باباطاهز عريان همداني شاعر متصوف ترانه گوي بزرگ قرن پنجم هجري است. مسلک درويشي و فروتني او که شيوه عارفان بزرگ است سبب شد که گوشه گيري را اختيار نمايد و در نتيجه شرح احوال مفصلي از او در دست نماند. فقط در بعضي از کتابهاي صوفيه ذکري از مقام معنوي و رياضت و درويشي و صفت تقوي و استغناي طبع وي آمده است. از زندگاني او فقط اين اطلاع در دست است که طغرل سلجوقي مؤسس و بنيانگذار بزرگ دولت سلجوقيان در سال 445 يا 447 هجري در همدان با او ملاقات کرده و به او احترام نهاده است. بطوريکه نوشته اند طغرل در اين سفر با باباطاهر و باباجعفر و شيخ حمشاد در کوه خضر ديدار کرده است. و باباطاهر طغرل شاه سلجوقي را اندرز داده و سر ابريقي شکسته که سالها از آن وضو کرده بود در انگشت سلطان کرده و گفت: مملکت عالم چنين در دست تو کردم، بر عدل باش.
شهرت باباطاهر به واسطه دوبيتي هاي لطيف و دل انگيز است که به لهجه لري سروده و از نوع فهلويات (پهلويات) و ترانه هاي معمول در نقاط مختلف ايران است. بيشتر اين دوبيتي ها به زبان محلي و شبيه به لغت هاي لري ميباشد.
اکنون چند دوبيتي براي نمونه از وي نقل ميشود:
خوشا آنون که از پا سر نذونند ميان شعله خشک و تر نذونند
کنشت و کعبه و بتخانه و دير سرائي خالي از دلبر نذونـــند
***********
بـه صـحـرا بـنـگـرم تـه ويـنــم به دريا بـنـگرم دريـا ته وينم
بهرجا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته وينم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
به صحرا بنگروم {صحرات } بينوم