کانون ایرانیان: سلوکیان
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

سلوکیان

سلوکیان1
سلوکوس سردار اسکندر
سلوکوس نیکاتر Selucos Nicator سر سلسلة پادشاهان سلوکی است . وی پس از غلبه بر آنتیگون خود را ملقب به نیکاتر یعنی فاتح ، کرد و سال 312 ق . م ، در بابل به تخت نشست . سال جلوس او ، مبدأ تاریخ سلوکی یا اسکندری است . برای اینکه نامی بلند پیدا کند ، به جهانگشایی اسکندر ادامه داد و به هند لشکر کشید ولی از عهدة پادشاه مقتدر آن سرزمین که چندره گوپتا Chandragupta نام داشت برنیامد و همة ولایاتی را که اسکندر در پنجاب هند تسخیر کرده بود به وی واگذاشت و دختر خود را به زنی به او داد و در عوض از او پانصد زنجیر فیل گرفت .

زن سلوکوس بانویی ایرانی به نام آپامه آ Apamea دختر اسپیتامن سردار درسغد بود که نام او نه شهر بنا کرد . پایتخت سلوکوس نخست شهر سلوکیه در ساحل راست دجله بود که خود او بنا کرد ولی پس از آن شهر انطاکیه را در کنار دریای مدیترانه ساخت و آن را پایتخت خویش قرار داد .


فراز و فرود سلوکیان
سلوکوس نیکاتر متصرفات خود را به هفتاد و دو بخش تقسیم نمود و برای هر یک فرمانروایی معین کرد . جانشینان سلوکوس نیکاتر نتوانستند آن قدرت و عظمتی را که او بنیان نهاده بود ادامه دهند .

پس از مرگ او در سال 281 پسرشآنتیوخوس Antiochus اول و پس از وی پسر او آنتیوخوس دوم بپادشاهی رسیدند . در زمان آنتیوخوس دوم اشکانیان ، در سرزمین پارت به پیشوایی نامی شوریده و دولت اشکانی را تأسیس کردند .
(250 ق . م )

مقارن همین زمان ، دیودوتوس Diodotus یکی از امیران یونانی مشرق سر به شورش برداشته و دولت معروفی یونانی و باختری را در بلخ و افغانستان امروز تشکیل دادند .
در سال 190 ق . م ، رومیان که تازه پایشان به مشرق بازشده بود در مگنزیا Magnesia که محلی در آسیای صغیر بود سلوکیها را شکست دادند و آسیای صغیر به دست رومیان افتاد .
در مشرق دولت پارت و باختر نیز دست سلوکیها را کوتاه کرد و از ایران به سوریه رانده شدند . سرانجام دولت کوچک ایشان در سوریه نیز در 64 ق . م ، به دست رومیان منقرص شد .
مجموع حکومت ایشان 248 سال بود که قریب هشتاد سال در ایران و بقیة آن را در سوریه سلطنت کردند .


آغازهلنیسم یا یونان مآبی :

خواست اسکندر
نقشة اسکندر مقدونی آن بود که مردمانی را از آسیا به اروپا برد و اقوامی را از اروپا به آسیا آورد تا مشرق به مغرب نزدیک شود و مردم آن دومنطقه با هم بیامیزند . گرچه این فکر به مرحلة عمل در نیامد ولی گروه بسیاری از مردم یونانی در شهرهایی که اسکندر و سلوکیها ساخته بودند ، ساکن گشتند و حکومتهای خود مختاری پدید آوردند و بیش از اسکندر و سلوکیان موجب یونانی شدن مشرق گشتند .



فراز و فرود یونانی مآبی در شرق
غلبة اسکندر بر ایران و انقراض دولت هخامنشی بکلی احوال فرهنگ و تمدن ایران را زیر و زبر ساخت . انقلاب سیاسی و هرج و مرج اوضاع کشور مستلزم انقلاب ادبی مهمی گشت . بر اثر استیلای اسکندر و جانشینان او تمدن و زبان یونانی در ایران رواج یافت و جایگزین فرهنگ کهن ایران گردید . علوم یونانی از قبیل پزشکی و فسلفه و شعر و ادبیات و همچنین لغات یونانی در ایران رایج گشت . این رسوخ و نفوذ تمدن و فرهنگ یونانی در ایران هلنسیم Hellenisme خوانده اند ، زیرا هلن به معنی یونانی و هلنسیم به معنی یونان مآبی و تمدن و آداب یونانی است .

سلوکیان که قریب هشتاد سال در ایران سلطنت کردند ، عامل بزرگ یونانی کردن مشرق زمین بودند . سلاطین یونانی نژاد باختر ( ایلات بلخ ) که به ریاست دیودوتوس Diodotus در 250 ق . م ، یعنی مقارن روی کار آمدن اشکانیان در مشرق ایران سر به استقلال برداشتند . نیز یونانی و یونانی زبان بودند . اسکندر و سلوکیان قریب هفتاد شهر در سرزمین ایران بنا نمودند و مهاجران یونانی را به آنها جلب کردند .
این شهرها نامهای یونانی مانند :اسکندریه و انطاکیه داشت . از جملة آنها هکاتم پیلس ( صد دروازه ) است که در جنوب غربی دامغان فعلی واقع بود . یونانی شدن مشرق از زمان اسکندر مقدونی آغاز گشت .

در آن زمان متصرفات شرقی اسکندر به دو بخش تقسیم می شد . قسمت غربی از دریای مدیترانه تا رود فرات و قسمت شرقی از رود فرات تا سند و جیحون . در قسمت غربی که مجاور سرزمین یونان بود ، یونان مآبی دوام بیشتری یافت . اما در قسمت شرقی و این طرف فرات بعد از زوال سلطة مغرب بر مشرق یونان مآبی بتدریج رو به ضعف نهاد و زایل شد . حتی خود شهرهای یونانی که در جانب مشرق قرار داشتند در بین شرقیان تحلیل رفتند . نفوذ زبان و تمدن در ایران ، اشکانیان و دولتهای شرقی را نیز تحت تأثیر قرار داد . اشکانیان برای جلب رعایای یونانی خود که در شهرهای یونانی ایران حکومتهای نیمه مسـتقل تشکیل داده بودند ، خود را فیل هلن Philhellen یعنی محب یونانی می خــواندند و در ترویـج و گسترش آداب و زبان یونانی می کوشیـدنـد و بـرای خـود القــایی از قبیــل : اپیفانس ، یعنی جلیل القدر و سوتر ، یعنی منجی انتخاب می کردند . همة پادشاهان مشرق تا چند قرن سکه های خود را به زبان و خط یونانی ضرب می نمودند و تقویم خود را همان تاریخ سلوکی که مبدأ آن سال 312 ق . م ، است قرار داده بودند

0 نظرات:

ارسال یک نظر