هفتم آوریل، مشهورترین تالار موسیقی هلند "کنسرتخباو" برای نخستینبار میزبان یک پیانیست ایرانی خواهد بود. در این برنامه که در بزرگداشت نوروز برگذاشت میشود یک برنامه نود دقیقه ای ویژه موسیقی ایران برای پیانو توسط پژمان اکبرزاده اجرا میشود و در دو قطعه برای بهار، الپیدا سلطانی به عنوان رقصنده میهمان اجرا خواهد داشت. کنسرتهال آمستردام به لحاظ صدادهی (آکوستیک) جزو سه تالار نخست جهان است و در سال 1888 در پایتخت هلند ساخته شده است. در این برنامه ترانه های های محلی ایرانی و آثاری از علی تجویدی، کوشیار شاهرودی، حمیدرضا طاهرزاده، فرهاد فخرالدینی و .. اجرا می شود.
۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه
تصویر / برج کبوترخانه میبد
فرهنگ بزرگ سخن کبوترخانه یا کبوترخان را چنین معنی کرده است: «برجی که برای کبوتران ساخته میشود/ منفذی در زیر حمامهای قدیمی برای انتقال حرارت ساخته میشد.»
همچنین در فرهنگ معین، آمده است: «محلی که کبوتر در آن آشیان سازد. در برخی نواحی، برجهایی میساختند به نام مذکور.»
اما در لغتنامۀ دهخدا، آمده است:کبوترخانه؛ برج حمام/ برج کبوتر/ کفترخان/ کبوترخانه/ باروگونهای که کنند و در آن لانههای کبوتران سازند/ در اصطلاح بنایی سوراخها که در زیر حمام برای نقل حرارت سازند. جایی که برای کبوتران اهلی سازند./ کبوترخان/ ورده/ آنجا که کبوتران خانه کنند/ برج کبوتر/ بنایی که به آشیانهٔ کبوتر اختصاص دارد و آن معمولاً بهصورت برجی باشد و اندر وی برجی و کبوتر خانهای ساخت.»
کبوترخانهها برای گردآوری کود کبوترها و دیگر پرندگان، جهت مصارف کشاورزی ساخته میشده است. کود کبوتر در گذشته استفادههای بسیاری در صنعت داشته، از جمله صنعت دباغی در چرم سازی و ساخت باروتبه همین دلیل در زمان شاه عباس صفوی مالیات نسبتا سنگینی از کبوترخانهها گرفته میشد. از دیرباز، برای استفاده از گوشت و کود کبوتران، ساختن کبوترخان معمول بوده است.
ساخت چنین بناهایی در حوالی اصفهان و یزد معمول بیشتر رواج داشته است. کبوترخانههای کوچک و بزرگ ایران بر حسب اندازه میان هزار تا ۴۰ هزار کبوتر را در خود جای میدهند.
طراحی و عملکرد کبوترخانهها بسیار جالب و عالمانه بوده به گونهای که در جذب کبوتران و خلق زیستگاهی امن برای کبوتر، حیرت برانگیز بوده است.
کبوترخانهها مانند دژ نظامی در برابر همه دشمنان کبوتر که کم هم نیستند، مقاوم و نفوذ ناپذیر بوده است. ساختار معماری کبوترخانه به گونهای بوده که نه تنها در برابر پرندگان شکارچی مانند قوش، جغد و کلاغ فکر و اندیشه شده، بلکه هرگز پرندگان مهاجم را نیز درون برجها راهی نبوده است.
زیرا نحوه ساخت این کبوترخانه به گونه ای بوده که امنیت همراه با آرامش و آسایش کبوتران را تأمین میکرده است. دقت در اجرای این برجهای کبوتر به حدی بوده است که درصد اشتباه ورود پرندگان مزاحم را به صفر میرسانیده. زیرا اگر حتی یک مورد پرنده یا حیوان مهاجمی به درون این کبوترخانه راه مییافت، هرگز هیچ کبوتری احساس امنیت نمیکرد و کبوترخانه خالی از حضور کبوتران میشد.برج کبوترخانه میبد
فضای داخلی کبوترخانه آن چنان امن و مفرح بود که گاهی محل تجمع حدود ۲۵ هزار کبوتر میشد. آشیانهها آنچنان زیبا و منظم با مدلهای یک شکل و از مصالح کاهگل ساخته شده بود که در تابستان بسیار خنک و به گونه ای بوده است که باد در فضای آن جاری بوده و برعکس در زمستان گرم و از وزش بادهای سرد محلی در امان بوده است.
همه این تمهیدات منجر به خلق این شاهکارهای معماری یعنی کبوترخانههای ایرانی شده است. قطر سوراخهای ورودی کبوتران به داخل برجها به اندازهای ساخته شده است که تنها کبوتران میتوانستند وارد آن شوند و پرندگان مهاجم قادر به ورود به داخل آن نبودند.
معماران ایرانی به دلیل نگاه عالمانه به اقلیم و علم زیست شناسی، عجایبی حیرت انگیز و ماندگار با عنوان کبوترخانههای ایرانی خلق کردهاند که حقیقتا سزاوار است.
کبوترخانههای ایرانی مانند بسیاری از مظاهر هنری ایران ناشناخته ماندهاند این در حالی است که این برجهای زیبای کبوتران به عنوان زیرساخت تاسیسات کشاورزی در تمام سرای ایران از کناره های شرقی دریاچه ارومیه گرفته تا کویر یزد و میبد و برخی روستاهای نطنز و کاشان و از جنوب خراسان و طبس گرفته تا گوشه و کنار شهرها و آبادیهای این سرزمین حضوری پیوسته داشته است.
تنها در حوالی اصفهان بیش از سه هزار برج زیبای کبوتر وجود داشته است و استان یزد نیز در شهرستان میبد یکی از زیباترین کبوترخانهها را در خود جای داده است.
طراحی و عملکرد کبوترخانهها بسیار جالب و عالمانه بوده به گونهای که در جذب کبوتران و خلق زیستگاهی امن برای کبوتر، حیرت برانگیز بوده است.
معماری زیبای کبوترخانه های ایرانی همراه با عملکرد اقتصادی آن یعنی کارخانه ساخت مرغوبترین کود شناخته شده در جهان بر کسی پوشیده نیست.
از علوم دیگر در ساخت برجهای کبوتر همچون استفاده از دانش فیزیک با توجه به اصل تشدید به منظور توجه و پرواز همزمان دسته جمعی حدود ۱۴ هزار تا ۲۵ هزار کبوتر در اثر برخاستن ناگهانی که ارتعاشات بسیار قوی را به دنبال دارد، عالمانه بهره برده شده است.
هندسه و ریاضیات به خاطر به حداکثر رساندن سطح در حجمی ثابت و بهره گیری از اصول زیباشناختی آن چشمگیر است.
دانش جانورشناسی و روانشناسی جانوری از دیگر علومی است که در ایجاد تجهیزات دفاعی کبوترخانه و تمهیدات مکانیکی، بیولوژیکی و شیمیایی برای مبارزه با دشمنان کبوتر اعمال می شده است.
معماری داخلی کبوترخانه ها استثنایی است؛ عظمت این بناها هم به سبب گستردگی و شکوه و هم به سبب تنوع در فرم اعجاب برانگیز است و این بناها مانند سایر آثار معماری ایرانی هم از عملکرد وافر و هم از فرم زیبایی پیروی کرده است.
ساخت کبوترخانه یکی از تجربیات ارزنده کشاورزی سنتی یزد و اصفهان است که در استان یزد دو کبوترخانه میبد و کسنویه باقی مانده است.
پیش از رواج کودهای شیمیایی کشاورزان مناطق کویری یزد و اصفهان از فضله پرندگان برای افزایش بهره وری خاک استفاده می کردند و برای این منظور بناهایی که کبوترخانه نامیده می شد، در اطراف آبادیها می ساختند. این بناهای شگفت آور، کارخانه ساخت مرغوبترین کود شناخته شده جهان هستند.
از جمله تمهیداتی که ایرانیان در دفع دشمنان کبوترخانهها انجام میدادند عبارت بود از استفاده از بوی برخی از جانوران مانند گرگ و کفتار و بوی برخی از گیاهان مانند کندر و سراب برای محافظت کبوتران.
همچنین در برخی از کبوترخانههای ایران از جمله روستاهای گلپایگان و خمین، سر گرگ و کفتار را در کبوترخانه میگذاشتند.
همچنین در مقابل ورود گربه و روباه و تا حدی آدمیزاد و نیز مار و موش روشهایی اعمال میشده است. موش گرچه مستقیماً دشمن کبوتر نبوده، اما با کانالسازی در زیر پیها، برجها را خالی و سوراخ میکرده و راهی را برای ورود سایر حیوانات شکارچی و از زیرزمین برای نفوذ مارها فراهم میساخته است.
http://www.hamshahrionline.ir
سيزدهبهدر، روز تهديد طبيعت
سيزدهبهدر اگر چه عنوان روز طبيعت را برخود دارد اما از نحسترين روزها براي طبيعت ايران است. گواه اين ادعا هم حجم هولناک آسيبهاي زيست محيطي است که در اين روز محيط زيست و طبيعت کشور به خود ميبيند؛ انبوه زبالهها، آتش سوزيها، شکستن شاخه درختان و ريشهکن کردن گياهان، شکار انواع جانوران و پرندگان و تخريب لانه آنها بخشي از آسيبهاي اين روز است.
.
خبرگزاري ميراث فرهنگي - گروه محيط زيست ـ اگر صبح و عصر روز سيزدهبهدر از چند نقطه مشخص طبيعت کشور عکس و فيلم تهيه شود بررسي و تخمين حجم تخريبها راحتتر انجام ميشود. در پارهاي مواقع اين آسيبها آنچنان زياد است که اگر نماهاي صبح و عصر اين روز را به کسي نشان دهيم و او از ماجرا مطلع نباشد بيشک تصور ميکند جنگي در منطقه رخ داده است.
تسطيح زمين براي برپايي چادر و مهيا کردن زمين براي بازي، بريدن شاخه درختان براي روشن کردن آتش، رها کردن انبوه بطري نوشابه و دوغ و پلاستيک پفک و چيپس در طبيعت و تخريبهاي ديگري که فقط از سر تفريح و سرگرمي صورت ميگيرد تنها بخشي از آسيبهاي سيزدهبهدر براي محيط زيست کشور است.
البته و بدون ترديد اين رفتارها ويژگي همه مردم نيست و کم نيستند افرادي که حفاظت از محيط زيست در اين روز برايشان مهمتر از هر چيز ديگريست، اما با اينحال هنوز فرهنگ پاسداري از طبيعت به فرهنگ حداکثري بدل نشده است. در اين شرايط بهتر آناست که برخي مناطق داراي اهميت و حساس براي محيط زيست کشور را از ليست مقاصد گردشگري روز سيزدهبهدر خود حذف کنيم؛ اگر چه معمول است در اين ايام رسانهها مقاصد جالب و جذاب براي گردشگري به مخاطبان پيشنهاد کنند اما در اين گزارش قصد ما ايناست به شما پيشنهاد دهيم براي صيانت و حفظ محيط زيست کشور کجاها نرويد.
در بسياري از کشورهاي دنيا براي حفظ مناطق حفاظت شده زيست محيطي سختگيرانهترين قوانين لحاظ ميشود، تا اندازهاي که اين مناطق حتي اگر هزاران هکتار مساحت داشته باشند تردد هرگونه وسيله نقليه حتي از نزديکي و ارتفاع معيني از آسمان و زمين اين مناطق به صورت کامل ممنوع است و براي ورود افراد عادي و محققان و پژوهشگران هم بايد سختگيرانهترين مجوزهاي لازم اخذ شود؛ پارک ملي آلاسکا متعلق به کشور آمريکا در همسايگي قطب شمال اينگونه است.
پارکهاي ملي، يکي از مناطق چهارگانه حفاظت محيط زيست ايران هستند. پارک ملي به محدودهاي از منابع طبيعي کشور اعم از جنگل، مرتع، بيشههاي طبيعي، اراضي جنگلي، دشت و آب و کوهستان اطلاق ميشود که نمايانگر نمونههاي برجستهاي از مظاهر طبيعي ايران است و به منظور حفظ هميشگي وضع زندگي و طبيعي آن و همچنين ايجاد محيط مناسب براي تکثير و پرورش جانوران وحشي و رشد رستنيها در شرايط کاملا طبيعي تحت حفاظت قرار ميگيرد. و از همين رو واجد ارزشهاي زيست محيطي بسياري است.
پارك ملي بوجاق كه لاگون كياشهر را به عنوان تالاب بين المللي به مجامع جهاني معرفي کرده است و دلتاي رودخانه سفيدرود را در خود جاي داده يكي از زيستگاههاي مهم پرندگان و آبزيان است. از گونههاي شاخص جانوري آن ميتوان از رود كر و شنگر انواع پرندگان اردك سرحنايي و قوي گنگ، خزندگان و دوزيستان و ماهيان (ماهي سفيد و كپور) نام برد. از گونههاي گياهي ميتوان از آزولا آلاله ، نيلوفر آبي، توسكا، آقسطي نام برد. تالاب بوجاق به علت اهميت زيستگاهي به ويژه براي پرندگان مهاجر آبزي در سال 1354 بخشي از آن به وسعت 500 هکتار به عنوان « لاگون کياشهر »در فهرست تالاب هاي کنوانسيون رامسر به ثبت رسيد.
بوجاق محل زادآوري انواع پرندگان و آبزيان است اما بسياري از افراد با حضور در اين منطقه لانهها و محل زيست اين گونهها را تخريب ميکنند و يا به شکار و ايجاد مزاحمت براي آنها اقدام مي کنند، بيترديد نرفتن به بوجاق يک روز همراه با آرامش را نصيب گونههاي جانوري و گياهي آن ميکند.
پارك ملي گلستان درحدفاصل استانهاي گلستان و خراسان شمالي واقع شده و مساحت آن در حدود 87242 هكتار است. پوشش گياهي آن شامل بلوط، بلندمازو، ممرز، انجيلي، پلت، شيردار، كركو، آزاد، اوري، توسكاي قشلاقي، كلهو، انجير، توت، ملچ، داغداغان، ازگيل، وليك، زالزالك، سياه تلو، گوجه وحشي، شير خشت، گردو، تمشك، اناروحشي، گلابي وحشي، زرشك، تاغ، گز، پرند، كاروانكش، كلاه ميرحسن، گون، چوبك، درمنه، خارشتر و ارس است.
پستانداران اين پارک ملي را نيز مرال، شوكا، خرس قهوه اي، پلنگ، خوك وحشي، گربه جنگلي، تشي، آهو، قوچ و ميش، پلنگ، گرگ، روباه، كل و بز تشکيل ميدهد.
قرقاول، كبك، تيهو، زنگوله بال، كوكر سينه سياه، ابيا و بلدرچين، قرقي، دليجه، سارگپه پا بلند، سارگپه، عقاب دوبرار، دال شيا، دال، عقاب دريايي دم سفيد، مرادان، بالابان، هما، داركوب سياه، بلبل، توكاي باغي، سهرهها، سكاها، زرده پره ها، مگس گيرها، زنبوركها و دم سرخها نيز انواع پرندگاني است که در اين پارک ملي زيست ميکنند.
اين پارک تا قبل از سال ???? شکار گاه محسوب مي شد. در شهريور ???? به پارک محمد رضا شاه تغييرنام داد و در سال ???? به پارک ملي تبديل شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال ???? با وسعت ????? هکتار تحت حفاظت قرار گرفت. اين پارک در ?? کيلومتري شرق گنبد و ??? کيلومتري غرب بجنورد در مسير مشهد واقع شده است. رويش هاي اصلي پارک به علت ? اقليم متفاوت متنوع است.
به باور و اظهار نظر بسياري از کارشناسان، پارک ملي گلستان غنيترين و بيمانند ترين پارک ملي در ايران و منطقه خاورميانه است، اما عبور جاده از مرکز اين پارک ملي آن را به محلي براي عبور و مرور ماشينهاي مختلف بدل کرده و گردشگران بساط خود را در اين پارک پهن ميکنند. مزاحمت براي گونه هاي جانوري و روشن کردن آتش پاي درختان و گياهان از عواقب آن است. سيزدهبهدر هم که مي رسد سيل گردشگران يک روزه به اين پارک ملي سرازير، و موج تخريب ها چند برابر ميشود.
پارك ملي خجير و سرخه حصار : اين دو پارک در شرق تهران واقع شده اند و مساحت آن ها در حدود 20 هزار هكتار است. پوشش گياهي اين پارک ها شامل: بنه، بادام كوهي، ارس، داغداغان، چنار، سپيدار، پده، بيد ، زالزالك تبريزي، افرا، زبان گنجشك، عرعر، اقاقيا ، كاج، تنگرس، تمشك، گز، شيشعان، روناس، زرشك، سوفورا، شيرخشت، سياه تلو، دغدغك، ارمك مي شود و پستانداران آن نيز :كل وبز، قوچ و ميش البرزمركزي، گراز،پلنگ، كفتار،روباه قرمز، شغال،گوركن،گربه وحشي، خرگوش است. همچنين پرندگاني مانند انواع گونههاي پرنده اعم از مهاجر آبزي، كنار آبزي و شكاري و خزندگان چون ماركرمي، كورماردوسر، مارآتشي، مارپلنگي، ماردستي، مارآبي، مارشتري، شترمار، يله مار، تيرمار، سوسن مار، افعي شاخدارايراني، افعي كوفي، قورباغه معمولي، وزغ سبز، لاك پشت مميزدارغربي در اين پارک هاي ملي زندگي مي کنند.
اين دو پارک هم به دليل نزديکي به تهران چند ميليون نفري يکي از دم دست ترين مقاصد براي سيزدهبهدر اين جمعيت است، همين هم ميزان آسيب ها در اين دو پارک ملي را فراوان تر کرده است. در حالي که گونه هاي مختلف جانوري در بقيه ايام سال تقريبا در اين دو پارک به آرامي روزگار مي گذرانند روز سيزدهبهدر حکم يک روز جنگي براي آنها را دارد.
جنگل ابر شاهرود: جنگل ابر شاهرود با 35 هزار هکتار وسعت به سه دليل براي دنيا اهميت دارد. اول اين که قسمتي از جنگلهاي باستاني هيرکاني است و گياهان دارويي آن کم نظير است. دوم آن که اين جنگل مرز بين دو اکوسيستم منطقه نيمه بياباني و جنگلي است، به همين دليل دراين ناحيه ميتوان درختان سوزني برگ را در کنار درختان پهن برگ مشاهده کرد. دليل سوم آنکه به خاطر جغرافياي خاص منطقه که دو منطقه کم ارتفاع و بلند را در کنار هم قرار داده است، شاهد تشکيل اقيانوس ابر در اين منطقه هستيم که پديده کم نظيري در دنيا محسوب مي شود.
جنگل ابر از جنگلهاي زيبا و خوشآب و هواي استان سمنان است که در 50 کيلومتري شمال شرق شاهرود و در مسير جاده شاهرود به آزادشهر استان گلستان و در روستاي ابر قرار دارد.
جنگل ابر به دلايلي که گفته شد يکي از رويايي ترين نقطه هاي ايران محسوب ميشود. روز سيزدهبهدر اگر هوا صاف باشد و جاده مهيا ، گردشگران بي شماري از استان هاي سمنان و گلستان و ديگر نقاط کشور راهي آنجا مي شوند نتيجه هم رها کردن انبوه زباله ها روشن کردن آتش و شکستن شاخ و برگ درخت هاي بي مانند اين جنگل است.
پارك ملي بمو در شمال شهر شيراز و به مساحت 48678 واقع شده است . از پوشش گياهي آن گلهاي رنگارنگ نظير پامچال، لاله و شقايق شيراز، بادام كوهي، ارژن، بنه شناسايي شده است. همچنين پستانداراني نظير آهو، قوچ و ميش، كل و بز، پلنگ، كفتار، گرگ، گربه وحشي و پرندگان مثل كبك، تيهو، كوكر، هما، عقاب طلايي و دال در اين منطقه يافت مي شود. کوه بمو در شمال شهر شيراز واقع شده که از اين شهر به خوبي ديده ميشود. قله کوه بمو بلندترين نقطه پارک است و ???? متر بلندي دارد.
در سال ???? پنجاه هزار و در سال ???? حدود ????? هکتار مساحت داشت اما اينک حدود ????? هکتار مساحت دارد و سه رشته کوه به موازات هم از شرق به غرب اين پارک امتداد دارد. نزديکي بمو به شهر شيراز و چند شهرستان پرجمعيت ديگر هم آن را به محلي وسوسه برانگيز براي روز سيزدهبهدر بدل کرده است اما اين پارک هم با وجود همه ارزش هاي زيست محيطي اش در اين روز از آسيب ها در امان نيست.
منطقه حفاظت شده نايبند: اين منطقه از نظر تنوع جانوران وحشى منحصر به فرد است و داراى ميش و قوچ، کل، بز وحشى، آهو، جبير و پلنگ است. جبير را آهوى هندى و آهوى کويرى نيز مىنامند. جبير کمى کوچکتر از آهو با پوست اُخرايى رنگ است که رنگ سفيدى در زير شکم دارد. شاخ آن مستقيم با انحنايى در طرف جلو است که پيچ قلاب مانند نوک شاخ آهوى ايرانى را ندارد. اين منطقه در 320 كيلومتري جنوب شرقي بندر بوشهر واقع شده است . بدون ترديد يكي از زيبا ترين منطقه ساحلي در طول سواحل خليج فارس بشمار ميرود.
منطقه حفاظت شده نايبند با وسعت 22500 هكتار كه بصورت دماغه مرتفعي در ساحل جنوبي خليج نايبند قرار گرفته، بدليل دارا بودن اكوسيستم كم نظير ارزشهاي زيستگاهي براي گونه هاي متنوع حيات وحش از جمله : كل وبز، قوچ وميش و حضور گونههاي نادري از قبيل جبير جيرفتي دارد.
نزديکي نايبند به خليج فارس و شکل دهي زيباترين سواحل آن اگر چه دليل شکل گيري اين پارک ملي بينظير شده است اما همين دليل هم باعث شده است در سيزدهبهدر بسياري رهسپار اين منطقه شوند و يک روز نا آرام و خطرساز را براي گونه هاي جانوري آن فراهم کنند، وجود گونه هاي مانند کل و بز و قوچ و ميش در اين پارک باعث شده است برخي افراد نا آگاه در اين روز اسلحه به دست در پي شکار آنها باشند و آرامش آن را به صداي گلوله بر هم بزنند.
منطقه حفاظت شده دنا، بعنوان يک ذخيره گاه در زمين با وسعتي معادل 93 هزار و 821 هکتار در جنوب غربي کشور در شمال استان کهگيلويه و بويراحمد، جنوب استان اصفهان و بخش کوچکي از جنوب استان چهارمحال و بختياري قرار گرفته است.
منطقه حفاظت شده دنا به لحاظ داشتن شرايط ويژه اكولوژيكي در كشور منحصر به فرد است. اين منطقه به صورت يك اكوسيستم ويژه داراي بيش از 1000 گونه گياهي است. شرايط توپوگرافي ويژه وجود آبشارها و رودخانههاي پرآب در منطقه، شرايط سخت و سرد ارتفاعات بلند و برفگير و در نهايت حضور حيات وحش متنوع در آن سبب شده كه اين منطقه به عنوان نمونهاي بارز در غرب كشور در رشته كوه زاگرس مشخص شود.
منطقه دنا هم با همه ارزش هاي بيشماري که دارد روز سيزدهبهدر چنان شلوغ مي شود که از هر گوشه اش دود و دم آتشي به آسمان مي رود آتشي که مسافران سيزدهبهدري براي بساط پخت و پز و تفريح برپا کرده اند. اگر چه خيلي از اين آتش ها خاموش مي شود اما کار برخي هم بالا مي گيرد و آتشي ميشود بر دامن طبيعت. شاخ و برگهاي هم که در اين روز شکسته مي شود تا سهم آتش شود بخشي از آسيب اين روز براي محيط زيست است.
مناطق حفاظت شده و پارک هاي ملي ايران البته به همين موارد خلاصه نمي شوند اما با اين حال اين چند نمونه را مثال آورديم تا با توجه به فصل بهار و موسم زادآوري گونه هاي مختلف گياهي و جانوري و تنوع اين گونه ها در اين مناطق در روز طبيعت بيش از هر چيز به فکر آنها باشيم و آنها را با حضورمان تهديد نکنيم.
بهتر آن است طبيعت را دست کم در اين روز به حال خود وابگذاريم و آرامش و آسايش را از آن سلب نکنيم و يا دست کم اگر در طبيعت حضور پيدا ميکنيم حضورمان بيش از آنکه باري باشد بر دوش طبيعت زخم خورده ايران به ياري براي آن بدل شويم.
سيزدهم نوروز، روز مقدس
سيزدهم نوروز، روز مقدس
روز سيزدهم فروردين يا همان سيزدهبدر از جمله روزهايي است که حکايتها و روايتهاي فراواني درباره آن گفته شده و جالب آنکه متداولترين حکايت درباره اين روز، نادرست ترينِ اين تعبيرهاست و سيزدهمين روز نورز، روزي مقدس نزد ايرانيان باستان بودهاست.
.
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ روز سيزدهم فروردين يا همان سيزدهبهدر از جمله روزهايي است که حکايتها و روايتهاي فراواني درباره آن گفته شده و جالب آنکه متداولترين حکايت درباره اين روز، نادرست ترينِ اين تعبيرهاست و سيزدهمين روز نورز، روزي مقدس نزد ايرانيان باستان بودهاست.
سيزدهم آغاز پاکيها
همانطور که ميدانيم نوروز و همه مراسم وابسته به آن، از جمله سيزدهبدر، مراسمي است بازمانده از ايران باستان و در باور ايرانياني که در آن عصر زندگي مي کردند عدد سيزده نه تنها نحس نبود بلکه بسيار هم مقدس و مورد احترام بود.
آنها عمر جهان را دوازده هزار سال ميپنداشتند و معتقد بودند هرچه دنيا به پايان اين دوازده هزار سال نزديکتر ميشود، پليديها و غلبه آنها به نيکيها بيشتر ميشود تا آنکه در پايان اين عمر دوازده هزار ساله رستاخيز به وقوع ميپيوندد و جهان از همه بديها پاک ميگردد.
بنابراين فرداي رستاخيز در اصل نخستين روز از هزاره ي سيزدهم و آغازگر زماني است مبرّا از همه ناپاکيها. به همين علت عدد سيزده به عنوان نماد شروع و تولد دوباره، احترام زيادي نزد ايرانيان داشت و سيزدهم فروردين نيز نشانهاي بود از آغاز آفرينش در طبيعت بهاري که خود، هميشه يادآوري از رستاخيز بوده و هست. پس ايرانيان در اين روز به جشن و پايکوبي ميپرداختند و بدين ترتيب خود را براي آغاز سالي پرتلاش و پر برکت آماده ميکردند.
و اما ريشههاي اعتقادي درباره مراسم سيزدهبهدر، به همين جا ختم نميشود و مانند بسياري ديگر از آئينهاي ايراني ريشههايي نيز در داستانها و اسطورهها دارد که مطمئناً نقل اين داستانها سبب ميشود امسال سيزدهم فروردين را به گونهاي ديگر و البته با آگاهي بيشتر به در کنيم.
اسطوره باران در روز سيزدهم
قصه روز سيزدهم از اين قرار بود که در گاهشماري قديم (ايران باستان) سيزدهمين روز از هر ماه، روز تير نام داشت. اين نام، از نام ايزدي به نام تيشتر (Tishtar) گرفته شده بود و اين ايزد با باران و طراوت ارتباط داشت زيرا تيشتر، اصل و ريشه همه آبها و سرچشمه باران و باروري بود.
او آنقدر اهميت داشت که حتي برايش يک صورت متجلي در آسمانها نيز در نظر گرفته بودند که پر نورترين ستاره آسمان بود؛ ستارهاي که منجمان آن را به نام شِعراي يماني ميشناختند و به قول امروزيها گل سر سبد ستارههاي دب اکبر بود.
داستان جنگ اين ايزد با ديو خشکسالي در باور ايرانيان بسيار جالب است. داستان اينگونه آغاز ميشد که ابتدا ديو خشکسالي به هر ترفندي از بارش باران ممانعت مي کرد، تيشتر به ياري ايزدِ باد، آبها را از زمين برداشت و به آسمان هدايت کرد. سپس به مدت 10 شبانه روز خود را به شکل مرد جوان بلند قامتي درآورد که قدرت پرواز داشت و بدين ترنيب در آسمان ها جاي گرفت و توانست از ابرها به سوي زمين باران بفرستد.
اين باران يک باران معمولي نبود بلکه هر قطره آن به بزرگي جثه يک انسان تنومند بود. بنابراين پس از چنين بارشي آب، زمين را فرا گرفت و جانوران موذي را از ميان برد و اگر عدهاي از آنها نيز جان سالم به در بردند همگي در سوراخهاي خود مخفي شدند.
يک بار ديگر ايزدِ باد دست به کار شد و آبها را به کرانههاي زمين برد و يک درياي اسطورهاي به وجود آورد به نام درياي فراخکرد (Farakhkard). همين که ديو خشکسالي داشت متوجه اقدامات تيشتر و يارانش شد، تيشتر اين بار خود را به شکل گاوي زرين شاخ درآورد و 10 شبانه روز ديگر به اين شکل در آسمان پرواز کرد و همچنان از ابرها باران باراند.
به همين ترتيب در دهه سوم به هئيت اسبي سفيد و زيبا درآمد و به کار خود ادامه داد. در اين زمان که به شکل اسب درآمده بود از آسمان به درياي فراخکرد رفت تا آنجا را از زهر جانوران زيانبخش پاکيزه کند اما گويا ديو خشکسالي دست او را خوانده و او نيز خود را به شکل اسبي درآورده بود که يال و گوش نداشت و سياه و ترسناک به نظر ميرسيد. در اينجا بود که نبردي مستقيم ميان آنها شکل گرفت. در آغاز اين جنگ، ديو خشکسالي نيرومندتر از تيشتر عمل کرد و پيروز شد. نتيجه اين پيروزي آن شد که توانست ايزد تيشتر را هزار گام از درياي فراخکرد دور و جهان را براي مدتي دچار خشکي و تشنگي کند. تيشتر، ناراحت و شکست خورده به پيشگاه خداوند رفت و شکايت کرد که ناتواني او، از آن جهت بوده که مردم دعا و نيايش شايستهاي براي او به جاي نياورده اند. خداوند براي جبران اين شکست به او نيرويي داد برابر 10 مرد جوان، 10 کوه، 10 رود و ... . با اين پشتوانه در نبرد دوم، تيشتر پيروز شد و اين بار او بود که توانست ديو خشکسالي را هزار گام دور کند و باز هم با کمک ايزدِ باد ابرها را به هر سوي آسمان راند تا همه جا را سرشار از باران کنند.
در اين داستان همانطور که تيشتر همکاراني داشت، ديو خشکسالي نيز در از ديوهاي ديگري کمک گرفته بود. يکي از اين ديوها در شکل گرفتن رعد و برق نقش داشت. زيرا در نبرد دوم، وقتي ايزد تيشتر گُرز خود را بر آتشي که در ابرها نهفته بود، کوبيد آتش شراره کشيد و يکي از ياوران ديو خشکسالي از وحشت خروشي برآورد و هلاک شد؛ همين امر باران را شديدتر و فراوان تر کرد. تيشتر کم کم توانست به خشکسالي غلبه کند و 10 شبانه روز براي زمين باران بفرستد.
زهري که از جانوران موذي بر روي زمين باقي مانده بود همراه با اين آب ها به درياها رفت و شوري و تلخي آب درياها را سبب شد. اما در عوض آب هاي پاکيزه به مزارع و چراگاه ها راه يافت و سرسبزي و طراوت را به ارمغان آورد.
اين اتفاق فرخنده در سيزدهمين روز ماه، در يک زمان اساطيري رخ داد. بنابراين براي مردماني که در سرزميني خشک زندگي مي کردند و هميشه از خشکسالي بيم داشتند، روز باران، روز مقدسي بود، به ويژه وقتي اين روز از پي نوروز و در آغاز بهار از راه مي رسيد، پس بايد براي تماشاي طراوت بهاري و همراه شدن با طبيعت از خانه ها بيرون مي آمدند و با برگزاري جشني که در دلِ آئين هاي مذهبي شان نهفته بود، دست به سوي آسمان مي بردند و براي داشتن سالي پر باران دعا و نيايش مي خواندند.
با اين کار دلخوري تيشتر را نيز برطرف مي کردند تا او به ياري کشت و کارشان بيايد. آنها سبزه ها را به آب روان مي سپردند تا در محضر تيشتر تأکيد کنند که سرسبزي و باروري در گرو آب و باران است و با اين حرکت نمادين از او مي خواستند بارش را از آنها دريغ نکند.
گره زدن سبزه
اما اينکه از چه زمان گره زدن سبزه براي باز شدن بخت دختران باب شد، به درستي مشخص نيست. قدر مسلم آنکه اين رسم آنقدرها سابقه باستاني ندارد ولي به هر حال گره، نمادي از پيوند، و ميوه و ثمره پيوندها داشتن فرزند نيک بود. پس دعا براي صورت گرفتن اين پيوند در روزي که متعلق به سبب ساز باروري ها در طبيعت بود، بي ربط و دور از ذهن به نظر نمي رسيد.
سيمين دخت گودرزي
نگاهي به سيزده فيلم برتر سينماي ايران در سال نود؛ به دنبال مخاطب عام
نگاهي به سيزده فيلم موفق سينماي ايران در سال 1390 نشان از پيگيري هوشمندانه کارگردانان ايراني براي ساخت فيلمهايي با نگاه معناگرايانه و جذب مخاطب عام دارد. اما در اين ميان موفقترين آنها جدايي نادر از سيمين بود که هر دو ويژگي ياد شده را در خود داشت.
نمايي از فيلم سينمايي اينجا بدون من
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه فرهنگ و هنر ـ سينماي ايران در سال نود سال پر فراز و نشيبي را سپري كرد. از اكران فيلمهاي روي پرده و رونق بازار رقابت فروش فيلمها تا مسائل حاشيهاي و سياسياي كه سايهاش بر سر سينما سنگيني كرد. با اين حال اوضاع سينماي ايران در سال نود همچون سالهاي پيش از آن، روزهاي تلخ و شيرين زيادي را بر خود ديد و تنها اميدواري سينماگران براي ادامه حيات اين سينماي نحيف ادامه اميدوارانه توليد و اكران آن است.
در سال گذشته اکران براي تعداد قابل توجهي از فيلمهاي موفق رخ داد و سينماي ايران در سال نود توانست فيلمهاي مهم و مطرحي را براي مخاطب عام به نمايش بگذارد.
«جدايي نادر از سيمين» يکي از موفقترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران است. فيلمي كه هم اقبال تماشاگران عادي سينما را با خود به همراه داشت و هم استقبال مخاطبان خارج از مرزهاي ايران و جشنوارههاي بينالمللي را با خود به همراه کرد. كسب بيش از شصت جايزه بينالمللي ويترين سينماي ايران را به يك وقار و بزرگي قابل توجهي رساند. جديدترين فيلم اصغر فرهادي قطعا مهمترين و با اختلاف زياد برترين فيلم به نمايش درآمده در سال نود است كه با فروش چشمگيري هم مواجه شد.
روايت ساده و اقتباس هوشمندانه بهرام توكلي از نمايشنامه باغوحش شيشهاي نوشته "تمسي ويليامز"؛ «اينجا بدون من» را اثري قابل احترام و دوست داشتني كردهاست. فيلمي كه قطعا ميتواند جايگاه دوم بهترين فيلم را از آن خود كند. جالب آنكه ذائقه مخاطب معمولي سينما هم ديگر آثار فاخر و قابل احترام را دوست دارد و به تماشاي آن مينشيند. از اين رو نه تنها آخرين اثر به نمايش درآمده بهرام توكلي يكي از آثار ارزشمند سال نود بود كه با استقبال خوب تماشاگران هم مواجه شد.
كمدي راحت و بيشيله پيله رامبد جوان از ديگر فيلمهاي مطرح سال نود بود كه به نمايش درآمد. فيلمي كه استعداد جديدي در سينماي ايران را به قدرت رساند و توانست با فروش چشمگير خود حتي از سومين ساخته مسعود دهنمكي پيشي بگيرد و لقب پرفروشترين فيلم سال نود را به خود اختصاص دهد. «ورود آقايان ممنوع» يكي از قابل احترام ترين كمديهاي دهه اخير سينماي ايران است.
جديدترين ساخته سينماگر آشنا به فلسفه سينماي ايران يكي از فيلمهاي قابل احترام سال نود بود. «آلزايمر» جديدترين ساخته احمدرضا معتمدي از آن دست فيلمهايي است كه فيلمسازش بعد از آزمون و خطاهاي بسيار در ساخت اثري فلسفي كه بتواند نگاه مخاطب عام را هم همراه خود كند به سرانجام خوبي رسيده است.
«آلزايمر» حاصل همين نگاه است كه بعد از «ديوانهاي از قفس پريد» بهترين اثر معتمدي و از مهمترين فيلمهاي به نمايش در آمده در سال نود است.
هر چند دومين ساخته دكتر علي رفيعي فاصله زيادي با بهترين اثر او يعني «ماهيها عاشق ميشوند» دارد اما باز هم «آقا يوسف» داراي يك وقار و احترام خاصي است و از مهمترين آثار به نمايش در آمده در سال نود است. فيلمي كه يادمان مياندازد چقدر سينماي ايران از اينكه بسيار دير با رفيعي آشنا شده افسوس خواهد خورد و از اينكه او كمتر فيلم ميسازد ناراحتمان خواهد كرد.
آنهايي كه شيفته سينماي مسعود كيميايي هستند خوب ميدانند «جرم» بهترين اثر كيميايي بعد از گذشت نزديك به بيست سال از عمر50 ساله فيلمسازي اوست. مسعود كيميايي سالها بود حتي براي علاقمندان خودش هم غريب و دور از ذهن بود و «جرم» هر چقدر هم چيزي در خود نداشته باشد همين كه شيفتگان مسعود كيميايي را به فيلمساز محبوبشان اميدوار ميكند باز جاي اميدواري است. فيلمي كه اتفاقا توانست اولين سيمرغ كيميايي را بعد از سالها كار كردن در سينماي ايران از آن او كند.
ساخته دلسوزانه و واقعگرايانه عليرضا داوودنژاد و نمايش بيپرده افيون اعتياد آنقدر مخاطبان جدي سينما را شگفت زده كرد كه كمتر دلسوز و صاحب نظري در سينماي ايران بود كه اين فيلم را ستايش نكرده باشد. «مرهم» قطعا يك بازگشت شكوهمندانه به سينماي روزهاي خوب داوودنژاد به حساب ميآيد و فيلمساز و نويسنده كهنهكار سينماي ايران را به ادامه كار اميدوار ميكند؛ اما او هنوز هم با آن داوودنژاد «مصائب شيرين» و «نياز» فاصله دارد و شايد در سراشيبي دوران فيلمسازياش به همان روزهاي اوج خود دوباره نزديك شود.
كمدي جفنگ و ابزورد عبدالرضا كاهاني از ديگر فيلمهاي مهم اكران شده در سال نود بود. فيلمي كه هر چقدر مخالفين سرسختي داشت طرفداران پر و پا قرصي را در كنار خود ميديد. «اسب حيوان نجيبي است» از معدود فيلمهاي مطرح سينماي ايران است كه با وجود فقر تبليغاتي توانست با توجه به معجره تبليغات دهان به دهان به فروش چشمگيري دست پيدا كند.
مازيار ميري در «سعادت آباد» چند پلهاي نسبت به آثار قبلياش پيشرفت كرده است. ملودرام پر بازيگر و تلخ ميري هم توانست نظر منتقدين را به خود جلب كند و هم با فروش خوب خود در بالاي جدول پرفروشها قرار بگيرد.
رضا ميركريمي در «يه حبه قند» نشان داد روند صعودي فيلمسازياش به هيچ عنوان اتفاقي نيست. او قطعا يكي از با سوادترين و باهوش ترين فيلمسازان سينماي ايران است كه نه تنها به قصهاي كه روايت ميكند وفادار است كه هر بار با هنر كارگرداني خود يك ارمغان جديد براي مخاطبين آثارش به همراه دارد. استقبال خوب از فيلم جديد ميركريمي به آينده سينماي ايران اميدواري خاصي ميبخشد.
روايت جسورانه و پرتكنيك دريايي محمد بزرگنيا از يك اتفاق تاريخي؛ «راه آبي ابريشم» را به يكي از فيلمهاي مطرح و پر زحمت سينماي ايران بدل كرد. هر چند فيلم در اكران عمومي با استقبال خوبي مواجه نشد اما قطعا جديدترين اثر بزرگنيا در مرور زمان و در سالهاي آينده قدر و منزلت واقعي خود را به دست خواهد آورد.
رسول صدرعاملي تقريبا در دهه هشتاد به انزوا رفته بود. فيلمسازي كه با سهگانهاش در ابتداي دهه هشتاد در ادامه روند منطقي فيلمسازياش جايگاه مناسبي را براي خود به دست آورد اما به ناگاه با نشانهگيريهاي اشتباهاش در خلق اثري جديد به انزوا فرو رفت. «زندگي با چشمان بسته» شايد آن اثر در خور توجه ملودرام ساز مطرح دهه شصت و هفتاد نباشد اما براي بازگشت به فضايي كه فيلمساز به آن تسلط دارد شروع اميدوار كنندهاي است.
اولين ساخته فردين صاحبزماني براي آن دسته از مخاطبيني كه سندرم ارتباط برقرار كردن با آثاري از جنس «نفس عميق» و «تنها دو بار زندگي ميكنيم» خو پيدا كرده بودند يك اتفاق شيرين بود. نمايش «چيزهايي است كه نميداني» از آن دست آثاري است كه از حوصله تماشاي مخاطب عادي سينما به دور است اما قطعا در بين سيزده فيلم برتر سينماي ايران در سال نود جايي براي خودش دست و پا كرده است.
علي نعيمي
انتشار فهرست سرخ سالانه ايکوم در حمايت از ميراث فرهنگ جهاني
شوراي بين المللي موزه ها – ايکوم – در جريان انتشار فهرست سالانه آثار در خطر يا فهرست سرخ در سال 2012 ، فهرست سرخ اضطراري از آثارفرهنگي در خطر مصر را منتشر کرد.
يک اثر غارت شده باستاني از مصر
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ شوراي بين المللي موزه ها – ايکوم – در جريان انتشار فهرست سالانه آثار در خطر يا فهرست سرخ در سال 2012 ، فهرست سرخ اضطراري از آثارفرهنگي در خطر مصر را منتشر کرد.
شوراي جهاني موزه ها – ايکوم – اعلام کرد که امسال رد ليست اضطراري يا فهرست قرمز آثار درخطر خود را به آثار درخطر کشور مصر اختصاص داده است. اين فهرست به طور رسمي توسط دبير کل ايکوم "جولين آنفورنس" در حضور "محمد عبدالفتاح" مدير موزه ملي تمدن مصر قاهره به طور رسمي منتشر شدهاست.
همچنين سمينار ويژهاي نيز درباره قاچاق آثار فرهنگي و آخرين رد ليست ايکوم در محل موزه ملي تمدن مصر قاهره برگزار شد.
فهرست آثار درخطر يا فهرست قرمز که هر ساله از سوي ايکوم منتشر ميشود از ابزارهاي مهم و موثر در پيشگيري از تجارت و قاچاق آثار فرهنگي است که به منظور کمک به مقامات پليس و نيز حمايت ازمقامات محلي و متخصصان ميراث و هنرهاي باستاني براي شناسايي انواع اشيا و گونه هاي مختلف آثار مظنون به سرقت و شناسايي اين آثار در مبادلات و ترافيک غير قانوني اين اشيا و پيش گيري از قاچاق و تجارت غير قانوني اين آثار طراحي وهر سال منتشرمي شود.
ابتکار عمل ايکوم در اين زمينه با حمايت و همکاري کميته بين المللي مصر شناسي و با مشارکت متخصصان ملي و بين المللي در زمينه تاريخ و باستان شناسي و وزارت آثار باستاني مصر صورت گرفته است.
هدف از انتشار اختصاصي اين رد ليست ايجاد آگاهي در سطح ملي، تقويت و اعمال مقررات قانوني در کشور ونيز در بازارهاي جهاني فعال درحوزه تجارت آثار باستاني است. نقش و هدف عمده از تهيه اين فهرست پيش گيري از فروش و تجارت اين آثار در بازارهاي جهاني است.
مناره آجری خرمآباد؛ از آثار دوره سلجوقیان
این مناره با حدود 900 سال قدمت، یکی از آثار باستانی ارزشمند استان لرستان و شهرستان خرمآباد است.
استان لرستان جایگاه آثار باستانی و تاریخی فراوانی است که میتوان آنها را به سه دوره پیش از تاریخ، دوره ایران باستان و دوره اسلامی تقسیم کرد. یافتههای پیش از تاریخ لرستان، بیشتر شامل نقاشیها، کندهکاریهای غارها، سفالینهها و اشیای مفرغی میباشد.
در گذشته کاروانهای زیادی به کمک این مناره راه خود را پیدا کردهاند و دیدهبانهای زیادی از بالای آن دشمن را دیدهاند و مردم را به موقع از خطر حمله آگاه کردهاند.
با توجه به سبک معماری بنا، احتمال می رود این اثر تاریخی مربوط به دوره فرمانروایی دیلیمان باشد. این یادمان ارزشمند، که بنائی استوانهای شکل است به عنوان میل راهنما و برای هدایت کاروانها در کنار شهر قدیم شاپورخواست احداث شده است.
ورودی مناره در جبهه غربی روی سطح پایه قرار گرفته و بقایای معماری سنگ و گچ با دیوارهای ضخیم در مجاورت مناره بیانگر وجود تأٍسیساتی نظیر کاروانسرا و مسجد و ... است.
بلندای آن بر اثر عوامل طبیعی کاهش یافته و اکنون با احتساب پایه سنگی، ارتفاع آن به 5/29 متر میرسد. قطر بنا در پائینترین قسمت به ۵/5 متر کاهش مییابد. فضای داخلی آن از ۹۹ پله تشکیل شده است. ورودی مناره در جبهه غربی روی سطح پایه قرار گرفته است.
در گذشته از این اثر ارزشمند برای هدایت کاروانهایی که به سمت شهر قدیمی شاپورخواست میآمدند استفاده شده است. اما اکنون از فراز مناره آجری در شهر خرم آباد میتوان دورترین چشم اندازهای زیبای شهر را مشاهده کرد.
مناره آجری خرمآباد در سال 1376 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 1930 در فهرست آثار ملی ایران با ثبت رسید.
دخمه سنگی فخریگا - مهاباد آذربایجانغربی
این اثر تاریخی در استان آذربایجانغربی، 10 کیلومتری شهرستان مهاباد و در نزدیکی روستای ایندرقاش، روی صخرهای از جنس رسوبات آهکی قرار دارد.
دخمه فخریگاه فاقد مدخل ورودی بوده و در ایوان آن دو ستون سنگی ایجاد شده که پاستونها شبیه گلدان وارونه میباشند.
ستونهای جلوی این ایوان و داخل مقبره به مرور زمان از بین رفته و تنها پا ستونهای و سرستونها باقی ماندهاند. داخل مقبره نیز یک سالن به اندازه عرض ایوان وجود دارد که با 2 پله جرزدار از هم جدا میشوند.
اطاق جلویی احتمالا مخصوص انجام مراسم تدفین بوده و در اطاق بعدی 3 قبر مستطیل شکل به چشم میخورد که یک قبر بزرگ به صورت افقی و دو قبر کوچک به شکل عمود بر ایوان در آن تراشیده شده است. عمق قبرهایی که در این گور دخمه در دل سنگ تراشیده شدهاند، حدود 50 سانتیمتر است .
کف اطاق مقبره سه قبر به عمق ۵۰ سانتی متر کنده شده است که قبر بزرگتر در سمت چپ و با ابعاد ۲۶۵ در ۱۴۰ سانتی متر عمود بر ورودی گور دخمه قرار گرفته است و در سمت راست آن دو قبر دیگر در جهت ورودی گور دخمه و به ابعاد یکسان ۱۴۰ در ۹۰ سانتی متر کنده شده است.
این گور دخمه دارای دو جفت ستون در مدخل و میان آن است. ستونها استوانه کامل نبوده و قطر آنها در بالا کمتر از قسمت تحتانی میباشد.
ستونهای داخلی ضخامت کمتری از ستونهای بیرونی دارند. هر چهار ستون دارای پایه و سرستونهایی مربع شکل میباشند. ارتفاع گوردخمه از لب ایوان تا پایینترین قسمت تراشیده شده ۵۳۰ سانتی متر وتا دامنه کوه نیز حدود ۱۰ متر است.
دخمه سنگی فخریگاه که شمالی ترین گور دخمه منتسب به دوران ماد است به همراه گور دخمه شیرین و فرهاد واقع در شهر صحنه و دکان داود در نزدیکی سرپل ذهاب از جمله زیباترین گوردخمههای ایران به حساب میآیند.
دخمه سنگی فخریگاه در سال 1316 توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره 288 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
۱۳۹۱ فروردین ۱۱, جمعه
مقبره سنگی دکان داوود - سرپل ذهاب - کرمانشاه
دکان داوود گوردخمهای تاریخی است که در 3 کیلومتری جنوب شرقی سرپل ذهاب در ابتدای جاده انزل و در فاصله حدود ۱۰۰ متری از جاده اصلی کرمانشاه به سرپل ذهاب واقع شده است.
این گوردخمه که از جمله جاذبههای گردشگری استان کرمانشاه است، در نزد مردم بومی آن منطقه به کل داوود (کل داو) و دکان داوود شهرت یافتهاست.
این مقبره همانند گوردخمه بزرگ دربند صحنه، دارای ایوانی در جلو میباشد که طول آن در جلو 9/60 متر و در قسمت عقب 7/32 متر است.
همچنین عرض این گوردخمه 1/95 متر و ارتفاع آن نیز 2/60 متر است و اطراف ایوان آن به وسیله قابهایی تزئین شدهاست.
در دو طرف ورودی مقبره بقایای دو ستون دیده میشود که بدنه ستونها به مرور زمان از بین رفته و تنها پایهها و سرستونها باقی ماندهاست. پایه ستونها نیز مربع شکل میباشند.
دیوار عقبی این ایوان ورودی به عرض ۱ متر و ارتفاع 1/5 متر وجود دارد که به اتاقی به طول 2/83 متر، عرض 2/31 متر و ارتفاع 2/18 متر منتهی میشود. در بدنه دیوارهای این اتاق ۵ طاقچه جهت قرار دادن نذورات کنده شدهاست.
همچنین در نیمه سمت چپ کف اتاق، قبری بیضی شکل به عمق ۷۰ سانتی متر کنده شدهاست. سقف این اتاق دارای تاقی هلالی است ولی سقف ایوان جلو اتاق، مسطح میباشد.
در فاصله ۸ متری زیر این گوردخمه، قاب مستطیل شکلی روی یک قابی قدیمیتر تراشیده شده است. در داخل قاب جدید شخصیتی به حالت تمام قد با صورتی نیم رخ حجاری شدهاست.
این شخص لباس بلندی برتن و کلاه لبه داری بر سر گذاشته که قسمت پشت گردن و گوشهای او را پوشاندهاست. همچنین در یک دست او برسمی دیده میشود و دست دیگر را به حالت نیایش به طرف بالا نگه داشتهاست.
این گوردخمه ارتفاعی حدود ۱۲ متر از سطح زمین داشته و دسترسی به آن بدون استفاده از تجهیزات صخره نوردی غیر ممکن است.
در جلوی درب ورودی این گور دخمه، ایوانی که اطراف آن به وسیله قاب هایی تزئین شده، تعبیه گردیده است. بقایای دو ستون نیز در طرفین درب ورودی آن مشاهده میگردد که بدنه ستونها به مرور زمان از بین رفته و در حال حاضر تنها پایه و سرستونهای آنها باقی مانده است.
زمانی تصور میشد که این گوردخمه و نقش برجسته حجاری شده در زیر آن متعلق به دوره ماد باشد ولی در پژوهشهای اخیر مشخص گردید این گوردخمه متعلق به دوره هخامنشی است و احتمالاً نقش برجسته حجاری شده در زیر آن نیز مربوط به دوره سلوکی باشد.
دانشمندان معتقدند که این دخمه مربوط به آخرین پادشاه ماد یعنی آژیدهاک (یشتوویگو) میباشد که توسط کوروش بزرگ هخامنشی از سلطنت خلع گردید. کوروش با اتحاد پارس و ماد دو تیره ایرانی باشکوهترین امپراتوری تاریخ را که بر پایه احترام به ادیان و باورها و آداب و رسوم هر منطقه استوار بود را شکل داد.
در رابطه با کاربرد این دخمه که نمونهای با شباهت زیاد به مقابر پادشاهان هخامنشی در نقش رستم ولی بسیار سادهتر از آنهاست، به نظر میرسد که در اواخر دوران ماد یا ابتدای حکومت کورش جهت دفن پادشاهی ساخته شده باشد و با توجه به وجود مقابر کلیه پادشاهان هخامنشی در نزدیکی تخت جمشید و پاسارگاد، این دخمه احتمالا مربوط به یکی از شاهان مادی و آخرین آنها، آژیدهاک، آستیاک و یا ضحاک، پدر بزرگ مادری کوروش هخامنشی میباشد که پس از مرگش جنازه او را در این دخمه قرار میدهند.
مقبره سنگی دکان داوود در سال 1310 توسط وزارت فرهنگ و هنر یا شماره 152 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
عمارت اشرافی سن پترزبورگ
کارگران در حال مرمت و بازسازی یک عمارت اشرافی متعلق به قرن 18 میلادی در مرکز شهر سن پترزبورگ روسیه بودند که گنج ظروف نقرهای باستانی را یافتند.
این مطلب را سخنگوی پلیس شهر گزارش داد.
به گزارش ریا نووستی این گنج در عمارت "ناریشکینی" پیدا شده است. سخنگوی پلیس سن پترزبورگ روسیه اظهار داشت: در آنجا ظروف نقرهای باستانی پیدا شده است. ما حفاظت از این گنج را تامین میکنیم.
هنوز ارزش اشیای پیدا شده اطلاع داده نشده است.
به گزارش رسانههای گروهی محلی، کارگران چند هزار ظرف نقره ای را در این عمارت اشرافی متعلق به قرن 18 میلادی پیدا کردهاند
۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه
قـصـه غول دودی
ناصرالدینشاه قاجار با آن سبیلهای آویزان از دو سوی لب و چشمان خیره، برای عوامالناس قاجاری حکم یک شعبدهباز را داشت.
او همیشه در چنته، وسیله عجیب و غریبی داشت تا برای رعایای سادهدل کوچه و بازار رو کند؛ از اتاقک تاریکی که مناظر و مرایای دور و برش را به دقت و وسواس ثبت میکرد تا غول آتشخوری که در طرفهالعینی طیطریق میکرد؛ غولی که با گذشت زمان تبدیل به اسباب تفریح و خوشگذرانی ایرانیان شد. ترن یا به قول ایرانیان قاجاری «ماشین دودی»، اولین وسیله نقلیه ریلی بود که ایرانیان از آن سواری گرفتند.
ناصرالدینشاه قاجار با آن سبیلهای آویزان از دو سوی لب و چشمان خیره، برای عوامالناس قاجاری حکم یک شعبدهباز را داشت. او همیشه در چنته، وسیله عجیب و غریبی داشت تا برای رعایای سادهدل کوچه و بازار رو کند؛ از اتاقک تاریکی که مناظر و مرایای دور و برش را به دقت و وسواس ثبت میکرد تا غول آتشخوری که در طرفهالعینی طیطریق میکرد؛ غولی که با گذشت زمان تبدیل به اسباب تفریح و خوشگذرانی ایرانیان شد. ترن یا به قول ایرانیان قاجاری «ماشین دودی»، اولین وسیله نقلیه ریلی بود که ایرانیان از آن سواری گرفتند.
وقتی ترن به تهرون اومد
گذری برتاریخچه وسایل نقلیه ریلی در تهران
«صداى سوت ماشین دودى بلند شده، یکمرتبه معرکه بهم مىخورد و مردم به پشت درها هجوم آورده و از سر و کول هم و نردههایى که جلوی درها جهت حفاظت از خطرات جهش و پرش مردم کار گذاشته شده بودند بالا رفته و فریاد و فغان مىکردند. پشت دریها به لگد کوفتن به در و دورتریها به نعره و فریاد «وا کن وا کن» برمىخاستند تا درها باز شده، روى هم ریخته، یکدیگر را لگدمال کرده و خود را به واگنها و روى صندلیها... برسانند.» نمونه توصیفات جعفر شهری از هول و ولع تهرانیان قاجاری برای سوارشدن به ماشین دودی را میتوان کم و زیاد در دیگر متون تاریخ اجتماعی که اتفاقات یکی دو سده اخیر را روایت میکنند هم یافت.
صد و اندی سال است که ما تهرانیها برای همراه شدن با هیولاهای آهنی بیقراری میکنیم. شاید دلیل اینهمه عجله آن باشد که پای هیولاهای آهنی مسافرکش همیشه خدا با چندین دهه تاخیر به شهر و دیار ما باز شده است، چه آن زمان که اسمش ماشین دودی بود و با آن قیافه نتراشیده نخراشیده، رد آهنیاش را دنبال میکرد و چه حالا که مترو صدایش میکنیم و به قیافه امروزیاش میبالیم.
اولین آشنایی ما ایرانیان با راهآهن و غول آتشخوارش به دستخطی برمیگردد که حسنعلیخان، امیر نظام، سفیر ایران در فرانسه به رقم سهشنبه چهارم ذیحجه 1280 ه.ق نوشته و به نشانی دربار ایران و شخص اول مملکت ارسال کرده.
در این دستنوشته از چند و چون راهآهن و شرکتهای واجد شرایطی که میتوانند چنین پروژهای را در ایران اجرا کنند، سخن به میان آمده است. ناصرالدینشاه قاجار که در سفر فرنگش، سوار بر هیولایی آهنی شده بود و دل در گرو آن بسته بود، پس از مراجعت از امیر نظام میخواهد تا اطلاعاتی درباره راهآهن کسب کند و در اختیار او بگذارد. سودای شاه قجر در این ایام، اتصال بحر خزر و خلیجفارس با ریلهای آهنی بود.
هیولایی به نام ماشین دودی
همین که اجنبیها از طرح ناصرالدینشاه برای راهاندازی و بهرهبرداری از خطوط آهنی در ایران خبردار شدند، به دربار هجوم آوردند و کشمکشها بر سر گرفتن امتیاز راهآهن شروع شد. بالاخره در 1872 ترسایی (میلادی) دولت علیهّی ایران با «بارون ژولیوس رویتر» انگلیسی کنار آمد و امتیاز اجرا و بهرهبرداری از راهآهن در ایران را بهعلاوه چند امتیاز ریز و درشت دیگر، به او واگذار کرد.
اما رویتر از عهده شُکر آن همه نعمت برنیامد و بار دیگر رایزنیها برای واگذاری امتیاز راهآهن از سر گرفته شد. روسها، فرانسویها و انگلیسیها دوباره بر سر میز مذاکره نشستند و درنهایت با دست خالی از پشت آن بلند شدند.
بالاخره امتیاز 99 ساله راهاندازی و بهرهبرداری از راهآهن در ایران نصیب «فابیوس بواتال» شد و شرکت بلژیکی راهآهن و تراموای ایران در 1257 خورشیدی تاسیس شد. دربار قاجار چند ماهی چشم به راه ترن سفارش داده شده ماند تا بالاخره قطعات جدا از هم لوکوموتیو با سلام و صلوات، سوار بر گاریهای باری وارد دارالخلافه شدند. دولت ایران در ازای راهاندازی راهآهن، اراضی بسیاری را در جنوب دارالخلافه و همچنین شهر ری در اختیار شرکت بلژیکی گذاشت.
این شرکت همچنین اجازه داشت تا چوب مورد نیازش را از جنگلهای سلطنتی و خوراک هیولای آهنی را از معدن زغال سنگی در حومه دارالخلافه تامین کند. شرکت راهآهن و تراموای ایران برای ورود اسباب و ادوات راهآهن از پرداخت گمرکی و هرگونه حقوق دیگر امثال آن هم معاف بود.
چنین شد که بعد از اندک زمانی، ناصرالدینشاه به قصد سوار شدن بر ترن تهران ـ ری، لباس رسمی پُرنشان به بر و تاج کیانیاش را به تن کرد و بر کالسکه زرین جلوس کرد تا خود را هر چه سریعتر به گار (ایستگاه) ترن دارالخلافه برساند. اگر چه سودای شاه قاجار در ابتدا، اتصال دو «بحر» شمالی و جنوبی ایران بود اما باز هم سوار شدن به اولین ترن ایران در پایتخت خالی از لطف نبود.
با افتتاح خط آهن تهران ـ ری، لوکوموتیوهای شرکت بلژیکی در هر نوبت 8هزار و 700متر ریل آهنی میان دارالخلافه و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در ری را میپیمودند و بار جمعیت قاجاری سوار بر واگنهایشان را به دوش میکشیدند. نقل است که ناصرالدینشاه قاجار پس از اولین سفرش با ترن تهران ـ ری رو به اطرافیانش میکند و میگوید: «سوار شدن بر ماشین دودی اوقات ما را خوش کرد.» رعایای قاجاری هم جمله شاه را دست گرفتند و هیولای آهنی را از آن پس «ماشین دودی» صدا کردند.
غول آتشخوار در دارالخلافه
جلوس شاه مملکت بر ماشین دودی علاوه بر علاقه شخص شاه برای سواریگرفتن از هیولای آهنی، دلیل دیگری هم داشت؛ رعایای قاجاری لوکوموتیو ترن را که خوراکش زغالسنگ بود و صداهای عجیب و غریب و بخارات دود مانندی از خود بروز میداد، «غول آتشخوار» میخواندند و از سوار شدن بر آن هراس داشتند.
در واقع این سفر شاهانه به شهر ری نوعی حرکت نمایشی بود تا بلکه ترس رعایا بریزد و به تقلید از شاه سوار بر غول آهنی شوند و شرکت بلژیکی که کسب و کارش کساد شده بود از خطر ورشکستگی نجات پیدا کند. در این سفر به دستور شاه، رجال سیاسی و سپهسالاران لشکر، او را همراهی کردند. این عمل شاه ظاهرا نتیجهبخش بوده، چنانکه اعتمادالسلطنه در یادداشتهای روزانهاش به رقم شنبه 28 صفر 1306 ه.ق مینویسد؛ «از وقتی که راهآهن از طهران به حضرت عبدالعظیم(ع) کشیده شده، بیشتر عبور مردم از این راه است.»
اولین بلیتی که مردم برای سوار شدن به ماشین دودی تهیه کردند 3شاهی قیمت داشت، بهای بلیت ماشین دودی در عهد مظفری به 5شاهی، در عهد احمدشاه به 7شاهی و بعدها به 10شاهی رسید. هزینه سوار شدن به ماشین دودی در آخرین روزهای برچیده شدنش به 2/5ریال هم رسیده بود.
به گواه اسناد مالی، در همان سالهای ابتدایی و در ایام تابستان ـ بهخصوص روزهای متبرکه ـ که مردم دارالخلافه به عزم زیارت و سیاحت به ماشین دودی مینشستند و راهی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) میشدند، عایدی شرکت سرمایهگذار به روزی 300تومان میرسید. این عایدی نتیجه زحمات 5 لوکوموتیو، 60 واگن، 4 کارمند فرنگی و 60کارگر ایرانی شرکت راهآهن و تراموای ایران بود.
هر لوکوموتیو قدرتمند ترن، شش نوع واگن را در آن واحد به دنبال خود میکشید. اولین واگن بعد از لوکوموتیو، واگن شاهی بود. مسافران این واگن علاوه بر جای نرم و گرم و اتاقهای مجزا، یک فنجان چای قند پهلوی مجانی هم گیرشان میآمد. به واگن شاهی، واگن مخصوص رجال طراز اول مملکتی متصل بود، بعد واگن وزرا و علمای بلندپایه قرار داشت و بعدتر از همه اینها، یک واگن هفت متری که به نسوان اختصاص داشت و بالاخره نوبت به هشت واگن مخصوص آقایان میرسید.
در انتها هم چند واگن مخصوص حمل بار و بنه و کالاهای تجاری به دنبال ماشین دودی در حرکت بود. به این ترتیب مسافران میتوانستند با اندک بهای بیشتر به میان طبقه اجتماعی بالا و بالاتری راه پیدا کنند و از مزایای اختصاصی آنها بهرهمند شوند.
ماشین دودی این توان را داشت که در هر نوبت هزار و500 نفر را بین دارالخلافه و شهر ری جابهجا کند، هزار و 500 مسافر سرخوشی که گاه و بیگاه سر از پنجرههای ترن بیرون میکردند و بلندبلند میخواندند: «صد سال ماشین دودی شهر ری/ نالهکنان راهشو بنمود طی/ این ترن کهنه قشلاقیه / از بدنش اسکلتش باقیه / توش بشینی حوصلهات سر میره / از خر وامونده عقبتر میره.» ماشین دودی در طول مسیر دور و درازش دو ایستگاه ـ به قول قجرها «گار» ـ بیشتر نداشت، یکی جنب حرم حضرت عبدالعظیم(ع) یعنی در محل کنونی پارک رازی شهر ری قرار داشت و دیگری در مکان فعلی میدان قیام، یعنی درست جایی که لوکوموتیو ماشین دودی برای همیشه از حرکت ایستاد.
واگن ها به دنبال اسبها
ماشین دودی تنها ممر درآمد شرکت بلژیکی راهآهن و تراموای ایران نبود، آنها در محدوده حصار دارالخلافه هم با کشیدن 11 کیلومتر ریل آهنی مشغول مسافرکشی بودند. شرکت بلژیکی مسوولیت جابهجایی مسافران در داخل شهر را به شوفرهای تراموا و اسبهایشان سپرده بود.
این وسیله نقلیه که به «واگن اسبی» شهره شده بود، عبارت از یک واگن طویل بود که به کمک دو و یا احیانا چهار اسب این طرف و آن طرف میرفت. واگنهای اسبی زوار حرم عبدالعظیم(ع) را در گار دارالخلافه از ماشین دودی تحویل میگرفتند و تا سبزهمیدان میبردند.
واگن اسبی به بسیاری از خیابانهای تهران سرک میکشید، از جمله خطی که بازار را به میدان توپخانه وصل میکرد، خطی که تا میدان حسنآباد میرفت یا خطی که از خیابان باغوحش (اکباتان) سر درمیآورد. با این حساب ایاب و ذهاب در خیابانهایی که ریلکشی شده بود، در انحصار رانندگان واگن اسبی درآمد.
ظرفیت نشسته و ایستاده این واگنها جمعا 45 تا 50 نفر بود که البته در مقایسه با ظرفیت ماشین دودی اصلا آمار قابل توجهی نبود. در میانه واگن، نسوان صاحب نیمکتهایی مخصوص به خود بودند که تا رسیدن به مقصد به آنها این فرصت را میداد تا مشتی تخمه بشکنند و به صحبت پشت سر این و آن بپردازند.
ماشین اسبی اگر چه قاعدتا نوعی وسیله ایاب و ذهاب بود اما در بسیاری موارد بهعنوان اسباب تفریح هم مورد استفاده قرار میگرفت، چنانکه جعفر شهری در جلد یک کتاب «تهران قدیم» توضیح میدهد؛ «روزى یک پنج قرانى که لاى درز سنگ راه آب جلو حیاط افتاده بود و براى به دست آوردنش سنگ نیز به روى دستم برگشته، ناخن انگشتم را تا حد افتادن صدمه رسانید، یافتم. همه آنرا شش شاهى، شش شاهى واگن سوار شده از سر خط به ته خط رفته از ته خط به سر آن برگشتم، مگر چند صد دینارى از آن را که در هر آخر خط به بستنى دادم!»
یکی از تفریحات نسبتا سالم واگن سواران این بود که یک طرف واگن جمع شوند تا طرف دیگر سبک شده، به هوا برود. جعفر شهری در کتابش همچنین از اوباشی یاد میکند که افتخارشان راهرفتن جلوی اسبهای واگنکش بود تا با آهسته قدم زدن موجب توقف واگن اسبی شوند و وقتی با اعتراض راننده واگن اسبی روبهرو میشدند، با دشنام و خوشمزگی «از او میخواستند تا خیابان به آن پهنی، از آن طرفش برود.» در این میان حتی سید اشرفالدین گیلانی، مدیر روزنامه نسیم شمال هم دِین خود به این وسیله نقلیه عمومی را با سرودن شعری در وصف حال و روز واگن اسبیها ادا کرد؛ «ای بچهها بیایید، ماشین شکسته آمد / آن اسب سرخ لاغر، با چشم بسته آمد / از مرد و زن ز ماشین، هی دسته دسته آمد / یک دسته ایستاده، جمعی نشسته آمد».
اما با به سر آمدن دوران سلطنت شاهان قجر ظاهرا عمر واگن اسبی هم به پایان رسید، چنانکه رضاشاه پهلوی پس از روی کار آمدنش به سرلشکر بوذر جمهری دستور داد تا دم و دستگاه واگن اسبیها را جمع کند. بوذر جمهری هم سر فرود آورد و 24 ساعته ریلهای واگن اسبی را از خیابانهای تهران برچید تا رانندههای واگن اسبی و اسبهایشان بروند قاتی خاطرات تاریخی پایتختنشینان.
هیولای آهنی می آید
واگن اسبی اولین و آخرین تراموای تهران بود و پایتختنشینان بعد از برچیده شدن اسباب آن، کمتر رنگ و روی وسایل نقیه ریلی را به خود دیدند تا بالاخره ایده راهاندازی متروی تهران مطرح شد. سال 1350 خورشیدی بود که مهندسان شرکت سوفرتو و شرکت متروی فرانسه در فرودگاه مهرآباد از طیاره پیاده شدند و پا به تهران گذاشتند تا برنامهها و تغییرات سیستم حملونقل پایتخت را تا سال 1370 پیشبینی و برنامهریزی کنند.
بعد از سه سال، پیشنهاد گروه مهندسان «یک شبکه متروی هفت خطه بهعنوان اسکلتبندی سیستم حمل و نقل شهر تهران» بود که با شبکه اتوبوسرانی و تاکسیرانی حمایت میشد.
عملیات اجرایی مترو تهران سال 1356 شروع شد، به این امید که طبق برنامهریزیها در سال 1370 روبان افتتاحش قیچی شود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی، حفر تونلها متوقف شد. سال 1365، دوباره تونل کندن از سر گرفته شد، سال 1374 قراردادی برای خرید اسباب آلات ثابت و متحرک مترو منعقد شد و بالاخره سال 1377 مسوولان قیچی به دست جلوی ایستگاه متروی صادقیه حاضر شدند تا روبان افتتاح متروی تهران را برش بزنند.
قطار خط پنج که این سعادت را داشت تا اولین قطار به حرکت درآمده متروی تهران باشد در روز افتتاح، ایستگاه صادقیه را ترک کرد تا با پیگیری دو خط آهنی پیش رویش، مسافران را به ایستگاه کرج برساند. به این ترتیب پس از سالها پایتختنشینان دوباره سوار بر خطوط آهنی طی طریق کردند.
نقشه متروی تهران طرح بزرگ و دامنهداری است که تا هفت خط در حال گسترش است. دستاندرکاران متروی تهران مدام در حال حفر تونل زیر پای تهران و تهرانیها هستند تا هیولای آهنی بتواند به همهجای پایتخت سرک بکشد. امروز خطوط آهنی متروی تهران با 120 کیلومتر درازا نوزدهمین متروی طویل دنیا به حساب میآید و توانسته تعداد جابهجایی مسافران را به حدود 2میلیون نفر در روز برساند. متروی تهران با تونل پیماییهایش موجب شده تا سالانه 350 میلیون لیتر در مصرف سوختهای فسیلی صرفهجویی شود.
اگر چه تعداد ایستگاههای مترو هنوز هم کم است اما اگر پیشبینیها محقق شود و فاصله زمانی بین قطارها به دو دقیقه برسد، نام متروی تهران در جمع 10 متروی برتر جهان قرار خواهد گرفت.
127سال پس از شنیده شدن اولین صدای سوت ماشین دودی در تهران، با بازشدن درهای مترو، جمعیت بیقرار به داخل واگنها سرازیر میشوند، صندلیها را پرمیکنند یا خود را به گوشه و کنارهای واگنها میرسانند تا تکیه دهند و خود را از فشار مسافران برای پیاده شدن در ایستگاههای بعدی دور نگاه دارند.
شرکت راهآهن تهران و حومه دی ماه 1389 خورشیدی اعلام کرد که تعداد سفرهای متروی تهران از مرز 3 میلیارد نفر گذشت و ما با اندک تغییری در قیافه و سر وضعمان همانیم که بودیم؛ عجول و بیقرار.
همشهری سرزمین من
بقعه امامزاده حمزه علی - چهارمحال و بختیاری
این بقعه یکی از قطبهای مهم سیاحتی و زیارتی استان چهارمحال و بختیاری محسوب میشود.
بقعه امامزاده حمزه علی بالای تپهای مرتفع قرار گرفته و در اطراف آن دشتی وسیع و گسترده وجود دارد. به دلیل قداست و همچنین موقعیت طبیعی و آب و هوا و دیگر جاذبههای پیرامون آن سالانه حدود 30 هزار نفر به این محل میآیند.
قدمت بنای بقعه امامزاده حمزه علی مربوط به دوره تیموریان تا قاجار است. بنای امامزاده شامل یک بقعه، ایوان قدیمی و مساجدی جدید است. ایوان بقعه در دورههای بعدی (قاجاریه) با آن اضافه شده است.
در دوسمت ایوان، دو صفه با قوس جناغی تعبیه شده که صفه سمت چپ دارای دربی آهنی است. فرم اصلی امامزاده 8 ضلعی است و در اضلاع بزرگتر 4 طاقنما با قوس جناغی ایجاد شده است. اضلاع کوچکتر شبیه به طاقچههای 3 ضلعی با قوس جناغی است.
بقعه امامزاده حمزه علی
این بقعه دارای 3 ورودی است که ورودیهای سمت شرق و شمال به آقایان اختصاص دارد و ورودی سمت غرب ویژه خانمها است. مصالح این بنا از آجر، سنگ و ملاط گچ و گل میباشد.
پوشش درونی دیوارها گچ اندود و در دو مرحله نقاشیها و کتیبههایی با مضمون آیات قرآنی بر سطح آن نقش بسته است. کف بقعه سنگفرش و دیوارهای و کف طاق نماها موزائیک است. در زیر گنبد بقعه، ضریح کوچک فلزی قرار دارد.
آرامگاه امامزاده حمزه علی در سال 1382 توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با شماره 8225 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت
کشف تمدن عیلام باستان در عمق مزارع نیشکر خوزستان
مذاکره برای انجام گفتوگو در مورد شهر باستانی بدون نام در محوطه باستانی هفتتپه به هنگام بازدید از زیگورات باستانی چغازنبیل در استان خوزستان نتیجه داد و فرصت گفتوگو با سرپرست تیم باستانشناسی محوطه باستانی محصور در مزارع نیشکر در استان خوزستان به یاری مدیر داخلی پایگاه جهانی چغازنبیل و هفتتپه فراهم شد.
شهر باستانی که اکنون دکتر بهزاد مفیدی، سرپرست کاوشهای باستانی هفتتپه به همراه گروه باستانشناسی خود هفتمین فصل از کاوشهای آن را پشت سر میگذارد اگرچه تاکنون بهطور متقن نامگذاری نشده است ولی برخی باستانشناسها این احتمال را مطرح کردهاند که این شهر همان شهر باستانی «کبنک» است که در تمدن عیلامی از رواج خوبی برخوردار بوده است. شهری که اکنون باستانشناسها در حال زدودن غبار تاریخ از بخشهایی از آن هستند دارای ساختمانهای اداری بزرگ، معابد گوناگون و بایگانی پیشرفتهای در سالهای 1300 تا 1500 پیش از میلاد مسیح است.
آنطور که دکتر مفیدی، استاد دانشگاه ماینز آلمان و سرپرست کاوشهای هفتتپه به همشهری میگوید هنوز در مورد نام این شهر اتفاق نظر میان باستانشناسها وجود ندارد، چون شواهد متقنی مبنی بر آنکه این شهر همان شهر باستانی کبنک است به دست نیامده است. به گفته وی براساس اشیای مهر و موم شده و قابل انتقالی که دارای نام کبنک بر مهرهای گلی بود فرضیههایی مطرح شد که ممکن است این شهر همان شهر باستانی که در بسیاری از متون کهن نام آن درج شده، باشد.
شهری که هماکنون گروه باستانشناسی مشغول کاوش آن است آثاری از 3300 تا 3500 سال پیش را در خود جای داده است. به گفته باستانشناسها این شهر قدمتی کهنتر از شهر باستانی شوش دارد. کاوشهای اخیر که تا چند روز آینده به پایان میرسد محوطهای مملو از سفالینههایی را شامل شده است.
به گفته سرپرست کاوشهای باستانی محوطه هفتتپه این انبار مملو از کوزههای سفالین مهر و موم شدهای است که با کتیبهها و مهرهای گلی پلمب شده است. کوزههای سفالین این انبار که البته در کنار یکی از معابد عیلامی قرار دارد محتوی هدایایی همچون روغن و انگبین است. محوطه باستانی هفتتپه که در میان مزارع وسیع کشت نیشکر در استان خوزستان قرار دارد در 13کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش است. این شهر باستانی همچنین 100کیلومتر با شهر اهواز و 22 کیلومتر با محوطه باستانی چغازنبیل بهعنوان نخستین اثر ثبت جهانی شده کشور فاصله دارد. دکتر بهزاد مفیدی سرپرست گروه کاوشهای باستانشناسی شهر بهجای مانده از تمدن عیلامی در هفتتپه خوزستان به مشاهده دیوارهایی به پهنای 12متر و طول 100 متر در کاوشهای فصل هفتم اشاره میکند که بیانگر وسعت و بزرگی سازههای عیلامی در جنوب شرقی شوش است.
دکتر مفیدی در آخرین روزهای هفتمین فصل از کاوشهای شهر باستانی محوطه هفتتپه که هنوز بر سر نام آن اختلاف نظر وجود دارد در کنار حفاری بخشی از انبار آذوقه شهر باستانی میگوید: با توجه به الواح میخی که از کاوشها به دست آمده، میتوان دانست که برخی تخریبهای انجام گرفته در این شهر باستانی به چه دلیل بوده است. پیشتر و در فصلهای گذشته کاوش باستانشناسها در بخشی از این شهر باستانی به ساختمان اداری بزرگی رسیدند که اشیای گرانبهایی از فلز، برنز و حتی اشیای زرین به قطعات کوچک در آن نگهداری میشد. دکتر مفیدی به منطقهای که ساختمان اداری در آن قرار داشت اشاره میکند و ادامه میدهد: این ساختمان همان ساختمان اداری بزرگی است که فهرست اموال ورودی و خروجی به آن در کتیبههای گلی نوشته شده وجود دارد و نشان میدهد که سیستم اداری پیشرفتهای در بایگانی تجهیزات و اشیا همانند آنچه امروز مشاهده میشود وجود داشته است.
الواح بایگانی به دست آمده از کاوشهای ساختمان اداری شهر باستانی که از میان خاکسترهای بهجای مانده از آن دوران بیرون کشیده شده است مشخص کرد که ساختمان اداری حتی دارای یک امین اموال بوده که همه موارد را بر الواح گلی یادداشت میکرده و در کاوشهای بعدی حتی تابوت و جسد این امین اموال به نام «گینادو»که با وسایل مربوط به زنان در آن دوران دفن شده بود به دست آمد و این فرضیه را شدت بخشید که در دوران عیلامیان زنان به سمتهای بالای اداری منصوب میشدند.
استاد دانشگاه ماینز آلمان میگوید: اشیای بهدست آمده از ساختمان بزرگ اداری شهر باستانی محوطه هفتتپه، مشتمل بر ابزارهای مربوط به سوارکاری همچون تجهیزات مربوط به ارابهها، تیردان، یراق اسب، کمان و حتی تیر است.
اگرچه هنوز تمامی الواح میخی بهدست آمده از این محوطه باستانی خوانده نشدهاند ولی دکتر مفیدی در پاسخ به این سؤال که مساحت این شهر باستانی چقدر است؟ میگوید: براساس نتایج بهدست آمده از اسکن محوطه و فعالیت ژئومتری، حتی کارخانه نیشکر دزفول و شهرک مسکونی اطراف آن نیز روی این شهر باستانی بنا شدهاند. سرپرست کاوشهای باستانی هفتتپه با اشاره به دشواری ژئومتری بهمنظور یافتن مساحت شهر و نقشه آن در میان مزارع وسیع نیشکر ادامه میدهد: ژئومتری این شهر باستانی در فصل برداشت نیشکر انجام شد که نتایج به دست آمده نشان داد این شهر باستانی مربوط به تمدن عیلامی و در محوطهای به مساحت 2 تا 4کیلومتر گسترده است.
کاوشهای انجام شده در محوطه باستانی هفتتپه علاوه بر زدودن غبار ناآگاهی از بخشی از تاریخ تمدنی مربوط به دوران عیلامی در کشور به یافتن اشیای ارزشمندی نیز منتج شده است. زیورآلات ظریف و زرین، ماسکهای صورتک انسان، پیکرکهای گلی با نقش انسان، حیوان و نمادهای مذهبی آن دوره تمدنی و حتی پیکرکهایی از نوازندگانی که 3500سال پیش سازهایی شبیه به تار در دست داشتهاند به همراه کتیبههای گلی، گورخمرهها، اشیای سنگی و تابوتهای قیراندود شده باستانی از این شهر به دست آمده است که در کارگاه و آزمایشگاه سایت باستانی هفتتپه مرمت و خوانده شده و در موزه همان محوطه به نمایش درآمده است. ابزارآلات جنگ همچون سرنیزه، شمشیر و تبر نیز در کاوشهای شهر باستانی محوطه هفتتپه که برخی باستانشناسها معتقدند همان شهر باستانی کبنک است بهدست آمده است.
اسامی اشخاص و برخی شاهان عیلامی نیز در کتیبههای بهدست آمده از این شهر باستانی نشان میدهد که اشخاصی چون ابتیآهار و اینشوشیناک شار ایلان، بیش از 3هزار سال پیش در این نقطه از تمدن ایران حکومت داشته و ساخت و ساز کردهاند.
سلیمان تپه - ایران
این آثار تاریخی در کشور عراق، اطراف جلگه بین النهرین، در ناحیهای واقع بین آخرین دامنههای کوه و نقطه که رودخانه از نظر محو میشود (در رود طورسک) واقع هستند.
سه تپه تاریخی سلیمان تپه، زیرز، مازیر و یا زیر تپه نخستین اثر ملی ایران هستند که به پیشنهاد آندره گدار باستانشناس مشهور در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدند.
در توضیحات آندره گدار در مورد این آثار تاریخی آمده است: «تپه باستانی مازیر، زیرتپه، سلیمان تپه، زیرز تماما پوشیده از تلها و آثار باقی مانده شهرهای مستحکمی هستند که در زمان قدیم «کوسته ان ها، کاستیها» یا قوم کاسیها یا کاسیتها برای استقامت در مقابل آسوریها و عیلامیها آنها را بنا کردند».
مازیر، زیرتپه، سلیمان تپه، زیرز» نام داشت که این تپه باستانی در سرزمین «ایران زمین» یعنی کشور عراق واقع شده است. عمدهترین آنها سلیمان تپه - یا زیر زیرتپه است که به جهت تامین عبور و مرور از آفتاب رو در کنار رودخانه طورسک واقع میباشد.
بر طبق عقیده ژاک دمرگان (در کتاب هئیت اعزامی به ایران، جلد دوم مطالعات جغرافیایی ، صفحه ۲۳۸) سلیمان تپه تماما متعلق به عهد ایلامیها است.
این اثر تاریخی بر اساس قانون عتیقیات که در تاریخ 12 آبان ماه 1309 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، با نام سلیمان تپه، زیرز، مازیر و یا زیر تپه که در تاریخ 24 شهریور سال 1310 توسط آندره گدار معرفی شده بود در فهرست آثار ملی ثبت شد.
طبق فصل اول این قانون کلیه آثار اقوامی که تا انتهای دوره زندیه در خاک ایران زندگانی کردهاند، عتیقه نامیده میشود و در 28 آبان سال 1311 نظامنامه اجرایی قانون عتیقیات در 4 فصل به تصویب رسید.
با این وجود هم اکنون این اثر تاریخی که در نزدیکی مرز منطقه مهران در استان ایلام قرار دارد جزو خاک کشور عراق است و به ایران تعلق ندارد.
محل قرار گرفتن این سه تپه تاریخی که در زمان ثبت ملی در خاک ایران بود، اما بر اساس قرار داد 1975 الجزایر میان ایران و عراق و انجام یک سری توافقات مرزی به عراق داده شد و در عوض بخشهایی از خاک عراق به ایران واگذار شد.
ثبت سلیمان تپه ، زیرز و مازیر پیش از امضای قرارداد الجزایر انجام گرفته است و به همین دلیل الان این آثار متعلق به کشور ما نیست.
قدمت این سه اثر تاریخی به دور عیلامی برمیگردد و سند ثبت ملی آنها به امضای مدیر کل عتیقهجات و وزیر وقت معارف رسیده است.
سه تپه تاریخی سلیمان تپه، زیرز، مازیر و یا زیر تپه در سال 1310 به پیشنهاد آندره گدار و توسط وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه با شمار 1 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
آشنایی با برج مهماندوست - سمنان
این برج که از جمله برجهای بدون سقف است، ساختمانی آجری دارد و در سال 490 قمری ساخته شده است.
ساختمان این برج با دقت فراوانی ساخته شده به طوری که بعد از حدود هزار سال که از عمر آن میگذرد، تیزی لبة تزئینات آجری قرنیزهای آن همچنان چشمنواز هستند.
برج مهماندوست شباهت زیادی به برج طغرل شهر ری دارد و به همین منظور، برخی این برج را برج طغرل سمنان نیز مینامند.
تاریخ بنا با زمان سلطان سنجر سلجوقی مطابقت دارد. قسمتی از ساختمان این برخ خراب شده ولی قسمت باقیمانده قدمت آن را تأیید میکند.
دور دایره این برج از خارج ۳۴ ذرع و قطر آن از داخل ۲۰/۷ متر است. این برج دوازده ترک دارد که یکی از ترکها مدخل است و عرض هر ترک ۲۳/۱ متر و بعد از 10 ذرع و نیم ارتفاع 3 فقره مقرنس از آجر ساخته شده و پس از آن کتیبهای قرار دارد به خط کوفی و بالای آن کتیبه دیگری است به خط بنائی و از آن به بعد گنبد مخروطی شروع میشود، اما گنبد آن خراب و آنچه باقی است به ارتفاع ۱۴ ذرع میباشد.
در برج، رو به جنوب، یک قبر آجری در وسط و دو قبر دیگر سنگچین دیگر دیده میشود. هویت شخص دفنشده در برج مشخص نیست و تحقیقی هم درباره آن انجام نشده است؛ اما اهالی روستاهای اطراف اعتقاد دارند که این برج مقبره امامزاده قاسم از اولاد امام موسی بن جعفر (ع) است.
در قسمت جنوبی این برج تپه باستانی امام آباد و در سمت شرقی آن قبرستان روستاهای امام آباد و مهماندوست واقع شده است.
در برخی منابع آمده یکی از جنگهای بزرگ نادرشاه افشار و اشرف افغان در اطراف این برج رخ داده است.
ارتفاع اصلی برج در گذشته بیشتر بوده اما بعدها به علت فرو ریختن گنبد مخروطیشکل و زیبای این بنا از ارتفاع آن کاسته شد.
تزیینات بالای برج شامل: کتیبهها و مقرنسکاریهای زیبایی است که کتیبهها به خط کوفی و دورتادور برج را فرا گرفتهاند.
در این کتیبهها تاریخ بنای برج سال ٤٩٠ هجری قمری نوشته شده است. برج روی پایه دایرهایشکلی قرار گرفته و قسمت تزیینات آن از ١٢ضلعی به استوانه تبدیل شده است که بهدلیل این ویژگی جزو برجهای استثنایی محسوب میشود.
مناره آجری بازار گسکر - گیلان
بخش گسکرات در قسمت غرب استان گیلان و در 30 کیلومتری غرب شهرستان رشت قرار گرفته است.
این مناره آجری یکی از زییاترین و تاریخیترین آثار استان گیلان است و در ۹ کیلومتری غرب شهرستان صومعه سرا، بر سر راه دهکده جاده کنار به مناره بازار بنا شده است.
مناره گسکر شکلی شبیه مخروط داشته و مقطع این مناره دایرهای شکل بوده که با حرکت به سمت بالا از قطر آن کاسته میشود. ارتفاع مناره 29 متر، محیط آن در سطح زمین 40/18 متر، قطر آن در قسمت پائین 7 متر و در قسمت فوقانی به 35/2 سانتیمتر میرسد.
ارتفاع اولیه مناره 29 متر بوده، اما بر اثر شرایط جوی و آب و هوایی منطقه همچنین زلزله سال ۱۳۶۹ بخشی از آن فرو ریخت اما امروزه حدود 20 متر از مناره بر جا مانده است.
مناره آجری گسکر از آجر و ملات ساروج ساخته شده و تنها تزیین این مناره دو ردیف آجرکاری تزئینی با نقوش هندسی است.
تنها درب ورود به مناره در قسمت جنوب غربی آن قرار دارد و راهپلههای مارپیچی آن با یک ستون در وسط تنها راه رسیدن با بالای مناره است.
ارتفاع پلههای مارپیچ مناره ۲۵ سانتی متر است و عرض پله ها در قسمت دیواره مناره به ۴۰ سانتیمتر و در قسمت ستون نگه دارنده پلهها به ۱۵ سانتی متر میرسد.
دو نورگیر به ابعاد ارتفاعی یک متر، عمق 30/1 سانتیمتر و پهنای ۱۰ سانتی متر در مناره قابل مشاهده است. نور گیر اول در ارتفاع 6 متری از سطح زمین قرار گرفته است.
نورگیر دوم همراه با فرو ریختن دیواره از بین رفت با مرمت مناره، این نورگیر به شکل و اندازه نورگیر اول ساخته شد.
مناره بازار گسکر در سال 1378 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 2681 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
آشنایی با آرامگاه شاه شجاع - فارس
ابوالفوارس جلال الدین شاه شجاع فرزند امیر مبارزالدین، از سلاطین آل مظفر و مشهورترین فرد از این خاندان در سال 733 قمری به دنیا آمد و در سال 786 درگذشت.
وی قبل از مرگ وصیت کرده بود که جسد وی را در زمینهای مصلی و در جوار قبر شیخ محمود قطبالدین دفن کنند و سپس توسط امیراختیارالدین کرمانی جنازه را به مدینه برده در آنجا به خاک سپارند. پس از مرگ وی به دلیل اختلافاتی که بین جانشینان او به وجود آمد، وصیت او عملی نشد و در همان جا باقی ماند.
آرامگاه شاه شجاع مظفری بزرگترین قبر پادشاه آل مظفر است که در دامنه تخت ضرابی و در باختر تکیه هفت تنان قرار دارد. کریم خان زند سنگ بزرگی بر قبر او نهاده است.
در میان تمام شاهانی که در فارس سلطنت کردهاند تنها قبر شاه شجاع مظفری در شیراز معلوم و مشخص است و به همین جهت بود که انجمن آثار ملی بنایی بر قبر وی ساخت که در سال ۱۳۵۰ شمسی به اتمام رسید. این بنا از حیث معماری و اهمیت تاریخی واجد ارزشهای ویژه است.
بعدها در زمان کریمخان زند و در سال ۱۱۹۲ قمری یکی از درباریان به نام میرزا محمدکرمانی متخلص به ظفر، که در دربار کریمخان زند صاحب مقام بود، در صدد ساختن بقعهای روی قبر و تجدید بنای آرامگاه بر آمد ولی فرصت و زمینه لازم برای تحقق این امر فراهم نشد و چون سنگ قبر شاه شجاع را برده بودند، به دستور کریمخان سنگ تراشیده و مرغوبی روی قبر نصب شد و روی آن با خط نستعلیق عالی این عبارت در ۱۱ سطر نوشته شد:
هوالحی الذی لا یموت. هذا مدفن السلطان العادل الباذل المرحوم المغفور شاه شجاع المظفری و وفاته فی سنه ست و ثمانین و سبعمائه من الهجریه کما قال العارف السالک شمس الدین محمد حافظ علیه الرحمه حیف از شاه شجاع و تجدید مزاره فی شهر ربیع الثانی ۱۱۹۲.
از سال ۱۳۳۸ شمسی توسط انجمن آثار ملی گنبدی از کاشیهای فیروزهای روی قبر ساخته شد که بر ۴ ستون استوار است و درون آن با کاشی، معرق کاری و تزیین شده است.
بنای آرامگاه روی یک صفه که سه پله از سطح زمین اختلاف ارتفاع دارد، بنا شده است و از چهار گوشه آن چهار ستون مایل با سنگهای سفید به گنبد آبی رنگ آن میرسد.
گنبد به وسیله کاربندیها به ستون ها متصل شده است. ۴ کتیبه از اشعار شاه شجاع و حافظ نیز در درون گنبد و چهار کتیبه از اشعار حافظ که در مدح شاه شجاع سروده بود، در قسمت بیرونی گنبد و به خط نستعلیق بر روی کاشی نوشته شده است. بنا از حیث معماری و اهمیت تاریخی واجد ارزش های ویژه میباشد.
آرامگاه شاه شجاع در سال 1354 توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره 1169 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه
آشنایی با قرارداد 1907
قرارداد 1907 (در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۰۷م/ ۲۱رجب ۱۳۲۵ قمری/ ۹ شهریور ۱۲۸۶)، در سنپطرزبورگ پایتخت روسیه بین دولتهای روس و انگلیس در مورد تقسیم ایران به امضا رسید
به موجب این قرارداد ایران به سه منطقه تقسیم شد. قسمت شمال تحت نفوذ روسیه، قسمت جنوب تحت نفوذ بریتانیا و یک منطقه هم بیطرف.
حوزۀ نفوذ روسیه در ایران از قصر شیرین و اصفهان و یزد و خواف میگذشت و به برخوردگاه مرز ایران و روسیه و افغانستان میرسید.
حوزۀ نفوذ انگلستان شامل جنوب شرقی ایران در شرق خطی که از بندر عباس به کرمان و بیرجند میرسید، قرار داشت. منطقه بیطرفی نیز تحت نفوذ حکومت مرکزی ایران بود.
دولتهای انگلستان و روسیه قرار گذاشتند که هیچکدام در حوزۀ نفوذ دیگری امتیازی نگیرند ولی شهروندانشان میتوانستند در منطقه بیطرف هم امتیاز بگیرند.
پس از آغاز جنگ جهانی اول به سبب نفوذ آلمان در ایران کشورهای انگلستان و روسیه منطقه بیطرف را هم با بستن قرارداد 1915 بین خود تقسیم کردند. ولی بعد از انقلاب اکتبر 1917 روسیه و سقوط حکومت تزاری رژیم جدید در سال 1918 قرارداد 1915 را رسماً لغو کرد.
این قرارداد در زمان نخستوزیری امینالسلطان اتابک در سنپطرزبورگ، پایتخت روسیه، به امضای ایزولسکی وزیر خارجه روسیه و نیکلسون سفیر کبیر انگلستان در روسیه رسید.
انعقاد قرارداد 1907 خدشهای جبرانناپذیر بر استقلال ایران وارد آورد و زمینهساز توافقاتی شد که در سالهای بعد میان انگلستان و روسیه صورت گرفت.
قرارداد 1907
این قرارداد مربوط به اساسیترین موارد اختلاف دو قدرت روسیه و انگلیس در آسیا، یعنی تبت، افغانستان و ایران میشد. بر اساس این قرارداد، استعمارگران برای جلوگیری از اصطکاک منافع و درگیری، مناطقی از آسیا را همچون ملک شخصی خویش تقسیم کردند. در این جهت، تبت زیر نفوذ انگلستان و افغانستان زیر نفوذ روسیه قرار گرفت و ایران به دو منطقه نفوذ و یک منطقه بیطرف تقسیم شد.
یکی از موارد بهتآور در مورد این معاهده این است که دو کشور در مورد کشور سومی تصمیم میگیرند و تمام آب و خاک و منابع آن را همچون ملک شخصی بین خویش تقسیم میکنند، بدون آنکه حتی به این کشور اطلاع دهند.
این قرارداد یکی از وقیحانهترین سیاستهای استعماری روس و انگلیس را به نمایش میگذارد که چگونه حاکمیّت سیاسی، استقلال و تمامیّت ارضی یک کشور را نادیده گرفته و بر آن چنگ میاندازند.
متن این قرارداد شامل یک مقدمه و 5 ماده است. 2 ماده مهم و اساسی قرارداد 1907 به شرح زیر است:
ماده اول
دولت بریتانیا متعهد میشود در ماورای خطی که از قصر شیرین، اصفهان، یزد و کاخک گذشته و به نقطهای از مرز ایران در محل تقاطع مرز روسیه و افغانستان منتهی میشود، برای خود امتیازی، خواه سیاسی باشد و خواه تجاری از قبیل امتیاز راه آهن، بانک، تلگراف، راههای شوسه، حملونقل، بیمه و غیره تحصیل ننماید و از اتباع انگلیس یا دولت ثالث در تحصیل این امتیازات پشتیبانی نکند و در صورتی که دولت روسیه در صدد تحصیل این قبیل امتیازات در این ناحیه باشد، دولت انگلیس خواه مستقیم و خواه غیرمستقیم مخالفتی ابراز نکند. بدیهی است محلهای تعیین شده فوق قطعهای است که دولت بریتانیا متعهد میشود در صدد تحصیل امتیازات فوقالذکر در آنجا نباشد.
ماده دوم
دولت روسیه از جانب خود متعهد میشود در ماورای خطی که از مرز افغانستان از گزیک شروع شده و از بیرجند و کرمان گذشته و به بندر عباس منتهی میشود، برای خود و اتباع خود و همچنین به نفع اتباع دولت دیگری، امتیازی خواه سیاسی باشد و خواه تجاری از قبیل امتیاز راه آهن، بانک، تلگراف، راه شوسه، حمل و نقل، بیمه و غیره تحصیل نکند و در صورتی که دولت انگلیس در صدد کسب این امتیازات برآید، دولت روسیه مستقیماً یا به طور غیرمستقیم مخالفتی با آن ننماید. بدیهی است محل تعیین شده فوق قطعهای است که دولت روسیه متعهد میشود در آنجا در صدد تحصیل امتیازات فوقالذکر بر نیاید.
موزه باستانشناسی گناباد - خراسان رضوی
در شبستان شمال شرقی این مسجد موزه باستانشناسی در مساحت حدود 220 متر مربع دایر شده است. مسجد جامع خود از جمله آثار دیدنی شهر گناباد و ثبت شده در فهرست آثار ملی است.
فضای داخلی موزه باستانشناسی به صورت ستوندار با جرزهای بسیار مستحکم و قوی و طاقهای متعدد به طول 17 و عرض 7/11 متر دارای محرابی با تزئینات گچبری متعلق به دوره قاجار است.
در موزه باستانشناسی گناباد محراب تاریخی وجود دارد که طی کاوش و پیگیریهای باستانشناسی نمایان و به نمایش گذاشته شده است.
این محراب نیز دارای تزیینات گچبری و کتیبه بسیار زیبا و متعلق به دوره ایلخانی است.
عهدنامه گلستان
عهدنامه گلستان در سال 1813 بین کشورهای ایران و روسیه به امضا رسید
این قرارداد که ننگینترین قرارداد تاریخ ایران به حساب میآید در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار از سوی استعمار روس بر ایران تحمیل شد.
متن کامل عهدنامه گلستان به شرح زیر است:
اعلیحضرت قضا و قدرت، خورشید رایت، پادشاه جم جاه و امپراطور عالی دستگاه ممالک بالاستقلال کل ممالک آمپیریه روسیه و اعلیحضرت قدر قدرت، کیوان رفعت، پادشاه اعظم سلیمان جاه، ممالک بالاستقلال کل ممالک شاهانه ایران به ملاحظه کمال مهربانی و اشفاق علیٌتین که در ماده اهالی و رعایای متعلقین دارند رفع و دفع عداوت و دشمنی که بر عکس رأی شوکت آرای ایشان است طالب و به استقرار مراتب مصالحه میمونه و دوستی جواریت سابقه مؤکده را در بین الطرفین راغب می باشند، با حسن الوجه رأی علیٌتین قرار گرفته در انجام این امور نیک و متصوٌبه از طرف اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم بالاستقلال کل ممالک روسیٌه به عالیجاه معلٌی جایگاه جنرال لیوتنال سپهسالار روسیٌه و مدیر عساکر ساکنین جوانب قفقازیٌه و گرجستان، ناظم امور و مصالح شهریه ولایات غوبرنای و گرجستان و قفقازیٌه و حاجی طرخان و کارهای تمامی ثغور و سرحدات این حدودات و سامان، امرفرمای عساکر سفاتین بحر خزر، صاحب حمایل الکساندر نویسکی ذی حمایل مرتبه اولین آنٌای مرتبه دار رابع عسکریه مقتدره حضرت گیورکی، صاحب نشان و شمشیر طلا المرقوم به جهت«رشادت و بهادری» نیکلای رتیش چف اختیار کلی اعطا شده و اعلیحضرت قدر قدرت والا رتبت، پادشاه اعظم، مالک بالاستقلال کل ممالک ایران هم عالیجاه معلی جایگاه، ایلچی بزرگ دولت ایران که مأمور دولتین روم و انگلیس بودند، عمده الامرا و الاعیان، مقرب درگاه ذی شأن و محرم اسرار نهان و مشیر اکثر امور دولت علیٌه ایران از خانواده و دودمان وزارت و از امرای واقفان حضور در مرتبه دویم آن، صاحب شوکت عطایای خاص پادشاهان خود از خنجر و شمشیر و کارد مرصع و استعمال ملبوس ترمه و اسب مرصع یراق میرزا ابوالحسن خان را که در این کار مختار بالکل نموده اند حال در معسکر روسیه و رودخانه زیوه من محال گلستان متعلقه ولایات قراباغ ملاقات و جمعیت نمودند. بعد از ابراز و مبادله مستمسک مأموریت و اختیار کلی خود به یکدیگر و ملاحظه و تحقیق امور متعلق به مصالحه مبارکه به نام پادشاهی عظام قرار و به موجب اختیار نامجات طرفین، قیود و فصول و شروط مرقومه را الی الابد مقبول و منصوب و استمرار می داریم:
فصل اول
بعد از این، امور جنگ و عداوت و دشمنی که تا حال در دولتین علیتین روسیه و ایران بود به موجب این عهدنامه الی الابد مقطوع و متروک و مراتب مصالحه اکید و دوستی و وفاق شدید در بین اعلیحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم امپراطور مالک بالاستقلال کل ممالک روسیه و اعلیحضرت خورشید رایت، پادشاه دارا شوکت ممالک ایران و وارث و ولیعهدان عظام و میانه دولتین علیتین ایشان پایدار و مسلوک خواهد بود.
فصل دوم
چون پیشتر به موجب اظهار و گفتگوی طرفین قبول و رضا از جانبین دولتین شده است که مراتب مصالحه در بنای اسطاطوسکوادپریز ندیم یعنی طرفین در هر وضع و حالی که الی قرارداد مصالحه الحالیه بوده است از آن قرار باقی و تمامی الکای ولایات خوانین نشین که تا حال در تحت تصرف هر یک از دولتین بوده کماکان در تحت ضبط و اختیار ایشان بماند، لهذا در بین دولتین علیتین روسیه و ایران به موجب خط مرقومه ذیل سنور و سرحدات مستقر تعیین گردیده از ابتدای اراضی آدینه بازار به خط مستقیم از راه صحرای مغان تا به معبر یدٌی بلوک رود ارس و از بالای کنار رود ارس تا ایصال و الحاق رودخانه کپنک چای به پشت کوه مقری و از آن جا خط حدود سامان ولایات قراباغ و نخجوان از بالای کوههای آلداگوز به دره لکر می رسد و از آنجا به سرحدات قراباغ و نخجوان و ایروان و نیز رسدی از سنور گنجه جمع و متصل گردیده، بعد از آن حدود مزبوره که ولایت ایروان و گنجه و هم حدود قزاق و شمس الدین لو را تا به مکان ایشیک میدان مشخص و منفصل می سازد و از ایشیک میدان تا بالای سر کوههای طرف راست طرق و رودخانه های حمزه چمن و از سر کوههای پنبک الی گوشه حدود محال شوره گل و از گوشه شوره گل از بالای کوه برفدار آلداگوز گذشته از سر حد محال شوره گل و میانه حدود قریه سدره وارنیک به رودخانه آرپه چای ملحق و متصل شده معلوم و مشخص می گردد و چون ولایات خوانین نشین طالش در هنگام عداوت و دشمنی دست به دست افتاده، لهذا به جهت زیاده صدق و راستی حدود ولایات طالش مزبوره را از جانب انزلی و اردبیل بعد از تصدیق این صلحنامه از پادشاهان عظام، معتمدان و مهندسان مأمور که به موجب قبول و وفاق یکدیگر و به معرفت سرداران جانبین، جبال و رودخانه ها و دریاچه و امکنه و مزارع طرفین تفصیلاً تجدید و تمیز و تشخیص میسازند آن را نیز معلوم و تعیین ساخته آنچه در تحریر این صلحنامه در دست و در تحت تصرف جانبین باشد معلوم نموده، آن وقت خط حدود ولایت طالش نیز بر اسطاطوسکوادپریز ندیم مستقر و معین ساخته هر یک از طرفین آنچه در تصرف دارد بر سر آن باقی خواهد ماند و همچنین در سرحدات مزبوره فوق اگرچیزی از خط طرفین بیرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفین هر یک طرف موافق بیرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفین هر یک طرف موافق اسطاطوسکوادپریز ندیم رضا خواهد داد.
عهدنامه گلستان
فصل سوم
اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم مالک بالاستقلال کل ممالک ایران به جهت ثبوت دوستی و وفاقی که به اعلیحضرت خورشید رتبت، امپراطور کل ممالک روسیه دارند به این صلحنامه به عوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران ولایات قراباغ و گنجه که الآن موسوم به الیزابت پول است و الکای خوانین نشین شکی، شیروان، قوبٌه، دربند، بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الآن در تحت تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، کورنه، مینگرلی، آبخازی و تمامی الکا و اراضی که در میانه قفقازیه و سرحدات معینه الحاله بوده و نیز آنچه از اراضی دریای قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آمپیریه روسیه می داند.
فصل چهارم
اعلیحضرت خورشید رایت، امپراطور قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالک ایران به جهت اثبات این معنی که بنابر همجواریت طالب و راغب است که در ممالک شاهانه ایران مراتب استقلال و اختیار پادشاهی را در بنای اکید مشاهده و ملاحظه نمایند، لهذا از خود و از عوض ولیعهدان عظام اقرار می نمایند که هر یک از فرزندان عظام ایشان که به ولیعهدی دولت ایران تعیین می گردد هر گاه محتاج به اعانت و امدادی از دولت روسیه باشد مضایقه ننماید، تا از خارج کسی نتواند دخل در مملکت ایران نماید و به امداد و اعانت روس دولت ایران مستقر و محکم گردد، و اگر در سر امور داخله مملکت ایران فیمابین شاهزادگان مناقشتی دولت روس را در آن میانه کاری نیست، تا پادشاه وقت خواهش نماید.
فصل پنجم
کشتیهای دولت روسیه که برای معاملات بر روی دریای خزر تردد می نمایند به دستور سابق مأذون خواهند بود که به سواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیک شوند و زمان طوفان و شکست کشتی از طرف ایران اعانت و یاری دوستانه نسبت به آنها بشود. کشتیهای جانب ایران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود که برای معامله روانه سواحل روسیه شوند و به همین نحو در هنگام شکست و طوفان از جانب روسیه اعانت و یاری دوستانه درباره ایشان معمول گردد.
کشتیهای عسکریه جنگی روسیه به طریقی که در زمان دوستی و یا در هر وقت کشتیهای جنگی دولت روسیه با علم و بیدق در دریای خزر بوده اند حال نیز محض دوستی اذن داده می شود که به دستور سابق معمول گردد و أحدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس کشتیهای جنگی در دریای خزر نداشته باشد.
فصل ششم
تمام اسرایی که در جنگها گرفته شده اند یا اینکه به اهالی طرفین اسیر شده از کریستیان و یا هر مذهب دیگر باشند می باید الی وعده سه ماه هلالی بعد از تصدیق و خط گذاردن در این عهدنامه از طرفین مرخص و رد گردیده هر یک از جانبین خرج و مایحتاج به اسرای مزبوره داده به قرا کلیسا رسانند و وکلای سر حدات طرفین به موجب نشر اعلامی که در خصوص فرستادن آنها به جای معین به یکدیگر می نمایند اسرای جانبین را باز دریافت خواهند کرد و آنانکه به سبب تقصیر یا خواهش خود از مملکتین فرار نموده اند، أذن به آن کسانی که به رضا و رغبت خود اراده آمدن داشته باشند داده شود که به وطن خود مراجعت نمایند، و هر کس از هر قومی چه اسیر و چه فراری که نخواسته باشد بیاید کسی را با او کاری نیست و عفو و تقصیرات از طرفین نسبت به فراریان اعطا خواهد شد.
فصل هفتم
علاوه از قرار و اظهار مزبوره بالا رأی بیضا ضیای اعلیحضرت کیوان رفعت، امپراطور اعظم روسیه و اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالک ایران قرار یافته که ایلچیان معتمد طرفین که هنگام لزوم مأمور و روانه دارالسلطنه جانبین می شوند بر وفق لیاقت رتبه امور، کلیه مرجوعه ایشان را حاصل و پرداخت و سجل نمایند و به دستور سابق وکلایی که از دولتین، بخصوص حمایت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفین تعیین و تمکین گردیده زیاده از ده نفر عمله نخواهند داشت و ایشان به اعزاز شایسته مورد مراعات گردیده و به احوال ایشان هیچ گونه زحمت نرسیده، بل زحمتی که به رعایای طرفین عاید گردد و به موجب عرض و اظهار وکلای مزبوره رضای ستمدیدگان جانبین داده شود.
فصل هشتم
در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در میان ممالک دولتین علیتیٌن اذن داده می شود که هر کس از اهالی تجٌار بخصوص به ثبوت اینکه دوست رعایا و ارباب معاملات متعلقه به دولت بهیه روسیه و یا تجار متعلق به دولت علیٌه ایران می باشند، از دولت خود یا از سر حدٌداران تذکره و یا کاغذ راه در دست داشته باشند، از طریق بحر و بر به جانب ممالک این دو دولت بدون تشویش آیند و هر کس هرقدر خواهد ساکن و متوقف گشته به امور معامله و تجارت اشتغال نمایند، و زمان مراجعت آنها به اوطان خود از دولتین مانع ایشان نشوند.
آنچه مال و تنخواه از امکنه ممالک روسیه به ولایات ایران و نیز از طرف ایران به ممالک روسیه برند و به معرض بیع رسانند و یا معاوضه با مال و اشیاء دیگر نمایند، اگر در میان ارباب معاملات طرفین بخصوص طلب و غیره شکوه و ادعایی باشد به موجب عادت مألوفه به نزد وکلای طرفین یا اگر وکیل نباشد نزد حاکم آنجا رفته امور خود را عرض و اظهار سازد تا ایشان از روی صداقت، مراتب ادعای آنها را مشخص و معلوم کرده، خود و یا به معرفت دیگران قطع و فصل کار را ساخته نگذارند تعرٌض و زحمتی به ارباب معاملات عاید بشود.
در باب تجٌار طرف ممالک روسیه که وارد ممالک ایران می شوند مأذون خواهند بود که اگر با اموال و تنخواه خودشان به جانب ممالک پادشاهانه دیگر که دوست ایران می باشند بروند از طرف دولت ایران بی مضایقه تذکرات راه به ایشان بدهند و همچنین از طرف دولت روس در ماده تجارت اهالی دولت ایران که از خاک ممالک روسیه به جانب سایر ممالک پادشاهانه که دوست دولت روسیه باشند می روند، معمول خواهد شد.
وقتی که از رعایای دولت روسیه در زمان توقف و تجارت. در ممالک ایران فوت شده باشد اموال و املاک او در ایران بماند چون مایعرف او از مال رعایای دولت دوست است، لهذا می باید اموال مفوت به موجب قبض الوصول شرعی رد و تسلیم ورثه مفوت گردد و نیز اذن خواهد داد که املاک مفوت را اقوام او بفروشند، چنانکه که این معنی در ممالک روسیه و پادشاهان دیگر دستور و عادت بوده متعلق به هر دولت باشد مضایقه نمی نمایند.
فصل نهم
باج و گمرک اموال تجار طرف دولت بهیه روسیه که به بنادر و بلاد ایران می آورند از یک تومان پانصد دینار در یک بلده گرفته از آنجا با اموال مزبوره به هر ولایت ایران بروند چیزی مطالبه نکرده و همچنین از اموالی که از ممالک ایران بیرون می آورند آن قدر گرفته زیاده به عنوان خرج و توجیه و تحمیل و اختراعات چیزی از تجار روسیه با شرٌ و شلتاق مطالبه نشود و به همین نحو در یک بلده باج و گمرک تجٌار ایران که به بنادر و ممالک روسیه می آورند و یا بیرون می برند به دستور گرفته، اختلافی به هیچ وجه نداشته باشند.
فصل دهم
بعد از نقل اموال تجٌار به بنادر کنار دریا و یا آوردن از راه خشکی به بلاد سرحدات دولتین اذن و اختیار به تجٌار و ارباب معاملات طرفین داده شده که اموال خودشان را فروخته و اموال دیگر خریده و یا معاوضه کرده، دیگر از امنای گمرک و مستاجرین طرفین اذن نخواسته باشند، زیرا که بر ذمٌه امنای گمرک و مستأجرین لازم است که ملاحظه نمایند تا معطٌلی و تأخیر در کار ارباب معاملات وقوع نیافته، باج خزانه را از بایع یا از مبیع (یا از مشتری) هر نوع با هم سازش می نمایند بازیافت دارند.
فصل یازدهم
بعد از تصدیق و خط گذاردن در این شروط نامه، وکلای مختار دولتین علیٌتین بلاتأخیر به اطراف جانبین اعلام و اخبار می نمایند و امر اکید بخصوص بالمرٌه ترک و قطع امور عداوت و دشمنی به هر جا ارسال خواهند کرد. شرط این شروط نامه الحاله که بخصوص استدامت مصالحه دائمه طرفین مستقر و دو قطعه مشروحه با ترجمان خطٌ فارسی مرقوم و محرٌر و از وکلای مختار مأمورین دولتین علیٌتین مزبوره بالتصدیق و با خطٌ و مهر مختم گردیده و مبادله با یکدیگر شده است می بایست از طرف اعلیحضرت خورشید رتبت.
پادشاه اعظم، امپراتور اکرم، مالک کل ممالک روسیه و از جانب اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه والا جاه ممالک ایران به امضای خطٌ شریف ایشان تصدیق گردد و چون این صلحنامه مشروحه مصدٌقه می باید از هر دو دولت پایدار به وکلای مختار برسد، لهذا از دولتین علیٌتین در مدت سه ماه هلالی وصول گردد.
تحریرآ فی معسکر روسیه در رودخانه زیوه من محال گلستان متعلٌقه قراباغ به تاریخ بیست و نهم شهر شوال المکرم سنه یک هزار و دویست و هشت هجری نبوی مطابق دوازدهم ماه اکتوبر سنه یک هزار و هشتصد و سیزده عیسوی سمت تحریر رفت.
عهدنامه ترکمانچای
عهدنامه ترکمانچای در 1 اسفند سال 1206 برابر با 21 فوریه سال 1828 پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان، بین ایران و روسیه منعقد شد
این عهدنامه در زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار به امضا رسید و طی آن قلمروهای باقی مانده ایران از عهدنامه گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد.
دیباچه عهدنامه ایران و روس:
الحمدالله الوافی و الکافی بعد از انعقاد عهدنامه مبارکه گلستان و مبادلات و معاملات دوستانه دولتین علیتین و ظهور آداب کمال مهربانی و یکجهتی حضرتین بهیٌتین به مقتضای حرکات آسمانی برخی تجاوزات ناگهانی از جانب سر حد داران طرفین به ظهور رسیده که موجب سنوح غوایل عظیمه شد و از آن جا که مرآت ضمایر پادشاهانه جانبین از غبار این گونه مخاطرات پاک بود اولیای دولتین علیتین تجدید عهد مسالمت را اهتمامات صادقانه و کوشش های منصفانه در دفع و رفع غایله اتفاقیه به ظهور رسانیده عهدنامه مبارکه جدید به مبانی و اصولی که در طی فصول مرقومه مذکور است مرقوم و مختوم آمد به مهر وکلای دولتین علیتین و در ماه شوال در سال هزار و دویست و چهل و نه هجری به امضای همایون شرف استقرار و استحکام پذیرفت.
بر اولیای دولتین لازم است که از این پس در تحصیل موجبات مزید دوستی و موافقت اهتمامات صادقانه مبذول دارند و اسباب استحکام و استقرار معاهده مبارکه را به مراودات دوستانه متزاید خواهند و اگر در معدات تکمیل امور دوستی قصوری بینند به امضای خواهشهای منصفانه تدارک آن را لازم بشمارند و دقیقه از دقایق دوستی را مهمل و متروک نگذارند.
عهدنامه ترکمانچای
بسم الله الرحمن الرحیم
چون اعلیحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم والاجاه، امپراطور اکرم شوکت دستگاه، مالک بالاستحقاق کل ممالک روسیه و اعلیحضرت کیوان رفعت خورشید رایت، خسرو نامدار پادشاه اعظم با اقتدار ممالک ایران، چون هر دو علی السویه اراده و تمنای صادقانه دارند که به نوایب و مکاره جنگی که بالکلیه منافی رأی والای ایشان است نهایتی بگذارند و سنتهای قدیم حسن مجاورت و مودت را ما بین این دو دولت بواسطه صلحی که متضمن دوام باشد و بواعث خلاف و نفاق آتیه را دور کنند در بنای مستحکم استقرار دهند، لهذا برای تقدیم این کار خجسته آثار اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه جناب ژان پاسکویچ، جنرال آنفاندری، سردار عسکر جداگانه قفقاز، ناظم امورات ملکیه گرجستان و ولایات قفقاز و حاجی ترخان، مدیر سفاین حربیه بحر خزر، صاحب حمایلات الکسندر نویسکی مقدس مرصع به الماس، به آن مقدس مرتبه اول مرصع به الماس، ولادیمیر مقدس مرتبه اول و گیورگی مقدس مرتبه دویم و صاحب دو شمشیر افتخار یکی طلا موسوم«برای شجاعت» و دیگری مرصع به الماس و صاحب حمایلات دول خارجه مرتبه اولین عقاب سرخ پیکر پروسیه، هلال دولت عثمانی و نشان های دیگر و جناب «الکسندر اوبرو سکوف» صاحب حمایلات مقدسه ثالث ولادیمیر، مرتبه ثانی سن استانیسلاس لهستان، مرتبه دوم سن ژان بیت، و از طرف اعلیحضرت قویشوکت پادشاه ممالک ایران نواب مستطاب والا شاهزاده نامدار عباس میرزا را وکلای مختار خود تعیین کردند و ایشان بعد از آن که در ترکمنچای مجتمع شدند و اختیار نامه خود را مبادله کرده و موافق قاعده و شایسته دیدند، فصول آتیه را تعیین و قرارداد کردند.
فصل اول
بعد الیوم ما بین اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران و ولیعهدان و اخلاف و ممالک و رعایای ایشان مصالحه و مودت و وفاق کاملی إلی یوم الأبد واقع خواهد بود.
فصل دویم
چون جدال و نزاعی که فیما بین عهد کنندگان رفیع الارکان واقع شد و امروز بسعادت منقطع گردید، عهود و شروطی را که بموجب عهدنامه گلستان، بر ذمت ایشان لازم بود موقوف و متروک می دارد، لهذا اعلیحضرت کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران چنین لایق دیدند که به جای عهدنامه مزبوره گلستان، عهدنامه دیگر به این شروط و عهود و قیود قرار دهند که ما بین دو دولت روس و ایران بیشتر از پیشتر موجب استقرار و انتظام روابط آتیه صلح و مودت گردد.
فصل سیم
اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران از جانب خود و از جانب ولیعهدان و جانشینان به دولت روسیه واگذار می کند تمامی الکای نخجوان و ایروان را - خواه این طرف روس باشد یا آن طرف. و نظر به تفویض، اعلیحضرت ممالک ایران تعهد می کند که بعد از امضاء این عهدنامه، در مدت شش ماه، همه دفتر و دستور العمل متعلق به اداره این دو دولت مذکوره باشد به تصرف امرای روسیه بدهند.
فصل چهارم
دولتین علیتین معاهدتین عهد و پیمان می کنند که برای سر حد فیما بین دو مملکت بدین موجب سر حد وضع نمایند از نقطه سر حد ممالک عثمانی که از خط مستقیم به قله کوه آغری کوچک أقرب است. ابتدا کرده، این خط تا به قله آن کوه کشیده می شود و از آنجا به سر چشمه رودخانه مشهور به قرا سوی پایین که از سراشیب جنوبی آغری کوچک جاریست فرود آمده، به متابعت مجرای این رودخانه تا به التقای آن رودخانه ارس در مقابل شرور ممتد می شود. چون این خط به آن جا رسید به متابعت مجرای ارس تا به قلعه عباس آباد می آید و در تعمیرات و ابنیه خارجه آن که در کنار راست ارس واقع است نصف قطری بقدر نیم آغاج که عبارت از سه ورس و نیم روسی است رسم می شود و این نصف قطر در همه اطراف امتداد می یابد. همه اراضی و عرصه که در این نصف قطر محاط و محدود می شود بالانفراد متعلق به روسیه خواهد داشت و از تاریخ امروز در مدت دو ماه با صحت و درستی کامل معین و مشخص خواهد شد و بعد از آن از جایی که طرف شرقی این نصف قطر متصل به ارس می شود خط سر حد شروع و متابعت مجرای ارس می کند تا به مسیر یدی بلوک و از آن جا از خاک ایران به طول مجرای ارس امتداد می یابد با فاصله و مسافت سه آغاج که عبارتست از بیست و یک ورس روسی بعد از وصول به این نقطه خط سر حد به استقامت از صحرای مغان می گذرد تا به مجرای رودخانه موسومه بالهارود به محلی که در سه فرسخی واقع است که عبارتست از بیست و یک ورس روسی پایین تر از ملتقای دو رودخانه کوچک موسوم به آدینه بازار و ساری قمیش و از آن جا این خط به کنار چپ بالهارود تا به ملتقای رودخانه های مذکور آدینه بازار و ساری قمیش صعود کرده به طول کنار راست رودخانه آدینه بازار شرقی تا به منبع رودخانه و از آن جا تا به اوج بلندی های جگیر امتداد می یابد، به نوعی که جمله آبهایی که جاری به بحر خزر می شوند متعلق به روسیه خواهد بود و همه آبهایی که سراشیب و مجرای آنها به جانب ایران است تعلق به ایران خواهد داشت و چون سر حد دو مملکت این جا بواسطه قلل جبال تعیین می یابد، لهذا قرار داده شد که پشته هایی که از این کوهها به سمت بحر خزر است به روسیه و طرف دیگر آنها به ایران متعلق باشد. از قله های بلندی های جگیر خط سر حد تا به قله کمر قویی به متابعت کوههایی می رود که طالش را از محال ارشق منفصل می کند. چون قلل جبال از جانبین مجرای میاه را می دهند، لهذا در این جا نیز خط سر حد را همان قسم تعیین می کند که در فوق در باب مسافت واقعه بین منبع و آدینه بازار و قلل جگیر گفته شد و بعد از آن خط سر حد از قله کمر قویی به بلندی های کوههایی که محال زوند را از محال ارشق فرق می دهد متابعت می کند تا به سر حد محال ولکیج همواره بر طبق همان ضابطه که در باب مجرای میاه معین شد، محال زوند بغیر از آن حصه که در سمت مخالف قلل جبال مذکوره واقع است از این قرار حصه روسیه خواهد بود. از ابتدای سر حد محال ولکیج خط سر حد ما بین دو دولت به قلل جبال کلوتوپی و سلسله کوههای عظیم که از ولکیج می گذرد متابعت می کند تا به منبع شمالی رودخانه موسوم به آستارا پیوسته به ملاحظه همان ضابطه در باب مجرای میاه و از آن جا خط سرحد متابعت مجرای این رودخانه خواهد کرد تا به ملتقای دهنه آن به بحر خزر و خط سر حد را که بعد از این متصرفات روسیه و ایران را از هم فرق خواهد داد تکمیل خواهد نمود.
فصل پنجم
اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اخلاف و ولیعهدان سریر سلطنت ایران تمامی الکا و اراضی و جزایری را که در میانه خط حدود معینه در فصل مذکوره فوق و قلل برف دار کوه قفقاز و دریای خزر است و کذا جمیع قبایل را چه خیمه نشین چه خانه دار، که از اهالی و ولایات مذکوره هستند واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روسیه می داند.
فصل ششم
اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به تلافی مصارف کثیره که دولت روسیه را برای جنگ واقعه بین الدولتین اتفاق افتاده و همچنین به تلافی ضررها و خسارت هایی که به همان جهت به رعایای دولت روسیه رسیده تعهد میکند که بواسطه دادن مبلغی وجه نقد آنها را اصلاح نماید و مبلغ این وجه بین الدولتین به ده کرور تومان رایج قرارگرفت که عبارت است از بیست میلیون مناط سفید روسی، و چگونگی در موعد و رهاین فصول این وجه در قرارداد علاحده که همان قدر قوت و اعتبار خواهد داشت که گویا لفظاً به لفظ در این عهدنامه مصالحه حالیه مندرج است، معین خواهد شد.
فصل هفتم
چون اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران شایسته و لایق دانسته همان فرزند خود عباس میرزا را ولیعهد و وارث تخت فیروزی بخت خود تعیین نموده است، اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه برای این که از میل های دوستانه و تمنای صادقانه خود که در مزید استحکام این ولیعهدی دارد به اعلیحضرت پادشاهی شاهنشاه ممالک ایران برهانی واضح و شاهدی لایح بدهد، تعهد می کند که از این روز به بعد شخص وجود نواب مستطاب والا شاهزاده عباس میرزا را ولیعهد و وارث برگزیده تاج و تخت ایران شناخته، از تاریخ جلوس به تخت شاهی، پادشاه بالاستحقاق این مملکت می داند.
فصل هشتم
سفاین تجارتی روس مانند سابق استحقاق خواهند داشت که به آزادی بر دریای خزر به طول سواحل آن سیر کرده به کناره های آن فرود آیند و در حالت شکست کشتی در ایران اعانت و امداد خواهند یافت و همچنین کشتیهای تجارتی ایران را استحقاق خواهد بود که به قرار سابق در بحر خزر سیر کرده، به سواحل روس آمد و شد نمایند و در آن سواحل در حال شکست کشتی به همان نسبت استعانت و امداد خواهند یافت. در باب سفاین حربیه که علم های عسکریه روسیه دارند چون از قدیم بالانفراد استحقاق داشتند که در بحر خزر سیر نمایند، لهذا همین حق مخصوص کما فی السابق امروز به اطمینان به ایشان وارد می شود، به نحوی که غیر از دولت روسیه هیچ دولت دیگر نمی تواند در بحر خزر کشتی جنگی داشته باشد.
فصل نهم
چون مکنون خاطر اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران است که من کل الوجوه عهودی را که به این سعادت و میمنت ما بین ایشان مقرر گشته مستحکم نمایند، لهذا قرارداد نمودند که سفراء و وکلا و کارگزارانی که از جانبین به دولتین علیتین تعیین می شود خواه برای انجام خدمت های اتفاقی یا برای اقامت دایمی - به فراخور مرتبه و موافق شأن دولتین علیتین و بملاحظه مودتی که باعث اتحاد ایشان گشته به عادت ولایت مورد اعزاز و احترام شوند و در این باب دستور العملی مخصوص و تشریفاتی قرار خواهند کرد که از طرفین مرعی و ملحوظ گردد.
فصل دهم
چون اعلیحضرت امپراطور کل روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران استقرار و افزایش روابط تجارت را ما بین دو دولت مانند یکی از نخستین فواید ملاحظه کردند که می بایست از تجدید مصالحه حاصل شود، لهذا قرارداد نمودند که تمامی اوضاع و احوال متعلقه به حمایت تجارت و امنیت تبعه دو دولت را به نوعی که متضمن مرابطه کامله باشد معین و منتظم و در معاهده جداگانه ای که به این عهدنامه ملحق و ما بین وکلای مختار جانبین مقرر و مانند جزو متمم او مرعی و ملحوظ میشود مضبوط و محفوظ دارند اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای دولت روس کما فی السابق این اختیار را مرعی می دارد که در هر جا که مصلحت دولت اقتضا کند کونسولها و حامیان تجارت تعیین نمایند و تعهد می کند که این کونسولها و حامیان تجارت را که هر یک زیاده از ده نفر اتباع نخواهد داشت فراخور رتبه ایشان مشمول حمایت و احترامات و امتیازات سازد و اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه از جانب
خود وعده می کند که درباره کونسولها و حامیان تجارت اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به همین وجه مساوات کامله مرعی دارد
در حالتی که از جانب دولت ایران نسبت به یکی از کونسولها و حامیان تجارت روسیه شکایتی محققه باشد، وکیل و یا کارگزار دولت روس که در دربار اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران متوقف خواهد بود و این حامیان و کونسولها بلاواسطه در تحت حکم او خواهد شد، او را از شغل خود بیدخل داشته به هر که لایق داند اداره امور مزبور را بر سبیل عادیه رجوع خواهد کرد.
فصل یازدهم
همه امور و ادعا های تبعه طرفین که به سبب جنگ به تأخیر افتاده بعد از انعقاد مصالحه موافق عدالت به اتمام خواهد رسید و مطالباتی که رعایای دولتین جانبین از یکدیگر یا از خزانه داشته باشند به تعجیل و تکمیل وصول پذیر خواهد شد.
فصل دوازدهم
دولتین علیتین معاهدتین بالاشتراک در منفعت تبعه جانبین قرارداد می کنند که برای آنهایی که مابین خود به سیاق واحد در دو جانب رود ارس املاک دارند موعدی سه ساله مقرر نمایند تا به آزادی در بیع یا معاوضه آنها قدرت داشته باشند، لکن اعلیحضرت امپراطور کل روسیه از منفعت این قرارداد در همه آن مقداری که به او تعلق و واگذار می شود، سردار سابق ایروان حسین خان و برادر او حسن خان و حاکم سابق نخجوان کریم خان را مستثنی می دارد.
فصل سیزدهم
همه اسیرهای جنگی دولتین خواه در مدت جنگ آخر باشد یا قبل از آن و همچنین تبعه طرفین که به اسیری افتاده باشند از هر ملت که باشد همگی بغایت چهار ماه به آزادی مسترد و بعد از آنکه جیره و سایر تدارکات لازمه به آنها داده شد به عباس آباد فرستاده می شوند تا اینکه به دست مباشرین جانبین که در آن جا مأمور گرفتن و تدارکات فرستادن ایشان به ولایت خواهد
بود تسلیم شوند دولتین علیتین در باب همه اسیرهای جنگ و تبعه روس و ایران که به اسیری افتاده و به علت دوری مکان هایی که در آن جا بوده اند یا به علت اوضاع و اسباب دیگر بعینه مسترد نشده باشند، همان قرارداد را می کنند و هر دو دولت ایٌ وقت کان اختیار بی حد و نهایت خواهند داشت که آنها را مطالبه کنند و تعهد می کنند که هر وقت اسیر خود به دولت عرض نماید یا ایشان را مطالبه کنند از جانبین مسترد سازند.
فصل چهاردهم
دولتین علیتین معاهدتین جلای وطن کنندگان و فراریان را که قبل از جنگ یا در مدت آن به تحت اختیار جانبین گذاشته باشند مطالبه نمیکنند ولیکن برای منع نتایج مضره جانبین که از مکاتبات و علاقه خفیه بعضی از این فراریان با هم ولایتیان یا اتباع قدیم ایشان حاصل می تواند شد، دولت ایران تعهد می کند که حضور و توقف اشخاصی را که الحال یا بعد از این باسمه به او مشخص خواهد شد از متصرفات خود که مابین ارس و خط رودخانه مرسوم به جهریق و دریا و حد ارومی و رودخانه مشهور به جیقتو و قزل اوزن تا التقای آن به دریا واقع است رخصت می دهد اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه از جانب خود همچنین وعده می کند که
فراریان ایران را در ولایت قراباغ و نخجوان و کذالک در آن حصه ولایت ایروان که در کنار راست رود ارس واقع است اذن توطن و سکنی ندهد، لیکن معلوم است که این شرط مجری و معمول نبوده و نخواهد بود، مگر در باب اشخاصی که صاحب مناصب ملکیه یا مرتبه و شأن دیگر باشد، مانند خوانین و بیک ها و ملا های بزرگ که صورت رفتار ها و اغواها و مخابرات و مکاتبات خفیه ایشان درباره همولایتیان و اتباع و زیر دستان قدیم خود موجب یک نوع رسوخ و تأثیر به افساد و اخلال تواند شد در خصوص رعایای عامه مملکتین مابین دولتین قرارداده شده که رعایای جانبین که از مملکتی به مملکت دیگر گذشته باشند، یا بعد از این بگذرند مأذون و مرخص خواهند بود که در هر جایی که آن دولت که این رعایا به تحت حکومت و اختیار او گذاشته باشند مناسب داند سکنی و اقامت کنند فصل پانزدهم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به این حسن اراده که آرام و آسایش را به ممالک خود باز آورد و موجبات مکاره را که اکنون به سبب این جنگ و خصومت بر اهالی مملکت روی آورده و به جهت انعقاد این عهدنامه که به فیروزی تمام سمت انجام می پذیرد از ایشان دور کرده، همه رعایا و ارباب مناصب آذربایجان عفو کامل و شامل مرحمت می فرمایند و هیچ یک از ایشان بدون استثنای مراتب و طبقات به جرم عرضه ها و عملها و رفتارهای ایشان که در مدت جنگ یا در اوقات تصرف چند وقت قشون روسیه از ایشان ناشی شده نباید معاقب شوند و آزار ببینند.
موزه، خانه دوم هنرمندان است
موزه هنرهای معاصر تهران، مرکز فعالیتها و رویدادهای مهم هنری ایران در زمینه هنرهای تجسمی بهشمار میآید.
این موزه درگنجینه خود، حدود 3هزار اثر ارزشمند را در دل خود جای داده است که به نخبگان دیروز و امروز هنرهای تجسمی ایران و جهان تعلق دارد. برای اطلاع از مجموعه فعالیتهای موزه هنرهای معاصر تهران با محمود شالویی که از سال 87 سکان هدایت این موزه را بهعهده گرفته است، به گفتوگو نشستیم.
موزه هنرهای معاصر تهران بعد از انقلاب از چه زمانی فعالیت خود را آغاز کرد؟
شروع فعالیتهای جدی موزه هنرهای معاصر تهران پس از انقلاب اسلامی، در واقع از سال 58 آغاز شد. با توجه به شرایط بهوجود آمده، هنرمندان انقلابی که در انقلاباسلامی نقش مهمی داشته و هنرمندان تجسمی هم در اکثر صحنههای انقلاب حضور داشتند، فعالیتهای هنری خودشان را از سر گرفتند؛ لذا موزه هنرهای معاصر محلی شد برای نمایش آثار این هنرمندان که میخواستند صحنههای انقلاب را به تصویر بکشند و به نمایش بگذارند و بعد در طول دوران دفاع مقدس هنرمندان آثاری را خلق کردند که این آثار در گنجینه موزه نگهداری میشود و هر چه از عمر انقلاب میگذرد دامنه این فعالیتها بیشتر میشود، تا جایی که موزه هنرهای معاصر تهران هماکنون یکی از مهمترین و معتبرترین موزههای جهانی است و بخش عمده این اعتبار بهخاطر وجود آثار ارزشمند هنرمندان داخلی و خارجی موجود در گنجینه موزه است.
گنجینه موزه چه آثاری را در خود جای داده است؟
در واقع این موزه یکی از مهمترین و کاملترین مجموعه شاهکارهای هنر تجسمی معاصر جهان را در اختیار دارد و در گنجینه خارجی خود، آثاری از هنرمندان نامدار جهان همچون پابلو پیکاسو، جکسون پولاک، ژرژ روان، پل گوگن، آندره دورن، ژرژ براک، ونگوگ، خوان میرو، مارک شاگال، لوترک، کاندینسکی، ادوارد مونه، اندی وارهول و... را در اختیار دارد که برخی از این نمونهها منحصر بهفرد و شاهکارهای هنری این هنرمندان محسوب میشوند و جزو اموال موزه هنرهای معاصر تهران محسوب میشود. این گنجینه دارای 2بخش است و مجموعه دائمی موزه حدود 3هزار اثر ارزشمند هنرمندان داخلی و خارجی را در گنجینه خود جای داده که به نخبگان دیروز و امروز هنرهای تجسمی ایران و جهان تعلق دارد.
وضعیت موزه در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید عمده موزهها در ایران موزههایی هستند که به امر نگهداری و نمایش آثار باستانی میپردازند. اما موزهای که متکفل آثار هنری باشند به جرات میتوانم بگویم که فقط موزه هنرهای معاصر تهران است که بهصورت جامع و کامل است. البته تعدادی از موزهها در برخی مراکز استانها شکلگرفته؛ مثل موزه هنرهای معاصر اهواز و موزه هنرهای معاصر آبادان. اینها به تازگی رونقی گرفتهاند و چراغی روشن شده است اما این به منزله کافی بودن نیست. این نیازمند این است که اقلا ما در هر استان بتوانیم یک موزه برای استفاده هنرمندان و مشتاقان هنرهای تجسمی ایجاد کنیم تا بسیاری از آثار هنرمندان خوب و شایسته را گردآوری و نگهداری کرده و در مواقع مختلف به نمایش بگذاریم. در سطح کشور خودمان هم بایستی به استانداردهایی که در موزههای جهانی به آن رسیدهاند برسیم. خب! در برخی از کشورها از امکانات خیلی خوبی برخوردارند. ما بایستی سعی کنیم به آن سمت پیش برویم و آن امکانات را ایجاد بکنیم. اگرچه موزه هنرهای معاصر تهران فاصله چندانی با موزههای معتبر جهانی ندارد و از نقطه نظر آثار، چه آثار خارجی و چه داخلی جزو 10موزه درجه اول دنیاست اما باید از نقطه نظر بنا و وسعت و امکانات و تجهیزات باز هم بیشتر به آن توجه داشته باشیم.
اشاره به برخی موزههای جدید داشتید، طرح تاسیس موزههای استانی به کجا رسید؟
خوشبختانه در طرحهای کلان استانی این موضوع پیگیری شده است؛ ولی به نسبت پیگیری مسئولین استانها کارها در بعضی جاها خوب پیش میرود. من فکر میکنم هرچه مسئولین استانی نگاه فرهنگیشان بیشتر باشد و نسبت به این موضوع با حساسیت بیشتری نگاه میکنند، ما به این هدف نزدیکتر میشویم و یکی از مهمترین دلایلی که در برخی استانها موزهها شکل گرفتهاند، ناشی از پیگیری و نگاههای فرهنگی مسئولین آنهاست.
بحث امانت سپاری آثار این موزه از چه زمانی شکل گرفت؟
این موزه در 2سال گذشته باب امانتسپاری را باز کرد. در همین راستا ما یک اثر از پیکاسو با نام نقاش و مدلش را که مربوط به سال 1927 این هنرمند بود به موزه کنستهاوس زوریخ امانت دادیم که این اثر عمیقا مورد توجه علاقهمندان و مخاطبان این هنرمند قرار گرفت؛ خصوصا بهخاطر سلامت این اثر که نسبت به سایر آثار پیکاسو سالمتر بود. حتی نوه پیکاسو در حاشیه آن برنامه در صحبتی که با من داشت از ایران و موزه هنرهای معاصر تهران بهخاطر مراقبت و دقتی که در نگهداری این اثر نفیس و برجسته داشته است تشکر و قدردانی کرد. همچنین اثر دیگری از وندونگن به موزه بوینمانس روتردام هلند امانت داده شد. مهمترین تبلیغی که مورد توجه شبکههای داخلی آنها قرارگرفت، سالم بودن آثار بود. این امر برای جهانیان هم مورد تعجب و شگفتی بود که موزه هنرهای معاصر تهران اینقدر نسبت به نگهداری آثار هنری توجه دارد؛ آثاری که برخی از آنها بیش از صدسال از تاریخ آنها میگذرد.
شاید این سؤال برای برخی بهوجود بیاید که اساسا این امانتسپاری چه مزایایی برای ما دارد؟
یکی از مهمترین مزایایی که برای ما و ایران دارد این است که فرهنگ و هنر کشور ما را به دنیا معرفی میکند، بهعنوان کشوری که حامی هنر است. ببینید! در آیین افتتاحیه نمایشگاه جکسون پولاک که در توکیو برگزار شده بود و من هم شرکت داشتم، رئیس ملی موزه توکیو در نطق خود برای نمایشگاه، بیشترین نکتهای که روی آن تاکید میکرد. همکاری ایران برای امانت دادن اینگونه آثار بود. حتی تاکید میکرد که اگر این اثر به این نمایشگاه نمیآمد ما چنین نمایشگاهی را نمیتوانستیم داشته باشیم، لذا از شرکتکنندگان خواست برای ایران و موزه هنرهای معاصر کف بزنند و چندین بار تشویق بکنند و حتی جملهای گفت که من دوست دارم این جمله را اینجا ذکر کنم و آن این بود که «وقت آن رسیده است که به ایران و ایرانیان اعتماد بیشتری داشته باشیم».
بهنظرم با این اقدام، ما میتوانیم چهره جدیدی در شرایط سیاسی امروز از ایران به جهانیان معرفی کنیم. خب! این خیلی اهمیت دارد که ما بهعنوان کشوری صاحب تمدن، با مردمی کاملا متمدن و فرهنگی نزد جهانیان با همین ویژگیهایی که ما همین الان از آن برخوردار هستیم معرفی بشویم. حتی خبرنگار رویترز آمریکا در توکیو از من پرسید نگهداری این آثار درحالیکه هنرمندان آن ایرانی نیستند، برای شما چه نفعی دارد؟ در پاسخ گفتم هنرمندان به خاطر آثار فرهنگی و بعد هنریشان در هرکجای دنیا و متعلق به هر سرزمینی که باشند، برای همه جهانیاند و از این جهت مورد احترام مردم تمام جهان هستند. علاوه بر این از آنجا که مردم ایران فرهنگدوست هستند و در طول تاریخ هم به همین عنوان شناخته شدهاند، بنابراین از آثار فرهنگی بهخوبی مواظبت میکنند. در کل ما ایرانیها چون هنرمندان زیادی داریم که آثارشان را مراقبت میکنیم به سایر آثار هنری هم اهمیت میدهیم. میخواهم بگویم که ما امانتدارهای خوبی هستیم. الان اکثر موزههای دنیا خواستار امانتگیری آثار از موزه را دارند.
من فکر میکنم این در معرفی وجه فرهنگی و هنری ما به جهانیان خیلی مؤثر باشد، ضمن اینکه این آمادگی را هم برای آنها ایجاد میکند که شما اگر خواستید نمایشگاه هر هنرمندی را برگزار کنید آنها هم آثاری را که دارند به ما بدهند. مثلا ما در سال آیند نمایشگاهی خواهیم داشت از یک هنرمند برجسته آلمانی که کل آثارش در موزه هنرهای معاصر بهنمایش گذاشته میشود. این نشان از اعتبار جهانی موزه هنرهای معاصر تهران دارد.
تعامل موزه هنرهای معاصر با سایر موزههای دنیا صرفا در امانت سپاری آثار بوده است؟
ما با بسیاری از موزههای بزرگ دنیا در زمینههای گوناگون از جمله تخصصی در ارتباط نزدیک هستیم، بهگونهای که در اکثر برنامههایشان ما را دعوت میکنند. ما هرماه بهطور متوسط یک دعوتنامه از موزههای مختلف دریافت میکنیم؛ حتی با یکی از این موزهها که در تعامل نزدیک هستیم قرار شد کارشناسانی از کشور ما به آنجا بروند و از نزدیک از نحوه مراقبت از آثار هنری را ببینند. حتی با یک موزه دیگر هم از جنبه آموزشی با هم تبادل داریم.
فکر میکنید تا چه حد به استانداردهای جهانی نزدیک شدهایم؟
واقعیت این است که فاصله ما با استانداردهای جهانی خیلی زیاد نیست. اگر موزههای هنری دنیا با استفاده از فناوری از آثارشان بهخوبی مراقبت میکنند، ما هم با کمترین امکانات خود تاکنون توانستهایم از آنها بهخوبی نگهداری و مواظبت کنیم با این حال ما از تجهیزات و امکانات آنها در امر سیستمهای حرارتی و برودتی برای متعادل نگهداشتن دمای مناسب هنگام نمایش آثار یا سیستمهای روشنایی جدیدی که امروزه برای نمایش آثار در گالریها بهکار میرود یا نحوهای که برای نمایش آثارشان جهت مراقبت لحاظ میشود. هنوز نتوانستهایم بهطور کامل بهره بگیریم. لیکن موزه ما جزوه موزههای استاندارد جهانی محسوب میشود.
ارتباط موزه هنرهای معاصر با سایر موزههای داخلی تا چه حد است؟
خب! بهواسطه ماهیت کارمان ارتباط کمتری داریم ولی بیارتباط هم نیستیم. مثلا اخیرا در بازدیدی که وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه معاون هنری از موزه صلح در پارک شهر داشتند و من هم حضور داشتم، قرار شد با این موزه همکاری نزدیکی داشته باشیم، همچنین با موزههای دفاع مقدس در ارتباط هستیم و حتی برخی با موزههایی که دارند شکل میگیرند، ما همکاری بسیار نزدیکی را شروع کردهایم. در سمنان نیز با موزهای که برای دفاع مقدس در دست احداث است در تعامل نزدیک هستیم. در بسیاری از موزههای دیگر هم ما همکاری داریم.
با توجه به تصویب و ابلاغ قانون خرید آثار هنری برخی از هنرمندان، پیشنهاد تاسیس موزه اختصاصی فروش آثار را دادند، شما چه قولی در این زمینه میدهید؟
ببینید! در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست که موزهها، محلی برای فروش آثار هنری باشند. موزهها صرفا محل نمایش نفیس و برجسته آثار هنری هستند؛ البته شاید بتوان بهصورت موقت در موزهای اکسپو برگزار کرد اما اینکه موزهای بهعنوان متکفل خرید و فروش آثار هنری باشد دیگر اسم آنرا نباید موزه بگذاریم چون موزه ماهیتش مشخص است. من با پیشنهاد تاسیس موزه بهعنوان محلی برای فروش آثار موافق نیستم اما اگر این را به این شکل مطرح کنیم که ما یک یا چندین محل دائمی برای فروش آثار هنری داشته باشیم این بسیار طرح و نظر خوبی میتواند باشد و ما هم از آن استقبال و حمایت میکنیم. البته خوشبختانه بخشی از این کار توسط برخی از نگارخانهها انجام میگیرد و آنها در طول سال فروش آثار هنری را دارند و اکسپوهایی هم که قرار است برای خرید آثار هنری درنظرگرفته شوند، میتوانند محل مناسبی برای فروش آثار هنری باشند.
درخصوص جذب مخاطبان عام از موزه هنرهای معاصر چه اقداماتی صورت گرفته است؟
اصولا بهطور طبیعی موزههای تخصصی معمولا محل رفتوآمد تعداد خاصی از هنرمندان یا دانشجویان هنری و استادان بوده و هست. اینکه انتظار داشته باشیم عموم مردم از اینگونه آثار بهصورت مداوم بازدید داشته باشند شاید بهطور دائمی امکان آن وجود نداشته باشد. بهنظر من در این زمینه بعضی از جشنوارهها و نمایشگاهها توانستند یک ارتباط تنگاتنگی با مردم ایجاد بکنند و سیل جمعیت را به سمت موزه بکشانند، که ما از این موضوع استقبال کرده و میکنیم؛ مثل جشنواره فجر که بیش از 3هزارنفر حضور پیدا میکنند. این نشان از حضور اقشار مختلف مردم دارد؛ یعنی هر چقدر نمایشگاهها بتوانند از جامعیتی برخوردار باشند. یادم هست در سال 87 که نخستین دوره برگزاری جشنواره تجسمی فجر بود. وقتی میخواستیم آیین اختتامیه نخستین دوره را در آنجا برگزار کنیم، با توجه به گنجایش تالار وحدت، بعضی از مسئولین و دوستان ما نگران استقبال کم از سوی مردم عادی بودند. اما استقبال مردمی، این دوستان را شوکه کرد؛ لذا فراگیری و جامعیت رشتههای مختلف هنری توانست این نگاه را که آثار نمایشگاهی فقط اختصاص به هنرمندان همان رشته دارد را تغییر دهد.
اما سفارش شما برای هنرمندانی هنرهای تجسمی که موزه را خانه خودشان میدانند؟
از اینکه هنرمندان هنرهای تجسمی این موزه را خانه دوم خودشان میدانند، مایه خرسندی و افتخار ماست و قطعا هم این موزه متعلق جامعه هنرهای تجسمی است. برای همین منظور هم ما به مناسبتهای مختلف از هنرمندانمان دعوت میکنیم که حضور داشته باشند و خوشبختانه ما با حضور خیلی پررنگی از سوی هنرمندان عرصه تجسمی خصوصا پیشکسوتان و استادان مواجه هستیم. در برنامهریزیهای ما هست که انشاالله در سال 91 بتوانیم برگزاری نشستهای هفتگی را برای حضور استادان و پیشکسوتان داشته باشیم. تا با حضور خود فضایی ایجاد کنند که هنرمندان از نزدیک با این استادان مواجه شوند و از تجربیات آنها استفاده ببرند.
و نکته پایانی
ما از روزنامه وزین همشهری که به موضوع بسیار مهم موزه میپردازد تشکر میکنیم. یکی از نکاتی که در دنیا خیلی مورد توجه است حضور مشتاق هنرمندان در موزههاست، بهگونهای که در برخی از کشورها یک صف طولانی از مردم را میبینید که علاقهمند هستند تا نامشان جزو نخستین کسانی باشد که یک نمایشگاه را میبینند. من امیدوارم با همین شتابی که امروزه علاقهمندی به موزه و آثار موزه در کشور ما ایجاد شده، به جایی برسیم که همین فرهنگ هم در کشور ما بهطور خیلی وسیع جای خودش را باز بکند و یک شوق و رغبت و انگیزه جدی بین همه طبقات مردم ایجاد بشود که بازدید از موزه و نمایشگاه آثار موزه را جزو اولویتهای هفتگی یا حتی روزانه خودشان قرار بدهند.
اشتراک در:
پستها (Atom)