کانون ایرانیان: پیر شالیار
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

پیر شالیار

زرتشت در مقام پیر شالیار و دانای سیمیار کُردان

مطلب زیر که در کتاب کردستان رشید یاسمی آمده، به عینه از سایت آریا بوم نقل میشود. جالب است که رشید یاسمی پیر شالیار (شهریار پیر) را همان زرتشت (هوشنگ پیشدادی) می داند و این معنی از نام پدر وی یعنی جاماسپ (در اصل جم) نیز پیداست چه پدر اصلی گئوماته زرتشت (بردیه داماد و پسر خوانده کورش= فریدون) همان سپیتمه جم (جمشید پیشدادی) داماد و ولیعهد آستیاگ (اژی دهاک مادی) بوده است. لقب سیمیار پیر شالیار/ زرتشت را به سادگی می توان صورتی از کلمهً مرکب کردی سیوی یار یعنی یاور یتیمان به شمار آورد:
"مراسمی به نام «پیرشالیار» در اورامان تخت(هورامان) کردستان و در کنار مرقد پیرشالیار که در سه روز انجام می­شود. در این مراسم از باغ پیرشالیار گردوهایی چیده شده و برای اهالی فرستاده می­شود. آغاز مراسم روز چهارشنبه است. بامداد روز نخست دامداران دام­های نذری خود را می­آورند و قربانی می­کنند، گوشت قربانی در بین مردم تقسیم می­شود و مقداری دیگر از گوشت­ها برای تهیه­ی غذای دسته جمعی، «آش جو» یا «هولوشینه تشی» به داخل خانه­ی پیر برده می­شود.

نیمروز روز دوم گروه­های دف زن­ خود را آماده کرده و شروع به دف زنی می­کنند. نوجوانان، جوانان و پیران دست در دست هم زنجیره­ای بزرگ تشکیل داده و رقص دسته جمعی را آغاز می­کنند و با حرکتی نمادین همبستگی همیشگی خود را به نمایش می­گذارند. در هنگام رقص، افرادی نیز قصیده­هایی از بر می­خوانند و گروه بزرگ رقص هم لفظ «جلاله الله» را زمزمه می­کنند. در این سه روز مردم هورامان تخت تمام کارهای خود را تعطیل کرده و فقط وقتشان را در این جشن باستانی صرف می­کنند. درروز پایانی نیز مردم تا شب به رقص می­پردازند و ساعاتی از شب را نیز در خانه­ی پیرشالیار می­گذرانند، که به این شب، شب نشست یا «شه وونیشتی» گفته می­شود. در این شب سخنرانان به سخنرانی درمورد پیر شالیار و بحث­های مذهبی و عرفانی می­پردازند. بعد از آن سرودی یا قصیده­ای خوانده می­شود وپایان جلسه با دعا ختم می­شود.

پیرشالیار کیست ؟
پیرشالیار فرزند جاماسب، یکی از رهبران و مُغان آیین زردشت بوده که در اورامان می‌زیسته است، وی مردی دانا و آگاه با طبعی روان بود. این مغ کتابی را به نام «مارفه‌تو پیرشالیار» (‌معرفت پیرشهریار) به لجهه­ی کردی اورامی به نظم درآورده است مشتمل بر امثال و حکم و پند و اندرز با ذکر نکاتی چند از آداب و رسوم آیین باستانی و تاکید و توصیه در جهت حفظ و نگهداری آن. نسخه­ی این کتاب اکنون کمیاب است و فقط عبارات و ابیاتی از آن را برخی از مردم آن سامان از بر دارند و در مواردی به جای ضرب المثل به کار می­برند.
در این کتاب منظوم، بعد از هر دو بیت، بیتی تکرار شده است به این مضمون :
گوشت جه‌ واته‌ی پیرشالیار بوو هوشت جه کیاسته‌ی زانای سیمیار بوو
(‌به گفته پیرشهریار گوش بده، و برای درک نوشته‌ زردشت دانا و هوشیار باش )
چند بند دیگر از آن منظومه :
داران گیان‌داران، جه‌رگ و دل به‌رگه‌ن گایی پر به‌رگه‌ن گایی بی به‌رگه‌ن که ره‌گ جه ‌هیلین، هیلی جه که‌رگه‌ن رواس جه رواس ورگه‌ن جه ورگه‌ن
(درختان جان دارند،‌ جگر و دلشان برگ است، گاهی پر برگ و گاهی بی­برگند. مرغ از تخم است، و تخم از مرغ، روباه از روباه است و گرگ از گرگ)
وه‌وری وه‌وارو، وه‌وره‌وه‌رینه وریسه ، بریو چوارسه رینه که‌رگی سیاوه هیلیش چه‌رمینه گوشلی مه مریو دوی درینه
(برفی می­باره که برف خوره است، و رسن که پاره شود چهار سر پیدا می‌کند، ماکیان سیاه، تخمش سفید است، ‌دیگچه که سوراخ شد، دو در پیدا می­کند).

اینجا «اورامانات» است، مراسم آیینی «پیر شالیار» هرساله اردیبهشت برگزار می‌شود.




0 نظرات:

ارسال یک نظر