۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه
روستای هجیج- کرمانشاه
در يكي از وبنوشتهها درباره هجيج، قصهاي هست كه ميگويد، پانصد سال پيش در هجيج، آسمان خسيس شد و خشكسالي بيداد كرد. اهالي روستا سراغ مردي متدين كه نسبش به امام موسي كاظم(ع) ميرسيد، رفتند تا براي باريدن باران، دعا كند. مرد دعا كرد و چشمهاي پر آب، دل خاك را شكافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامي ويژه ميان مردم شد و حتي پس از مرگش، بقعهاي به يادش ساختند به نام «بقعه سيدعبدالله» يا «بقعه كوسه هجيج».
كسي نميداند اين ماجرا درباره روستاي هجيج و بقعه سيدعبدالله در كنار رودخانه سيروان، راست است يا تنها قصهاي ساده است براي سنگين شدن پلكهاي بچههاي هجيجي، وقت خواب. مهم اين است كه اهالي هجيج، اهل تسنن هستند، اما به امامزادهشان احترام ميگذارند واين بقعه از پنج قرن پيش تاكنون سرپا بوده است و زيارتگاه دوستدارانش.
چند كار واجب است كه به محض رسيدن به هجيج بايد انجام دهيد، نخست اين كه دستكم يك جفت گيوه مرغوب بخريد، چون پيشه بيشتر هجيجيها، دوختن همين گيوههاي فوقالعاده است، دوم به چراگاههاي خوشمنظره «پياز دول ميشا» و «گاول» و آبشار بل در نزديكي روستا كه آب معدني شفابخش دارد، سري بزنيد و سوم اگر فرصت كرديد از يكي از قديمهاي ده بپرسيد چرا هجيجيها قابهاي در و پنجره همه خانههاي روستا را آبي آسماني ميكنند؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر