تنـگهٔ بـُلاغی
تنـگهٔ بـُلاغی در استان فارس، در مسیر راه شاهی یا جادهٔ سلطنتی که به دستور داریوش بزرگ هخامنشی ساخته شد، بین پاسارگاد و تخت جمشید واقع است. این تنگهٔ 18 کیلومتری در فاصلهٔ 4 کیلومتری پاسارگاد و 8 کیلومتری مرکز شهرستان سعادت شهر واقع است. به باور باستانشناسان بخشی از راه باستانی شاهی که قدیمیترین راه ایران بشمار میآید نیز از این تنگه گذر میکرده است.
تاریخچه
تنـگهٔ بـُلاغی (بلاغ به معنی چشمه ) تنگه ایست نزدیک روستایی باستانی (در پی اکتشافات اخیر احتمالاً شهری بزرگ) در استان فارس ایران، بین پاسارگاد و تخت جمشید و در نزذیکی مرکز شهرستان پاسارگاد سعادت شهر قرار دارد و به باور باستان شناسان زمانی در مسیر راه شاهی یا جادهٔ سلطنتی و از شواهد راه سازی دوران پادشاهی هخامنشیان است. این شاهراه نخستین جاده بین المللی شناخته شده جهان است. راه شاهی، شاهراه و مسیری زیارتی و کاروان رو بوده که پاسارگاد را به تخت جمشید و شوش و دیگر مناطق شاهنشاهی ایران پیوند میداده است که به نوبه خود جدا از سایر آثار و کشفیات دیگر، یک اثر باستانی مهم بشمار میآید.
جادهای که به فرمان داریوش بزرگ هخامنشی ساخت آن از سارد (پایتخت لیدی) آغاز شد و پس از اینکه پاسارگاد را به تخت جمشید پایتخت هخامنشیان متصل کرد، به شوش کشیده شد و از همان زمان به نام راه شاهی معروف شد. داریوش شاه بارها و بارها برای اداره امور کشوری و برگزاری جشنهای بهاره در تخت جمشید با گردونه (ارابه) ویژه خود از این جاده گذر کرد.
این جاده که سدههاست در زیر خروارها خاک مدفون شده از خاطرهها، از پیروزیها، از عبور پر از جلال و شکوه داریوش و خشایارشا و اردشیر و دیگر شاهان هخامنشی در طول 220 سال سلطنت، از جشنها و … ناگهان از سایه وحشتانگیز جنگ، از تعقیب داریوش سوم به وسیله اسکندر مقدونی که از همین راه داریوش میگریزد و پس از سه روز «بسوس» (قاتل داریوش) باز از همین راه سر داریوش سوم هخامنشی را میآورد و بر دامن اسکندر میافکند و پس از آن آتش و خون.
آرامشی 250 ساله بر این سرزمین حاکم بود دستخوش طوفان حوادث شده و همه چیز برباد میرود. مجموعه کاخهای ساخته شده بر روی صفه تخت جمشید بهوسیله اسکندر به آتش کشیده میشود و اسکندر و سربازانش باز از همین راه به طرف شوش حرکت کرده و آنجا را نیز ویران میکنند.
از این مکان باستانی اطلاعات زیادی در دسترس نبود، تنها در سال 2005 در پی اکتشافات گروههای باستانشناسی از ایران، آلمان، استرالیا، ایتالیا، فرانسه، ژاپن، لهستان و هلند اطلاعات قابل توجهی بدست آمد.
دادههای جدید
برپایه دادههای جدید تنگهٔ بلاغی تنها یک گذرگاه کوهستانی نبوده، و در دورههای گوناگون از رونق بسیاری برخوردار بوده است. تاکنون 129 کارگاه باستانشناسی در این تنگه یافت شده است و قدیمیترین آثار کشف شده تا به کنون، متعلق به 7500 سال پیش است. در این محل آثاری از دورههای پارینهسنگی، نوسنگی، ایلامی (2700-645 پیش از میلاد)، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان و اوایل دورهٔ اسلامی بدست آمده. واقع شدن تنگهٔ بلاغی در بین مجموعه تخت جمشید و پاسارگاد و شهر ساسانی استخر، حدس باستان شناسان را در مورد عبور راه ارتباطی از این منطقه تقویت کرده است.
باستانشناسان ایرانی و آلمانی با کشف کورههای سفالگری در پشت سد سیوند در تنگهٔ بلاغی شواهدی از صنعت گسترده سفالگری را در این منطقه به دست آوردند. تنها در یکی از محوطهها دو کارگاه سفالگری کشف شده است. این کورهها دایرهای شکل و به صورت سنگچین هستند.
گروه باستانشناسی ایرانی-هلندی در ماه آوریل 2005، حدود 15000 تکه سفال در یکی از کارگاههای باستانشناسی پیدا کردند که متعلق به دوران شاهنشاهی ساسانیان و اوایل دورهٔ اسلامی هستند. این تکههای سفال بیشتر برنگ کرم هستند.
به گزارش سرپرست گروه باستانشناسی لهستانی به تاریخ 8 می2005، در پی کشف تکههایی از لوله به قطر حدوداً 30 سانتی متر و به رنگ خاکستری مربوط به دوران شاهنشاهی هخامنشیان، نظر باستان شناسان مبنی بر اینکه این منطقه تنها شامل یک روستای کوچک بوده است، تغییر کرده و اکنون باور بر این است که این منطقه شامل یک شهر باستانی بزرگ است. به نظر باستان شناسان این لولهها ممکن است برای انتقال فاضلاب یا آب مصرف میشده اند.
توسط این گروه یک زیر خاکی نیز متعلق به دوران شاهنشاهی هخامنشیان در محل پیدا شده است. این بزرگترین کوزهای است که تا به حال در ایران یافت شده است. ارتفاع کوزه 140 سانتی متر، قطر آن 123 سانتیمتر و وزن آن 120 کیلوگرم است.
اسکلت کامل یک انسان نیز از زیر خاک بیرون آمده، که متعلق به دوران شاهنشاهی ساسانیان است (226-651 میلادی). اسکلت متعلق به یک مرد بزرگ سال بوده، که در حالت چمباتمه پیدا شده است.
تیم مشترک باستان شناسان ایران و ژاپن با کاوشهای نجاتبخشی در غارهای باستانی منطقه تنگه بلاغی ابزارهای سنگی کشف کردند. کاوش در دو غار این منطقه به یافتن شمار زیادی ابزار سنگی گوناگون و از جنس «چرت» و سنگ چخماق انجامید.
«بابک کیال»، سرپرست مجموعه باستانی پاسارگاد در مورد محوطههای باستانی شناسایی شده گفت: «در این بررسیهای باستانی آثاری شامل تپههای پیش از میلاد، کورههای ذوب فلز، غار و سکونتگاههای پیش از میلاد، دو گورستان دستهجمعی مربوط به دوران اشکانی و آثار دیگر به دست آمده است.»
آثار کشف شده
مهر سنگی قهوهای رنگ 5500 ساله با نقوش افقی به اندازه 5 تومانی
خمره ذخیره آذوقه(کوزهٔ سفالی 120 کیلویی)
بیش از 7 کیلومتر مرز سنگی مربوط به دوران اشکانی
دو اسکلت دفن شده به همراه اشیاء در گور
کارگاه شراب سازی
کارگاه سفال سازی 7500 ساله
محوطه باستانی 7000 ساله
یک روستای هخامنشی با دیوارهای دفاعی و لولههای سفالی دفع فاضلاب
گورستان 6000 ساله
یک گورستان کلان سنگی ساسانی
بقایای دوران ایلامی
حوض ساخته شده از لاشه سنگ با اندود گچ
سد سیوند و تخریب آثار باستانی
«منیرو بوشناکی»، معاون فرهنگی یونسکو: صدای تنگه بلاغی را به گوش جهانیان برسانید.
باستان شناسان برای نجات هر محوطه، تنها 3 روز فرصت دارند.
«سید محمد بهشتی»، رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور گفت: «فرصت نجات بخشی محوطههای سد کارون سه کوتاه بود ولی با وجود مشکلات زیاد از قبیل نبود نیروی انسانی و عدم تدارکات کافی، فعالیت در آنجا آغاز شد. این کار حرکت تازهای بود. در سد سیوند این تمرین با زمان و تدارکات وسیعتری انجام میگیرد و تمرین بعدی ما که فرصت طولانی تری خواهد داشت روی سد کارون 4 تمرکز دارد. تا آن زمان امیدواریم بتوانیم اقدامات بهتری برای نجات آثارمان انجام دهیم.» .
«بابک کیان» سرپرست مجموعه باستانی پاسارگاد در مورد محوطههای باستانی شناسایی شده، گفت: «در این بررسیها محوطههای باستانی شامل تپههای پیش از میلاد، کورههای ذوب فلز، غار و سکونتگاههای پیش از میلاد، کورههای سنگی مربوط به دوره فرمانروایان فارس (فرقه داران)، دو قبرستان دسته جمعی مربوط به دوران اشکانی، بیش از 7 کیلومتر مرز سنگی مربوط به دوران اشکانی و دیگر محوطههای باستانی که بر اثر ساخت سد زیر آب میرود؛ شناسایی شد.»
به اعتقاد کارشناسان ساخت سد سیوند به جز ایجاد مشکل برای آثار درون تنگه، به دلیل به وجود آوردن شرایط خاص در منطقه به آسیب دیدن سازههای اصلی محوطه جهانی پاسارگاد منجر میشود. «کیان» که خود کارشناس مرمت آثار باستانی است، در این باره گفت: «هنوز بررسیهای دقیقی روی این مساله انجام نگرفته است، اما با توجه به آبرفتی و سست بودن خاک منطقه حدس زده میشود جمع شدن آب در دریاچه سد، باعث افزایش شدید رطوبت هوا در منطقه و بالا آمدن میزان آب سطحی شود که این اتفاق میتواند به پی اصلی کاخها و آرامگاه کوروش آسیب وارد سازد.»
«جونکو تاینگوچی» کارشناس یونسکو در ایران در این باره به گاردین گفت: «جای تاسف است که برای نجات بخشی این محوطهها وقت زیادی را نداریم. تا آنجایی که میدانیم بر اثر ساخت این سد، منظر محوطه باستانی پاسارگاد به زیر آب خواهد رفت و ارزش میراث و محوطههای بالقوه اطراف آن برای همیشه در هالهای از راز فرو خواهد رفت.»
«جامعی»، مدیر پروژه احداث سد سیوند میگوید: «در سال 1371 هنگامی که قصد داشتیم احداث سد را آغاز کنیم طی نامهای، از سازمان میراث فرهنگی استان فارس استعلام کرده و خواستار بررسی منطقه از نظر فرهنگی شدیم اما از جانب سازمان میراث فرهنگی هیچ گونه اقدامی صورت نگرفت بنابراین ما کار احداث سد را آغاز کردیم».
ساخت سد سیوند از سال 71 روی رودخانه سیوند(پلوار) در منطقه بلاغی آغاز شد. تنگه 18 کیلومتری بلاغی در فاصله 4 کیلومتری از محوطه ثبت جهانی پاسارگاد قرار دارد این تنگه تا پایان دی ماه امسال آبگیری میشود و 129 محوطه مهم باستانی و تاریخی را با خود به زیر آب میبرد.
«کریم علیزاده»، مدیر روابط بین الملل پژوهشکده باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نیز در این باره گفت:«کاوش در غارهای پارینهسنگی تنگه بلاغی باتوجه به کمبود اطلاعات و مطالعات محدودی که تاکنون در باره دوره پارینهسنگی در کشور انجام گرفته است، میتواند اهمیت بسیار داشته باشد و اطلاعات فراوانی را در باره سکونت در این دوره در اختیار قرار دهد».
کارشناسان زمان مورد نیاز برای نجاتبخشی تمام محوطهها را چهار سال میدانند اما زمان تخصیص داده شده از طرف سازمان آب منطقهای استان فارس (مجری ساخت سد سیوند) برای این کار تنها یک سال است. این در حالی است که سد تا پایان دی ماه آبگیری میشود.
اگر سازمان میراث فرهنگی فارس از اهمیت منطقه مطلع بود و با ساختن سد در این ناحیه مخالفت میکرد، با توجه به اینکه در منطقه بلاغی یک یا دو محل دیگر نیز برای سدسازی مناسب شناخته شده، تغییر محل ساخت سد امکانپذیر بود و اکنون پیشینه و هویت ما به زیر آب نمیرفت.
نویسنده : آرمین خانی ? تاریخ : پنجشنبه 12 شهریور 1388 ? نظرات
زندییه
زندیان یا زندیه یا دودمان زند نام خاندانی پادشاهی است که میان فروپاشی افشاریان تا برآمدن قاجار به درازای چهل و شش سال در ایران بر سر کار بودند. این سلسله به سردمداری کریم خان زند از ایل زند که از سال ۱۱۶۳ هجری قمری در ایران به قدرت رسید او فردی مدبر و مهربان بود.کریم خان خود را وکیل الرعایا نامید و از لقب (شاه) پرهیز کرد. شیراز را پایتخت خود گردانید و در آبادانی آن کوشش نمود ارگ بازار حمام و مسجد وکیل شیراز از کریمخان زند وکیل الرعایا به یادگار مانده است.
کریمخان زند وکیل الرعایا (۱۱۹۳ – ۱۱۶۳ ه.ق): از سوابق زندگی خان زند تا سال ۱۱۶۳ ه.ق. که جنگ های خانگی بازماندگان نادر شاه بی کفایتی آنان را برای مملکتداری آشکار ساخت و آن عرصه را برای ظهور قدرت های جدید مستعد گردانید، خبری در دست نیست. به دنبال اغتشاشات گسترده و عمومی این ایام خان زند به همراه علی مردان خان بختیاری و ابوالفتح خان بختیاری اتحاد مثلثی تشکیل دادند و کسی را از سوی مادری از تبار صفویان بود را به نام شاهاسماعیل سوم به شاهی برداشتند. ولی چون هیچ یک از آنان خود را از دیگری کمتر نمیشمرد، ناچار به نزاعهای داخلی روی آوردند. سرانجام کریم خان توانست پس از شانزده سال مبارزه دائمی بر تمامی حریفان خود از جمله محمدحسن خان قاجار و آزاد خان افغان غلبه کند و صفحات مرکزی و شمالی و غربی و جنوبی ایران را در اختیار بگیرد. وی به انگلیسها روی خوش نشان نداد و همواره میگفت آنها میخواهند ایران را مانند هندوستان کنند. برادر وی، صادق خان، نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ ه.ق. بصره را از حکومت عثمانی منتزع نماید و به این ترتیب، نفوذ اوامر دولت ایران را بر سراسر اروندرود و بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.
زندیان پس از کریمخان
پس از در گذشت کریم خان زند دگرباره جانشیانان او به جان هم افتادند و با جنگ و نزاع های مستمر ، زمینه تقویت و کسب اقتدار آغا محمد خان و سلسله قاجار را فراهم آوردند. در سال ۱۲۰۹ هجری قمری لطفعلی خان آخرین پادشاه زند پس از رشادت های بسیار آن به دست آغا محمدخان قاجار معروف به اخته خان کشته شد.
آغامحمدخان با به دست آوردن شهر شیراز دست به کشتار کسانی که از دودمان زند بودند زد،پ سران لطفعلی خان را اخته نمود و دستور تجاوز جنسی به زن باردار و دختر لطفعلی خان زند و دیگر زنان این دودمان را داد. وابستگان این خاندان یا به عثمانی گریختند یا در گوشهای در گمنامی زیستند و یا کشته شدند. از میان تبار شاهان این دودمان تنها از پشت علیمراد خان زند فرزندانی به جا ماند که امروزه دنباله آنان در ایران زندگی نمیکنند. دستهای از زندیان نیز که از دوده فرمانروایان این خاندان نبودند تا سالها به پیشه کاروانداری پرداختند.
البته دستگاه دیوانی زند به رهبری مرد زیرکی به نام حاجابراهیمخان کلانتر که به لطفعلی خان خیانت کرده بود یکراست به قاجارها پیوست و به جز تنی چند که به واپسین فرمانروای زند تا دم مرگ وفادار ماندند دیگران رویه ابراهیم خان را پیش گرفتند.
فرمانروایان زند
کریم خان زند ۱۱۷۹-۱۱۹۳ (هجری)
محمدعلیخان زند؛پسر کریم خان بود که زکیخان زند او را زمانی کوتاه به پادشاهی برداشت.
ابوالفتح خان زند؛ ۱۱۹۳-۱۱۹۳؛ او فرمانروایی هفتاد روزهای را پس از مرگ پدرش کریم خان داشت ولی زکی خان به عنوان نایب او کنترل همه چیز را در دست داشت.
صادق خان زند؛۱۱۹۳-۱۱۹۳؛وی در کرمان فرمانروایی به راه انداخته بود و دعوی پادشاهی داشت.با ترور زکی خان خود را به شیراز رساندو فرمانروایی را به دست گرفت.ولی از علیمرادخان شکست خورد و نابینا و کشته شد.
علیمرادخان زند ؛ ۱۱۹۳ ،۱۱۹۹ ؛ وی خواهرزادهٔ زکی خان بود. او در آغازاصفهان فرمان میراند و توانست بسیاری از رقیبان را کنار بزند و بر پایتخت شیراز دست یابد.
شیخویسخان زند ؛ پسر علیمراد خان و جانشین وی بود.وی به فریب جعفرخان کشته شد.
جعفرخان زند ؛ ۱۱۹۹-۱۲۰۳؛پسر صادق خان بود.وی به دست هواداران صیدمرادخان ترور گشت.
صیدمرادخان زند؛او از بزرگان زند بود که پس از ترور جعفرخان هفتاد روز در شیراز فرمان راند.
لطفعلیخان زند؛۱۲۰۳-۱۲۰۹؛ پسر جعفر خان و واپسین شاه زند.در آغاز بر شیراز و آنگاه در کرمان و طبس با آغا محمدخان قاجار به نبرد پرداخت ولی سرانجام به دام افتاد و پس از کور شدن و تجاوز و شکنجه بسیار کشته شد.
رابطه با بیگانگان
زندیان با انگلستان دارای پیوندهای بازرگانی بودند و برخی سران این دودمان همچون واپسین شاهشان لطفعلیخان برخوردهای نزدیک و دوستانهای با نمایندگان این کشور داشتند. هرچند برخورد کریم خان با انگلیسی ها در تاریخ پُرآوازه است ؛ وی چینیهای پیشکشی انگلیسیها را در پیش رویشان شکست و ظرفهای مسی ایرانی را به زمین زد و گفت که میبینید مال ما بهتر است و نیازی به ظرفهای شما نداریم ؛ ولی مینماید این از عاقبت اندیشی بنیانگذار این دودمان بوده باشد چه که هندوستان به تازگی به استعمار انگلیسی ها درآمده بود. ولی با این همه وی به شرکت انگلیسی هند شرقی پروانه زدن تجارتخانه در بوشهر را داد و تسهیلاتی بدیشان بخشید. انگلیسی ها پارچههای پشمی به ایران میآوردند و در برابر کریم خان ایشان را از حق گمرک معاف نمود. ولی بازرگانان انگلیسی حق بیرون بردن طلا و نقره را از ایران نداشتند و ناچار بودند برای بهای کالاهای خویش کالاهای ایرانی خریداری کنند.
فتح بصره در سال ۱۷۷۵ (میلادی) نیز از سوی کریم خان برای از رونق انداختن بازرگانی عثمانی و رونق بخشیدن به بندرهای ایران بود چه که پنج سال پیش از آن بازرگانان انگلیسی تجارتخانه خویش را در بوشهر بسته و در بصره برپا نموده بودند و با چیرگی بر بصره آنها چارهای نداشتند جز اینکه شرط های ایران را در راه بازرگانی بپذیرند.
هلند نیز در آن زمان هماورد بازرگانی انگلستان بود، این کشور در این زمان جزیره خارک را اشغال کرد و آن را محور بازرگانی خویش با ایران و عثمانی قرار داد ولی دیری نگذشت که در سال ۱۷۷۶ (میلادی) راهزنی به نام میرمهنا ظاهرا به اشاره زندیان خارک را گرفت و هلندی ها را بیرون راند.
همچنین روس ها نیز پیوندهای بازرگانی گستردهای در این روزگار با زندیان داشتهاند.
در نیمه دوم سده هجدهم اروپاییان حرکتهای استعماری خویش را در خاور آغاز کرده بودند و کریم خان از این جنبش اینان هشیار بوده و به پیروانش نیز هشدار میداده است.
وضعیت مردم در زمان پادشاهی کریمخان
او که مرد سادهزیی بود به تجملات و انباشتن دارایی کششی نداشت و بیشتر سرمایه کشور را به مصرف نیازهای درونی کشور میرساند. او دوست داشت مردم در آرامش و آسایش و شادی زندگی بکنند و در راه این آرزوی خویش میکوشید. او که انسانی بیآلایش بود در توده مردم حاضر میشد و از روزگار آنان آگاه میشد و گاه در انجام کارهای پست نیز بدانها یاری میرساند. از مهربانی و بخشش او داستانها گفته شده است.
وضعیت مردم پس از پادشاهی کریمخان
با مرگ کریم خان اوضاع کشور باز به هم ریخت و نبرد بر سر قدرت بازماندگان زند فشار بسیاری به مردم آورد. حتی در برافتادن این خاندان مردمان بسیاری قربانی قاجارهایی شدند که فرمانروایی را از زندیان ربوده بودند، برای نمونه بلایی که بر سر مردم کرمان آمد را میتوان نمونه آورد.
کریم خان زند (وکیل الرعایا)
او را نیکوترین فرمانروا پس از تازش عربها به ایران دانسته اند. کریمخان از ایل لر زند بود .پدرش ایناق خان نام داشت و رئیس ایل بود. کریم خان در آغاز سرباز سپاه نادرشاه افشار بود و پس از مرگ او به ایلش پیوست و کم کم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر نیرویی به هم زد و چندی پستر با دو خان بختیاری به نام های ابوالفتح خان و علیمردان خان ائتلافی را فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برداشتند.در این اتحاد علیمردان خان نایب السلطنه بود و ابوالفتح خان حاکم اصفهان و کریم خان نیز سردسته سپاه بود. اما چندی که گذشت علیمردان خان ابوالفتح خان را کشت و بر دیگر همراهش کریم خان هم شورید ولی سرانجام پیروزی با کریم خان بود.چندی هم با محمد حسن خان قاجار دیگر داودار پادشاهی ایران درگیر بود که سرانجام سربازانش محمد حسن خان را در حالی که رو به گریز بود کشتند. او بازمانده افغان های شورشی را نیز یا تار و مار کرد و یا آرام نمود. سر انجام با لقب وکیل الرعایا به فرمانروایی بخش بزرگی از ایران به جز خراسان که آن را به احترام نادرشاه آن را در دست نوه او شاهرخ میرزا باقی گذاشت.
کریم خان لری بی سواد اما هوشمند و با تدبیر بود و به آرامش و رفاه مردم اهمیت میداد و به دانشمندان ارج می گذاشت. وی کارخانههای چینی سازی و شیشه گری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره وی رونق فراوان یافت.
تنها کشورگشایی دوران فرمانرواییش گشودن شهر بصره و ستاندن این شهر از عثمانیان بود که البته آن هم رویه بازرگانی و اقتصادی داشت. در زمان او بندر بوشهر مرکز تجارت و داد و ستد شد. کریم خان از انگلیسیها دل خوشی نداشت و همیشه می گفت که انگلیسیها میخواهند ایران را مانند هند کنند بنابراین با دیگر کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و هلند به امور بازرگانی میپرداخت. با این همه انگلیسیها از هر دری که رانده میشدند از در دیگری میآمدند.
کریم خان در ۱۱۹۳ هجری قمری درگذشت. فرزندان او هفت تن بودند.چهار پسر و سه دختر. پس از مرگش بزرگترین پسرش ابوالفتح خان به فرمانروایی رسید.
۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر