۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه
موزههایی که به سرانجام نرسیدند
همیشه خبرهای خوبی از افتتاح موزه به گوش میرسد اما این خبرها همیشه ختم به خیر نمیشود؛ چراکه هر بار ساخت بعضی از این موزهها به دلایلی نیمهتمام باقی میماند.
از سوی دیگر برخی از این موزهها به دلیل مشکلات غیرقابل پیشبینی یا مشکلات مالی که قابل پیشبینی بوده است در نیمه راه تعطیل میشوند. در این گزارش نگاهی داریم به چند موزهای که هرگز شکل عملی به خودش نگرفت.
اصفهان بدون موزه موسیقی
خانه تاریخی نایب اسدالله اصفهانی، پدر نی ایران در لیست مکانهایی بود که میگفتند قرار است به موزه موسیقی تبدیل شود اما بعد از مدتی خبر تبدیل خانه تاریخی نایب اسدالله اصفهانی به شعبه بانک سپه به گوش رسید. این خبر که سال گذشته منتشر شد تأسف هنردوستان خصوصا اهالی موسیقی را بههمراه داشت چرا که دوستداران میراث فرهنگی و موسیقیدانان اصفهانی معتقدند این خانه میتواند جای خالی موزه موسیقی را در این استان پر کند.
نایب اسدالله اصفهانی که در میان دوستداران موسیقی و میراث فرهنگی اصفهان بهعنوان پدر نی ایران شهرت دارد در اواخر عصر قاجار مطابق با سال1300 دارفانی را وداع گفت و در تخت پولاد اصفهان به خاک سپرده شد. از این هنرمند تنها یک خانه تاریخی بهجای مانده که اکنون بهدلیل بیتوجهی به مخروبهای تبدیل شده است که تنها به کمک تیرآهنهایی که به دیوارش تکیه دادهاند استوار ایستاده است.اما این تمام بیتوجهی به این استاد موسیقی نبود. به گزارش مهر مزار به جا مانده از وی نیز شایسته این استاد نبود تا اینکه چندی پیش به پیشنهاد انجمن اصفهانپژوهان و دوستداران میراث فرهنگی، شهردار اصفهان دستور داد سنگ مزاری درخور شأن این استاد تدارک دیده شود؛ چون سنگ مزار اصلی استاد در اثر احداث خیابان فیض در دوره پهلوی نابود شده بود.پس از آن در سال1381 انجمن اصفهانپژوهان پیشنهاد ثبت خانه تاریخی استاد نایباسدالله اصفهانی را مطرح کرد و این خانه در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد. این خانه در حالی در این فهرست به ثبت رسید که توسط بانک سپه خریداری شده و قرار است به یکی از شعب این بانک تبدیل شود. اگرچه خانه نایب اسدالله ارزش معماری تاریخی خاصی ندارد اما چون منزل یکی از بهترین استادان موسیقی ایران بوده، میتوان از آن بهعنوان موزه موسیقی استان اصفهان استفاده کرد.
سرنوشت موزه «آلاشت»
سال1385 خبری روی خبرگزاریها قرار گرفت که وعده داده شد موزه موسیقی «آلاشت» با همکاری انجمن موسیقی آلاشت با همکاری میراث فرهنگی و گردشگری راهاندازی میشود.به گزارش میراث خبر این انجمن طرح راه اندازی موزه را به اداره کل موزههای سازمان میراث فرهنگی کشور ارائه کرده و مورد موافقت قرار گرفته است. اداره کل موزهها نیز پس از بررسی طرح موافقت کرده است تا در ایجاد موزهای به صورت مشارکتی این انجمن را یاری کند.
با اینکه 5 سال از انتشار این خبر میگذرد اما هنوز خبری از ساخت موزه موسیقی در این شهر نیست. البته اگر به آلاشت رفتید میتوانید سری هم به موزه مردمشناسی این شهر بزنید. این موزه به همت شهرداری و وزارت ارشاد ایجاد شد که در نوع خود قابل تحسین است.
خانهای برای هنرمندان محبوب
اگر در تمام دنیا، به یاد هنرمند فقید و البته محبوب خانه او را تبدیل به موزه میکنند، در حوزه موسیقی هم از این دست اتفاقات میافتد که البته ختم به خیر هم نمیشود. مانند تبدیل خانه بابک بیات پس از مرگش به موزه. اما این امر صورت نگرفت و شاید این روزها این خانه تبدیل به برج بلندی شدهباشد.از سوی دیگر نویدهایی برای برپایی موزه فرهاد، خواننده پاپ هم داده شد که این موضوع هم بهدلیل مشکلات مالی رها شد، هرچند که خرداد ماه موزه سینما بخشی از وسایل بهجامانده از فرهاد را به نمایش عمومی گذاشت. این موضوع باعث شد که علی مراد خانی مدیر موزه موسیقی در واکنش به این نمایشگاه بگوید به نمایش درآمدن وسایل فرهاد در موزه سینما موقتی است و این وسایل با نمایش درآمدن در موزه موسیقی و تأسیس خانه فرهاد، به موزه موسیقی بازخواهد گشت.مرادخانی که رئیس پیشین مرکز موسیقی وزارت ارشاد بود، افزود: همسر فرهاد مهراد پیشنهاد افتتاح «خانه فرهاد» را داد، اما از آن رو که نه ایشان (همسر فرهاد) سرمایه چنین کاری را داشتند و نه موزه موسیقی که یک مؤسسه خصوصی و غیر انتفاعی است توانایی تقبل هزینههای این کار را داشت، پیشنهاد دادیم که این وسایل در موزه موسیقی به نمایش گذاشته شوند.
به گفته مرادخانی، قرار شد این پیشنهاد تا زمان افتتاح خانه فرهاد عملی شود و ایشان نیز از این پیشنهاد استقبال کردند اما در نهایت این وسایل از موزه سینما سر درآورد.البته رئیس موزه موسیقی پیشنهاد برگزاری مراسم شب فرهاد را با همکاری انجمن موسیقی ایران به همسر زندهیاد فرهاد مهراد داده و قرار بود مراحل اجرایی این پیشنهاد انجام شود که این پیشنهاد هم به سرانجام نرسید.
تعطیلی بعد از 3 سال
موزه موسیقی آواها و نواها به مدیریت پیمان سلطانی- آهنگساز- در سال1382 در شیراز آغاز به فعالیت کرد.خانه قدیمی مطهرینژاد که در مجاورت بازار و حرم شریف میراحمد شاهچراغ قرار داشت، مکانی برای این موزه شد. از همان ابتدا مشکلات این موزه خود را نشان داد؛ مشکلاتی که به مسائل مالی ختم میشد.موزه موسیقی آواها و نواها دو بار افتتاح شد که در هر دو بار بهدلیل انتقال وسایل و اشیای به نمایش درآمده در آنکه از پژوهشکده هنرهای سنتی در تهران قرض گرفته شده بود تعطیل شد.
در مدت کوتاهی که این موزه باز بود اداره میراث فرهنگی شیراز مشکلات را بر سر ایکوم (کمیته ملی موزههای ایران) انداخت. او به میراث خبر گفت: مشکل موزه موسیقی پول نیست، زیرا ما پیش از این طی قراردادی مسئولیت این موزه را به ایکوم واگذار کردهایم. این در حالی است که امیر سودگران پیش از این اعلام کرده بود برای برطرف کردن مشکل بودجه موزه، قرار است 16میلیون تومان برای تجهیز آن اختصاص یابد تا باز گشایی موزه سرعت پیدا کرده و تا کمتر از یک سال بازگشایی شود. پیمان سلطانی رئیس کارگروه موسیقی ایکوم و طراح موزه نیز با رد این موضوع که ایکوم تاکنون بودجهای را برای راهاندازی موزه دریافت کرده است، گفت: تاکنون حتی یک ریال هم بابت اداره و راهاندازی موزه در اختیار ایکوم قرار نگرفته است و ما هم سازمانی غیردولتی هستیم که فعالیتهایمان انتفاعی نیست که بتوانیم از قبال آن کسب درآمد و کار اجرایی کنیم.
بنابراین باید از بودجهای که نهادها و سازمانهای دولتی در اختیار ما قرار میدهند، کار خود را پیش ببریم، همانطور که ایکوم سایر کشورها نیز اینگونه فعالیت میکند.سرانجام این موزه پس از کشمکشهای فراوان مالی پس از 3سال بسته شد.
تئاتر نصر در گذر فراموشی
تئاتر نصر فعالیت خود را پیش از دهه50 آغاز کرد اما بعدها با تبدیل شدن لالهزار به بازار چراغ و وسایل الکترونیکی کم کار شد. این سالن در سالهای بعد از انقلاب ابتدا در اختیار کمیته امداد قرار گرفت اما اوایل دهه60 جهاددانشگاهی درخواست کرد تا با توجه به فضای مناسبی که در این سالن وجود دارد آن را در اختیار گرفته و با احیا کردن تئاتر نصر آثاری را به صحنه ببرد. چند سالی نیز به سرپرستی مجیدجعفری تلاش شد تا این سالن به روزهای خوب گذشته بازگردد اما بهدلیل مشکلات بر سر مالکیت این بنا، سرانجام تعطیل شد. در سال 1381 نیز آخرین نمایش در این سالن اجرا شد و دیگر کسی سراغ آن را نگرفت. بعدها با اعتراض رسانهها و هنرمندان به وضعیت در حال تخریب سالن نصر و پیرو آن پیشنهاد عزتالله انتظامی برای تبدیل این سالن به موزه تئاتر ایران دوباره نام این سالن بر سر زبانها افتاد و از همان سالها تکاپوی مدیران برای تغییر کاربری این سالن آغاز شد.
در آن زمان شورایی متشکل از مجید جعفری، محمود عزیزی، جواد افشین نیا، کیومرث مرادی و سعید رحمانی بهعنوان نماینده جهاددانشگاهی تشکیل شد تا بر تغییر کاربری نظارت داشته باشد. فاز اول این اتفاقها با برخی تغییرات جزئی مانند تقویت سیستم برق و برداشتن کف اتاقها با حضور معاونت هنری وقت «محمدحسین ایمانی خوشخو» افتتاح شد. همچنین در این تالار با برنامهریزیهایی قرار شد چند نمایش سنتی همزمان با سیزدهمین جشنواره آیینی و سنتی اجرا شود؛ همه این کارها صورت گرفت اما بعد از مدتی زمزمههای نبود بودجه و عدمتامین اعتبار و گاهی اختلاف سر مالکیت ملک به گوش رسید. کسی نتوانست برای موزه ملی تئاتر کاری بکند و در نهایت این پروژه ناکام ماند و نیمه کاره رها شد و مدتی بعد نیز در حافظه بلندمدت و شاید کوتاه مدت مدیران و هنرمندان قرار گرفت.
موزه تعزیه، بدون فرجام
از ثبت جهانی تعزیه به نام ایران در سازمان یونسکو بیش از یک سال است که میگذرد اما این هنر دینی و مذهبی هنوز در ایران مکان و موزهای ثابت و دائمی ندارد. هر سال در مناسبتهای مختلف دینی و ایام مذهبی درباره تاسیس موزه تعزیه، انجمن تعزیه و... توسط مسئولان صحبت شده و با سپری شدن ایام، این موضوع باز هم به فراموشی سپرده میشود. بعد از ثبت جهانی تعزیه پیشکسوتان و هنرمندان این حوزه منتظر عملی شدن وعدههای مدیران از جمله بهبود وضعیت هنرمندان تعزیهخوان، راهاندازی موزه تعزیه و تعریف مکانی ثابت برای اجرای تعزیه شدند اما هیچیک از این وعدهها تحقق نیافت جز آنکه در مراسم مناسبتی خیمه تعزیه برپا شد و بهصورت مناسبتی فعالیت کرد. تالار محراب بهعنوان یکی از زیرمجموعه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی است که وعده تاسیس موزه تعزیه و تکیه مخصوص در آن داده شد. این وعدهها در جلسات معارفه مدیران تالارها مطرح میشود و بعد از مدتی مسکوت میماند که البته این مسکوت ماندن در حال حاضر نیز وجود دارد. تئاتریها به یاد دارند که با آغاز به کار دوباره تالار محراب، وعدههای تاسیس موزه تعزیه و اختصاص تکیه این تالار بهعنوان مکانی ثابت برای اجرای تعزیه در طول سال، جنبه جدیتری پیدا کرد اما این تصمیمات تاکنون اجرایی نشده است. این نگرانی میان تعزیهخوانان وجود دارد که گذر زمان باعث از بین بردن نسخ و لباسهای تعزیه خواهد شد و ایکاش انجمن و مکانی وجود داشت که این هنر در آنجا نگهداری و به نسل جدید تئاتر کشور آموزش داده شود. به تازگی «بنیاد علمی فرهنگی تعزیه» با حمایت «شهرداری منطقه ۱۷» تاسیس شده است.
تئاتر پارس، مکانی که خریداری نشد
وارد لالهزار که میشوید در همسایگی نه چندان دور تئاتر نصر، تئاتر پارس را میبینید؛ تالاری که یکی از قدیمیترین سالنهای نمایش تهران بوده. وضعیت این سالن نمایش که زمانی میزبان بزرگان تئاتر کشور بوده بهتر از تئاتر نصر نبوده و نیست. در حال حاضر تنها چیزی که از این سالنهای نمایشی به چشم میخورد انبارهای لوازم الکتریکی است و این سالن تمام ارزش خود را در میان گرد و غبار وسایل مغازهدارانی که اجناس خود را آنجا انبار میکنند به فراموشی سپرده است.در سالهای میانی دهه80 زمانی که قرار بود تئاتر نصر نیز به موزه ملی تبدیل شود این تالار فرسوده همچنان مشغول کار بود و نمایشهایی در آن اجرا میشد؛ تئاترهایی که با خرید یک بلیت میتوانستیم دو نمایش را ببینیم.در حال حاضر کسی از این تالار که تقریبا 70سال عمر دارد، سراغی نمیگیرد و پرونده تئاتر پارس نیز بسته شده است. ماجرای تئاتر پارس مانند تئاتر نصر است و سرنوشت هر دو هم مشترک. تئاتر پارس قرار بود بازسازی شود اما این سالن نیز مشکل مالکیت داشت؛ در دوران معاونت ایمانیخوشخو پیگیریها درباره وضعیت تئاتر پارس نیز تنها یک پاسخ داشت: «تئاتر نصر متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. بنابراین نمیتوان کاری کرد، مگر آنکه ارگان یا سازمانی دیگر وارد عمل شود». به گفته مدیران وقت تئاتری، این تالار نمایشی خریدار خصوصی داشته است. شاید دلیل تخلیه تئاتر پارس نیز بهدلیل نبود سندی برای احراز وضعیت مالکیت هنرمندان تئاتر آزاد بود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر