ابوصالح حمدون بن احمد بن عماره قصار نيشابوري از مشايخ بزرگ تصوف ايران در قرن سوم هجري است. وي از مردم نيشابور بود و در ورع و تقوي و تبحر در فقه و حديث شهرت داشت. در تذکرةالاولياء عطار آمده است که: « در عيوب نفس ديدن صاحب نظري عجيب بود و مجاهده و معامله به غايت داشت و کلامي در دلها موثر و عالي و مذهب ثوري داشت و مريد بوتراب(نخشبي) بود و پير عبدالله مبارک بود و بملامت خلق مبتلا بود و مذهب ملامتيان در نيشابور از او منتشر شد و در طريقت مجتهد و صاحب مذهب است و جمعي از اين طايفه بدو تولي کنند و ايشان را قصاريان گويند. نقل است که چون کار او عالي و کلمات او منتشر شد ائمه و اکابر نيشابور بيامدند و وي را گفتند که ترا سخن بايد گفت که سخن تو فايده دلها بود، گفت: مرا سخن گفتن روا نيست، گفتند: چرا؟ گفت: از آنکه دل من هنوز در دنيا و جاه بسته است. سخن من فايده ندهد و در دلها اثر نکند و سخني که در دلها موثر نبود، گفتن آن بر علم استهزا کردن و بر شريعت استخفاف کردن بود و سخن گفتن آنکس را مسلم بود که بخاموشي او دين باطل شود و چون بگويد خلل برخيزد و گفت: نشايد هيچکس را که در علم سخن گويد، چون همان سخن کسي ديگر گويد و نيابت ميدارد و روا نبود که سخن گويد تا نبيند که فرضي واجب است بر وي سخن گفتن، تا او را صلاحيت آن بود؛ گفتند نشان صلاحيت آن چيست؟ گفت: آنکه هر سخن که گفته باشد هرگزش حاجت نباشد بار ديگر گفتن و در وي تدبير آن نبود که بعد از اين چه خواهم گفت.
مرگ او را به سال 271 هجري ثبت کرده اند و قبرش در حيره است.
۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر