه-بوشهر و...) قرار میداد نگاهی ویژه به این دریای کهن ایرانی داشت.از کشتیرانی تا بازرگانی و امنیت این دریا در اختیار شاه بزرگ هخامنشی قرار داشت و همه شیخ نشین های امروزی (قطر-عربستان-کویت-بحرین-امارات-عمان) نیز بخش کوچکی از امپراتوری صلح طلب و انسان ساز داریوش بزرگ محسوب میشد.در سنگ نبشته ی داریوش بزرگ هخامنشی در تل المسخوته مصر، از 518 تا 515 پ.م. در عبارت « درایه تیه هچاپارساآیی تی» یعنی دریایی که از پارس می رود یا سر میگیرد، نام دریای پارس آمده است. داریوش بزرگ پس از پایان کار کانال داریوش (سوئز)، دستور داد 5 کتیبه که متن های آن با یکدیگر تفاوت هایی داشته است، در 4 محل در درازنای مسیر کانال برپا کردند و بر روی آنها به خط مصری، پارسی،عیلامی و بابلی مطالبی درباره کندن کانال نوشته اند:
سنگ نبشته های کانال نیل به ترتیب عبارتند از:
1و2) سنگ نبشته های تل المسخوته (دو سنگ نبشته)
3) سنگ نبشته ی سراپه اوم
4) سنگ نبشته قبره یا شالوف
5) سنگ نبشته سوئز
مضمون این کتیبه ها با اختلافاتی تقریبا شبیه هم هستند و در آن ها از زمان داریوش بزرگ برای کندن کانال و روانه نمودن کشتی های ایرانی از دریای مدینترانه به دریای سرخ و سپس به دریای پارس حکایت شده است و همگی نشان از شکوه و قدرت جهانی داریوش بزرگ بر منطقه دارد.قدرتی که همه ملتها مختلف منطقه را که بالغ بر 30 کشور جهان آن روزگار میشود را با خردمندی و اندیشه نیک در جهت رفاه و آزادی ادیان و کردار اهورایی بر زیر چتر امپراتوری هخامنشی در آورد.از این روی این واقعه که برای نسختین بار در جهان صورت میگرفت و اندیشه های آزادیخواهانه و دموکراتیک در آن مطرح بود و توسط ایرانیان از خلیج فارس به کشورهای جنوب منطقه جاری شده بود این نام ( دریای پارس) برای ابدیت بر آن ماندگار شد و همه مورخین یونانی و عربی و غربی بر این نام تاریخی مهر تائید جهانی زده اند. از این روی داریوش بزرگ به عنوان نخستین نگاهبان دریای پارس شناخته شده است.همین نام دریای پارس متاسفانه پس از حمله اعراب به ایران به بحر فارس – بحر عجم – دریای فارس – بحر ایرانیان و در نهایت به خلیج فارس تغییر نام پیدا کرد و امروزه با پشتوانه این تغییرات در طول تاریخ - اعراب به خود اجازه چنین گستاخی را میدهند که باردگیر تغییری عجیب و تمسخر آمیز را موجب شوند و نامی جعلی و مضحک که تنها یاد و خاطره قرون بربریت اعراب حوزه جنوب خلیج فارس را تداعی میکند را بر این دریای کهن و باستانی ایران زمین که تاکنون هزاران ناو جنگی ارتش ایران باستان را در خود دیده است بگذارند و برایش تبلیغ این نام دروغین هزینه های میلیارد دلاری بکنند.
از زمان هخامنشیان و پیش از آن كشتیرانی در دریای پارس وجود داشت. خلیج فارس از همان زمان هم راه ارتباطی شرق به غرب بود. بزرگراه شاهی آن زمان از آسیای صغیر تا شوش ادامه پیدا می كرد و از شوش هم تا خلیج فارس متصل می شد. این راه 2650 كیلومتر طول داشت.اردشیر خدادادیان دكترای تاریخ باستان دانشگاه شهید بهشتی در این باره میگوید : داریوش، اسكیلاكس اهل كاریز را مامور كرد تا از خلیج فارس و اقیانوس هند تا دریای آفریقا را درنوردد و نقشه خلیج فارس را تهیه كند.همه گمان می كنند كه داریوش این نقشه را برای لشگر كشی هایش می خواسته اما این نقشه ها بیشتر برای استفاده تجار و بازرگانان بود. این نقشه ها تهیه شد تا نیرویی كه به عنوان پلیس دریایی امروزه شناخته شده است در دریای پارس مستقر و امنیت و آرامش در راههای دریایی خلیج فارس برقرار شود. آنها یا در سواحل دریا مستقر می شدند یا با كشتی و قایق مدت ها در دریا به سر می بردند.»
پس از داریوش هم همه اقوام دنیا در پی دستیابی به این دریا بودند. V در دوره اسكندر مقدونی نئارخ یونانی كار اسكیلاس را بار دیگر انجام داد. او افسر اسكندر بود و در فنون دریایی تبحر داشت. او با ناوگانی كه در اختیار داشت تا خلیج فارس آمد و به نیروهای اسكندر پیوست. نئارخ در مكتوباتش سواحل دریای پارس را زیبا و دلنشین توصیف كرده است. شعار تجار آن زمان هم این بود كه خلیج فارس نه تنها آبش آرام و دور از تلاطم است بلكه خود نیز آرام و امن است.
مورخی به نام "كلینیوس كوچك" هم خود به خلیج فارس آمد و بی آنكه نئارخ را بشناسد حرف های اورا زده و از آبهای دریای فارس به عنوان آبهایی آرام و با امنیت نام برده است. خدادادیان دلیل حمله یونانی ها به ایران را راهیابی به خلیج فارس می داند. «كسانی كه گمان می كنند یونانی ها به دلیل تبلیغ فرهنگ هلینیسم به ایران آمدند در اشتباهند. فقط آمریكا در این زمان نیست كه می خواهد به این آب ها دسترسی داشته باشد. یونانی ها از زمان هخامنشیان به این خلیج دلبسته بودند. یونانی ها برای پیشرفت اقتصاد كشورشان مجبور بودند كه به آبهای خلیج فارس راه پیدا كنند.»
Vیونانی ها می خواستند كالاهای مصرفی خود را از شرق و از راه شاهی به كشورشان انتقال دهند. آنها كالاهایشان را از راه شاهی به سواحل دریای پارس می فرستادند تا با كشتی آنها را به كشورشان بفرستند. خدادادیان درباره تغییر نام این خلیج می گوید:«منابع بسیار كهن یونانی پیش از هخامنشیان از دریای پارس اسم برده است. سارگون اول آشوری می گوید "من می خواهم از شمال تا جنوب بین النهرین را بگیرم و شمشیر خونینم را در آبهای خلیج فارس فرو ببرم."
« این نكته را همیشه از من پرسیده اند كه آنهایی كه عناوین دیگری به كار می بردند چه قصدی دارند. باید گفت كه آنها خود به خوبی می دانند كه این خلیج، فارسی است اما اسم مجعول دیگری را به كار می برند. آنها یا ناآگاهانه یا مغرضانه این نام ها را به كار می بردند. تازه از دانشگاه برلن آلمان فارغ التحصیل شده بودم. در هفتمین همایش باستان شناسی ایران، ایرانشناس و شرق شناس دانشگاه هامبورگ، "وولف گانگ لینس"تغییر نام خلیج فارس را غیر علمی و ابلهانه و آن را نشان از تزویر در تاریخ دانست.<استاد دانشگاه شهید بهشتی، تاریخ را قالبی می داند كه تغییر عناوین در آن قالب كار آسانی نیست.تاریخ درست در زمان خودش این نام جاودانه را تحت عنوان خلیج فارس ثبت كرده است. در منابع لاتینی خلیج فارس با نام " ماری پرسی كوم "، در منابع یونانی "سینوس پرسیكوس"، امروزه هم كه آلمان ها آن را "پرزیشا گلف" می نامند.
۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر