کانون ایرانیان: مارس 2011
کانون ایرانیان

Monday, April 07, 2025

۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

اولين تآتر عمومي و مردمي در ايران

اولين تآتر عمومي و مردمي ايران تياتر ملي است که در خيابان لاله زار و در بالاي چاپخانهً فاروس بود. چاپخانهً فاروس نمايشنامه هاي بسياري را منتشر کرد که بيشتر آنها در همان جا چاپ مي شد. در طبقهً دوم همين چاپخانه بود که تماشاخانه در آن به راه انداختند، تماشاخانه اي که گنجايش بيش از بيست و پنج نفر تماشاگر را داشت، و نام آن بود تياتر ملي. بدين ترتيب انديشه نمايش يا بازي زنده که در پارکها و در خانه ها، به...

اولين زن بازيگر تآتر در ايران

تا اواخر دورهً قاجاريه براي ايفاي نقش زنان در نمايشهاي تآتري از هنرپيشگان مرد که به " زن پوش " شهرت داشتند استفاده مي شد، بدينطريق که آنها لباس زنانه پوشيده و بر صحنه ظاهر مي شدند و يکي از معروفترين ايفا کنندگان نقش زن بر صحنهً تآترهاي آن روز " عباسعلي ببراز سلطاني " بود که خاطرات تلخ و شيرين فراواني نيز از ايام فعاليت خود داشت تا اينکه با کشف حجاب اجباري در سال 1314 و رفع تنگناهايي که براي استفاده...

اولين کسي که روي صحنه تماشاخانه نمايش آهنگين آورد

نخستين کسي که روي صحنه تماشاخانه، نمايشهاي آهنگين آورد " ميرزاده عشقي " بود و با نمايشنامهً خرابه هاي مداينش. محمد رضا ميرزادهً عشقي در جمادي الثاني 1325 هجري قمري در همدان به دنيا آمد. در جنگ بين الملل اول به استانبول رفت و دوباره به تهران برگشت. ر در 1339 قمري روزنامه قرن بيست و يکم را انتشار داد. در سال 1342 قمري کشته شد. رستاخيز سلاطين ايران در خرابه هاي مداين بازتاب آرزوي بازگشت به عظمت...

اولين تالار نمايشي ( تماشاخانه ) به سبک اروپايي

اولين تالار نمايشي که به سبک اروپايي در ايران ساخته شد تالار مدرسهً دارالفنون توسط " مزين الدوله " نقاش باشي است. در بخش جنوبي بناي اين مدرسه، مشرف به حياط خلوت شاهي، سالن و سکوي کوچکي در جمادي الثاني 1303 هجري قمري ساخته شد، تماشاخانه اي غرفه غرفه همچون تکيه دولتي کوچک. ر تماشاخانهً دارالفنون چيزي نبود جز محلي خصوصي براي شاه و درباريان. سکوي کوچکي با سالني به گنجايش دويست تا سيصد نفر. خواست " ناصرالدين...

اولين نمايشنامه نويس ايراني

ميرزا فتحعلي آخوندزاده نخستين نمايش نامه نويس ايراني و باني نمايشنامه نويسي ايران به شيوهً اروپايي است. وي در آذربايجان ايران به دنيا آمد و در قفقاز بر آمد. از همان دوران کودکي با معارف و فرهنگ ايراني آشنا شد. از ايام جواني در ماوراي قفقاز (تفليس) ر مقيم گشت و تا آخر عمر در آنجا به سر برد. در دستگاه تزاران روس به خدمت پرداخت و تا منصب سرهنگي ارتقا يافت. در تفليس بود که با تفکر متفکرين اروپايي آشنا...

۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

اولين نماشنامه نويس فارسي

ميرزا آقا تبريزي نخستين کسي است که با تکنيک و قالب نمايشنامه نويسي جديد، به زبان فارسي نمايشنامه نوشته است در آغاز به علت گمنامي وي، نمايشنامه هايش به نام "ميرزا ملکم خان" چاپ و منتشر شده بود، ولي با تحقيقات و بررسيهاي جديد معلوم شد که آن نمايشنامه ها همه از شخصي به نام ميرزا آقا تبريزي بوده است. از زندگينامه ميرزا آقا تبريزي چندان اطلاعي در دست نيست، جز اينکه دو نامه از او خطاب به "آخوندزاده" موجود...

۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه

اولين کسي که خط نستعليق را ابداع کرد

اولين کسي که خط نستعليق را به خوبي و زيبايي نوشته "مير علي تبريزي" بود که در عصر تيموريان مي زيسته است. گويند يگانه آرزو و آمالش اين بود که خطي احداث و اختراع نمايد، که از زيبايي و قشنگي ناسخ تمامي خطوط معموله و متداوله باشد تا عاقبت کامياب گرديد. وي به پايمردي، کوشش و سعي و فکر عميق توانست از خط نسخ و تعليق خط "نسختعليق" که بعدها مخفف و "نستعليق" گشت اختراع و ابداع نمايد و آن را تحت قواعد صحيحه...

اولين کسي که خط نسخ را ابداع کرد

ابو علي محمد بن حسين بن مقله بيضاوي شيرازي قدوة الکتاب (ابن مقله) از اجله فضلا و اعزه وزرا و اسخيا و علما بود و در علوم و فقه و تفسير و ادبيات و تجويد و شعر و خط و ترسل و انشا نظير نداشت، و مخصوصاً در نگاشتن خط کوفي و سپس خطوط مستحدثه که خود واضع و مخترع آنها بود هيچ کس به پايهً او نرسيده است. ابن مقله به واسطه صعوبت نگاشتن خط کوفي همت بر اين گماشت خطي از خط کوفي استخراج کند که هر کس بتواند به آساني...

اولين کسي که خط توأما (دو طرفه) را ابداع کرد

"مجنون" فرزند "کمال الدين محمود رفيقي" از هنرمندان نامي قرن دهم هجري است. وي شاعر و خوشنويس بوده و نام اصلي او نه خود نوشته و نه تذکره نويسان ذکر کرده اند. وي مردي درويش مسلک بود و طبعي شوخ داشت و در خوشنويسي متفنن بود. گاهي به دست چپ مي نوشت، و گاهي کلمات را از چپ به راست و وارون، و همگي تذکره نويسان متفقند که به قدرت وي کسي در چپ نويسي نيامده است. صاحب گلستان هنر نوشته است که نستعليق را با مزه و...

اولين کسي که خط شکسته نستعليغ را مرسوم کرد

آخرين خط هنرمندانه اي که در زبان پارسي پا به دائره وجود گذاشته است خط شکسته مي باشد. اين خط در اواسط قرن يازدهم هجري يعني در اواخر دوره صفويه ظاهر شده و کيفيت پيدايش آن، اين بود که چون خط شکسته تعليق که در نوشتن رقعه ها و فرمانها به کار مي رفت در نوشتن و خواندن دشوار بود، از قلم نستعليق به جاي شکسته تعليق براي اين کار استفاده شد. اين خط همان نستعليق است که بر اثر تند نويسي به صورت شکسته بيرون آمد...

اولين کسي که خط فارسي را بر نهاد

اولين کسي که خط فارسي را بر نهاد و طبقه نويسندگان را تعيين کرد " لهراسب " بود. فردوسي در شاهنامه از لهراسب به اينگونه ياد مي کند: چو گشتاسب را داد لهراسب تخت فرود آمد از تخت و بر بست رخت بپوشيد جامه پرستش پلاس خدا را بدينگونه بايد س...

۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه

اولين مدرسه و گالري نقاشي

ميرزا ابوالحسن غفاري مشهور به " صنيع الملک " فرزند ميرزا محمد غفاري بزرگترين نقاش عصر قاجاريه است که در محافل هنري او را " رافائل ايران " نام نهاده اند. وي ابتدا نقاش باشي و سپس صنيع الملک لقب گرفت. وي مؤسس اولين مدرسه نقاشي، نقاشخانه و گالري نقاشي ايران است که در شماره 520 مورخ شوال سال 1278 هجري در روزنامه دولت عليه ايران که اول نامش وقايع اتفاقيه بود براي قبول شاگرد، اعلان منتشر کرده است. در اين...

اولين هنرمند شناخته شده ايراني

ماني يا مانس، نقاش باستاني ايران در قرن سوم ميلادي که ادعاي پيغمبري نيز داشت، نسبش از طرف مادر به اشکانيان مي رسيد. نام پدرش " تيک " (پاتک) يا " فوتتق بابک بن ابوبزرام " بود که از همدان به بابل در بين النهرين رفته بود. وي در سال 215 يا 216 ميلادي ( سال چهارم سلطنت اردوان آخرين پادشاه اشکاني) در قريهً ماردينر در ولايت مسن ناحيهً نهر کوتاه در بابل باستاني متولد شد. پس از فراگرفتن علوم متداول زمان خود...

اولين دانشمندي که در ايران در فن موسيقي علمي و عملي کتاب نوشت

نخستين دانشمندي که پس از اسلام در ايران در فن موسيقي علمي و عملي کتاب نوشت فيلسوف و رياضيدان و موسيقيدان بزرگ ايران " ابونصر فارابي " است که در سده چهار هجري مي زيست. فارابي که خود در علم و عمل اين فن مهارت داشت نخستين کتاب جامع خود را در اين رشته نوشت. پيش از او نيز به دانشمند و طبيب نامي ايران " محمد بن زکرياي رازي" نوشتن رساله اي را در موسيقي نسبت داده اند به نام " في الجمل الموسيقي ". پس از فارابي،...

اولين نوازنده ويولون در ايران

ويولون از ادوات و آلات موسيقي جديد است که در زمان ناصرالدين شاه پس از تاًسيس شعبهً موزيک دارالفنون، و آمدن مستشاران خارجي براي معلمي اين شعبه و آوردن سازهاي جديد مانند فلوت و قره ني در ايران معمول گرديد مسيو دوال فرانسوي که در اواخر عصر ناصري به ايران آمد و دو سال بيشتر در ايران نماند معلمي قسمتي از شعبهً موزيک دارالفنون را بر عهده داشت و استاد و نوازنده ويولون بود و اين ساز را با قواعد مخصوص آن تعليم...

اولين ارکستر راديو

هنگامي که ايستگاه فرستنده به کار افتاد کار موسيقي راديو را بعهدهً کمسيوني گذاشتند که جزً تشکيلات سازمان پرورش افکار بود و پس از تشکيل ادارهً تبليغات امور هنري موسيقي نيز به ادارهً موسيقي کشور سپرده شد و شامل چند قسمت بدين شرح بود: موسيقي ايراني توسط هياًت نوازندگان و موسيقي اروپايي به وسيله ارکستري از استادان و هنرجويان هنرستان عالي موسيقي و غير از اين دو قسمت، بقيه ساعات پخش موسيقي با صفحه برگزار...

اولين موسيقيداني که براي پر کردن صفحه هاي گرامافون به خارج از کشور رفت

آقا حسينقلي از هنرمندان نامي دورهً قاجاريه است. وي نخست نزد برادر خود "ميرزا عبدالله " و سپس پيش پسر عمويش آقا غلامحسين به نواختن تار مشغول شد و آن قدر تمرين کرد و کوشيد تا در نواختن تار بسيار چيره دست گرديد و ديري نگذشت که بزرگترين استاد اين هنر شناخته شد. آقا حسينقلي نخستين هنرمندي است که به اتفاق چند نوازنده و خواننده براي پر کردن صفحه هاي گرامافون به پاريس رفته و آثاري از او ضبط شده است و اين...

اولين مجموعه آلات و ادوات موزيک در ايران

در سال 1304 هجري قمري " کلنل اسميت " انگليسي، رئيس تلگرافخانه انگليس در تهران، مجموعه اي از آلات و ادوات موزيک مفضض (آبکاري شده ) شصت نفره ساخت انگلستان را که همه به نشان دولتي ايران مزين بوده است از طرف ملکهً انگلستان به ناصرالدين شاه هديه کرده و مورد عنايت خاصه پادشاه قاجار واقع شده است. به نظر مي رسد اين مجموعه موزيک اولين و جامعترين مجموعه موزيکي بوده که تا آن تاريخ به ايران رسيده ا...

اولين کسي که موسيقي ايران را متحول کرد

غلامحسين درويش از هنرمندان نامي و استاد اواخر دورهً قاجاريه است. وي در سال 1251 هجري شمسي در تهران متولد شد. پدرش چون به موسيقي علاقه داشت غلامحسين را به مدرسهً موزيک دارالفنون سپرد و وي به فراگرفتن خط موسيقي و نواختن شيپور و طبل کوچک مشغول شد. غلامحسين به دربار شاهي رفت و آمد داشت و ساز نوازندگان را مي شنيد. سپس پيش " آقا حسينقلي " به تکميل فن خود پرداخت و بعد از سالها تمرين در نواختن تار و بويژه...

اولين کسي که موسيقي ايران را متحول کرد

غلامحسين درويش از هنرمندان نامي و استاد اواخر دورهً قاجاريه است. وي در سال 1251 هجري شمسي در تهران متولد شد. پدرش چون به موسيقي علاقه داشت غلامحسين را به مدرسهً موزيک دارالفنون سپرد و وي به فراگرفتن خط موسيقي و نواختن شيپور و طبل کوچک مشغول شد. غلامحسين به دربار شاهي رفت و آمد داشت و ساز نوازندگان را مي شنيد. سپس پيش " آقا حسينقلي " به تکميل فن خود پرداخت و بعد از سالها تمرين در نواختن تار و بويژه...

۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

اولين کسي که پيانو را کوک ايراني کرد

اولين کسي که پيانو را کوک ايراني کرد و الحان ملي را در آن نواخت " سرورالملک " بود که در هر گام دو پرده را تغيير کوک داد تا بتواند آهنگهاي ملي را با آن اجرا کند که کوک پيانو براي اين آهنگها به همين صورت است. گفته شده در سفري که " حاجي ميرزا حسين خان سپهسالار " ، " ناصرالدين شاه " را به اروپا برد، در مراجعت چند دستگاه پيانوي بزرگ و کامل براي دستگاه سلطنتي آوردند که به قراين در آن زمان کسي در تهران...

اولين پيانو در ايران

اولين پيانويي که به ايران آوردند، پيانويي کوچک بود که به تناسب وسايل حمل و نقل آن زمان انتقال آن از فرانسه به ايران امکان پذير باشد. بدين جهت اين پيانو فقط داراي پنج اکتاو بود که صفحه جاي انگشت آن از پيانو جدا مي شد و حمل آن را تسهيل مي کرد. مشير همايون شهردار، استاد پيانو مي نويسد: " اين پيانو را در سال 1314 هجري شخصاً به اتفاق پدرم در منزل مرحوم " عضدالدوله" پدر " عين الدوله " ديدم که روي آن به...

اولين سرود رسمي ايران

اولين سرود رسمي ايران به نام سلام دولت عليهً ايران در جريان انقلاب مشروطيت توسط سالار معزز ساخته شده و نت (بخش پيانوي آن) به اروپا ارسال شده و در آن ديار به طبع رسيد. و چنانکه گفته اند: اين سرود توسط سالار معزز براي کليهً سازهاي نطامي تنطيم شد و براي دولتهايي که انقلاب مشروطيت ايران را پذيرا شدند ارسال گر...

اولين مدرسه موسيقي در ايران

شعبه موزيک دارالفنون نخستين مدرسه موسيقي در ايران است که در سال 1248 هجري شمسي به رياست مسيو لومر فرانسوي تأسيس یا...

اولين کتاب موسيقي نظري جديد

نخستين کتاب موسيقي نظري جديد که از نوشته هاي مسيو لومر فرانسوي بود در همان زمان توسط مزين الدوله نقاشباشي به فارسي برگردانده شد و در دسترس هنر آموزان قرار گرفت و در سال 1312 هجري شمسي تعليم موسيقي رسماً در برنامه مدارس قرار گر...

اولين اثر چاپ شده از موسيقي دستگاهي ايران

اولين اثر موسيقي ملي ايران که به خط بين المللي موسيقي نوشته شده و به چاپ رسيده و نسخه آن در دسترس مي باشد مجموعه اي است به قطع تقريبي 20 * 30 سانتيمتر در 50 صفحه که به وسيلهً آ. لومر فرانسوي رئيس موزيک نظامي ايران تنظيم شده و در سال 1900 ميلادي مقدمه اي در يک صفحه به زبان فرانسه بر آن نوشته شده و در پاريس به چاپ رسيده ا...

اولين مدرسه موسيقي به روش علمي در ايران

مدرسه موزيک اولين مؤسسه دولتي است که براي تعليمات موسيقي به روش علمي در ايران داير شد، وليکن چون منظور از تأسيس آن بهبود وضع موسيقي نظامي بود بيشتر از اين نظر تعليمات آن پيشرفت مي کرد. شعبهً موزيک دارالفنون در سال 1297 هجري شمسي از قشون منتزع شد و جزو يکي از واحدهاي وزارت معارف درآمد و به نام مدرسهً موزيک ناميده شد. اين مدرسه تا سال 1307 هجري شمسي زير نظر سالار معزز و معاونت فرزند ارشد ايشان نصرالله...

اولين آهنگ سلام

نخستين آهنگ سلام را مسيو لومر فرانسوي ساخت و اين سلام تا زمان محمد علي شاه معمول بود و در دورهً احمد شاه تغيير ک...

اولين کسي که نت و آهنگ را مدون کرد

صفي الدين ارموي، متولد اروميه ( قرن هفتم هجري قمري ) در دربار " المستعصم " و " هلاکو " بوده و کتابي دارد به نام ادوار، وي اولين بار نت و آهنگ را مدون کرد و از حالت سماعي به صورت کتاب در آورد. صفي الدين در اصلاح و تکميل نوآوريها و ابداعات قدمها در موسيقي کوشيده و در فواصل گام نيز تحقيقاتي کرده است. او با بصيرتي که در علم و عمل موسيقي داشت نظر قدما را در پرده بندي عود تعديل کرد و با تصرفات استادانه...

اولين موسيقيداني که اقدام به نوشتن دستگاه ماهور کرد

سالار معزز از نخستين کساني است که نوت را براي ثبت الحان موسيقي ملي ايران برگزيد (قبل از وي لومر دست به اين کار زده بود). اين هنرمند براي فاصله هاي ربع پرده اي (نيم بمل يا کرن امروز) علامتي را که همان ايام احتمالا نزد مصريها و عراقيها متداول بود اختيار کرد و با اتخاذ اين روش براي نخستين بار اقدام به نوشتن دستگاه ماهور ک...

آداب و سنن حمامها در ايران

سابقاً در همه جاي ايران حمام عمومي وجود داشت و اهالي محل اقلاً هفته اي يک بار به منظور نظافت به حمام مي رفتند. با اين تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام مي گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتي چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختيار زنان بود. امروز هم حمام عمومي در غالب نقاط ايران وجود دارد، منتها فرقش با حمامهاي قديم اين است که...

قلعه الموت

اين قلعه که معروفترين قلعه ايران به شمار می رود برفراز كوهي است كه اطراف آن را پرتگاه‌هاي عظيم و بريدگي‌هاي شگفت فرا گرفته است. اين كوه از نرمه گردن (ميان نرمه‌لات و گرمارود) شروع شده و به طرف مغرب ادامه پيدا كرده است. صخره‌هاي پيرامون قلعه كه رنگ سرخ و خاكستري دارند، در جهت شمال شرقي به جنوب غربي كشيده شده‌اند. پيرامون دژ از هر چهار سو پرتگاه است و تنها راه دسترسي به آن، راه بسيار باريكي است كه در...

جزيره فرور كوچك (همراه عکس)

اين جزيره در قسمت شمال غربي جزيره ابوموسي واقع شده است و حدود سي و شش مايل دريايي تا شهر ابوموسي و صد و چهل و نه مايل دريايي تا بندرعباس فاصله دارد. مساحت اين جزيره يك و نيم كيلومتر مربع و بلندي مرتفع ‌ترين نقطه آن از سطح دريا سي و شش متر است. بزرگ ‌ترين ابعاد طولي و عرضي جزيره، يك‌ و چهار دهم و يك ‌و يك دهم كيلومتر مي‌باشد. جزيره فرور...

جزيره فرور بزرگ (همراه عکس)

يكي ديگر از جزاير قلمرو استان هرمزگان، جزيره فرور بزرگ است كه در فاصله سي و شش مايلي شهر ابوموسي و در فاصله حدود صد و چهل و يك مايلي از بندرعباس قرار دارد. بزرگ ‌ترين ابعاد طولي و عرضي جزيره هفت و نيم و چهار و نيم كيلومتر مي‌باشد. فاصله آن تا نزديك‌ ترين نقطه سواحل ايران در حدود بيست كيلومتر و مساحت آن بيست‌ و ‌شش و دو دهم كيلومتر مربع و...

جزيره سيري (همراه عکس)

اين جزيره در قلب آب‌هاي خليج فارس قرار دارد. فاصله آن تا مركز شهرستان ابوموسي كه در قسمت شرقي جزيره سيري واقع شده، درحدود بيست و هفت كيلومتر است همچنين فاصله دريايي آن تا مركز استان، در حدود 152 مايل دريايي است. وسعت جزيره سيري 3/17 كيلومتر مربع مي‌باشد. اين جزيره فاقد پستي و بلندي بوده و نسبتاً مسطح است. مرتفع ‌ترين نقطه آن بيست و ...

جزيره تـنب ‌كوچك (همراه عکس)

اين جزيره مثلث شكل در شش مايلي غرب جزيره تنب بزرگ قرار دارد. فاصله آن تا مركز استان،‌ از طريق دريا، حدود صدو پنج مايل دريايي مي‌باشد. بزرگ‌ترين قطر جزيره يك و نه دهم كيلومتر و مساحت آن حدود دو كيلومتر مربع است. اين جزيره غيرمسكوني است و مرتفع ‌ترين نقطه آن از سطح دريا، بيست و يك متر ارتفاع دارد....

جزيره تـنب بزرگ (همراه عکس)

اين جزيره در فاصله چهارده مايل دريايي از جنوب غربي جزيره قشم، در فاصله نود و هفت مايل دريايي از بندرعباس و در فاصله بيست و هفت مايل دريايي از شمال شرقي ابوموسي واقع شده است. طول و عرض آن سه و هفتاد و پنج دهم در سه و نه دهم كيلومتر و مساحت آن ده و سه دهم كيلومتر مربع مي‌باشد. مرتفع ‌ترين نقطه جزيره تنب پنجاه و سه متر از سطح دريا ارتفاع...

جزيره ابوموسي (همراه عکس)

جنوبي ‌ترين جزيره ايراني آبهاي خليج ‌فارس، جزيره ابوموسي است. اين جزيره در 222 كيلومتري بندرعباس و هم‌ چنين در 75 كيلومتري بندر لنگه واقع شده است. جزيره ابوموسي يكي از چهارده جزيره استان هرمزگان است كه بيشترين فاصله از سواحل ايراني خليج فارس را دارد و طول و عرض آن درحدود 5 / 4 كيلومتر است. شهر ابوموسي مركز جزيره ابوموسي مي‌باشد. ارتفاع...

جزيره شتور

جزيره شتور در فاصله حدود يك و نيم كيلومتري جنوب شرقي جزيره لاوان قرار دارد. طول جزيره 7 / 1 كيلومتر و عرض آن 800 متر است. جزيره شتور غير مسكوني است و هيچ‌گونه فعاليتي در آن ديده نمي‌شود. اين جزيره از با ارزش ‌ترين و مهم ‌ترين پناهگاه‌ هاي حيات وحش (پرندگان،‌ لاك‌پشت ‌هاي دريايي، ماهي‌ ها و دلفين ‌ها) در خليج فارس است و جزء مناطق حفاظت شده كشور مي‌باشد....

جزيره هندورابي

جزيره هندورابي با 8 / 22 كيلومتر مربع مساحت، در فاصله 325 كيلومتري بندر عباس و 133 كيلومتري بندرلنگه و در حد فاصل بين دو جزيره كيش و لاوان قرار گرفته است. اين جزيره سرزميني هموار و تقريباً بدون عارضه طبيعي است. بلندترين نقطه آن بيست و نه متر و بزرگ‌ترين قطر آن هفت و نيم كيلومتر است. اين جزيره از يك رشته ارتفاعات كوتاه پوشيده است و كرانه‌هاي آن با شيب ملايمي به دريا منتهي مي‌شوند. مجاورت با...

جزيره لاوان (همراه عکس)

اين جزيره از شمال شرقي به بندر مقام، از شرق به جزيره شتور و از جنوب به حوزه‌ هاي نفتي رسالت، رشادت و سلمان محدود مي‌شود. وسعت اين جزيره 76 كيلومتر مربع است و پس از قشم و كيش بزرگ ‌ترين جزيره ايران در آب ‌هاي خليج فارس است. فاصله اين جزيره تا بندر لنگه 91 و تا بندرعباس حدود 198 مايل دريايي است. جزيره لاوان  دور ترين جزيره نسبت...

جزيره كيش +

اين جزيره بيضي شكل با مساحت 7 / 89 كيلومتر مربع و با طول 6 / 15 و عرض 7 كيلومتر ، در جنوب غربي بندرعباس و در ميان آب هاي نيلگون خليج فارس واقع شده است. فاصله دريايي اين جزيره تا بندرلنگه پنجاه مايل دريايي است. جزيره كيش از نظر محيط زيست طبيعي، يكي از بكرترين مناطق خليج فارس است. استعدادهاي طبيعي و موقعيت جغرافيايي ويژه آن زمينه بهره‌برداري...

۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

قبا سنگي

روزي بود؛ روزي نبود. غير از خدا هيشكي نبود. مرد راهزني بود كه يك زن و سه تا دختر داشت. روزي مرد راهزن مي خواست برود سر راه دزدي كند. زنش گفت «برام سينه ريز طلا بيار.» دختر بزرگش گفت «برام النگو بيار.» دختر وسطي گفت «برام دستبند بيار.» دختر كوچكش گفت «هر چه خدا داد بيار.» مرد رفت و رفت و در جاي خلوتي نشست سر راه. پادشاه آمد از آنجا بگذرد. گفت «اي مرد! تو چه كاره اي و چرا نشسته اي اينجا؟» مرد راهزن...

شاهزاده ابراهيم و فتنه خونريز

در روزگار قديم پادشاهي بود كه هر چه زن مي گرفت بچه گيرش نمي آمد و همين طور كه سن و سالش بالا مي رفت, غصه اش بيشتر مي شد. يك روز پادشاه نگاه كرد تو آينه و ديد موي سرش سفيد شده و صورتش چروك خورده. از ته دل آه كشيد و به وزيرش گفت «اي وزير بي نظير! عمر من دارد تمام مي شود؛ ولي هنوز فرزندي ندارم كه پس از من صاحب تاج و تختم بشود. نمي دانم چه بكنم.» وزير گفت «اي قبله عالم! من دختري در پرده عصمت دارم؛ اگر...

قصه پسر تاجر

تاجر ثروتمندي بود كه فقط يك بچه داشت و اين بچه پسري بود خيلي نااهل و بي خيال. هميشه خدا دنبال كارهاي بد مي رفت و با كساني رفاقت مي كرد كه نه به درد دنيا مي خوردند و نه به درد آخرت. پدرش هر چه نصيحتش مي كرد با رفقاي ناباب راه نرو, فايده نداشت. با اين گوش مي شنيد و از آن گوش در مي كرد. تاجر خيلي غصه مي خورد و مرتب مي گفت اين پسر بعد از من به خاك سياه مي نشيند. يك روز تاجر هزار اشرفي تو سقف اتاقي...

قصه عمو نوروز

يكي بود, يكي نبود. پـير مردي بود به نام عمو نوروز كه هـر سال روز اول بهار با كلاه نمدي, زلف و ريش حنا بسته, كمرچين قدك آبي, شال خليل خاني, شلوار قصب و گيوه تخت نازك از كوه راه مي افتاد و عصا به دست مي آمد به سمت دروازه شهر. بـيـرون از دروازه شهـر پـيرزني زندگي مي كرد كه دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هـر بهار, صبح زود پا مي شد, جايش را جمع مي كرد و بعد از خانه تكاني و آب و جاروي حياط, خودش را حسابي...

آبشان از يک جوي نمي رود

هر گاه بين دو يا چند نفر در امري از امور توافق و سازگاري وجود نداشته باشد، به عبارت بالا استناد و استشهاد ميکنند. در اين عبارت مثلي به جاي "نمي رود" گاهي فعل "نمي گذرد" هم به کار مي رود، که در هر دو صورت معني و مفهوم واحد دارد. اما ريشه اين ضرب المثل: سابقاً که شهرها لوله کشي نشده بود سکنه هر شهر براي تأمين آب مورد احتياج خود از آب رودخانه يا چشمه و قنات، که غالباً در جويهاي سرباز جاري بود استفاده...

آب زير کاه

آب زير کاه به کساني اطلاق مي شود که زندگي و حشر و نشر اجتماعي خود را بر پايه مکر و عذر و حيله بنا نهند و با صورت حق به جانب ولي سيرتي نامحمود در مقام انجام مقاصد شوم خود برآيند. اين گونه افراد را مکار و دغلباز نيز مي گويند و ضرر خطر آنها از دشمن بيشتر است. زيرا دشمن با چهره و حربه دشمني به ميدان مي آيد، در حالي که اين طبقه در لباس دوستي و خيرخواهي خيانت مي کنند. اکنون بايد ديد...

آفتابي شد

هر گاه کسي پس از دير زماني از خانه يا محل اختفا بيرون آيد و خود را نشان دهد، اصطلاحاً مي گويند فلاني «آفتابي شد». بحث بر سر آفتابي شدن است که بايد ديد ريشه آن از کجا آب مي خورد و چه ارتباطي با علني و آشکار شدن افراد دارد. خشکي و کم آبي از يک طرف و وضع کوهستاني، به خصوص شيب مناسب اغلب اراضي فلات ايران از طرف ديگر، موجب گرديد که حفر قنوات و استفاده از آبهاي زير زميني از قديمترين ايام تاريخي مورد...

از آسمان افتاد

اين مثل در مورد افرادي که به قدرت و زورمندي خود مي بالند به کار مي رود. في المثل فلان گردن کلفت به اتکاي نفوذ و نقودش مالي را به زور تصرف کند و به هيچ وجه حاضر به خلع يد و استرداد ملک و مال مغصوبه نشود. عبارتي که مي تواند معرف اخلاق و روحيات اين طبقه از مردم واقع شود اين جمله است که در مورد اينها گفته مي شود: مثل اينکه آقا از آسمان افتاده! اين مثل مربوط به عصر و زمان قاجاريه است که چند واقعه...

از پشت خنجر زد

پناه بر خدا از منافقان روزگار که در لباس دوستي جلوه مي کنند ولي چون وثوق و اعتماد طرف مقابل را جلب کردند در فرصت مناسب از " پشت خنجر مي زنند " و دشنه را تا دسته در قلب دوست فريب خورده فرو مي کنند.  افراد منافق به سابقه تاريخ و شوخ چشمي هاي روزگار هرگز روي خوش نديدند و اگر احياناً چند صباحي از باده غرور و خيانت سرمست بودند، آن سرمستي ديري نپاييد و آن شهد موقت به شرنگ جانکاه و جانگداز مبدل...