کانون ایرانیان: ارتش هخامنشی
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

ارتش هخامنشی

ارتش هخامنشی

مقارن سال 556 پیش از میلاد كوكب سعادت كورش بزرگ سردودمان هخامنش از افق كشور پارس طالع شد و در پرتو فروغ درخشان وجود او امپراطوری با شكوهی تشكیل گردید كه تا آن زمان چشم روزگار نظیر آن را ندیده بود. شالوده‌ی ارتش ایران نیز در همان وقت به دست توانای آن شاهنشاه بزرگ ریخته شد و در اثر فداكاری و جان بازی همان ارتش بود كه حدود و ثغور كشور پهناور او همواره در طول چند قرن از تجاوز بیگانگان محفوظ ماند.
سپاه پیاده
بنا به گفته گزنفون، تاریخ‌نگار یونانی، موقعی كه كورش بزرگ فرماندهی ارتش پارس را به عهده گرفت، رسته‌ی اصلی ارتش پیاده بود كه بیش‌تر برای رزم از دور بار آمده و به تیر و كمان و زوبین و فلاخن مسلح بود. كورش برای ایجاد و تقویت روح جنگاوری، به سی هزار نفر از سربازان پارسی كه مطابق اصول تربیت كشور پارس دارای خصایل سپاهیگری برجسته‌ایی بودند، دستور دادند اسلحه خودشان را به نیزه و شمشیر تبدیل كنند و به مبارزه از نزدیك و رزم تن به تن خو بگیرند.

آن رسته را «پیادگان سنگین اسلحه» می خواندند و سلاح اصلی ایشان عبارت از یك نیزه بلند، یك شمشیر یا تبرزین بود كه با دست راست به كار می بردند و یك سپر كوچك كه از تركه‌ی محكم بافته شده بود و در دست چپ می‌گرفتند و به سینه خود هم جوشن می‌بستند. سایر افراد پیاده به تیر وكمان یا فلاخن و زوبین مسلح بودند كه در میدان رزم به عنوان دسته های امدادی به كار می‌رفتند.



سواره نظام
بنا به گفته گزنفون، كورش در مدت اقامت در دربار ماد و در نخستین برخورد با سوارهای لیدی در نبرد « پتریوم » تشخیص داد كه سواران پارس نسبت به سوارهای مادی و به خصوص سوار نظام معروف لیدی خیلی ضعیف‌اند، به همین جهت تعداد سوارهای پارسی را از دو هزار نفر به ده هزار نفر رسانید و برای تشویق و ترغیب جوانان به سواری و سواركاری، مقرر داشت هر كسی كه از دولت اسب می گیرد باید همیشه سواره حركت كند و به مركب خود مأنوس و علاقمند بشود و در حسن نگاهداری آن از جان و دل بكوشد و برای سواركاران خوب امتیازها و جوایزی قائل گردید كه در مسابقه‌ها به آنان اعطاء می‌شد.



ارابه‌های داس‌دار
بنا به روایت گزنفون تا زمان كورش بزرگ ارابه های جنگی معمول آن دوره را مطابق مرسوم «تروایی‌ها» می‌ساختند و به كار می‌انداختند و این نوع ارابه‌ها بین مادی‌ها و آشوری‌ها و سایر ملت‌های آسیایی معمول شده بود. كورش در ضمن آزمایش آن‌ها دستور داد ارابه های جدیدی بسازند كه برای جنگ مناسب‌تر باشد. چرخ‌های آن ارابه‌ها را محكم تر و محور آن‌ها را درازتر از ارابه‌های قدیمی گرفتند تا از خطر خرد شدن چرخ‌ها و واژگون شدن ارابه‌ها بهتر جلوگیری شود.



كرسی راننده‌ی ارابه از چوب خیلی محكم و به صورت برجكی ساخته می‌شد كه بلندی آن فقط تا محاذی آرنج‌های راننده می‌رسید تا او در راندن اسب‌ها آزاد باشد. در دو انتهای محور چرخها دو داس آهنی به پهنای دو «ارش» رو به پایین و درست در زیر آن‌ها دو داس دیگر رو به بالا نصب كرده بودند كه در موقع تاخت ارابه‌ها این داس‌ها به هر چیزی كه برمی‌خوردند از هم می‌شكافتند.

از ارابه‌های جدید در زمان كورش سی‌صد دستگاه تهیه شد و به فرمان او محل این ارابه‌ها در آرایش جنگی، جلو خط اول پیاده نظام بود و مأموریت اصلی آن‌ها تاختن بر روی صفوف دشمن و شكافتن آرایش او و باز كردن راه و هموار ساختن خط سیر پیاده نظام حمله بود. هجوم وحشت آور و برق آسای ارابه‌ها هر گونه مقاومتی را در معبر خود متلاشی می‌ساخت.
ارابه‌های داسدار تا اواخر دوره هخامنشیان در ارتش ایران معمول بوده و در نبرد « گوگمل » یعنی آخرین نبرد داریوش سوم با اسكندر در اردوی ایران دویست ارابه داس‌دار وجود داشته و در این مورد دیودور می گوید: « حمله‌ی ارابه های داس‌دار بسیار وحشت آور و برش داس‌های آن‌ها به اندازه‌ایی تند و تیز بود كه افراد پیاده مقدونی را به دو نیم می كرد». به علاوه، در همین نبرد پنجاه فیل جنگی در اردوی داریوش سوم وجود داشته كه موجب هراس و واهمه‌ی مقدونیان گردیده است و از قرار معلوم استفاده از فیل در جنگ از موقع تسلط ایران به حبشه و آفریقای شمالی و هندوستان غربی در ارتش ایران معمول شده است.
گردونه‌ها
علاوه بر اربه‌های داس‌دار، كورش بزرگ به ابتكار خویش دستور داد گردونه‌ها یا برج‌های چوبی بلند و چرخداری ساختند كه هریك دارای هشت مال بند بود و هشت گاومیش به آن‌ها بسته می شد؛ هر برجی به چند خانه تقسیم و در آن بیست تن كماندار قرار می گرفتند.
البته حركت این گردونه ها كند بود و در موقع جنگ مانند حصاری پشت سر خطوط پیاده نظام صف می كشیدند تا چنان كه در اثر شدت فشار دشمن پیاده نظام خودی مجبور به عقب نشینی بشود به محض رسیدن به نزدیكی صف این ارابه‌ها، هم مهاجم ناگهان زیر باران تیركمانداران ارابه‌ها افتاده و مجبور به توقف گردد و هم پیاده نظام خودی در پناه ارابه‌ها قادر به خودآرایی شود و بار دیگر" به حمله مبادرت كند.
ارتفاع این گردونه‌ها به اندازه‌ای بود كه كمانداران از بالای آن‌ها به طور كامل بر دشمن مسلط می‌شدند و بعضی وقت‌ها نیز فرماندهی برای مشاهده‌ی اوضاع صحنه نبرد به یكی از این گردونه‌ها سوار می‌شد و از بالای آن عملیات طرفین را زیر نظر می گرفت.
آرایش جنگی
برای این كه با شیوه‌ی به كارگیری رسته‌های مختلف در آن دوره آگاه شویم، آرایش جنگی قوای كورش را در نبرد «تمبره» از روی كتاب گزنفون بررسی می‌كنیم:
1. در جلوی جبهه یك‌صد ارابه‌ی داسدار در یك خط.
2. در پشت سر ارابه‌ها در خط اول گروه حمله‌ای مركب از پانزده هزار پیاده سنگین اسلحه پارسی با آرایشی به عمق دوازده صف؛ پهلوهای این خط در هر طرف با چهار هزار سوار پارسی به عمق چهار صف پوشیده شده بود.
3. زوبین اندازان در خط دوم برای این كه زوبین‌های خود را از بالای سر خط اول به مسافت نزدیك پرتاب كنند.
4. كمانداران در خط سوم قرار گرفته بودند و تیرهای خود را از بالای سر افراد خطوط جلو به مسافت دور می انداختند.
5. واحدهای احتیاط كه عبارت از نصف دیگر پیاده نظام سنگین اسلحه بود، درخط چهارم قرار داشت.
6. در پشت سر این خطوط برج‌های متحرك یا گردونه‌ها در یك صف قرار داشته و حصار محكم و متینی را تشكیل می‌دادند.
گزنفون در آرایش جنگی كورش از اسواران «جماز» هم ذكری می كند كه فقط برای رم دادن اسب‌های لیدی مورد استفاده بود. به گفته‌ی گزنفون علاوه بر پرچم‌هایی كه قسمت‌های مختلف هر یك برای خود داشتند، پرچم فرماندهی ایران عبارت از «عقاب زرین» بود كه با بال‌های افراشته به چوب بلندی نصب كرده بودند. گزنفون اضافه می كند كه در زمان او هم پرچم پادشاهان ایران به همین صورت بوده است.
سازمان نوین
مورخین یونانی براین عقیده هستند كه در زمان داریوش اول ارتش ایران سازمان نوینی پیدا كرد و پادگان‌های ثابتی در پایتخت‌های مختلف و مركزهای كشورهای تابع ایران و قلعه‌های مرزی ایجاد شد. داریوش بزرگ ضمن اصلاحاتی در سازمان كشوری ایران از لحاظ سازمان لشكری و گسترش نیروهای انتظامی ، مملكت خود را به پنج منطقه‌ی نظامی تقسیم و فرماندهی هر منطقه‌ایی را به یك سپهسالار تفویض نمود.
در پایتخت اصلی ایران، كه مقر پادشاه بود، گارد مخصوصی مركب از دو هزار سوار و دوهزار پیاده از بزرگ‌زادگان پارسی و مادی و شوشی تشكیل یافته بود كه از حیث اسلحه و ساز و برگ ممتاز و مأمور حفاظت شاه بودند. اسلحه آنان عبارت از یك نیزه بلند، یك كمان دراز و یك تركش پر از تیر بود كه در مواقع تشریفات، به نوك نیزه‌های بلند سربازان یك گلوله زرین یا سیمین نصب می شد.
داریوش سپاه مخصوص دیگری تشكیل داد كه عده‌ی افراد آن به ده هزار نفر می رسید و به ده هنگ تقسیم می شد. این عده را «سپاه جاویدان» می‌خواندند، زیرا هیچ گاه از تعداد آن كاسته نمی شد و به جای كسانی كه می‌مردند یا در جنگ كشته می‌شدند، بی‌درنگ كسان دیگری را می‌گماشتند. افراد این سپاه همگی رزم آزموده ودلیر و چالاك و در تیراندازی و سواری سرآمد دیگران بودند.



در زمان داریوش، در مركز هر یك از كشورهای تابع ایران پادگان‌های ثابتی برای حفظ امنیت و جلوگیری از تجاوز احتمالی همسایگان برقرار شد. عده افراد این پادگان‌ها نسبت وسعت و اهمیت منطقه تغییر می‌كرد، چنان كه هردوت عده‌ی پادگان ایرانی مأمور مصر را 240 هزارنفر ذكر می كند. در قلعه‌های سرحدی هم پادگان‌های ثابتی وجود داشت كه ریاست آن با فرمانده قلعه « دژبان » بود.
البته این پادگان‌ها غیر از قسمت‌های سوار و پیاده یی بود كه در موقع جنگ از ولایت‌ها احضار می شدند و این قسمت‌ها اغلب تعلیم‌های نظامی مرتبی نداشته و لباس‌ها و سلاح‌های گوناگون و زبان‌ها و عادت‌های مختلف و به فرماندهی رؤسای محلی خودشان داخل ارتش شاه می شدند. به گفته هردوت، تاریخ‌نگار یونانی، این قبیل افراد گاهی فاقد زره و كلاه خود و جوشن بودند و سپرهایشان از تركه‌ی بافته شده بود و نیزه‌هایشان كوتاه بود.
گزنفون در فصل چهارم كتاب خود موسوم به « اكونومیكز » در این باب این طور می‌نویسد: شاه پارس اهمیت فوق العاده‌ایی به سپاه می‌دهد. بدین معنی كه به والیان هر ایالت یا مردمی كه خراج می‌دهند امر كرده است كه عده‌ایی سوار و تیرانداز وفلاخن دار نگاه دارند و به آنان به خصوصگوشزد كرده كه تهیه‌ی این قوا برای حفظ امنیت و دفاع در مقابل دشمن متجاوز تا چه اندازه لازم و ضروری است.
وی ادامه می‌دهد: شاه سوای قوای مزبور، پادگان‌هایی در قلعه‌ها دارد و این قوای مختلف و سپاهیان اجیر را كه باید به طور كامل مسلح باشند. شاه همه ساله سان می‌بیند. در موقع سان غیر از پادگان قلعه‌ها كه همیشه باید سر پست خود حاضر باشند قسمتهایی هم در میدانی كه برای سان معین شده جمع می شوند، واحدهایی كه نزدیك مقر شاه هستند از برابر فرستادگان مخصوص شاه می گذرند. در قسمت‌هایی كه از حیث اسلحه و وسایل وبه خصوص اسب‌ها مرتب باشند به سر كردگانشان درجه و امتیاز می دهند و برعكس به سركردگانی كه قسمت آنان نامرتب و بد باشد، كیفری سخت مقرر می شود و بیش‌تر این اشخاص را از كار بركنار می‌كنند و كسان دیگری را به جای آنان می گمارند.
بر اساس روایت هردوت و سایر مورخان، این گروه‌های مختلف لشكری هر كدام پرچمی مخصوص به خود داشته‌اند ولی چگونگی این پرچم‌ها را شرح نداده‌اند و بیشتردرباره‌ی پرچم فرماندهی سخن رانده‌اند كه چنان كه ذكر شد به شكل عقاب طلایی با بال‌های افراشته بر بالای چوب بلندی نصب می كردند یا روی گردونه شاهی می افراشتند.
نیروی دریایی
در زمان داریوش بزرگ، شاهنشاه هخامنشی به فكر ایجاد نیروی دریایی افتاد و ابتدا از كشتی‌های مستعمرات یونانی آسیای صغیر و مردم مصر و فینیقیه استفاده كرد. ولی بعد به فرمان شاه در فینیقیه و كاریه و یونیه و سواحل بوسفور كشتی‌هایی ساخته شد كه مطابق نوشته‌های هردوت از كشتی‌های یونانی بزرگتر و سرعت سیرشان بیش‌تر بوده است.
به طور كلی كشتی‌های نیروی دریایی هخامنشی بر سه نوع بوده است:
1- كشتی‌های «تری روم» كه دارای سه ردیف پارو زن در سه طبقه بوده و كشتی جنگی محسوب می شده است.
2- كشتی‌های دراز مخصوص حمل و نقل اسب‌ها و سوار نظام.
3- كشتی‌های كوچك‌تر برای باركشی و حمل آذوقه و وسایل اردویی.

ملوانان این كشتی‌ها اغلب از فنیقی‌ها و یونانی‌ها و یا مصری‌ها بودند، ولی افسران آن‌ها همیشه از بین پارسی‌ها و مادی‌ها انتخاب می‌شدند. بطوری كه از گفته‌ی مورخ مذكور بر می آید، بارگیری این كشتی‌ها به وزن امروز 5 تا 15 تن بوده است، تعداد كشتی‌های ایران را در زمان خشایارشا چهار هزار فروند ذكر كرده اند.
از روی اطلاعاتی كه مورخین مذكور به ما می دهند معلوم می شود كه ایرانی‌ها به امر دریانوردی آشنایی داشته‌اند، چنان كه در زمان داریوش دو گروه اكتشافی از سواحل بحرالجزایر (دریای اژه) به یونان و ایتالیا و از هند به دریای عمان و بحر احمر و از راه نیل به دریای مغرب فرستاده می شود و در زمان خشایارشا گروهی برای كشف سواحل آفریقا مأمور می شوند.
در دوران هخامنشیان در بعضی از جنگ‌ها دیده می شود از قوای مزدور و اجیر یونانی هم استفاده می‌كرده‌اند و همین موضوع بیش‌تر در سستی انضباط و اختلال ارتش آن دوره ایران دخالت داشته است. چنان كه بعدها در جنگ‌های كورش كوچك با اردشیر یا جنگ‌های داریوش سوم با اسكندر نتایج این كار به خوبی معلوم شد.
لباس و تداركات
از نوشته های مورخین یونانی بر می آید كه لباس‌های افراد نظامی مختلف و در هر یك از ملت‌ها و طایفه‌های تابع ایران به شكل لباس معمول همان ملت یا طایفه بوده است و به طور عموم عبارت از یك قبای دراز كه تا پایین زانو می‌رسیده و روی آن كمربند یا شالی بسته می شده و شلوار كه تا ساق پاها را می پوشانیده است. كلاه افراد به طور معمول از نمد مالیده و محكم و به شكل گرد (پارسی‌ها) یا چند ترك (مادی‌ها) یا دراز و نوك تیز ( سكاها ) بوده است.
در حمله به دشمن نواختن كرنا و سرنا معمول بوده و هنگام هجوم تمام افراد با هم هرای می كشیدند. بنابر آن چه كه هردوت از اردو كشی خشایارشا به یونان تعریف می كند t علاوه بر آذوقه و علیق چند روزه كه در بنه ‌های جنگی با عده‌ها همراه بود، در طول راه تشكیل مراكز تداركاتی و تهیه انبارهای آذوقه و علیق و همچنین ساختن جاده‌های نظامی و پل‌های موقتی و قایقی روی رودخانه‌ها و نیز ریختن درخت‌های جنگل برای باز كردن راه عبور قشون متداول بوده است.
بنابراین، عملیات مربوط به « ركن چهارم » در آن دوره با حسن وجوه انجام می یافته چنان كه اردوكشی خشایارشا را به یونان بعدها به خصوص از لحاظ امور مربوطه به ركن چهارم مورد مطالعه و تحقیق قرار داده‌اند. به طور كلی مورخین و فرماندهانی كه از روی گفته‌های هردوت پیرامون این قضیه تحقیق و تعمق كرده اند، اردوكشی خشایارشا را به یونان از وقایع مهم تاریخ به شمار آورده‌اند و همه بر این عقیده هستند كه از لحاظ استراتژی از عملیات نظامی برجسته و بی نظیر عهد قدیم است.
خبررسانی و ارتباط
از كارهای دیگر دوران پادشاهان هخامنشی كه از نظر نظامی شایان اهمیت است، یكی ساختن جاده‌ها برای برقراری ارتباط بین ایالت‌ها و مركز و بین خود آن‌ها و همچنین برای سهولت نقل و انتقال نیروهای نظامی از پادگان‌های مختلف به جبهه جنگ است كه اغلب مورخان یونانی به خصوص هردوت از خوبی این جاده‌ها تعریف می‌كنند.
دیگری ایجاد وسایل خبررسانی از جمله چاپارخانه‌های متعدد شامل تعداد زیادی از اسب‌های بادپا و چابك‌سواران زبردست كه حكم‌ها و فرمان‌های نظامی را به سرعت و دست به دست به مقصد می‌رساندند.
هرودوت درباره‌ی سرعت حركت چاپارهای هخامنشی چنین روایت می كند: «هیچ جنبنده‌ایی را نمی توان فرض نمود كه چالاك‌تر و سریع‌تر از این چاپارها طی طریق بنماید.»
در زمان هخامنشیان روی خطوط ارتفاعی كه چشم اندازی به یكدیگر داشته چهارطاقی‌ها و برج‌هایی می‌ساختند كه اخبار و فرمان‌های فوری را با روشن كردن آتش روی آن‌ها با نشانه‌های مخصوص به یكدیگر مخابره می كردند. چنان كه هردوت در چند مورد به مخابره با آتش اشاره می نكند، از جمله به مخابره خبر فتح آتن از طریق جزیره‌های سیكلاد به سارد.
امروز هم در بعضی نقاط ایران و بیشتر در نواحی جنوب، خرابه های این چهارطاقی ها و برجها كه به نظر می‌رسد برای مخابره با آتش بوده، روی ارتفاعات موجود و نمایان است.
بازرسان شاه
از جانب پادشاهان هخامنشی برای هر ایالتی دو نفر بازرس معین شده بود كه از بین اشخاص اصیل و مجرب و مورد اعتماد انتخاب می شدند و به منزله چشم و گوش شاه بودند و كلیه مشاهده‌های خود را درباره‌ی وضع مأمورین كشوری و لشكری به وسیله چاپار مخصوص و به طور مستقیم برای شاه می فرستادند. وجود همین اشخاص بود كه مانع می شد در جریان كارهای لشكری و كشوری كمتر انحرافاتی رخ بدهد و این بازرسان همراه خود قوه اجرایی نیز داشتند.
انضباط
راجع به انضباط ارتش در دوره‌ی هخامنشی نهایت مراقبت و سخت‌گیری به عمل می‌آمد، مجازات‌هایی كه برای جرم‌های نظامی به‌خصوص خیانت به شاه و مملكت وضع شده بود به شدت اجرا می شد. در عین حال نسبت به عملیات قضات نیز توجه خاصی داشتند و هر قاضی كه بر خلاف عدالت حكم می داد. تحت تعقیب قرار می گرفت. به همین جهت مطابق روایات پلوتارك و دیودور قضات از بین رؤسای خانواده‌های درجه اول كه در پارس همیشه مورد احترام و ملاحظه بودند، انتخاب می شدند و حتی در شورای نظامی هم از وجود ایشان استفاده می گردید.

0 نظرات:

ارسال یک نظر