بر اساس شواهد تاریخی، نیشابور حدود پنج هزار سال قدمت دارد. نام آن از واژه «نه شاهپور» گرفته شده است؛ «نه» به معنی شهر است، یعنی شهری كه شاهپور آن را بنا كرده است. از نیشابور با اسامی و عناوین دیگری همچون ابرشهر، شهر قلمدانهای مرصع، شهر صبح هنگامان، شهر فیروزه و شهر سلسلهالذهب هم یاد شده است. این شهر مركز حكومت طاهریان بوده كه مغولها آن را با خاك یكسان كردند. نیشابور كنونی در نزدیكی شهر كهن آن بنا شده است.اما بسیاری از مردم، نیشابور را به شهر شعر و شعور میشناسند ولی اگر یكبار به این شهر سفر كرده باشید بلافاصله متوجه خواهید شد كه كنار جاذبههای مختلف ادبی، هنری و تاریخی، نیشابور شهر باغهای رویایی و كوچهباغهای شگفتانگیز است و بیهوده نیست كه آوازه این كوچه باغها در سراسر ادب و هنر ما پیچیده است و بخش عمدهای از شاعران و هنرمندان خراسانی به گونهای مستقیم و غیرمستقیم در آثارشان ذكر خیری از باغهای نیشابور كردهاند. باغ خیام، باغ خرمك، باغ امامزاده محروق، باغ قدمگاه و باغ شیخ فریدالدین عطار نیشابوری از جمله میراث فرهنگی نیشابور است كه پس از گذشت قرنها، هنوز دلربا و استوار همچون نگینی میدرخشند و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم این باغها در شهر تاریخی و باستانی نیشابور میتوانند خود به تنهایی میزبان و محركی برای دعوت از گردشگران ایرانی و خارجی باشند. در بازدید از این باغها دوربین عكاسی را فراموش نكنید كه بعدها حسرت خواهید خورد. نامیدن این باغ به نام قدمگاه، به دلیل اثر قدمهای مبارك امام هشتم (ع) روی یك لوح سنگی است. هنگامی كه آن امام همام، جاده ولایت ـ مسیر مدینه تا مرو ـ را طی نمودند، تنها شهری كه در این مسیر، مفتخر به میزبانی حضرت رضا(ع) شد، نیشابور بود كه در همین مكان هم حدیث معروف سلسله الذهب شكل میگیرد باغ قدمگاه یكی از باغهای ایرانی نیشابور، باغ زیبای قدمگاه است كه مزین به نظم و تناسب و برخوردار از حرمتی ویژه است كه هنوز هم سایه سنگین تاریخ را در گوشه گوشه آن میتوان حس كرد. ورودی باغ، فوقالعاده زیباست و عمارت آن مزین به كاشیهای رنگی معرق است. این باغ در شیبی تند قرار دارد و جریان آب از بالاترین نقطه باغ از استخری كه محل جمعآوری و پخش آب است آغاز میشود و به دور حیاط و عمارت میچرخد و سرانجام از زیر سرسرا و ورودی گذر میكند. نامیدن این باغ به نام قدمگاه، به دلیل اثر قدمهای مبارك امام هشتم (ع) روی یك لوح سنگی است. هنگامی كه آن امام همام، جاده ولایت ـ مسیر مدینه تا مرو ـ را طی نمودند، تنها شهری كه در این مسیر، مفتخر به میزبانی حضرت رضا(ع) شد، نیشابور بود كه در همین مكان هم حدیث معروف سلسله الذهب شكل میگیرد. سفر به پنج هزار سال تاريخ باغ محروق از دیگر باغهای ماندگار ایران كه در شهر نیشابور قدیم پابرجاست، باغ امامزاده محمد محروق است كه بر اساس نظم منطقی، وسعت و گستردگی هماهنگ، رعایت جهات جغرافیایی و مشخصات محیطی، استفاده درست از آفتاب و خلق محیطی آرام و مصفا و نیز هماهنگی عمارت (كوشك) با باغ، حیرتانگیز است. سفر به پنج هزار سال تاريخ باغ عطار باغ شیخ فریدالدین عطار نیشابوری را هم در سفر به نیشابور حتما باید ببینید كه آرامگاه زیبای كمالالملك ـ نقاش بزرگ ایران ـ در غرب باغ، جلوهای خاص به فضا داده است. اما اگر گذارتان به نیشابور و باغ های معروف آن افتاد، سری هم به موزه های زیبای این شهر بزنید که هر کدام گوشه هایی از تاریخ این منطقه را روایت می کنند. سفر به پنج هزار سال تاريخ موزه رباط شاه عباسی این موزه در ضلع شرقی رباط در گوشه میدان خیام قرار گرفته و با مساحت تقریبی 600 متر مربع همزمان با برپایی کنگره بزر گداشت عطار نیشابوری در سال 1374 اقتتاح شد. موزه رباط از نوع موزه های محلی و منطقه ای و مشتمل بر سه بخش باستان شناسی، مردم شناسی و بخش ویژه است و در واقع ساختمان آن کاروانسرای شاه عباسی نیشابور، یکی از بناهای دوره صفویان بوده است. برای دیدن این موزه باید به بافت مرکزی شهر نیشابور، خیابان امام خمینی (نیشابور)، مراجعه کنید. سفر به پنج هزار سال تاريخ موزه حکیم عمر خیام این موزه به مناسبت برگزاری کنگره جهانی خیام، در 28 اردیبهشت ماه 1379 در کنار آرامگاه خیام احداث شد. در بازدید از این موزه چهاربخش را می بینید. بخش اول آثار مربوط به نجوم شامل ابزار آلات رصد و ستاره شناسی، اسطرلاب، انواع قطب نماها و صور فلکی است. بخش دوم ظروف فلزی معاصر باخیام از قرن پنجم ه. ق را شامل می شود، بخش سوم شامل ظروف سفالین لعابدارمربوط به قرون سوم تا هفتم هجری قمری است و در بخش چهارم هم نسخ خطی، نسخ خطی نجوم و تابلوهای مربوط به حکیم عمر خیام به چشم می خورد.
۱۳۹۰ آبان ۹, دوشنبه
باغ های معلق بابل
تمدن بین النهرین یکی از تمدن های کهن و شگف آور تاریخ تمدن بشری است. در این میان تمدن بابل نو به دلیل معروفیتش در باغهای معلق بابل معروفیتی ویژه دارد. باغهایی که در ادوار کهن یکی از عجایب هفتگانه شمرده می شد. کلمه معلق که برای این باغها استفاده میشود در حقیقت به این معنی نیست که باغها بهوسیله طناب یا ریسمان به یکدیگر متصل بودهاند بلکه…باغهای معلق بابل یا باغهای معلق سمیرامیس و دیوارهای بابل (عراق کنونی) یکی از عجایب هفتگانه میباشد. هردو این آثار ظاهراً به دستور بختالنصر دوم در حدود سال 600 پیش از میلاد ساخته شدهاست. این آثار در نوشتههای مورخان یونانی مانند استرابو و دیودوروس سیکولوس ذکر شدهاست ولی همچنان در مورد وجود آنها ابهاماتی هست. در حقیقت در هیچ یک از نوشتههای بابلی در مورد وجود این باغ مطلبی ذکر نشدهاست. در طول قرنها این منطقه با باغهای نینوا درآمیخته ولی در حکاکیهای موجود در آن نواحی روشهای انتقال آب رودخانه فرات به ارتفاعی که برای این باغها احتیاج بودهاست آورده شدهاست. این باغها برای خوشحال کردن همسر بختالنصر که بیمار بودهاست ساخته شدهاند. آمیتیس دختر ایختو ویگو(اژی دهاک)و نوهء هوخشتره (پادشاه ماد) با بختالنصر ازدواج کرد تا میان دو قوم صلح پایدار برقرار گردد. سرزمین ماد که آمیتیس از آن میآمد سرزمینی سرسبز و کوهستانی و پوشیده از گیاهان و درختان مختلف بود ولی سرزمین بابل در منطقهای مسطح و فلاتی خشک قرار گرفته بود. یکی از دلایل بیماری آمیتیس هم دوری او از سرزمین خوش آب و هوای خود بود بنابراین بختالنصر تصمیم گرفت باغهای معلق بابل را در ارتفاع برای همسر خود بسازد یکی از دلایل بیماری آمیتیس هم دوری او از سرزمین خوش آب و هوای خود بود بنابراین بختالنصر تصمیم گرفت باغهای معلق بابل را در ارتفاع برای همسر خود بسازد کلمه معلق که برای این باغها استفاده میشود در حقیقت به این معنی نیست که باغها بهوسیله طناب یا ریسمان به یکدیگر متصل بودهاند بلکه احتمالاً ترجمه اشتباه کلمهای یونانی به معنای تراس یا بالکن بودهاست. استرابو در قرن اول قبل از میلاد مینویسد: تراسها در طبقاتی روی یکدیگر واقع شده بودند و هرکدام دارای ستونهای سنگی مکعب شکل توخالی بودهاند که توسط گیاهان پوشیده شده بود. تحقیقات بیشتر در منطقه بابل منجر به یافتن پایههای این ستونها شدهاست. باغ های معلق بابل منطقه ای که امروزه با منابع فراوان نفت و گازش تحت عنوان خاورمیانه می شناسیم و در عین حال قدیمی ترین تمدنهای مشرق زمین،ایران و بین النهرین نیز در آن قرار دارند ، کهن ترین نمونه ها از کاربردهای نفت و گاز در روزگار باستان را به نمایش می گذارند و با وجود این شواهد و مستندات دیگر نمی توان تاریخ نفت در این منطقه را محدود به دوران معاصر و یکصد ساله اخیر نمود… هر چند ظاهرا آشنایی جهانیان با نفت و گاز و مشتقات نفتی با آغاز قرون جدید و حفاری های صنعتی یکصد ساله اخیر صورت پذیرفته اما شواهد فراوان باستانی در اختیار داریم که خصوصا در منطقه ایران و بین النهرین (عراق کنونی )مردمان با نفت و گاز و مشتقات نفتی آشنایی داشته اند و معماری باغ های معلق بابل که بعنوان یکی از عجایب هفتگانه دنیای قدیم محسوب می شده اند ، یکی از جلوه های این آشنایی و کاربرد های مشتقات نفتی در معماری روزگار باستان محسوب می شوند. باغ های معلق بابل بین النهرین و بابل بین النهرین و بابل بعنوان یکی از مهمترین شهرهای آن در روزگار باستان ، در میان دو رود دجله و فرات در سرزمین عراق فعلی واقع بود .این منطقه در ابعاد مختلف تمدنی ، فرهنگی و سیاسی و ساختار معماری و ساختمان سازی اش ویژگی های منحصر بفردخود را داشت .از این میان باید به بابل اشاره کنیم که در عهد عتیق نیز از آن با همین نام یاد شده است .این شهر به استناد کشفیات باستان شناسی ، نخستین شهر جهانی تاریخ بشریت محسوب می شود و قبل از هر چیز به خاطر ویژگی های خاص معماری خود مورد توجه است هرودت که یک قرن و نیم پس از روزگار رونق بابل از آن دیدن کرده در توصیف آن می نویسد : … بر جلگه پهناوری قرار دارد و بر گرد آن بارویی به طول تقریبی نود کیلومتر کشیده شده .نهر فرات که نخلستانهایی دو کرانه آن را پوشانیده بود از میان شهر می گذشت .مسافری که به این شهر نزدیک می شد چنان می دید که بر بالای کوهی از ساختمان برج بزرگ مدرج –زیگورات – هفت طبقه ای قرار دارد که نوک آن دویست متر از سطح زمین بلندتر است .در بابل سه اثر معماری بیش از همه برجسته بوده اند : برج بابل/حصار بابل و مهمتر ازاین دو ، باغهای معلق بابل دلایل ساخت برج های معلق بابل منابع به ما می گویند زمانی که باغهای معلق به وجود آمد ، بابلی ها تاریخی به قدمت تقریبا”سه هزار سال را پشت سر گذاشته بودند . بابل ، نخست مسکن سومریها بود(قومی که حدود سه هزار سال پیش از میلاد در بین النهرین می زیستند)، سپس توسط مهاجران اکدی، که حدود دو هزار و ششصد سال قبل از میلاد به بابل آمدند ، اشغال و تسخیر شد و پانصد سال پس از آن توسط اقوامی که از شمال بین النهرین به آنجا آمدند ،تحت سلطه قرار گرفت و مأوا و مسکن آنها شد.پس از یک دورانِ کوتاه شکوفایی تحت سلطنت شاه حمورابی (1728 تا 1686 پیش از میلاد)، هیتی ها و سپس کاسی ها بر بابل تسلط یافتند و سر انجام به تصرف آشوریها در آمد.در سال 626 پیش از میلاد ، نبوپولاسار ، یکی از شاهزادگان اقوام کلدانی که در جنوب بابل زندگی میکردند ، بابل را از زیر حکم آشوریان بیرون آورد و در آن سلسله مستقلی را تاسیس کرد بختنصر علاوه بر کشورگشایی بابل را بزرگترین و با شکوه ترین پایتخت جهان قدیم ساخت و معماری شهر را که پدرش پی ریزی کرده بود تکمیل نمود. باغهای معلق بابل نیز که بعنوان سومین ویژگی خاص و معرفه ی بابل از آن یاد کردیم و یونانیان آنرا دومین اثر از عجایب هفتگانه دنیای قدیم می دانستند ، در دوران حکمرانی همین پادشاه به وجود آمد. بوپولاسار در رونق بابل بسیار کوشید .او با اتحاد با هوخشتر پادشاه ماد توانست نینوا را محاصره و فتح نماید و پس از آن نیز این اتحاد قطع نشد بلکه با ازدواج سیاسی دختر پادشاه ماد با ولیعهد بابل این اتحاد محکم تر گردید. هنگامی که در سال 605 پیش از میلاد نبو پولاسار درگذشت ، ولیعهد او « بختنصر » که داماد پادشاه ماد نیز بود بر تخت نشست. او کشور خود را با جنگ های بی شمار ، تبدیل به قدرت جهانی زمانِ خود کرد و همزمان پایتخت کشورش «بابل » را تبدیل به بزرگترین ، جدید ترین و پرشکوهترین شهر جهان در آن روزگار کرد. باغ های معلق بابل بختنصر علاوه بر کشورگشایی بابل را بزرگترین و با شکوه ترین پایتخت جهان قدیم ساخت و معماری شهر را که پدرش پی ریزی کرده بود تکمیل نمود. باغهای معلق بابل نیز که بعنوان سومین ویژگی خاص و معرفه ی بابل از آن یاد کردیم و یونانیان آنرا دومین اثر از عجایب هفتگانه دنیای قدیم می دانستند ، در دوران حکمرانی همین پادشاه به وجود آمد. این بنا احتمالاً هدیه ای از طرف بختنصر به همسر ایرانی اش امی تیس دختر سابق الذکر پادشاه ماد بود بنا بر گزارشهای تاریخی موجود ، بخت النصر دستور داد باغهای معلق را بسازند تا غیبتهای طولانی خود را نزد ملکه جبران کند ، و همچنین برای همسرش در جلگه ی یکنواخت فرات ، خاطره ی کوچکی از کوهستانهای پوشیده از جنگل وطنش ایران را فراهم آورد . باغ های معلق بابل تا زمان اسکندر نیز هنوز وجود داشته، اما پس از آن دیگر نشانی از باغ ها نبود. طغیان فرات در روزگار باستان بابل و باغ های آن را برای مدتهای طولانی زیر رسوبات آبرفتی قرار داد و اطلاعات پیرامون بابل و باغ های معلق آن تا قرن ها تنها محدود به گزارشات یونانیان و روایات افسانه ای محلی بود تا اینکه حفاری های باستانشناسی در عراق آغاز شد
قدیمی ترین گورستان کرمانشاه
کرمانشاه را باید به چشم یک تونل تاریخی ببینید که سفر به آن به معنی سفر کردن در طول زمان است! استانی که گوشه به گوشه آن پر از آثار تاریخی و باستانی است که تماشا کردن هر کدام از آنها شما را به قرن های قبل می برد. این بار اگر گذارتان به این تونل تاریخی افتاد، پیشنهاد می کنیم سری به قبرستان باستانی ابودجانه در این استان بزنید که طبیعت و تاریخ را در کنار هم به شما نشان می دهد. قبرستان ابودجانه یکی از گورستان های تاریخی کشور است که در نزدیکی بخش ریجاب از شهرستان اسلامآباد قرار دارد. قبرستانی که تاریخ ساخت آن به صدر اسلام برمی گردد و با آرامگاه های 4طاقی مخصوص دوره ساسانیان شناخته می شود. قدیمی ترین گورستان کرمانشاه شهرت قبرستان ابودجانه به خاطر بقعه ای است که در میانه این گورستان قد علم کرده و بین اهالی، قداست و احترام خاصی دارد. این آرامگاه 4 ضلعی است و بر فراز آن گنبدی مخروطی شکل قرار گرفته و در جنوب آن، بنای دیگری شبیه به آن، ولی در ابعاد کوچک تر به چشم می خورد که در داخل آن چند سنگ قبر قرار داده شده است. این دو آرامگاه با سنگ و ملاط گچ ساخته شده و سطوح بیرونی و داخل آنها با ملاط گچ اندود شده است. گفته می شود یکی از این مقبره ها متعلق به ابودجانه است که در جنگ احد هنگامی که مشرکان، نیروهای اسلام را شکست دادند، او به همراه تعدادی از یاران در کنار پیامبر (ص) باقی ماند و از آن حضرت دفاع کرد. به جز این دو بقعه، تقریبا همه قبور بسیار ساده هستند و تنها سنگی ساده و بدون تراش در بالای آنها قرار دارد یا سنگچینی ساده که محدوده مزار را مشخص میکند برای آنها در نظر گرفته شده است. بالای تعدادی از قبرها هم بنای منار مانندی از خشت ساخته شده که سنگ قبر روی آن نصب شده است اما به علت فرسایش سنگ قبرها، اطلاعات حک شده روی سنگ قبرها مشخص نیست. بد نیست بدانید که در سال 1387 در این قبرستان، گنبد اصلی مقبره ابودجانه و تعدادی از مقبرههای سنگی آن مرمت شد. قدیمی ترین گورستان کرمانشاه برای دیدن این قبرستان تاریخی باید سری به شهرستان اسلام آباد در استان کرمانشاه بزنید و آن را در کنار جاده ریجاب به بابا یادگار ببینید. جایی که شما را مستقیما با تاریخ اموات هزاران سال قبل مرتبط می کند!
پاییز در ییلاق های لواسان
منطقه لواسانات واقع در شمال شرقی تهران همیشه به عنوان یكی از مناطق ییلاقی و خوش آبوهوا شناخته شده است؛ حتی در پاییز که با وجود سردی هوا خیلی از پایتختنشینان ترجیح می دهند آخر هفته شان را در منطقه ای خوش آب و رنگ و لطیف سر کنند. لواسان نزدیكترین منطقه خوش آب و هوا و ییلاقی به شهر تهران محسوب میشود که تنها حدود 7 كیلومتر تا پایتخت فاصله دارد و در كمتر از 15 دقیقه میتوان آن را طی كرد. ناصرخسرو قبادیانی در اوایل سفرنامه خود مینویسد: «میان ری و آمل كوه دماوند است مانند گنبدی و آن را لواسان گویند.» بخش لواسانات یكی از بخشهای شهرستان شمیرانات در استان تهران است كه به لواسان بزرگ، لواسان كوچك و شهر لواسان تقسیم شده و روستاهای متعددی را نیز دربرمیگیرد. طبیعت سرسبز لواسان از دامنههای شمالی این شهر شروع میشود و با دریاچه زیبای سد لتیان پایان می گیرد. دریاچه زیبایی که با درههای عمیق، قلههای مرتفع، چشمههای متعدد و چراگاههای سرسبز و آب و هوای دلپذیر و رویایی این منطقه، همواره گردشگران و طبیعتگردان بسیاری را به خود جذب میكند. پاییز در ییلاق های لواسان آبشار كفترلو این آبشار در بین درههای سرسبز ضلع شمالی روستای كندعلیا قرار گرفته و در بین اهالی با عناوین كبوترخوان و كفترخوان هم شناخته میشود. برای دستیابی به این آبشار ابتدا باید روستای كندعلیا را به سوی ارتفاعات پشت سر گذاشته و از جادهای خاكی كه درهای با رودخانهای كمآب در حاشیه آن قرار دارد، بگذرید. اطراف دره پر از باغ و مزارع كوچك و بزرگ به همراه تعداد كمی خانه ییلاقی است. در انتهای راه مالرو، آبشار كفترلو جریان دارد كه ارتفاع آن بلند و در آبریز آن حوضچهای تشكیل شده است. پاییز در ییلاق های لواسان آبشار ناران این آبشار در حدود 700 متری شمال محله ناران لواسان كوچك قرار گرفته و 15 متر ارتفاع دارد. جریان دایمی آب روی صخره سنگی شیارهای عمیقی را به وجود آورده كه در نوع خود زیبا و جذاب است. امروزه بسیاری از فضاهای اطراف آن توسط مالكان زمینهای حاشیه آب به وسیله حصارهای فلزی مسدود شده و تنها راه دسترسی به آبریز آبشار از قسمت شرق آبشار است. پاییز در ییلاق های لواسان قلعه امامه این قلعه در ضلع شمالی روستای امامه و بر فراز صخرهای احداث شده است. از شواهد و قرائن چنین برمیآید كه قلعه امامه در زمان آبادانی شامل دو قسمت مجزا بوده است. در این قلعه بقایای اتاقها، برج و بارو، حصار دفاعی، غار، قنات یا آب انبار، ارگ و حاكمنشین دیده میشود. با توجه به نمونه سفالهای به دست آمده از سطح و پیرامون قلعه، قدمت آن حداقل به دوره اوایل اسلامی میرسد. پاییز در ییلاق های لواسان كاخ مظفری این كاخ در ضلع جنوبی شهر اوشان واقع شده و دارای دو طبقه است كه در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار ساخته شده است. طرح اصلی كاخ به صورت برونگرا ساخته شده و گرداگرد آن در طبقه اول و دوم ایوانی است كه ستونهای چهارضلعی و گرد در كنار همدیگر بار طبقات را تحمل میكنند طبقه دوم ستونهای گردی دارد كه شالوده اصلی آن از چوب است و روی آن را با گچ پوشاندهاند. ساختمان از نظر ایستایی و مقاومت آسیب چندانی ندیده و در صورت مرمت و تعمیر میتواند تبدیل به موزه منطقه شود. چنار نظامالسلطان این درخت در محوطه باغ و عمارت نظام السلطان در مركز شهر لواسان كوچك قرار دارد و میگویند حداقل حدود 350 سال عمر دارد؛ از زیر درخت چشمهای با آب گوارا بیرون میآید. این درخت در گذشته دارای پنج تنه قطور و گستره سایه آن بسیار زیاد بوده، ولی با تغییر و تحول سالیان اخیر، تنها دو تنه آن باقی مانده است. غار هملون هملون مجموعه غاری است كه در تنگه هملون در نزدیكی میگون قرار دارد كه یكی از آنها با دهانه حدود 3 متر و ارتفاع یك متر، حدود 20 متر عمق دارد و دیگری دارای حدود 5/2 متر دهانه و 5/1 متر ارتفاع است كه در ابتدای ورودی با فضایی به ابعادچهار در شش متر و ارتفاع 5/2 متر روبهرو میشویم. غارها از جاده شمشك فاصله كمی دارند و مسیر دستیابی به آنها اگر چه كمی مشكل به نظر میرسد اما وجود مناظر طبیعی زیبا، رودخانه، درهها، فضاهای سبز و... خستگی را از تن شما بیرون میآورد. غار اسبول دره اسبول در شرق اوشان است كه در آن 3 غار وجود دارد. دهانه سمت راست بزرگتر و دو دهانه سمت چپ كه روی هم واقع شدهاند، كوچكتر هستند. هیچ نقطهای از غار كنده كاری نشده و غار طبیعی و دست نخورده است. قطعات سفال و لعابدار مربوط به قرون 9 و 10 هم در آن كشف شدهاست. در باور مردم منطقه، این غار زمانی آتشگاه بوده ولی طبق آثار موجود هیچ نشانی از دوده یا اثر آتش در آن وجود ندارد. پاییز در ییلاق های لواسان دشت هویج دشت هویج یكی از زیباترین جاذبههای روستای افجه است كه در ارتفاع 2400 متری از سطح دریا و در بالادست مركز روستا، در ناحیه گلندوك و لواسان قرار دارد. روایتهای تاریخی مختلف حكایت از آن دارند كه در روزگار گذشته بخش وسیعی از زمینهای این دشت به كاشت هویج اختصاص داشته، اما امروز اثری از این مزارع به چشم نمیخورد. برای رسیدن به دشت هویج 2 مسیر پیش روی ما قرار دارد؛ اولی یك جاده آسفالته 5كیلومتری است كه با عبور از جاده لشگرك ما را به لواسان و در نهایت افجه و دشت هویج میرساند. راه دوم نیز 8 كیلومتر مسافت دارد و به طرف شمال شرقی میرود. به دلیل كوهستانی بودن منطقه، رسیدن به دشت هویج در تابستان حدود یك ساعت و نیم و در زمستان به بیش از 2 ساعت زمان نیاز دارد كه ممكن است در فصل سرما گردشگران را با دردسرهایی روبهرو كند. اغلب مسافرانی كه به دشت هویج سفر میكنند گشتی در مزارع و باغهای آن زده و چند ساعتی را با طبیعت بكر این منطقه سپری میكنند.
ورود به دنیای مردگان پالرمو
برای کسی که میخواهد مو بر اندامش راست شود، بهترین جا این مجموعه مومیاییهاست. 2000مرده با درجههای متفاوت پوسیدگی در قبرهای زیرزمینی صومعهای در پالرمو آرمیدهاند. مسیر رسیدن به بزرگترین مجموعه مومیاییهای اروپا از دروازه بخش قدیمی شهر پالرمو در جزیره سیسیل ایتالیا میگذرد. درست بعد از این دروازه است که در سال 1534 راهبها صومعهای ساختند.
نمای اخرایی رنگ این بنا در بدو ورود تاثیر خاصی روی بیننده نمیگذارد، اما درونش چرا. در جلوی در ورودی صومعه مردی نشسته و پشت سرش فقط یک فرد زنده نشسته است که پول بلیت ورودی را از بازدیدکنندگان دریافت میکند. بعد از آنها فقط مردگان هستند.
از پلهها پایین میروی،یک پیچ، یک دالان و بعد قلمرو مردگان. اجساد مردگان در تابوت قرار ندارند، بلکه مانند ارتش اشباح با میخهایی از دیوارها آویزان شدهاند. در اینجا تقریبا جسد 2000 مرده وجود دارد که اغلب آنها هنوز لباسهایشان را به تن دارند: کت و شلوارهای سیاه، دامنهای چیندار، لباس بلند راهبان و اونیفورمهای سوراخ و خورده شده.
ورود به دنیای مردگان پالرمو
مومیایی های طبیعی
مردهها در اینجا در مراحل مختلف پوسیدگی هستند. از یقه یک لباس فقط یک جمجمه با دندانهای عریان و بینی گویا بریده شده و چشمخانه تاریک و سیاه دیده میشود. روی یک بدن دیگر یک پوست چرم مانند قهوهای چروکیده دیده میشود که گویی با موهایی سیاه قاب شده است. به دلیل شرایط خاص آب و هوایی، جریان دائم هوا و دیوارهای سنگی که رطوبت را جذب میکنند، بدن مردگان کمتر از زمانی که کاملا خشک شوند، فاسد میشوند.
ورود به دنیای مردگان پالرمو
راهبها در سال 1599 به این اثر پی بردند. قدیمیترین مومیایی مربوط به "برادر سیلوسترو دا گوبو" هم مربوط به همان سال است. راهبها و مومنان مسیحی از همان زمان شروع کردند به این کار که اجاسد مردگانشان را به عنوان هشداری برای زندگان به دیوار بیاویزند: "آنچه ما هستیم، شما خواهید بود، آنچه شما هستید، ما بودهایم."
پس از مدت کوتاهی ثروتمندان پالرمو هم علاقهمند شدند که بتوانند عزیزانشان را پس از مرگ ملاقات کنند. بعد از آن ازدحام چنان زیاد شد که راهبها مجبور شدند تعداد دالانها را افزایش دهند. آنها مردهها را ابتدا بین هشت تا ده ماه در اتاقهای مخصوص خشک کردن آویزان میکردند تا این که جایگاهی ثابت به آنها اختصاص دهند. جایگاهی مخصوص مردها، زن ها، کشیشها و معلمها. در اینجا مردگان نیز با هم برابر نیستند و روابط زندگی زمینی بر آن حاکم است. این آیین در قرن 19 ممنوع شد، اما مومیایی کردن مردگان تا چند قرن دیگر نیز ادامه یافت.
در حال حاضر دیدنیترین بخش این مجموعه بدن روزالیا لومباردوی کوچک است که در سال 1920 در سن دو سالگی بر اثر ابتلا به بیماری گریپ اسپانیایی از دنیا رفت. پدر او، "ژنرال ماریو لمباردو" از مرگ دختر تسلی نمییافت و از آنجایی که مرد صاحب نفوذی بود، معروفترین مومیاییکننده آن زمان، "آلفردو سالافیا" را مامور کرد تا حداقل شکل ظاهری دخترش را حفظ کند.
ورود به دنیای مردگان پالرمو
این شیمیدان شاهکار خود را با روزالیا خلق کرد که اکنون "زیباترین مومیایی دنیا" ملقب به "زیبای خفته" شده است. سالافیا ترکیبی را که برای کنسرو کردن این دختر استفاده کرد، طوری مخفی نگه داشت که تازه در سال 2009 در لوازمی که پس از مرگش باقی مانده بود، کشف شد.
ورود به دنیای مردگان پالرمو
اگر کسی قبل از ظهر یک روز وسط هفته وارد این دخمه شود، به نظر میرسد که با مردگان تنهاست. فقط گاهی از طریق منافذ دالان رایحهای از دنیای زندگان به داخل رسوخ میکند. اغلب مردهها فکهایشان به طرف زمین خم شده است و این طور به نظر میرسد که فریاد میزنند، البته فریادی بیصدا. فضایی دلهرهآور و بسیار عجیب و غیرعادی.
بعد از ظهرها، وقتی تعداد بازدیدکنندهها بیشتر میشود و یک نفر به یکباره شروع میکند به صحبت کردن با تلفن همراهش، فضا کمی مضحک و در عین حال هولناک میشود. عکاسی ممنوع است، اما مراقبین بسیار اندک هستند. توریها و نردههایی هم تعبیه شدهاند تا به استخوانها دست نزده و یا دامن آنها را نکشد. این در حالی است که تاکنون تعداد زیادی از مردم سیسیل عکسهای پدران و اجداد مردهشان را به دیوار خانهشان چسباندهاند.
آخرین نقطه كویر
كشیت در كویر سوزان لوت و در چند كیلومتری گرمترین نقطه زمین كه هیچ موجودی توان زنده ماندن ندارد، به داستانهای هزار و یك شب میماند و مجموعهای از دهها آبشار و چشمه را ایجاد كرده كه به رویایی در كویر شباهت دارد.
كرمان كلكسیونی از اقلیمهای مختلف است اما شاید پیچیدهترین و شگفتآورترین اكوسیستم این استان را بتوانید در کشیت ببینید. درهای پر از آب و نخلستان های سبز كه حتی ساكنان استان كرمان نیز از آن كمتر آگاهی دارند، اما خود بومیان منطقه از آن به عنوان دریای کرمان یاد میكنند!
دره كشیت (Keshit) از توابع بخش گلباف شهرستان کرمان است که تمام خاک آن با رودخانه و آبشارهای كوچك و بزرگ پوشیده شده است؛ آبشارهایی که كه از دیواره دره به داخل آن جریان دارد و در نهایت رودخانهای از آب شیرین را در انتهای این دره زیبا تشكیل میدهد كه به رویایی در كویر بیشتر شباهت دارد.
آخرین نقطه كوير
اگر گذارتان به کشیت بیفتد، می توانید آبشاری به ارتفاع 12 متر را در این دره ببینید كه به محوطهای میریزد كه مردم محلی به آن دریا میگویند. این آبشار حوضچهای طبیعی و بزرگ را به وجود آورده است كه 600 متر مربع وسعت دارد و مردم محلی اعتقاد دارند كه عمق این حوضچه كه به دلیل ریزش آبشارها ایجاد شده، تاكنون مشخص نشده است.
حوضچه دریایی کرمان وقتی جالب تر می شود که بدانید این منطقه آخرین نقطه حیات در کویر لوت است و تا کیلومترها دور و بر آن، هیچ منظرهای از گیاه و آب دیده نمیشود. به خصوص که این روستا در جنوب غربی كویر لوت قرار گرفته و در بخش غربی به كلوتهای منحصر به فرد شهداد منتهی میشود كه جذابیت بیشتری به سفر شما خواهند داد.
آخرین نقطه كوير
وقتی وارد کشیت شوید، ابتدا بافت تاریخی روستا را می بینید که با خانه های کاهگلی و سنتی تصویری از زندگی کویری را برای شما ترسیم می کند. بعد از آن، نوبت به درختان و پوشش گیاهی انبوه منطقه می رسد که حجم زیادی از آن را نخلستان ها تشكیل دادهاند و البته شر شر آب رودخانه روستا شما را به سمت آبشار هدایت خواهد کرد.
دره كشیت (Keshit) از توابع بخش گلباف شهرستان کرمان است که تمام خاک آن با رودخانه و آبشارهای كوچك و بزرگ پوشیده شده است؛ آبشارهایی که كه از دیواره دره به داخل آن جریان دارد و در نهایت رودخانهای از آب شیرین را در انتهای این دره زیبا تشكیل میدهد كه به رویایی در كویر بیشتر شباهت دارد
کشیت به داشتن انواع خرما، وجود بادهای گرم کویری، شنهای روان و همچنین قلعه تاریخی کشیت شهرت دارد. اما به جز این ها، آبگرم جوشان، دره گردشگری سیرچ، ارگ بم، ارتفاعات هزار، ارگ راین و گندم بریان به عنوان گرمترین نقطه زمین و محوطه باستانی شهداد نیز در این محدوده قرار دارند و بعد از گشت و گذار در کشیت می توانید سری هم به آنها بزنید و یک گشت و گذار نیمروزی را در هر کدام از این جاذبه های گردشگری ترتیب دهید.
۱۳۹۰ مهر ۲۶, سهشنبه
بازیگر دختر شاه پریون درگذشت + عکس
«شاهعلی سرخانی» بازیگر سینما و تلویزیون صبح امروز در بیمارستان مدائن درگذشت.
«علی نادری» مسئول بخش آیسییو بیمارستان مدائن با تایید خبر فوت «شاهعلی سرخانی» به خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس گفت: این بیمار ساعت ۸:۳۰ صبح امروز درگذشت.
بر اساس این گزارش، «شاهعلی سرخانی» چند روز پیش از پلههای منزلش به پایین افتاد و پس از چند ساعت بیهوشی توسط همسایگان به بیمارستان لقمان منتقل شد.
سرخانی که به کما رفته بود، بهدلیل پر بودن بخش آیسییو بیمارستان لقمان، میبایست به بیمارستان دیگری منتقل میشد که درنهایت به بیمارستان مدائن منتقل شد.
به گزارش فارس، «شاهعلی سرخانی» بازی در فیلمهای سینمایی آلزایمر (۱۳۸۹)، دختر شاه پریون (۱۳۸۹)، خاله سوسکه (۱۳۸۸)، دوشیزه (۱۳۸۱)، نغمه (۱۳۸۰)، هفت پرده (۱۳۷۹) و فصل پنجم (۱۳۷۵) را در کارنامه هنری خود دارد.
شهري بدون چراغ قرمز
اگر روزي گذرتان به پيونگ يانگ افتاد حتماً کمي قبل از ساعت 6 صبح از خواب بيدار شويد؛ مثل اهالي اين کشور. البته صبح زود از خواب بيدار شدن در همه جاي دنيا عادت مردم است اما اهالي پيونگ يانگ داستان ديگري دارند؛ آنها هر روز صبح بايد در خيابان رژه بروند. آن گزارشگر محترم درست گفته بود که اينجا يک پادگان بزرگ است. اصولاً مردم کره شمالي 2 دسته هستند؛ اول کساني که عضو ارتشند که عده آنها زياد است و دوم کساني که لباس عادي به تن دارند اما به نوعي شبه نظامي محسوب مي شوند. به همين خاطر صبح زود همه در يک صبحگاه مشترک بزرگ رژه مي روند و خيابان ها را زير پايشان مي لرزانند. جالب است که صف طولاني رژه به حرکت خود ادامه مي دهد و هر کسي که به محل کار خود مي رسد از دسته جدا مي شود. صف رژه آن قدر مي رود که آخرين نفرها به محل کارشنان برسند و رژه تمام شود.
پيونگ يانگ احتمالاً تنها جايي است که چراغ قرمز کسي را کلافه نمي کند چون اصلاً هيچ چراغ راهنمايي در اين شهر وجود ندارد. سر هر چهار راه پليس با لباس سفيد اتو کرده ايستاده و خودروهاي اندک در حال تردد را راهنمايي مي کند؛ بنابراين تصور ديدن يک تصادف هم در حد غير ممکن است. اگر قرار بر تصادف باشد قاعدتاً بايد آدم ها تصادف کنند! در پيونگ يانگ فقط ژنرال ها اتومبيل دارند و مردم عادي پياده روي را با تمام وجود پذيرفته اند، حتي استفاده از دوچرخه هم براي همه مجاز نيست؛ بنابراين کفش، مهم ترين وسيله نقليه عمومي است! شهروندان کره شمالي از اين شهر به آن شهر هم خيلي کم مي روند چون براي سفر بين شهري نياز به مجوز است. اين کار هم آن قدر دنگ و فنگ دارد که همه ترجيح مي دهند در همان شهر خودشان بمانند و جايي نروند.
درکره شمالي چيزي به نام واحد پول ملي وجود ندارد، وقتي معامله اي در کار نباشد پولي هم در کار نيست. اينجا همه چيز پاياپاي است. ارزاق عمومي که سهميه اي است و غير از آن هم چيز خاصي براي خريد و فروش نيست. البته در کره شمالي واحد پول -يورو-هم به شکل عجيبي در گردش است. شايد باور نکنيد اما کارمندان و کارگران درپيونگ يانگ ماهانه حدود 4 يورو حقوق مي گيرند؛ يعني چيزي در حد 4800تومان خودمان!
البته درآمد فوتباليست ها خيلي بهتراست. چون آنها حدود 7 تا8يوروپول در مي آورند که حدود 2 برابر مردم عادي است! حساب کن که يک ماه قرار است دنبال توپ بدوي و کلا 10 هزار تومان بگيري. حالا فوتباليست هاي کره با اين همه پول چه کار مي کنند، بماند.
منبع:مجله همشهري جوان، شماره215 /س
باغهای شهری استراليا
باغ استراليايی در سال 2005 گشوده خواهد شد. طراحی اين باغ توسط دو معمارمحوطه ساز، تيلر کوليتی و پل تامپسون ارائه شده است که در آن يک باغ شنی، يک باغ بزرگ خاطره انگيز با گياهان پراکنده و آبگذر راک پول که نقش مهمی در فضای سبز استراليا ايفاء می کند؛ گنجانيده شده اند.
باغ استراليايی در باغهای سلطنتی بوتانيک قرار دارد و 45 دقيقه تا ملبورن فاصله دارد.
مکان: در طی ساخت اين باغ، 11 هکتار از اراضی باير درون باغهای بوتانيک را که توسط ساکنين طبيعی يک منطقه حفاظت شده احاطه گرديده اند؛ کاملا تغيير خواهد داد. اين باغ، زمينهای خشک اطراف يک معدن قديمی را به جايگاه زيبايی، تحصيل و کسب لذت بدل می نمايد.
طراحی محوطه: اين طرح خلاقانه اولين نمونه از نوع خود در سراسر جهان است. هدف از اين طرح اين است که نقش گياگان استراليا در ايجاد حس ملی و طبيعت اين کشور برجسته تر و چشمگيرتر شود.
طراحی اين باغ از گردهمايی عواملی چند از جمله فضا، نور و ميزان هوشمندانه ای از گياهان و زمين بود طبيعی تشکيل شده است تا زمينه خلق شاهکاری از گياگان استراليايی فراهم آيد.
در سال 1997، اين طراحی جايزه بهترين گلشن آرايی و جايزه نقشه اصلی محوطه سازی را از موسسه استراليايی معماران محوطه ساز دريافت نمود. همچنين در سال 1998، جايزه نقشه اصلی محوطه سازی اين موسسه را نيز از آن خود کرد.
مرکز گردشگری: دو معمار طراح اين پروژه عظيم در حال طراحی يک مرکز گردشگری 1.5 ميليون دلاری برای باغ سلطنتی بوتانيک هستند.
اين مرکز که در ميان درختان بنا خواهد شد؛ هم تجربه خاطره انگيزی از بوته زار های استراليا را تدارک می بيند و هم تجربه باغ استراليايی پر از گياهان گوناگون را.
يک ساختمان چوبی رنگ و رو رفته نيز در اين طرح در نظر گرفته شده است تا برای بازديد کنندگان فرصت تماشای باغ را از فراز درختان پديد آورد. اين مکان، با جلوه گر ساختن ديدگاهی هوس انگيز از بوته زار و باغ پرگل و گياه، به بيننده اين اطمينان را می دهد که زيست بوم موجود به خوبی تحت حفاظت و مراقبت می باشد.
مرکز گردشگری، همچنين دارای يک نمايشگاه، فروشگاه، يک رستوران در فضای باز و فضای بسته و يک ورودی به باغ خواهد بود که بازديد کنندگان را به سفری پر هيجان و خاطره انگيز به درون باغ استراليايی فرا می خواند.
مرکز گردشگری در سال 2005 و همزمان با باغ شنی، آبگذر راک پول، باغهای نمايشی و بيشه اکاليپتوس افتتاح خواهد شد. کليه اين اماکن از اجزاء اصلی باغ استراليايی می باشند.
محوطه طرح: باغ استراليايی خصوصيات گياهی قاره استراليا را در يک جا جمع خواهد کرد و نمايشگاهی از باغهای متغيير، مجسمه های زيبا و زيبايی و تنوع گياگان اين قاره پديد خواهد آورد. 11 هکتار از اين باغ در سال 2005 به معرض ديد عموم در خواهد آمد.
مرکز گردشگری و دروازه ورودی: مرکز گردشگری بعنوان اولين نقطه تماس بازديد کنندگان با هر دو منطقه بوته زار و فضای سبز عمل خواهد کرد. قبل از ورود به باغ، گردشگران از ميان نمايشگاه، مغازه ها و رستوران سرباز و سرپوشيده می گذرند تا به دروازه اصلی باغ برسند.
پياده روی تفريحی: اين پياده رو شامل جاده و آبگذر راک پول، ديواره شيب گاه، جاده کنار رودخانه و باغهای نمايشی می باشد.
تپه های مرکزی: اين تپه ها در مرکز باغ بر آمده اند و چشم اندازی به پايين و به سوی جاده راک پول و باغ شنی دارند.
باغ مرداب: رگه هايی از آب و گياهان کوتاه باتلاقی زمين اين ناحيه را شکل داده اند و از آن اشکالی منحنی الخط و قوسدار ساخته اند.
باغ شنی: در آن واحد هم چشمان بازديدکنندگان را آزار می دهد و هم آنها را تحريک می کند که به ديدن محوطه و گياگان گوناگون آن بشتابند. اين باغ، فضايی بزرگ و دارای گياهان کوتاه و پراکنده است.
بنياد يان پاتر و باغ کودکان
بنياد يان پاتر با ساخت باغ کودکان زمينه آشنايی کنشی و هم کنشی کودکان را با طبيعت، در هر سن و سال و با هر توانايی، و ايجاد اشتياق برای آشنايی با گياهان فراهم آورده است. اين باغ، مکان پرورش تخيلات و کنجکاوی و ايجاد طبيعتی خلاق در بازيهای کودکانه آنهاست.
با توجه به گشايش عمومی اين باغ در سال 2004، بنياد يان پاتر قصد دارد که به يکی از منابع اصلی آموزش محيط زيست در استراليا بدل شود.
ارتباط ميان کودکان، گياهان و اشياء در اين باغ به خوبی به چشم می خورد. گياهان در اين باغ دارای تنوع می باشند و از اشکال گوناگونی بهره مندند. با کاشت آنها فضايی پديد آمده که احساسات هفت گانه کودکان تحريک می گردد و دانش آنها افزايش يافته و نسبت به کشف جهان پيرامون ترغيب می گردند.
کودکان در اين محيط تشويق می شوند که به سفرهايی دست بزنند که به کنجکاوی آنها در مورد گياهان و جهان پيرامون دامن می زند. فرصت هايی برای آنها پديدار گشته تا از تمام حس های خود بهره گيرند؛ از حس بويايی، لامسه و کار با گياهان، آب و خاک.
تونلها، گنجها و چادرهای سرخپوستی: باغ کودکان تجاربی را در ارتباط مستقيم با دنيای گياهان برای کودکان بوجود می آورد. برای مثال: يک باغ ويرانه مخفی که با ورود به آن، جهانی از گياهان سرسبز و باران خورده جنگلی در برابر چشمان بيننده جلوه گر می شود؛ از جمله نقاط ديدنی اين باغ است. از کودکان خواسته می شود که بر روی خرابه های اين باغ، اتاقک های کوچک و چادرهای سرخپوستی بسازند. گياهان اطراف آنها مواد اوليه مناسبی برای کار آنها می باشند.
تونلهايی ساخته شده از گياهان با منافذی برای نگاه کردن به بيرون، ورودی و خروجی های چندگانه و آلاچيق های کوچک، کودکان را به يک جنگل خيزران می برد و از آنجا هم به يک چمنزار وسيع رهنمون می سازد.
در کلبه گلدان سازی، خانه شيشه ای و باغ آشپزخانه ای؛ کودکان قادر خواهند بود که در بذرپاشی، کاشت و پرورش گياهان مشارکت نمايند. اين فعاليتها قسمتی از بازديد کودکان می باشد و از جمله برنامه های آموزشی و گردشگری به حساب می آيد.
در باغ آشپزخانه ای، کودکان همچنين می توانند بسياری از گياهانی را که در غذای روزانه اشان بکار می رود؛ کشف نمايند. آنها داوطلبانی با فرهنگهای مختلف را می بينند که در باغ مشغول به کارند و تجربيات خود را در زمينه پرورش گياهان در اختيار آنان قرار می دهند.
زمين بازی جديد مدارس: باغ کودکان با فراهم آوردن محيطی انرژی بخش برای دانش آموزان و معلمين آنها، انواع مختلف گياهان را به شاگردان آموزش می دهد. بر اساس فرضيه های آموزشی معاصر همچون فرضيه هوش چندگانه هاوارد گاردينر، برنامه های آموزشی فراتر از آموزشهای محيطی سنتی می روند و تشکيل برنامه های شاگرد مدار و تجربه مدار می دهند. اين برنامه ها سرشار از سرگرمی و کارهای عملی
می باشد و اجزاء خيال انگيز و احساسی گياهان را برای يادگيرنده مکشوف می سازد.
بنياد يان پاتر يکی از بنگاه های بزرگ خيريه در استراليا می باشد و از جمع آوری اعانه ها در جهت ايجاد ابتکارات خارق العاده در هنر،آموزش، بهداشت و تحقيقات پزشکی استفاده می کند.
باغ مجسمههای Bruno Torfs یکی از جالبترین جاذبههای استرالیاست با بیش از سیصد نقاشی و مجسمه.
پنج جاذبه گمنام گردشگري
پنج جاذبه گمنام گردشگري جهان در صورت مهيا شدن شرايط لازم، ميتوانند به مقاصد گردشگري جهاني تبديل شوند. به گزارش روزنامه نيويوركتايمز در وبسايت خود، در گزارشي به معرفي پنج جاذبه گمنام گردشگري جهان پرداخت كه كمتر كسي در جهان از وجود آنها اطلاع دارد و در برخي موارد حتي براي مردم كشوري كه در آن واقع شدهاند نيز گمنام هستند.
اين جاذبههاي گردشگري عبارتند از :
شهر تاريخي بابل در عراق
شهر تاريخي بابل در عراق با قدمتي چندهزار ساله، شهري زيباست كه در طول سالها بازديد از آن امكانپذير نبوده است. اين شهر پس از اشغال عراق به حال خود رها شده و بخشي از آن نيز به يك پايگاه نظامي تبديل شده بود، ولي اكنون اين شهر كه آثاري را مانند زيگورات، بقاياي برج بابل و باغهاي معلق بابل (يكي از عجايب هفتگانه دنياي باستان) را دارد، ميزبان بازديدكنندگان است و پيشبيني ميشود، در آينده نزديك به يك مقصد جهاني گردشگري تبديل شود.
شهر تاريخي مزار شريف در افغانستان
شهر تاريخي مزارشريف، مركز استان بلخ افغانستان كه از آن بهعنوان زادگاه شاعر پرآوازه جهان، مولانا نام برده ميشود، آثار تاريخي متعددي را از جمله مسجد حضرت علي (علیه السلام) و دهها بناي تاريخي ديگر از دورههاي مختلف تمدن اسلامي دارد. اين شهر توسط چنگيزخان در سال 1220 ميلادي ويران شد.
مناطق طبيعي رشته كوه آند در كلمبيا
مناطق طبيعي حفاظتشده كشور كلمبيا در دامنه رشته كوه آند، هزاران گونه جانوري زيبا را در خود دارند كه 75 گونه آنها فقط در اين منطقه زندگي ميكنند. با وجود آنكه اين مناطق تمام شرايط لازم را براي تبديل شدن به مقاصد طبيعتگردي دارند، ولي بهدليل شرايط بد امنيتي، بويژه وقوع چند آدمربايي، اين مناطق خالي از طبيعتگردان هستند.
هرمهاي زيباي سودان
سودان در قاره آفريقا كه براساس آمارهاي ارائه شده در سالهاي گذشته، هزاران هرم را از سالهاي حكومت فراعنه سياه دارند، كشوري است كه ميتواند به يكي از قطبهاي گردشگري جهان تبديل شود. از ميان هرمهاي سودان، 144 هرم با قدمتي چندهزار ساله در قالب يك مجموعه تاريخي در 125 مايلي شمال خارطوم ـ پايتخت سودان ـ واقع شدهاند كه ميتوانند به جاذبههاي گردشگري جهاني تبديل شوند. برخي كارشناسان بناهاي تاريخي و صنعت گردشگري بر اين باورند كه آثار تاريخي سودان چه از نظر قدمت و چه از نظر تعداد با آثار تاريخي كشور مصر كه يكي از 10 مقصد برتر گردشگري جهان است، برابري ميكنند. هرچند بهدليل جنگهاي داخلي، گردشگران بسيار كمي به سودان سفر ميكنند.
قلعه دراكولا در روماني
قلعه بران (Bran) در كشور اروپايي روماني نيز كه به قلعه دراكولا شهرت دارد، مكاني است كه ميتواند بهدليل بهره بردن از ويژگيهاي منحصربهفرد به يك جاذبه جهاني گردشگري تبديل شود. البته در سالهاي اخير، تورهايي تحت عنوان تورهاي دراكولا براي ديدن اين قلعه راهاندازي شدهاند.
منبع:روزنامه اطلاعات
ونیز شهری با موزهها، كاخها، كلیساها و پلهای تاریخی است. ونیز با این كه شهری كوچك است، موزههای متعددی دارد كه هر كدام درجذب گردشگر موفقند. این شهر دهها موزه دارد كه در آنها آثاری از هنر، معماری و صنعت در دورههای مختلف تاریخ شهر و ایتالیا نگهداری میشود. چند كلیسا هم از دیدنیهای شهر به شمار میآیند كه سان ماركو و سانتاماریا دلاسالوت معروفترین آنهایند.
از میان صدها پلی كه روی رودها و كانالهای شهر ونیز به چشم میخورند، پل ریالتو، یكی از دیدنیترینهاست. البته هر یك از پلهای تاریخی شهر، داستان خاص خود را دارند.
ونیز از مراكز مهم موسیقی در ایتالیا به شمار میآید و در طول سال چند بار كنسرتهای بزرگی در آنجا اجرا میشود. در قرن 16 ونیز یكی از مهمترین مراكز موسیقی اروپا شد. سبك موسیقی ونیزی و ظهور آهنگسازان بزرگ، ونیز را در جایگاهی والا در موسیقی اروپا قرار داد. یكی از برجستهترین موسیقیدانان ونیز آدریان ویلارت نام داشت كه در كلیسای سن ماركو مستقر بود. از زمان اختراع فناوری چاپ نت موسیقی، در ونیز آثار موسیقی چاپ شد. پس در این خصوص یكی از شهرهای پیشتاز به شمار میآید.
در پایان قرن 15، ونیز پایتخت چاپ در اروپا شد. صنعت چاپ كه در آلمان اختراع شده بود، در ونیز به سرعت گسترش یافت و تا سال 1500 میلادی، 417 اثر در این شهر چاپ شد. مهم ترین اداره چاپ ونیز آلداین نام داشت كه در سال 1499 زیباترین كتاب دوره رنسانس را چاپ كرد و نقطهگذاری جدید حروفچینی ایتالیك و صفحهبندی چاپ را ابداع كرد و اولین موسسهای بود كه آثار ارسطو را به چاپ میرساند.
شهری برای قایقرانی
در شهر ونیز ورزش هم جایگاه خاص خود را دارد. در این شهر امكانات ورزشی گستردهای در دسترس شهروندان و گردشگران است.
تقویم ورزشی شهر ونیز پر است از رویدادهای مهیج ورزشی در طول سال موسسه قایقرانی ونیز از بزرگترین مراكز ورزشی شهر و حتی ایتالیاست كه سهم مهمی در پر كردن اوقات فراغت اهالی شهر دارد. این موسسه هم قایقرانی پارویی را به علاقهمندان آموزش میدهد و هم با داشتن قایقرانان با تجربه برنامههای سفرهای تفریحی روی آب برای مراجهكنندگان ترتیب میدهد. چند كشتی تاریخی هم در سواحل ونیز لنگر انداختهاند كه گردشگران را در برخی از ماهها، بویژه سپتامبر به دل عصر رنسانس میبرند. بیشتر باشگاههای قایقرانی ونیز اطراف مركز شهر قرار دارند كه كلاسهای قایقرانی و دریانوردی را برای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان ترتیب میدهند. كسانی كه در این كلاسها شركت میكنند، باید شنا را خوب بدانند. دانستن شنا، اولین شرط برای شركت در كلاسهای قایقرانی و دریانوردی است. شهر چند مدرسه دریانوردی هم دارد كه فارغالتحصیلان آنها گواهینامه مخصوص برای هدایت قایقهای موتوری دریافت میكنند.
جایی برای شنا و تنیس
ونیز، شهری كه روی آب بنا شده، جایی مطلوب برای ورزشهای آبی از جمله شنا است. شهر علاوه برداشتن سواحلی زیبا برای شنا كردن، شمار در خور توجهای استخر شنا دارد. سواحل و پلاژهای عمومی شهر در جایی به نام سن نیكولو در شمال شهر و مورازی و آلبرونی در جنوب شهر قرار دارند. همچنین یك استخر عمومی بزرگ در جزیره كوچك ساكافیسولا (Sacea Fisola) در دسترس علاقهمندان است.
در شهر ونیز ورزشهای غیر آبی نیز جایگاه خود را دارند. مثلا در این شهر ورزش تنیس، پرطرفدار است. بیشتر زمینهای تنیس در ناحیه لیدو ساخته شدهاند كه در همین ناحیه چندین باشگاه تنیس فعالیت میكنند بیشتر زمینهای تنیس برای استفاده عمومی است. بنابر این افراد غیرعضو به سادگی به آنها دسترسی دارند. علاقهمندان سوار شدن به اتوبوس آبی، خیلی راحت و زود به زمینهای ناحیه لیدو میرسند.
شهری بدون خودرو
ونیز در جهان با كانالهای آبیاش مشهور است. حدود 150 كانال یا آبراه، 118 جزیره ونیز را به یكدیگر ارتباط میدهند، جالب این كه این جزایر را 400 پل به یكدیگر متصل كردهاند. در قسمت قدیمی و تاریخی شهر، كانالها نقش خیابان را دارند و در آنها تاكسیها و اتوبوسهای آبی مسافران را جابجا میكنند. ونیز بزرگترین شهر بدون اتومبیل در اروپاست. قسمت شمالی شهر همان بافت قرنهای گذشته را حفظ كرده، به طوری كه مردم برای رفت و آمد یا از قایق استفاده میكنند یا با پای پیاده به مقصد خود میروند، ونیز شهری بدون خودرو سواری و كامیون است.
شهر ونیز 25 خط اتوبوسرانی آبی دارد. قایق سنتی و كلاسیك ونیز به نام گوندولا امروزه عمدتا گردشگران را جابهجا میكند یا از آن برای مراسم عروسی و جشنهای دیگر استفاده میشود. بیشتر ونیزیها برای رفت و آمد اتوبوس آبی سوار میشوند.
شهر همچنین شمار زیادی قایق شخصی دارد كه همان خودروهای شخصی افرادند.
ونیز یك فرودگاه بینالمللی به نام ماركوپولو دارد. ونیزیها برای گرامیداشت ماركوپولو شهروند نامدار و جهانگرد خود، نامش را بر فرودگاه شهر گذاشتهاند.
این فرودگاه 20 كیلومتر با شهر فاصله دارد و دروازه ونیز محسوب میشود. كسانی كه با خودرو به ونیز میروند در نزدیكی شهر خودروهای خود را در 2 پاركینگ بزرگ پارك میكنند كه البته برای هر روز باید 25 یورو بپردازند.
منبع:http://tourismy.blogfa.com
۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه
اين جاگردشگران گريه مي کنند!
عجيب ترين تورهاي تفريحي- ماجراجويانه جهان
معمولاً بسياري از شرکت کنندگان در اين تورها، هنگام رسيدن به نواحي ظاهراًغير ممکن براي عبور، شروع به گريه کردن مي کنند! اما اين لحظات براي مجريان تور چندان عجيب نيست.
زندگي کردن با کوسه هاي سفيد و عبور از وحشتناک ترين و تنگ ترين غارهاي جهان مي تواند سوژه هاي جالب توجهي براي گردشگران ماجراجويي تلقي شود که ديگر ازشرکت در تورهاي تفريحي عادي کشور هاي مختلف جهان خسته شده اند! نکته جالب اين است که شرکت کنندگان درتورهاي عجيب، معمولاً با چشماني مملو از اشک و گريه روز خود را شب مي کنند! گوشي تلفن را بر مي داريد و با شماره تلفن يک آژانس توريستي تماس مي گيريد که براي چند روز و چندشب اقامت در بهترين وشيک ترين هتل هاي يکي از مناطق جذاب گردشگري جهان، بهترين محرک ها را ارائه کرده: غذاهاي متنوع، بازديد از نقاط ديدني و شرکت در جشنواره هاي متنوع... چند روز و چند شب به پايان مي رسد و شما باانبوهي از خاطرات به خانه باز مي گرديد. اين، فرآيند عادي و تقريباً جهاني شرکت در تورهاي مختلف گردشگري است که البته نوعي قالب کليشه اي به خود گرفته است....حال تصور کنيد، در تور ماجرا جويانه اي نظير سفر به قطب جنوب، مناطق جنگ زده وحتي در حال جنگ و از همه جالب تر صحراهاي سوزان آفريقا شرکت کرده ايد که در آن ها هيچ تکرار و کليشه اي ديده نمي شود. اين گونه تورها فرمول هاي خاص خود را دارند که به جهت ذات ماجراجويانه شان، شرکت کنندگان در آن بايد حتماً بيمه عمر داشته باشند!
يک هفته در صعب العبورترين نواحي دنيا
يکي از تورهاي مملو از هيجان و حسن ماجراجويي، دوچرخه سواري در کوهستان هاي صعب العبور مناطقي از جهان نظير بخش هايي از رشته کوه هاي آند و آلپ در آمريکاي جنوبي و اروپاست. در اين مناطق، دفاتر مختلفي مشغول به فعاليت اند که پس از ثبت نام متقاضيان و دريافت هزينه هاي شرکت در تورهاي دوچرخه سواري در کوهستان، افراد را براي آغاز يک ماجراجويي بزرگ آماده مي کنند. اين تورها معمولاً به مدت 4 روز تا يک هفته برگزار مي شود و به دليل صعب العبور بودن مناطق کوهستاني، گردشگراني که تمايل به حضور در اين تورها دارند، بايد فيزيک وقواي بدني مناسبي داشته باشند. اين تورها معمولاً در قالب تيم هاي 8 تا 10 نفره برگزار مي شود. گردشگران که به دو چرخه هاي ويژه ، کوله هاي مخصوص بسيار سبک و چادرهاي تک نفره مجهزند و به دوچرخه سواري از ميان جنگل هاي کوهستاني و عبور ازدل دره ها و لبه پرتگاه ها مي پردازند تا يکي از نفس گيرترين دوران هاي زندگي خود را تجربه کنند.
رها شده در قطب
در شمال کانادا، يعني جايي که دماي هوا به ميزان قابل توجهي پايين است، تورهاي يخ و برفي برگزارمي شود که تقريباً نمي توان نمونه اي براي آن در سراسر دنيا پيدا کرد. در اين تورها گردشگراني حضور دارند که براي تجربه لحظه به لحظه سفر، بايد در کلاس هاي توجيهي فشرده اي شرکت کرده و آموزش هاي لازم را ببينند. به عقيده برگزار کنندگان اين تورها، معمولاً گردشگراني در اين تورهاي ماجراجويانه شرکت مي کنند که تقريباً هر توري را که بتوان درذهن متصور شد، تجربه کرده و اکنون به اين نتيجه رسيده اند که بايد سراغ عجيب ترين ها بروند.
گردشگران پس از پرداخت مبالغي بين 2 تا 4 هزار دلار براي دو تا سه روز شرکت در اين تورها و کلاس هاي توجيهي مربوطه، در قالب يک تيم و با استفاده از هواپيماهاي مخصوص راهي مناطق نزديک به قطب در شمال کانادا شده و پس از پياده شدن از هواپيما و طي مسافتي معين روي زمين و توده هاي يخي، خود را به پناهگاه هاي يخي مي رسانند که به علت سردي بيش از حد هوا هيچ گاه آب نمي شوند. آن ها از اين لحظه به بعد بايد به تنهايي سفر کوتاه مدت خود را در شرايط سخت و سرد آب و هوايي اين منطقه و پناهگاه هاي آن آغاز کنند.نکته جالب توجه اين است که هنگام ثبت نام اين افراد در تور، موافقت کتبي شرکت کنندگان از شرايط برگزاري تور اخذ مي شود. تا در صورت مرگ هر يک از آن ها از شدت سرما و يخ زدگي، باز ماندگان اش نتوانند هيچ گونه ادعايي را مطرح کنند. البته براي اين که اين گردشگران بتوانند در برابر سرماي بسيار شديد هوا مقاومت کنند از لباس ها، جوراب ها و کفش هاي مخصوصي استفاده مي کنند که بدن را دربرابر سرماي شديد هوا مقاوم نگاه مي دارد.... اما کمي هم از سرگرمي هاي اين گردشگران ماجرا جو بخوانيد؛ در چنين مناطقي، ماهي گيري مي تواند تنها سرگرمي به حساب آيد. براي اين کار بايد از مانعي به نام يخ کلفت سطح درياچه عبور کرد که البته اين کار با استفاده از دستگاه ها و دريل هاي مجهز به مته هاي بزرگ صورت مي گيرد. در کنار ماهي گيري، برخي از توريست ها شجاعت بيشتري از خود به خرج داده و (البته در حالي که پوشش هاي مخصوصي به تن دارد) وارد آب بسيار سرد درياچه شده و به شنا کردن مي پردازند.... بر اساس نظر سنجي هاي صورت گرفته در حين برگزاري تورهايي از اين دست، معمولاً گردشگران تمايلي به تجربه دوباره آن ندارند اما پس از بازگشت به خانه براي شرکت مجدد در آن لحظه شماري مي کنند....
نمونه مشابه برگزاري چنين تورهايي درمناطق آفريقايي و صحراي سوزان اين منطقه از جهان نيز ديده شده که البته در اين موارد، اداره کنندگان تور به جهت وجود خطرات زيادي از جمله حيوانات درنده ، دورادور مشتريان خود را زير نظر دارند!
زندگي با کوسه هاي سفيد
يکي ديگر از اين تورها عجيب و غريب، تورهاي تفريحي يک روزه در کنار کوسه هاي سفيد آب هاي ساحلي منطقه کارائيب است. در اطراف اين آب ها اثري از کوسه هاي سفيد که بسيار درنده وحشي هستند، نيست؛ با اين حال اداره کنندگان يکي از تورهاي گردشگري اين منطقه در ابتکاري جالب و با به دام انداختن چند کوسه سفيد در مناطق آبي ديگر جهان، آن ها را به منطقه اي در اطراف کارائيب آورد و در قفس هاي بسيار بزرگ و محافظت شده چند لايه اي نگهداري مي کنند. اين افراد برنامه هاي ويژه اي براي درآمد زايي ازاين اقدام خود دارند. گردشگران ماجراجويي که از شرکت در تورهاي تفريحي رايج در جهان خسته شده اند، مي توانند با پرداخت بين يک هزار تا يک هزار و 800 دلار درتورهاي تفريحي يک روزه زندگي با کوسه هاي سفيد لذت ببرند. اين گردشگران ابتدا در سه کلاس فشرده 10 ساعته تمرين غواصي شرکت کرده و سپس با طي کردن مسافتي نسبتاً طولاني با قايق هاي تندرو، خود را به محل قفس زيردريايي کوسه هاي سفيد مي رسانند؛ جايي که حداقل دو تا سه کوسه سفيد درنده و گرسنه در انتظار شان است! گردشگران مجهز به لباس هاي مخصوص غواصي و معمولاً در گروه هاي چهار تا شش نفره وارد آب شده و بلافاصله وارد بخشي حفاظت شده از قفس کوسه هاي سفيد مي شوند. آن ها بي درنگ حملات کوسه ها به پوشش هاي حفاظتي را مشاهده مي کنند. نکته جالب توجه اين است که اداره کنندگان تور که لحظه به لحظه در کنار کردشگران وحشت زده قرار دارند، با ريختن مقادير قابل توجهي از خون حيوانات ديگر در آب موجب تحريک بيشتر کوسه هاي مي شوند. اين تور معمولاً ازساعت 11 آغاز و تا 5 بعداز ظهر ادامه مي يابد... گردشگران در چند نوبت وارد آب مي شوند و در اين ميان، ناهار مفصلي نيز در قايق تند رو نوش جان مي کنند.
نفوذ به غارهاي وحشت انگيز
منطقه کارائيب يکي از شگفت انگيزترين و در عين حال مرموزترين نقاط زمين است که به جهت تأثيرات آبي و موج هاي ساحلي ، حفره ها و غارهاي زيادي در ديواره صخره اي سواحل آن ايجاد شده است. در هزاران سال گذشته، عمق اين حفره ها بيشترو بيشتر شده تا اکنون به غارهايي با عرض و ارتفاع شايد يک متر تبديل شوند. اما نکته جالب توجه اين جاست که برخي مجريان تورهاي گردشگري از اين حفره هاي به اصطلاح غار، درآمدزايي کرده و با هدايت گردشگران ماجراجو به دل حفره ها، آن را با يکي از پر مخاطره ترين لحظات زندگي شان همراه مي کنند.طول اين حفره هاي بسيار تنگ و باريک عمدتاً تا چند صد متر نيز ثبت شده اما عرض و ارتفاع آن ها در برخي گذرگاه ها به زور به يک متر مي رسد. البته اداره کنندگان اين تورها به خوبي از مسير و نقشه آگاه اند و در حالي که در بين هر چند گردشگر يک راهنماي خبره قرار گرفته، تور را به جلو هدايت مي کنند. اين تورها يک روزه هستند و اگر اشکال خاصي درطول مسير پيش نيايد، گردشگران تا پيش از غروب آفتاب از دل حفره هاي تنگ و تاريک خارج مي شوند. نکته جالب اين که معمولاً بسياري از شرکت کنندگان در اين تورها، هنگام رسيدن به نواحي ظاهراً غير ممکن براي عبور، شروع به گريه کردن مي کنند! اما اين لحظات براي مجريان تور چندان عجيب نيست.
در مناطق جنگلي
درنظر بسيار عجيب مي آيد و باور کردن اش سخت است که تورهايي وجود داشته باشند که گردشگران را به مناطق جنگ زده يا در حال جنگي نظير کابل وموگاديشو ببرند تا با ديدن مناطق آسيب ديده از جنگ، خوش بگذرانند! در اين تورها که برگزار کنندگان معدودي دارد، گردشگران بيمه عمر هستند. آن ها وارد صحنه اصلي نبرد نمي شوند اما از دور شاهد درگيري ها بوده و صداي رد و بدل شدن آتشبار جنگ را مي شنود.
شهرهای مدفون شده در ایتالیا
پمپی (Pompeii)
پمپی (Pompeii) شهر باستانی ایتالیا، واقع در ناحیه کامپانیا در دهانه رود سارنو (Sarno)، بین هرکولانئوم و استابیه (Stabiae)، در پای کوه آتشفشانی وزوویو قرار گرفته است. این شهر 600 سال قبل از میلاد ساخته شده و وقتی که در سال 80 قبل از میلاد تحت امپراطوری روم درآمد، به اقامتگاه ثروتمندان رومی مبدل شد. در اوایل میلاد این شهر با تقریبا 20000 نفر سکنه، پایگاه و بند مهم تجاری محسوب میشد.
بعد از زلزله مهیب سال 63 که شهر خسارت بزرگی دید، در سال 79 میلاد با فوران آتشفشان وزوویو کاملا ویران شد و همراه با شهرهای هرکولائیوم و استابیه، زیر گدازه ها مدفون گشت. گدازه ها همچنین باعث
تغییر مسیر رود سارنو و بالا آمدن ساحل دریا شدند که این مسئله موجب شد که رود و دریا از محل قبلی خود و شهر فاصله نسبتا زیادی پیدا کنند.
برای 1500 سال شهر پمپی زیر گدازه ها مدفون بود تا اینکه در سال 1748 توسط حفاریها، از زیر گدازه ها بیرون آورده شد. حفاریهایی که در سال 1912 انجام شد منجر به کشف آمفی تئاتر و چندین خانه دیگر شد که هریک بالکنهایی در طبقه دوم داشتند که 6 متر درازا و 1.5 متر عمق داشتند. این قسمت از شهر به توریستها با نام حفاریهای جدید (Nuovi Scavi) معرفی میشود.
با شروع فوران آتشفشان وزوویو گازهای سمی به هوا پراکنده شد، سپس مخلوطی از باران و خاکستر به روی اجساد باریدن گرفت و قلبی از آنها ساخته شد که سالهای سال اجساد را از پوسیده شدن حفظ کرد. امروزه باستانشناسان با استفاده از این بقا میتوانند اطلاعات زیادی در مورد زندگی روزمره مردم پمپی کسب کنند.
در طی حملات هوایی جنگ جهانی دوم بعضی از آثار باقیمانده به شدت خسارت دید. در حال حاضر نیز حفاریها ادامه دارد و حدود یک چهارم شهر هنوز باقی مانده که بیشتر آن زیر تل خاکهای حفاریهای اولیه مدفون شده است.
هرکولانئوم (Herculaneum)
هرکولانئوم (Herculaneum) ویرانه یک شهر باستانی در پای کوه آتشفشانی وزوویو (Vesuvius) در هشت کیلومتری شرق شهر ناپل ایتالیاست. بر اساس افسانه ها این شهر توسط قهرمان اساطیری یونان یعنی هرکول ساخته شده است. این شهر در سال 63 میلادی بر اثر یک زمین لرزه شدید خسارت دید و در سال 79 نیز همراه با شهر پمپی (Pompeii) بر اثر فوران آتشفشان وزوویو، دچار آتش سوزی شد و زیر بیش از پانزده متر از گدازه های آتشفشانی مدفون شد.
باقیمانده این شهر سوخته اولین بار در سال 1706 کشف شد. حفاریهای اصولی در سال 1738 آغاز شد و از آن زمان به بعد متناوبا ادامه یافت.
این حفاریها نشان داد که شهر هرکولانئوم گردشگاه ثروتمندان رومی بوده است. ویلاها و تئاترهای اشرافی کشف شده با گرانقیمت ترین سنگهای مرمر پوشیده شده و دارای مجسمه های برنزی، تابلوها و کتابخانه پرارزشی از طومارهای پاپیروس بوده اند. این گنجینه ها همراه با بسیاری از اشیای دیگر مانند ظروف و وسایل خانگی، همگی در موزه ملی ناپل به نمایش گزارده شده است.
غذا وگردشگري ترکيه
کشور ترکيه در رتبه بندي داشتن اماکن تاريخي که توسط سازمان جهاني گردشگري انجام پذيرفته است، هفده مرتبه از کشور عزيزمان ايران پايين تر است ، اما تعداد گردشگران آن به صورت ميانگين، سالانه 20 ميليون نفر مي باشد.
-درون هر بشقابي از غذا، تمدني جلوه مي کند
غذا وگردشگري ترکيه
غذاي مشرق زمينيان، از جمله غذاي ترکي همچون غذاي ايراني ، شاعرانه است. چرا که برخلاف استيک آمريکايي يا ماهي و سيب زميني بريتانيايي(فيش اند چيپس) تشخيص اجزاء ترکيب شده ، براي خورنده، گاه همچون حل معمايي پيچيده است. آش ترکي قصيده اي است در قياس باغزل خورش ايراني! درطول تاريخ، فرهنگ آشپزي ايراني وترکي تعامل تنگاتنگي داشته ومشاعره کرده اند (فراموش نکنيم که تا قبل از جنگ چالدران بخش قابل توجهي از کردستان ترکيه، ايراني محسوب مي شده است).
به هر حال آنچه امروزه آشپزخانه ترکيه خوانده مي شود عمدتاً ميراثي است از آشپزخانه مديترانه. از سويي آشپزخانه ترکيه امروز از مزاياي منحصر به فرد تاريخي نيز برخوردار است . يکي از اين مزايا گسترش اقوام ترک در نتيجه مهاجرت و کشور گشايي آن ها و بسط دامنه سکونت شان از شمال چين (ختن ختاي) به عنوان مبدا تا قلب اروپا در وين به عنوان منتهي اليه غربي، طي بازه زماني حدوداً 1000 ساله است. در نتيجه اين گستره زيستي، آشپزخانه ترکي از آشپزي چيني تا فرنگي(اروپاي شرقي و شمالي) وصد البته ايراني (عربي) تأثير پذيرفته است.
نقش واسطه اي درانترناسيوناليزم فرهنگي امپراطوري عثماني که زماني بر سراسر شمال آفريقا نيز حکم مي رانده است آنجا آشکار مي گردد که حتي در مراکش نيز «تاجين ته چين» به عنوان غذايي رسمي درسفره به شما تقديم خواهد شد. کوفته که در گويش هاي مختلف ترکي وعربي نام هايي چون کفته وکبه به خود گرفته نيز از اين قاعده مستثني نيست.
متأسفانه از پيشينه اقوام ترک قبل از سده هشتم ميلادي اطلاعات دقيقي در دسترس نيست.اما بر اساس منابع بر جاي مانده از جمله سفرنامه ابن بطوطه وداستان هاي دده قورقوت (قديمي ترين مستند به زبان ترکي) و کتاب «ديوان لغات الترک» محمود کاشغري (به اويغوري: قه شقه ر، به چيني: ) به عنوان اولين کتاب لغت وگرامر زبان ترکي (1072 ميلادي) و... چنين استنتاج مي گردد که:
اوقام ترک اساساً چادرنشين بوده و گوسفنداري مي کردند. در آهنگري وساخت انواع سلاح نيز مهارت داشتند و به شکار نيز مي پرداختند وبه مناسبت هاي گوناگون ضيافت هاي خاقان روزها طول مي کشيد.
دراين جشن ها همراه با موسيقي، گوشت شکار، گوشت گوسفند، شير وماست، شيره، آش توتماچ، چورک ونان سرو مي کردند. استفاده از سبزيجات خيلي نادر بود.
درزمان ورود سلجوقيان به آناتولي آثار فرهنگي تمدن هاي قديمي تر از جمله دولت روم شرقي نيز وجود داشته است در زمان امپراطوري عثماني آشپزخانه ترکيه گسترده تر شده بود ودر سال 1453 ميلادي با تصرف شهر کنستانتينوپوليس (قسطنطنيه اسلامبول استانبول) پيشرفت آن به اوج رسيد. در آشپزخانه سلطان درقرن هفدهم حدود هزار وسيصد نفر در بخش هاي تخصص شده همچون سوپ، چلو، کباب، سبزيجات، بورک ، نان، شيريني، حلوا وشربت کار مي کردند وسيني هاي پراز غذا را براي ديگر بزرگان امپراطوري عثماني به عنوان مرحمت سلطاني مي فرستادند .آن ها جزو بهترين سرآشپزهاي آن دوره بودند.
غذا وگردشگري ترکيه
استانبول شهري است که به دو نيمه آسيايي واروپايي تقسيم شده است تنگه بسفر درياي سياه و درياي مرمره را به هم ديگر وصل مي کند. در شهر استانبول که امسال به عنوان پايتخت فرهنگي اروپا نيز انتخاب شده است؛ تنوع غذا وشيريني عرضه شده فوق العاده زياد مي باشد. از رستوران هاي دريايي که ماهي هاي مختلف رادر فصلش (ماهي کباب شده ، سرخ شده ، بخار پز) سرو مي کنند. تا انواع کوفته ها ، بورک ها (سو بورک)، اسکندر کباب، کباب گردان (دونر ترکي: درترکي قديمي تر همچنين آذري: چورمه که به شکل شاورما به کشورهاي عربي منتقل شده است)، سبزي ها با روغن زيتون (انگينار، باقالا)، پيش غذا (حايداري، شاکشوکا...)،دلمه ها(يالانجي دلمه)، رستوران هاي مخصوص پيده ولاه معجون را در همه شهر مي توانيد پيدا کنيد. براي دسرهاي معروف ترکيه رستوران هاي مخصوص محلبي (يک نوع دسر پودينگ مانند)، تاووک گوغوسو(سينه مرغ)، کازال ديبي(ته ديگ)، سوتلاچ، کشکول که انواع ديگري از دسرهاي با شير هستند وجود دارد . در شيريني فروشي ها باقلوا به اشکال مختلف از جمله بورما، شبيت وبول بول يواسي (آشيانه بلبل) سرو مي شود.
آيا مي دانيد که يکي از القاب منطقه آناتولي به دليل گوناگوني وکثرت مصرف انواع نان «سبد نان جهان» است؟
مصرف غلات در آشپزي ترکي علاوه بر نان، به شکل هاي ديگري در قالب تهيه انواع رشته ها وخميرهايي همچون مانتي وانواع بورک وپيده وسيميت وهمچنين انواع پلو و...نيز متعارف است.
غذا وگردشگري ترکيه
کباب ها نيز در آشپزخانه ترکيه به صورت سنتي تنوع زيادي دارند.
درصبحانه ترک ها معمولاً چاي شيرين، نان (در انواع حجيم ونيمه حجيم وتخت)، پنير فتا وکاشار، زيتون سياه و سبز، کره ومربا، گوجه فرنگي وفلفل سبز بلند ميل مي کنند. چاي در زندگي ترک ها جايگاهي خاص دارد.
قهوه ترک اگر با قهوه تازه آسياب شده تهيه گردد، خوشمزه وخوش عطر مي شود. وعده هاي نهار وشام با سوپ شروع مي شود. سوپ تارهانا يک سوپ سنتي ترکيه است که از آرد گندم ، ماست ، گوجه فرنگي وسبزي معطر تهيه مي شود. بعد از سوپ ، خوراک با گوشت وهمراه آن پلو سرو مي شود. سپس سبزيجات با روغن زيتون و در پايان بورک با کمپوت سرو مي شود. ماست ودوغ در سفره ترک ها از مواد غذايي مهم بشمار مي روند. براي تهيه بورک لايه هاي نازک خمير را پهن کرده وسط آن گوشت، پياز وجعفري ويا پنير با جعفري مي ريزند ودرفر يا روي گاز مي پزند وبراي آماده کردن بورک از يوفکا يا لايه آماده خمير نيز استفاده مي کنند.
درماه رمضان خانم هاي ترک از چند روز قبل شروع به کار مي کنند. در سفره افطار تا آنجايي که مي توانند مربا، زيتون ، پنير، پاسترما (يک نوع فراورده گوشتي) با تخم مرغ را آماده مي کنند. روزه را با زيتون يا خرما و چاي باز مي کنند. درماه رمضان نان مخصوص پيده پخته مي شود. شربت، کمپوت و بورک هاي مختلف درست مي کنند. بعد از ماه رمضان عيد فطر را «عيد شکر» مي گويند. ديد وبازديدها سه چهار روزطول مي کشد. حتماً درعيد فطر يک نوع شيريني مثل باقلوا را به مهمانان تعارف مي کنند در عيد قربان نيز شيريني در اغلب خانه ها درست مي شود .گوشت قرباني را نيز بين نيازمندان پخش مي کنند.در ايام عيد براي مهمانان قاورما درست مي کنند. شيريني نيز فراموش نمي شود.
غذا وگردشگري ترکيه
عروسي ها که در آناتولي چند روز طول مي کشد؛ با حنابندان شروع مي شود . درحنابندان از مهمانان با شربت وشيريني پذيرايي مي کنند. در شهر قونيه درهفت مرحله از مهمانان پذيرايي مي کنند. جشن با سرو کردن چوربا (سوپ) آغاز مي شود. بعد پلو وگوشت بريان، دلمه، بورک وسپس حلواي سمولينا مي آورند. بعد سوپ باميه سرو مي شود وبعد از آن دوباره سرو کردن غذا شروع مي شود صبح بعد از عروسي نيز خانواده داماد سيني هاي باقلوا را به منزل خانواده عروس مي برد.
درمنطقه اژه غذاهاي تهيه شده از سبزيجات (چون دلمه ها ) که با روغن زيتون تهيه مي شوند بسيار خوشمزه ومتنوع است. زيتون وروغن آن در آنجا به وفور توليد مي شود. کوفته اي نيز به کوفته ازمير معروف است.
شهر قونيه در قلب آناتولي قرار دارد. مقبره مولانا جلال الدين رومي نيز دراين شهر مي باشد. در موزه مولانا آثار مربوط به زمان زندگي مولانا از جمله سازهاي موسيقي، نمونه هاي خط وقالي به نمايش گذاشته شده است. انديشه و آموزش هاي صوفيگري مولانا وفرهنگ زمان سلجوقي دراين شهر آثار مشهودي از خود باقي گذاشته است. غذاهايي که در خانه ها پخته مي شود. شامل سوپ باميه، آراباشي، دلمه برگ، دلمه بادنجان، پيده ها مثل پيده تنوري، پيده پنير و پيده گوشت و شيريني هايي چون ساج آراسي، حلوا و...مي باشد.
موفقيت کشور ترکيه درجذب جهانگردان ومسافران شايد به عواملي همچون موارد زيرمرتبط باشد:
غذا وگردشگري ترکيه
ايجاد تسهيلات درصدور ويزا: چنانچه طي قرار دادي صد ساله بين دو کشور ايران وترکيه که در زمان آتاترک منعقد شده است؛ براي تردد گردشگران دو کشور صدور رواديد لازم نيست وحتي مسافران ايراني بدون پرداخت عوارض براي خود روي شخصي، مي توانند به ترکيه سفر کنند، تبليغات واطلاع رساني به روش هاي گوناگون ازجمله انتشار انواع نشريات و کتاب هاي راهنماي گردشگري به زبان هاي مختلف ، همکاري با قريب به اتفاق کشورها در زمينه گردشگري، ساخت فيلم هاي مستند از جاذبه هاي گردشگري ، بهبود زير ساخت هاي گردشگري وسرمايه گذاري در ساخت هتل وانواع تأسيسات مورد نياز در صنعت گردشگري، پشتيباني دولت از هر گونه سرمايه گذاري در زمينه گردشگري، اجراي طرح هاي مشارکتي با ديگر کشورها وفرهنگسازي ونهادينه کردن آموزش هاي لازم در استقبال از گردشگر و...
جالب آن که حتماً از ديدن دفاتر جذب گردشگر ترکيه در پر تردد ترين شهرهاي توريستي جهان از جمله وين وپاريس براي کوتاهي هاي خودنان افسوس خواهيد خورد.
درپايان مراتب سپاس خود از سرکار خانم فردا گشتاسب پور عضو کوشاي تحريريه هنر آشپزي وهمچنين «مرکز فرهنگي سفارت ترکيه در تهران» که در تکميل اطلاعات مربوط به اين مقاله ما را ياري نمودند؛ به استحضار مي رسانيم.
منبع:نشريه هنرآشپزي،شماره 70
/ع
سياحت سياهي
زيبايي ها و مصايب سفر به آفريقا
وقتي اينانلو باشي، سخت است که با تور مسافرت کني و تور الفباي کار را هم نداند. اما واقعيت اين است که خيلي از تورهاي مسافرتي موجود، از بديهي ترين وظايف و مسئوليت هايشان شانه خالي مي کنند و ما -مسافران عادي و غير حرفه اي- يا متوجه نمي شويم يا به روي خودمان نمي آوريم که مبادا سفر زهرمان شود. آنها هم که کارشان درست است و خوش نام، جارزرو کردن و همسفر شدن با آنها به آساني ميسر نمي شود. اي کاش همه تورها تصور مي کردند مسافرانشان به اندازه محمد علي اينانلو، حرفه اي و سختگيرند. آن وقت سفر رفتن با تور يکي از بهترين خاطرات هر کدام از ما مي شد. تصور کنيد تور آفريقا و ديدن اين همه شگفتي و زيبايي، اما آب توي دلتان تکان نخورد.
خود غلط بود...
بعد اين همه سال سفر کردن، دنبال فرصتي بودم که لذت سفر را بدون دغدغه مسئوليت، تمام و کمال بچشم و استراحتي کرده باشم، نه اينکه از ساير سفرهايم لذت نبرم، اما مسئوليت گروه، کار تصويربرداري، عکاسي و... انرژي بر بود و به هر حال خسته کننده. مضاف بر اين سال ها بود که هيچ دو هفته متوالي تعطيل نبودم تا نورز 88 که اين فرصت دست داد، توانستم از شبکه جام جم و شبکه 2 و البته کارهاي شخصي خودم! مرخصي بگيرم و به دنبال يک سفر لذتبخش و آرامش دهنده باشم اما خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم. چون نه تنها استراحت نکردم که کلي هم خسته برگشتم و اين ناکامي فقط و فقط حاصل ناشي گري آژانسي بود که ما را به آفريقا برد.
خشت کج اول
اولين گزينه مورد علاقه ام براي يک سفر طولاني خارج از کشور هندوستان بود اما بعد از مشورت با خانم غني به اين نتيجه رسيدم که اولاً دو هفته براي سفر به هند کافي نيست، ثانياً بهتر است هند را در يک سفر ماجراجويانه اکتشافي ببينيم که با اين روحيه راحت طلبي جور در نمي آمد. پس به سراغ گزينه دوم، يعني آفريقا رفتم و وقتي در برنامه سفر يکي از آژانس ها بازديد از پارک ملي سرنگيتي(بزرگ ترين پارک دنيا) را ديدم، وسوسه شدم. خلاصه با همه شک و ترديدي که نسبت به حسن انجام اين سفر داشتم، چند ميليوني پول دادم و ثبت نام کردم. يک آژانس مسافرتي خوب بايد قبل از سفر، پکيجي حاوي ريز اطلاعات سفر، مسير، نحوه اقامت و... در اختيار مسافران بگذارد که در اينجا خبري از آن نبود. سومين ضعف تور اين بود که مسافران را به هم معرفي نکرد و جلسه آشنايي و معارفه نگذاشت. اين حق طبيعي هر مسافري است که همسفرانش را پيش از يک سفر طولاني بشناسد. کارنامه اشتباهاتشان وقتي سنگين تر شد که تور ليدر، کارت پرواز همسفرها را با هم نگرفت و صندلي هر کدام در گوشه اي از هواپيما بود.
پارک ارم آفريقايي!
وقتي هواپيما در فرودگاه نايروبي به زمين نشست، ديگر برايم مسلم شده بود که در اثر سوء مديريت آژانس از آن استراحت رويايي خبري نخواهد بود. آقاي تور ليدر طبيعتاً بايد پاسپورت ها را جمع آوري مي کرد و توضيح مي داد که نياز به مصاحبه جداگانه با تک تک اعضاي تور نيست اما در کمال تعجب گفت: ويزاهايتان را بگيريد، آن ور گيت شما را مي بينم. در نتيجه يک توقف 10 دقيقه اي تبديل به 3 ساعت معطلي در فرودگاه گرم وکثيف نايروبي شد و اگر 100 دلار رشوه نداده بودم، بيشتر از اين هم طول مي کشيد. با رسيدن به هتل، داستان تازه اي آغاز شد. تور ليدر مسئوليت تحويل و تقسيم اتاق ها را هم انجام نداد و تا نيمه شب بر سر تعويض اتاق ها جنجال بود. صبح فردا ما را به باغ وحشي بردند که باغ وحش ارم خودمان از آن بهتر بود و جالب اينکه همه دليل حضور ما در نايروبي بازديد از اين باغ وحش بود اما خوشبختانه توانستيم با کمک هم يک رستوران خوب آفريقايي پيدا کنيم تا لااقل همه روزمان هدر نرفته باشد.
بدوي هاي پر جاذبه
«ماسايي» ها يکي از اصيل ترين قبايل آفريقايي هستند که به بدوي ترين شيوه ممکن زندگي مي کنند و دولت تانزانيا با سرمايه گذاري زياد مراقب است تا اين شيوه زندگي را براي جلب گردشگران حفظ کند. سر راه نياما را به يک دهکده ماسايي رفتيم و با اين مردمان بلند قد وعجيب آشناشديم. مردان ماسايي عموماً يک چوبدستي به همراه دارند و طبق يک عادت کهن، مدام به هوا مي پرند. اين يک شيوه ديده باني براي آنهاست تا بتوانند خطر حمله حيوانات درنده را از پشت بيشه ها تشخيص بدهند. در مقابل، تمام وظايف رتق و فتق امور زندگي به عهده زن ماسايي است و جالب اينکه هر چه تعداد گاو و گوسفندان يک مرد ماسايي بيشتر باشد، همسران بيشتري هم خواهد داشت. ماسايي ها علاقه زيادي به آرايش خود و استفاده از زيور آلات بومي دارند که چهره اي خشن به آنها مي دهد اما در واقع آنها کاملاً صلح طلب بوده و نه تنها به شکار حيوانات وحشي نمي روند، بلکه اساساً گوشت شکار نمي خورند و از دام هاي خودشان تغذيه مي کنند. يکي از نوشيدني هاي رايج شان هم مخلوطي از شير و خون گاو است.
مرسي ترا
ترا وقتي فهميد که چکاره ام خيلي سنگ تمام گذاشت و ما را به جاهاي غيرمعمول دليل سرسبزي و پرباراني، زيستگاه حيوانات متنوعي است. درآنجا زبرا (گورخر) ديديم که برعکس گورخرهاي يکدست خاکستري ايراني، درست مثل تصاويرو فيلم ها، راه راهند. از فاصله اي نزديک شيرها را ديديم و همين طور گاوهاي معروف آفريقايي را که چون منبع تغذيه بسياري از حيوانات هستند، به آنها ساندويچ آفريقا مي گويند. حتي ميش مرغ هم ديديم که پرنده اي از خانواده هوبره است.صبح فردا هم به پارک ملي نيامارا رفتيم و در آنجا کوچک ترين گاوسان دنيا، «ديک ديک» را ديديم که جثه اي به اندازه يک خرگوش دارد.
توصيه هاي ايمني!
سفر به آفريقا آنقدر جذاب است که در هر شرايطي انجام شود، خاطره انگيز خواهد بود اما آن لذت و آرامشي که درنظر داشتم، نصيبم نشد باعث شد تا براي اولين و آخرين بار با تور سفر کنم. متأسفانه بسياري از آژانس هاي مسافرتي ما بديهي ترين وظايفشان را انجام نمي دهند، حتي آنها که تبليغاتشان را را بوق و کرنا کرده اند واسم و رسمي دارند. براي انتخاب يک تور مناسب تنها يک راه مطمئن وجود دارد، از تور بخواهيد ليست مسافران سفرهاي قبلي اش را در اختيار شما بگذارد. به يکي از آنها زنگ بزنيد و از کيفيت تور بپرسيد.
سفر شيرين مي شود
از کنيا با هواپيما به فرودگاه کليمانجارو در تانزانيا رفتيم و با ماشين هاي مخصوص سافاري ما را به «لاج» بردند.سقف ماشين هاي سافاري قابليت باز شدن دارد و براي طبيعت نوردي خيلي مناسب است. «لاج» هم دهکده هايي اکوتوريستي است که جايش در ايران خودمان حسابي خالي است، چون فقط به فکر ساختن هتل هستيم. بگذريم، در آنجا راهنماي تانزانيايي ما که يک جوان کاربلد و مسلط به زبان انگليسي به نام «ترا» بود، قرار سفر به پارک ملي گرونگورو را براي فردا صبح گذاشت و بعد از پايان سفر تبديل به بهترين قسمت آن شد.
هتل کابوس
باز هم با ناشي گري تور، در حالي که پارک سرنگيتي هم مرز گرونگورو بود، به طرف جزيره زنگبار پرواز کرديم و شب را به يکي از بدترين هتل هايي که مي توانيد تصور کنيد، رفتيم. آنقدر وضعيت ناگواري بود که همسفرها اسم «هتل کابوس» را برايش انتخاب کردند، در حالي که با چند دقيقه پرس و جو متوجه شديم، هتلي فوق العاده در ساحل دريا و با اختلاف کرايه شبي 50 دلار وجود دارد که به آنجا رفتيم. ليدر ما هم پولش تمام شده بود و مدام از بقيه قرض مي کرد. خلاصه ما با اين وضعيت ناگوار، عطاي تو را به لقايش بخشيديم و با 5نفر از مسافران بعد از گشت و گذار در زنگبار از ادامه سفر به او گاندا منصرف شديم.
کباب درماني
اگر گذارتان به نايروبي افتاد، اين رستوران را از دست ندهيد. ورودي اين کبابخانه بزرگ طوري است که ابتدا از آشپزخانه رد مي شويد. حدوداً براي 500 نفر جا هست و در وسط محوطه، يک منقل بسيار بزرگ به قطر حدود 30 متر قرار دارد که در آن همه نوع کبابي طبخ مي شد؛ از بره گرفته تا کروکوديل. به اطلاع مدير رستوران رسانديم که براي ما کباب هايي از گوشت حلال بياورد. روي هر ميز پرچمي بود که تا زماني که افراشته مي ماند، گارسون ها به طور مداوم کباب مي آورند و بيش از 30 نوع سس براي انواع گوشت ها سرو مي کردند. جالب اينکه هزينه شام هر نفر در اين رستوران محشر و عجيب، کمتر از 40 هزار تومان شد.
يادگار ستم برده داري
زنگبار در دنياي قديم، مرکز پر رونق خريد و فروش و تجارت برده بوده است که چند تا از بناهاي آن دوران هنوز باقي مانده و مجسمه هاي بردگان را براي يادبود، ساخته و کار گذاشته اند. در مرکز شهر، يک ميدان فروش برده قرار دارد که مخصوص فروش برده هاي گرانقيمت به اشراف و متمولين بوده است. بقيه برده ها هم در بازار برده فروش ها به فروش مي رسيدند. در کنار اين بازار ساختمان هايي بسيار کوچک با سقف هايي کوتاه وجود داشته که محل اسکان برده ها تا زمان فروش بوده است. حتي در حال حاضر هم بازديد از اين مکان غمبار تاريخي، به دليل رطوبت و گرماي فوق العاده زياد، طاقت فرساست.
کاکوهاي زنگباري
تاریخ و فرهنگ زنگبار پيوند عميقي با ايران و بخصوص شيراز دارد. شيرازي ها چندين و چند نسل است که در زنگبار سکونت دارند و جابه جا نمادهاي فرهنگ و هنر ايراني ديده مي شود. زنگبار حتي ميداني به نام حافظيه دارد که در وسط آن، بنايي مشابه مقبره حافظ ساخته اند.
منبع:نشريه زندگي ايراني ،شماره 3
/س
۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه
جزایر مهم ایتالیا
ساردین با تلفظ ایتالیایی ساردینیا، جزیره ای است در غرب ایتالیا و دریای مدیترانه. این جزیره همراه با جزایر کوچک اطراف ناحیه ساردینا را تشکیل میدهد. ساردین پس از سیسیل بزرگترین جزیره مدیترانه به شمار میآید. طول آن 270 و عرض آن 120 کیلومتر میباشد. این جزیره کوهستانی است و بلندترین نقطه آن در مونتی دل جنارینتو (Monti del Gennargentu) 1834 متر ارتفاع دارد.
مناسبترین نقطه برای زراعت کامپیدانو (Campidano) در جنوب غربی جزیره است. دامداری و کشاورزی از مشاغل عمده هستند و پرورش زیتون، انگور و تنباکو رایج است.
صنایع مهم دیگر ساردین، ماهیگیری و استخراج معدن سرب، روی، مس و نمک است. کالیاری (Cagliari)، نورو (Nuoro)، ساساری(Sassari) از شهرهای بزرگ این جزیره هستند. بندر باستانى اوستیا (Ostia) مربوط به دوران سلطنت آنکوس ماریوس (640-617 قبل از میلاد). اوستیا بندر حمل ونقل گندم سیسیل و ساردین و همچنین پایگاه دریایی رم بود که در قرن نهم ویران شد اما در قرون وسطی دوباره احیا شد. آثار خوب بجای مانده، اینجا را به محل مهم تاریخی تبدیل کرده است.
تصویر : نمایی از جزیره ساردین
سیسیل (Sicily)
سيسيل با تلفظ ايتاليايى سيچيليا، بزرگترين جزيره در درياى مديترانه است که در جنوب ایتالیا واقع شده و توسط تنگه مسینا (Messina) از سرزمين اصلي ايتاليا جدا شده. جزيره تقريباً سهگوشه است و با جزاير كوچك مجاور يكی از ناحيه هاي ايتاليا را تشكيل داده است. وسعت ناحيه سيسيل، 25707 كيلومتر متربع و جمعيت آن در سال 2002حدود 5 ميليون نفر بوده است.
ارتفاع فلات سيسيل 150 تا 500 متر بالاى سطح دريا ميباشد. در افق شمالي سلسله كوههاي نبرودي (Nebrodi) و مادونيه (Madonie) با چندين قله مشخص از قبيل آتشفشان مانت اتنا (Mount Etna) با ارتفاع 3323 متر در شرق و مونته سن جوليانو (Mounte san giuliano) با ارتفاع 750 متر در شمال غربي، قرار دارندد.
شيبهاي كم كوهستان عموماً پوشيده از درختهاى پرتقال و زيتون و بيشتر فلات نیز پوشيده از مزارع گندم است. كاتانيا (Catania) وسيعترين جلگه جزيره است كه كوه اتنا (Etna) در آن سربراورده است. اين ناحيه زلزله خيز ميباشد. زلزله سال 1908 جان حداقل 84000 نفر را در شهر مسينا ((Messina) و روستاهاي نزديك گرفت.
سيسيل همواره با خشكسالى مواجه است. باد گرم ظالمانه اي كه از آفريقاى شمالى به جزيره ميوزد، مردم جزيره را آسوده نميگذارد. فصل بارانى، كه در اواخر پاييز و زمستانى اتفاق ميافتد، باعث ميشود كه اين خشكى عمومى كمي بهبود يابد. استفاده از متدهاي قديمي براي كشاورزى، آبيارى كم و طبيعت خشك سرزمين باعث شده كه سيسيل نتواند در زمينه كشاورزي چندان پيشرفتي داشته باشد.
در مناطق بلند كوهستاني ميتوان درختهاي سرو را پيدا كرد. روى شيبهاى پايينتر درختان چوب سرخ جنگلي رشد ميكنند. درختان چنار در امتداد رودخانههاي شرق، و در زمينهاى هموار ، جايى كه گندم كشت ميشوند درختان بلوط همراه با درختان زيتون، و كاج ديده ميشوند. به غير از چند نوع اندك، حيوانات وحشي سيسيل اغلب غير بومي هستند.
تصویر: نمایی از جزیره سیسیل
سيسيل منبع اصلى گوگرد جهان است. مواد معدنى ديگرازقبيل سنگ نمك و قير نيز وجود دارندد. صنعت پتروشيمى هم در اقتصاد جزيره نقش دارد و بيشتر وابسته به توليد در شرق سيسيل است بخصوص در كاتانيا، سيرا كوسه، راگوسا و گلا.
زراعت هنوز شغل عمده سيسيليهاست. و گندم مهمترين محصول است که در املاک بزرگ کشت میشود، در املاك كوچك به طور عمده به پرورش انگور، بادام، زيتون، پرتقال، ليمو، لوبيا و سماق كه در دباغى و رنگرزي به كارميرود پرداخته ميشود.
شيلات (ماهى تن اقيانوسى، ساردين، مرجان و اسفنج) نيز گسترده است. يك چهارم ماهيگيران ايتاليا از سيسيل سفر خود را آغاز ميكنند. مشاغل ديگري نيز وجود دارد از قبيل توليد شراب و روغن زيتون، كنسرو كردن ميوه و سبزيجات و ساخت اسيدسيتريك.
در شهرهاى بزرگتر نيز شيشه كاري و فلز كاري رايج است. در نهايت توريسم نيز صنعت اقتصادي بزرگي محسوب ميشود. بازديد كنندگان زيادي براي ديدن اماكني مانند كليساى جامع و خرابههاى يونانى و محلهاى ديگر به جزيره مسافرت ميكنند.
جزیره سیسیل دارای آثار باستانی بسیاری است که اغلب از قرون 12 و 13 به یادگار مانده اند.
پالرمو مهمترین شهر و بندراین جزیره میباشد که قبلا آن را معرفی کرده بودیم، در فرصتهای آینده با معرفی بعضی از دیگر شهرهای این جزیره بیشتر به نقاط دیدنی و آثار باستانی آن خواهیم پرداخت.
جزیره کاپری (Capri )
این جزیره در جنوب ایتالیا در ورودی خلیج ناپل و نزدیک شهر ناپل واقع شده است. این جزیره دارای شش کیلومتر طول و حداکثر دو ونیم کیلومتر عرض است. ارتفاع صخره های آهکی آن به 275 متر میرسد و ارتفاع ترین نقطه جزیره از سطح دریا 586 متر است .
شهر کاپری با ارتفاع 136 متر مقر اسقف است، که رفت و آمد به این شهر توسط قایق یا کشتی های بخار از شهر ناپل انجام میگیرد. 784 پله از شهر تا آناکاپری (Anacapri) در دل صخره ها کنده شده است. در غرب شهر غار آبی (Grotta Azzurra ) واقع شده که غار بزرگی است که ورودی آن از دریا بیش از یک متر ارتفاع ندارد، اما داخل آن بسیار باشکوه است. تنها هنگام آرام بودن دریا ورود به این غار با قایقهای کوچک عملی است. این غار بیضی شکل ارتفاعی معادل 12 متر دارد. طول آن 50 متر و بزرگترین عرض آن نیز 30 متر است. عمق آب در داخل غار 15 متر می باشد.
استالاکتیکها از سقف و اطراف آویزان هستند. نور منعکس شده از آب دریا غار را به رنگ آبی درآورده است.
کاپری دارای آثار باستانی زیادی متعلق به ماقبل تاریخ و امپراطوری رم است، از جمله خرابه های 12 ویلای ساخته شده توسط امپراطور تیبریوس (Tiberius) که ده سال در کاپری حکومت کرده بود. با اینکه چشمه و رودخانه ای در کاپری وجود ندارد اما بارندگی زیاد باعث حاصلخیزی آن شده است و آن به مرکز تولید روغن زیتون، شراب و میوه تبدیل کرده است. صنعت توریسم اصلی ترین منبع درآمد جزیره نشینان است. طبق آمار سال 1990 در این جزیره 10 کیلومتر مربعی 7400 نفر ساکن هستند.
تصویر : نمایی از کاپری
منبع:http://www.persia.it /س
اشتراک در:
پستها (Atom)