کانون ایرانیان: ايلامي نو از 814 ق.م. تا كوروش بزرگ
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

ايلامي نو از 814 ق.م. تا كوروش بزرگ

در نبردي كه ميان ايلاميان و بابليان با سپاهيان سين – اخ –اريب ( Sin-ahhe-eriba ) ( سناخريب، 681-704ق.م. ) پادشاه تازه آشور رخ داد ، آشوريان پيروز شدند و پسر سين – اخ – اريب به نام آشور- نادين – شومي ( Assur-nadin-shomi ) به پادشاهي بابل منصوب گشت ( 700ق.م. )
پس از شوتروك – نهونت دوم ، برادرش هلوشو- اين شوشينك ( Hallush-In-Shushinak ) ( 693-698 ق.م.) به پادشاهي ايلام رسيد .
هنگامي كه سين اخ اريب سرگرم سركوب آخرين ياران مردوك – اپل – ايدين بود هلوشو – اين –شوشينك به شمال بابل تاخت و به ياري بابليان ، پسر سين – اخ – اريب را دستگير كرد و به ايلام فرستاد ( 694 ق.م.) و يكي از متحدان بابلي خود را به پادشاهي بابل نشاند .
در سال 693 ق.م. آشوريان به بابل تاختند و پس از به دست گرفتن بابل ، دست نشانده ايلاميان را به اسيري گرفتند .در پايان سال 693 ق.م. گفته شده كه براثر شورشي ، هلوشو – اين شوشينك كشته شد و كودور – نهونت دوم به پادشاهي نشست . كودور – نهونت ، پايتخت ايلام را به مدكتو ( Madakto ) ( به احتمال در شرق يا جنوب شرقي خوزستان ، جايي تا حدي دورتر از دسترس آشوريان ) و سپس ، به هيدلو ( Hidalo ) ( هيدلي Hidali ) در گل نبشته هاي تخت جمشيد و بي گمان دژسپيد در نزديكي نور آباد فهليان ) منتقل كرد.
در سال 692 ق.م. سين – اخ – اريب به ايلام تاخت . بنابرگزارشي ، كودور – نهونت ، سه ماه پس اين حمله مرد و بنابر گزارش ديگر ، وي دستگير و دو ماه پس از آن كشته شد. پس از كودور – نهونت، هومبن – نيمن ( Humban-nimena ) ( 689-692ق.م.) به پادشاهي رسيد.
در سال 691 ق.م. وي فرماندهي سپاهيان ايلامي ، بابلي و كوه نشينان زاگرس را نبردي با آشوريان ، بر عهد داشته كه بنابر نوشته هاي بابلي ، پيروزي از آن هومبن – نيمن شده است . سال بعد – به تلافي- سين – اخ – اريب بابل را تصرف و ويران كرد .
اندكي پس از سقوط بابل ، هومبن – نيمن در گذشت و هومبن – هلتش اول ( Humban-haltash ) ( 681-688 ق.م.) به پادشاهي رسيد . د رزمان وي ، به نشان دوستي گويا برخي از پيكره هاي خدايان بابلي كه در زمانهاي گوناگون به شوش برده شده بودند ، به بابل بازگردانده شدند. هومبن – هلتش اول بر اثر بيماري در سال 681 ق.م. مرد .
پس از وي ، هومبن – هلتش دوم ( 675-680 ق.م. ) به جاي وي نشست . با كشته شدن سين – اخ – اريب در سال 681 ق.م. ، بار ديگر بابليان كوشيدند تا از پشتيباني ايلاميان برخوردار شوند . در سال 675ق.م. هومبن – هلتش دوم به شمال بابل تاخت و شهر سيپر( Sippar ) را تصرف كرد.
اندكي پس از اين رويداد ، گويا بر اثر سكته در گذشت و برادرش اورتكي ( Urtaki ) به پادشاهي رسيد . با روي كار آمدن اورتكي ، رابطه أي دوستانه ميان وي و پادشاه آشور ، آشور – اخ – ايدين ( Ashshur-an-Issin ) ( اسارها دون 669 –680 ق.م.) پديد آمد و ايلاميان از ياري دادن به شورشيان بابلي بر ضد آشوريان ، خوداري نمودند . اين پيوند دوستي در زمان پادشاهي آشور – باني – اپلي ( Ashsur-bani-apli ) ( آشورباني پال ، 627-668 ق.م. ) و تا سال 665 ق.م. ادامه يافت .
در سال 665 ق.م. اورتكي حمله اي به بابل كرد ، اما سپاه آشور او را وادار به باز پس نشيني كرد . اندكي بعد اورتكي مرد.
بر اساس نبشته هاي آشوري ، پس از اورتكي ، تپتي – هومبن – اين – شوشينك ( Tepti-Humban-In-Shushinak ) كه از پسران شيلهك – اين – شوشينك دوم بود به پادشاهي ايلام رسيد . در اين نبشته ها از وي به ت او من ( Teuman ) ياد شده است . بنابر گفته آشوريان ، سه تن از فرزندان اورتكي به دربار آشور پناهنده شدند . مدت ده سال جنگي ميان ايلام و آشور رخ نداد و در اين مدت ، ت اومن به بازسازي پرستشگاههاي سرگرم شد. درسال 653 ق.م. آشور – باني – اپلي به ايلام تاخت و پس از تصرف در ، در كناره رود اولايي ( كارون و يا شائور امروزي ) در نزديكي شوش با ايلاميان درگير شد. نبرد ، تپتي هومبن اين شوشينك به قتل رسيد . آشورباني اپلي ، يكي از پسران پناهنده اورتكي را به نام هومبن – نيكش دوم ( Humban-nikash ) به پادشاهي شوش و مدكتو نشاند . با اين حال ، مداركي ديگر نشان دهنده آن است كه شخصي به نام ات – هميتي –اين شوشينك ( Atta-Hamiti-In-Shushinak ) فرزند هوترن – تمپي – به فرمانروايي شوش رسيده است . در ميان سالهاي 652 تا 648 ق.م. كه ميان آشورباني اپلي و برادرش شمش – شوم – اوكين ( Shamash-shum-ukin ) پادشاه بابل جنگ و كارزار بود، هومبن نيكش دوم به ياري پادشاه بابل رفت كه در نزديكي شهردر ، از سپاهيان آشورباني اپلي شكست خورد. در پي اين شكست و در پي شورشي ، شخصي به نام تمريتو ( Tammaritu ) ( 649 –652 ق.م. )ب جاي هومبن نيكش دوم نشست . وي با نبوبل شوماتي ( Nabu-Bel-shumati ) كلداني بر آشورباني اپلي متحد شد. او نيز در نبردي از سپاهيان آشور شكست خورد و در پي شورشي ،از پادشاهي بر كنار شد و به دشمن خود – آشور – پنا برد كه پناه هم داده شد. با گريز تمريتو ، شخصي به نام ايندبي بي ( يا ايندبي كش 648-649 ق.م.م) به سلطنت رسيد كه در پي تـهديد آشوريـانـي پـال در حمله بـه ايلام ، كشته شد و به جاي وي هومبن – هلتش سوم ( ؟- 648 ق.م.) به پادشاهي رسيد .
در سالهاي 646 –647 ق.م. آشوريان بار ديگر به ايلام تاختند . هومبن – هلتش سوم ناگزير به گريز گشت . همزمان با بازگشت آشوريان ، هومبن – هلتش به مدكتو مراجعت نمود كه با بازگشت آشوريان روبه رو شد و به دور – اونتش پناه برد . آشوريان ، اين بار كم و بيش همه دشت خوزستان و كوههاي شرقي را به تصرف در آوردند و در بازگشت ، شوش را غارت و ويران كردند و بار ديگر ، تمريتورا به پادشاهي شوش نشانند. چنين به نظر مي رسد كه با بازگشت آشوريان ، هومبن – هلتش به مدكتو بازگشته باشد ، اما مدتي بعد دستگير و به آشور برده شده .
شاهان آشور هماره در همه گزارشهاي خود درباره كشتارها ،چپاولگريها و غارتها ، بيش از اندازه غلو و خودستايي كرده اند و آشور – باني – اپلي هم مدعي است كه شوش را جايگاه ماران و گژدمها كرده است . با اين حال ، مي بينيم كه ايلاميان اندك اندك از ميان همان ويرانه ها سر بر آورده و به بازسازي خود سرگرم شده اند . با مرگ آشور باني اپلي و پديدار شدند سستي روز افزون در آشور ، بابل نبواپل – اوصور( nabu- apal – usur‌) ( 605 – 625 ق.م. ) به سلطنت نشست و براي بدست آوردن پشتيباني نيروهاي ايلامي ، در كارزاربا آشوريان ، خدايان ايلامي را كه سپاهيان آشوباني اپلي به اوروك ( در جنوب بين النهرين ) برده بودند به شورش باز گرداند . به نظر مي آيد كه ايلاميان مركزيتي در شوش پديد آورده و به تقويت نيروي نظامي خود پرداخته اند چه در نسل بعدي ، در زمان نبوكد دوري – اوصور دوم ( بخت نصر عهد عتيق 562 – 604 ق.م. ) در سال 596 ق.م. ميان ايلاميان و بايليان در كرانه دجله درگيري پيش آمد . مدارك ديواني ايلامي به دست آمده از شوش كه درباره جامه ، سلاح و ديگر كالاها ( كه بر اساس خط و شيوه نگارش مي توان گفت متعلق به سالهاي پاياني قرن هفتم و نيمه نخست قرن ششم پيش از ميلاد مي باشد ) ، به درستي نشانگر تجديد حيات شهر شوش در اين دوران است . با برقراريي فرمانروايي هخامنشيان در پارس ، بخش شرقي – انشان – از حوزه تصرف فرمانروايان ايلامي خارج گشت . كوروش اول ، پدر بزرگ كوروش دوم ، به گواهي نقش مهري برگل نوشته هاي با روي تخت جمشيد ، " مهر 93 " خود را از " انشان " و " فرزند چيش پيش " خوانده است . كوروش بزرگ نيز در گل خوزستان به تصرف كوروش بزرگ در آمد ،‌مدركي در دست نيست . اما، آنچه از زمان كوروش بزرگ در مي يابيم ،‌اين است كه سرزمينهاي ايلامي از آن زمان تا به امروز همواره بخشي از ايران زمين بوده اند .

0 نظرات:

ارسال یک نظر