اوج تمدن مسلمانان در سده هاي سوم و چهارم هجري بندرهاي بزرگ كرانه خليج فارس جايگاه پذيرش دهها كشتي اقيانوس پيما از آفريقا چين و هندوستان شدند. زنجيره اين بندرها با بندر مهرويان در شمال غربي خليج فارس آغاز و سپس به سي نيز، جنابه، نجيرم و سرانجام به سيراف امتداد مي يافت. جغرافي دانان و جهانگردان مسلمان همچون استخري، ابن حوفل، مقدسي، ابن بلخي، ياقوت و مستوفي در ترسيم جغرافيايي تاريخي بندر بزرگ سي نيز سهيم بوده اند. بي شك، بندر سي نيز، پيش از اسلام نيز حيات داشته است زيرا دانشگاه سي نيز همراه با كتابخانة بزرگ آن، در كنار دانشگاههاي ري شهر و جندي شاپور، يكي از مراكز علمي عصر ساسانيان بوده است.
(1) ابن بلخي نيز در فارسنامه، شرح گشايش اين شهر پارسي را توسط مسلمانان نگاشته است. اصطخري، نخستين جغرافي داني است كه از سي نيز در نيمة قرن چهارم هجري ياد كرده است.
او اين بندر را حلقه اي از زنجيرة اقتصاد بازرگاني پارس قلمداد كرده و از ديد وسعت جغرافيايي نيز، آن را نسبت به بندر مهرويان بزرگتر معرفي نموده است.
(2)ابوالقاسم محمدبن حوقل بغدادي، جغرافي نگار سدة چهارم نيز كه در حدود سي سال دوباره از عمر خود را با سير و سياحت در سرزمين هاي اسلامي گذرانده است، بندر سي نيز را بزرگتر از مهرويان شناسانده است
3)
"بخش اعظمی از ويرانه هاي اين بندر اكنون دربندر امام حسن و روستاهای اطراف این شهر از جمله روستاي حصار ،گاودار، مالمیر ، بنه احمدون و ..در 25كيلومتري جنوب بندر ديلم و 38 كيلومتري شمال بندر گناوه به شكل ارتفاعات تپه مانندي بر جاي مانده است. اين ويرانه ها، پهنه اي به مسافت 3 كيلومتر در سوي شرق، 2 كيلومتر در شمال و حداقل 3 كيلومتر در "غرب مکانهای مذکور "را پوشانده اند. اين ويرانه ها كه در شمال غربي خور امام حسن تا ساحل دريا نيم فرسنگ فاصله دارد، همانگونه كه اصطخري جغرافيايي آن را توصيف كرده است اصطخري مي نويسد:
«در كنار خوري واقع گرديده و تا دريا نيم فرسخ فاصله دارد.»
(4)
مقايسه وسعت اين ويرانه ها با بازمانده هاي بندر مهرويان، نشانگر تأئيد گفتار اصطخري و ابن حوقل در بيان وسعت جغرافيايي برتر اين بندر نسبت به بندر مهرويان است.
بندر مهرويان براي كشتي هاي اقيانوس پيما كه در مسير هندوچين از بصره بادبان مي كشيدند، بعنوان نخستين لنگرگاه نقش ايفاء مي كرده است. اين بندر همچنين، جايگاه صدور كالاهاي تجاري فارس و اصفهان بود. راه باستاني ارجان در فارس به بندر مهرويان، يكي از راههاي بسيار مهم تاريخي است. سلطانعلي سلطاني نيز از اين راه باستاني كه از اصفهان از طريق ارجان به مهرويان رسيد ياد كرده است. او همچنين به آثار ساختمان اين گذرگاه كه به شكل كوه بري و سنگ چين كردن گردنه ها و پلها در كوهستان كهكلويه مشخص است اشاره مي كند.
5)
با توجه به اهميت استراتژيك بازرگاني مهرويان در مسير زميني و دريايي جادة ابريشم، چگونه است كه در شش فرسنگي آن، شهري چون سي نيز رشد مي كند كه از ديد وسعت جغرافيايي بر آن چيرگي داشته است. همچنين، راه باستاني شيراز- توّج به بندر حنا كه در شش فرسنگي سي نيز جاي داشته است، يكي از راههاي ارتباطي مهم شمال خليج فارس بوده است.
با توجه به جغرافياي سي نيز كه در نيم فرسنگي دريا، در ميان دو بندر هم حنا و مهرويان جاي داشته است، نمي توان شكوفايي و درخشش اقتصاد آن را تنها بعنوان يك بندرگاه تلقي كرد. بنابراين برتري سي نيز نسبت به بندر مهرويان كه اقتصاد بازرگاني دريايي آن نسبت به سي نيز چيرگي داشته است را مي بايست از روزنه اي ديگر تبيين كرد.
حاصلخيزي سرزمين سي نيز و داشتن چشمه هاي زيرزميني شيرين و كشت كتان، موجب رشد صنعت كتان بافي در اين شهر شده و آن را به يك قطب بالندة اقتصادي با توان توليد منسوجات صنعتي مبدل كرد.
از اصطخري در قرم چهارم تا ابن بلخي در قرم ششم هجري، به توليد صنعتي جامه هاي كتاني در سي نيز، جنّابه و توّج اشاره كرده اند.
ابن حوقل مي نويسد: «… پارچه هاي كتاني سي نيزي معروف است، و در اين امر همه اتفاق دارند كه عطر آن چنانكه به اين پارچه ها به سبب لطافت و نعومتي كه دارند مي چسبد به هيچ پارچه اي نمي چسبد، و گروه ديگري معتقد كه اين خاصيت كتان آن است.»
(6)
جامه هاي كتاني سي نيز در قرون وسطي بسيار مشهود بوده است و ابن حوقل يادآور مي شود كه جامة سي نيزي مي گفتند و از اينجا معلوم مي شود كه صنايع فارس در صنايع ماوراءالنهر نفوذ داشت. كتاني را كه براي پارچة سي نيزي لازم بود در ابتدا از مصر مي آوردند و بعد در خود سي نيز توليد مي شده است.
(7) پس بدون ترديد، صنعت نساجي درسي نيز به ميزان محسوسي رشد داشته و حجم توليد آن پيوسته افزايش مي يافته و شمار صنعتگران اين بخش در صنعت در اين بندر رو به تزايد بوده است و سي نيز توانسته است در صنعت نساجي در سرزمين هاي اسلامي جايگاهي مستحكم پيدا كند.
گسترش بي همتاي فعاليتهاي بازرگاني صنعتي در سي نيز موجب ظهور طبقة بورژوازي شهر در اين بندر شد كه نمودار اين رشد در تكنولوژي سفال سازي آن شهر منعكس است. از اين رو بهترين راهنماي شناخت، نه تنها هنر و فرهنگ اسلامي بلكه زمينة جامعه شناسي و مردم شناسي در سي نيز، پژوهش در سفال هاي برجاي مانده از اين شهر است.
مجموعة اين يافته ها چنين مي نمايند كه گوپال، ابزار جنگي نبوده و مي بايست كاربردي ديگر را براي آن جست. بر اساس شكل هندسي و ساختار فيزيكي خاص گوپال ها و پراكندگي فراوان آنها در سطح ويرانه هاي سي نيز،و "بندر امام حسن " مي توان تصور كرد كه در صنعت نساجي و عمل آوري كتان در كارگاههاي صنعتي كتان بافي سي نيز كاربرد داشته اند و احتمالاً ساخت گوپال ها نيز در كارگاههاي سفالگري سي نيز انجام مي گرفته است. كشف كوره هاي منحصر بفرد سفالگري در انتهاب بخش غربي سي نيز در مجاورت گورستان تاريخي آن در كنار آبراه سور كه به خور عبدو منتهي مي شود بر اين تصور مهر صحت مي گذارد (اين كوره ها توسط فرزندان پولاد ليراوي از روستاي حصار كشف شده و بخوبي مراقبت مي شوند.)
يكي از صنايعي ديگر سي نيز كه فرآوردة توليد آن نقش صادراتي داشته روغن چراغ بوده است. از خصوصيات فيزيكي اين روغن نشاني نيست، از اين رو نمي توان گفت آيا اين روغن يك فرآوردة گياهي بوده است يا يكي از مشتقات تركيبات نفت خام. در هر صورت استخراج و تقطير آن دسته از مواد گياهي كه از آنها روغن بدست مي آوردند در تمدن اسلامي اهميتي خاص داشت و ---- در اثر جامع خود، كتاب شيمي و تقطير عطرها، شرح مي دهد كه چگونه بايد از دانة پنبه، از خردل و ديگر دانه هاي گياهي روغن استخراج كرد، و حسن الراهه، نيز در مورد تقطير قطران (روغن گياهي) نوشته هاي متعددي ارائه داده است.
جغرافي دانان مسلمان، هر جا از " سینیز" ياد كرده اند به توان صادراتي فراورده روغن چراغ اين بندر نيز اشاره كرده اند. در هر صورت شناخت ماهيت و چگونگي عمل آوري اين روغن در شهر صنعتي سي نيز نياز به پژوهشي گسترده دارد.
تا سدة چهارم هجري، بندر سي نيز بعنوان يك شهر نمونة تمدن اسلامي مي درخشد. اما ياقوت حموي مي نويسد: كه قرمطي ها در سال 321 هجري بندر را پس از نبردي خونين تصرف كرده ، و شهر را چنان ويران ساختند كه جز اندكي از آن باقي نماند.
(11)مورخان و باستان شناسان معاصر نيز در مورد چگونگي مكانيسم سقوط شهر صنعتي سي نيز به گفتار ياقوت استفاده كرده اند. اما بنظر نمي رسد كه ديدگاه ياقوت حموي در مورد ويراني سي نيز بدست پيكارگران قرمطي در سال 321 هجري صحيح باشد. زيرا مقدسي (375 هجري) از سي نيز ياد كرده و مسجد و دارالاماره و بازارهاي آن را ستوده است.
همچنين ابن بلخي در قرن ششم به اهميت اقتصادي سي نيز اشاره كرده است. هر چند حمدالله مستوفي نيز در قرن هشتم به صنعت كتان بافي سي نيز پرداخته است اما، گفتار او تنها يك اقتباس وارده، واژه از فارسنامة ابن بلخي بوده و نمي توان به استناد نوشتار مستوفي، از حيات سي نيز در قرن هشتم آگاه شد.
(12)بندر بزرگ سيراف، پس از زلزله اي در سدة چهارم هجري، شكوه خود را از دست داد و مبادلات پارس در راه دريايي، از خليج فارس با عربستان، شرق آفريقا، هند و جنوب شرقي آسيا و چين از طريق جزيرة كيش ادامه يافت ولي چرا و با چه مكانيسمي بندرهاي مهرويان، سي نيز جنابه و نجيرم كه در يك منطقه ---- اقيانوس قرار داشتند همزان با هم و تدريجاً، رونق بازرگاني خود را از دست دادند هنوز در پرده راز است و جستجو در چگونگي آن كاوشي توأمان در جغرافيايي سياسي و ژئوپلتيك محورهاي ارتباطي از فارس به ارجان، مهرويان، سي نيز، جنابه و نجيرم را مي طلبد.
اكنون از شكوه ديرينة سي نيز در تمدن اسلامي، تنها "بقایایی " آكنده از سنگ و ملاط گچ و تكه هاي سفال ،" چاهها و آب انبارهایی در شهر امام حسن و روستاهای اطراف "بر جاي مانده است. وجود اين ويرانه ها نخستين بار حيرت يكي از مأموران رسمي محمدشاه قاجار در سال 1256هجري را در گذر از بندر امام حسن به سمت روستاي حصار برمي انگيزد.
اين مأمور مي نويسد: « و به فاصله يك ربع فرسنگ نرسيده به قرية حصار باغ كوچكي و مسمي به باغ عبدالعلي است(براساس شواهد و قراین موجود این باغ همان باغ کنارکور مربوط به عبدالله کل صفر بوده از بندر امام حسن که در نزدیکی باغ عبدالعلی فرزند کل سراج قرار داشته و این چاهها با اینکه متاسفانه در طرح توسعه فرودگاه بهرگان امام حسن در محدوده داخل فنس فرودگاه قرار گرفته اند اما هنوز وجود دارند. مدیریت سایت سی نیز ) و اشجار درون باغ مزبور انگور و انجير است و از جمله غرايب باغ مزبور اين بود كه دو چاه بزرگ كه از اعلا تا اسفل آن را از سنگ و آهك ساخته بدنه در ميانه باغ بود. هر قدر تفكر كردم و با خود انديشه نمودم كه شايد اين چاهها را بخصوصه به جهت اين باغ خور كرده باشند به عقل درست نيامد. اينفقره را از ساكنين آنها مستفسر شدم، جواب دادند كه هنگام غرس درختان اين چاهها پيدا شد و مذكور ساختند كه از اين چاهها در اين نواحي بسيار پيدا مي شود و از قراين خارجه به ظاهر و مشخص است كه سابق برين شهر بسيار بزرگي بوده و نهايت معموريت و آبادي را داشته. زيرا كه در خارج این "قريه وقراء اطراف "خرابه بسيار و قبرستان بي شمار است. و امام زاده چند نيز در آنجا واقع، لهذا از اين آثارها مشخص مي شود كه در زمان پيش بسيار آباد بوده.»
(13)اكنون در سرتاسر گستردة شهر سي نيز، شمار فراواني از نمونه هاي سفالين و تكه هاي شكسته سفال است كه حيرت هر كاوشگري را برمي انگيزد. مقدار فراوان سفال، نشاندهندة آن است كه ظرفهاي سفالين را تنها براي بزرگان نمي ساختند بلكه جامعة بزرگتري را ازآن ظرف استفاده مي كردند كه شامل بازرگانان و طبقة ميانة شهري مي گشت. اين نتيجه گيري از آنجا حاصل مي شود كه بيشتر ظرفها با خط و نقش و طرحهايي تزئين شده است كه با سليقة طبقة ميانة جامعة اسلامي همخواني داشته است.
در زير پرتو آفتاب جنوب، در ميان خرده سفالها و بر روي خاك پررمز و راز بندرسي نيز، كه گاه درخشندگي اي، چشمان هر بيننده اي را مجذوب مي كند. اين درخشش ها ساطع از تكه هاي شكستة ظروف شيشه اي مي باشند كه خاك حاصلخيز سي نيز را همچون فيروزه اي آراسته اند. در اوائل تمدن اسلامي، صنعت شيشه گري مانند ساير حرفه ها از سنت ساساني پيروي نمود. از سده هاي اول تا سوم هجري، آثاري از اشياء شيشه اي در ري و سامره يافت شده است و شيشه هاي ساخت دمشق در سرتاسر دورة تمدن اسلامي مشهور بوده است.
(14و15)فراواني چشمگير آوندهاي شيشه اي و تكه هاي ظروف شيشه اي در سي نيز نسبت به بندر سيراف و بندر مهرويان، نمايانگر رونق صنعت شيشه سازي و كاربرد اين صنعت در اين شهر مي باشد.تكنيكهاي خاص تزئينات صنعت شيشه سازي مانند قيطان كاري، دندانه زدن، رگه رگه كردن و مبناكاري در اشياء شيشه اي سي نيز خود نشانه هايي است از روايي اين هنر تمدن اسلامي در سي نيز.
هنر ساساني در تزئينات معماري گرايشي است بسوي طرحهاي هندسي با مضمونهاي گياهي با گل و تپه. ادامة اين روند در گچ بري هاي اسلامي نيز متجلي است.
نمونه هايي از اين گچ بري در سيراف يافت شده است كه كش هايي از آن در معماري شهر سي نيز كه بصورت تصاوير گچ بري شدة برگ و ساقه برگ است نمايانگر رويكرد سمبوليستيك هنر معماري سي نيز است.
معماري، سفالگري، شيشه سازي، فلز كاري و صنعت نساجي كه در سي نيز تجلي يافته است نشانه هايي بي شمار از عرفان و سمبوليسم فرهنگي و هنري تمدن اسلامي را در خود نهفته دارد كه با پژوهش در اين ميراث مي توانيم سيما و الگوي يك بندر نمونة تمدن اسلامي را فراهم آوريم. زيرا شهر صنعتي سي نيز، يك كتاب درس تاريخ و فرهنگ اسلامي ايراني است.(سایت مرکز پژوهش سلامت خلیج فارس) با اندکی ویراستاری
بنا بر اسناد تاریخی و شواهد موجود محل اسکله و پهلوگیری کشتیها در بندر سی نیز در شکاف و بریدگی بین دوتپه صخره ای در نزدیکی امام زاده محمود در امام حسن بوده که درحال حاضر کتابخانه عمومی امام حسن و قدمگاه شاهزاده عبدالله در کنارآن احداث و قرار گرفته اند و در اصطلاح محلی در بین اهالی شهر و روستاهای اطراف امام حسن به آن " دشکوه " و در بعضی کتابها به آن دشتکوه میگویند که آثار آن تا همین اواخر کاملا" مشهود بوده اما در هنگام توسعه شهر و بهسازی معابر و خیابان سازی در این بندر توسط شهر داری امام حسن تسطیع ، خاکریزی و آسفالت گردید .
متاسفانه امروزه اکثر آثار و بقایای به جامانده از بندر باستانی سی نیز در شهر امام حسن در حال ازبین رفتن و مدفون شدن در زیر ساخت و سازهای شهری می باشند.
منبع: نگاهی به تاریخ ایران
۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه
جزيره سعادت
سقطرا جزيره اي شگفت انگيز است که جانوران و گياهان بي نظيري از 7 ميليون سال پيش تا امروز در آن زندگي مي کنند
تصور کنيد که صبح شده و شما مثل هميشه از خواب بيدار مي شويد. چشم باز مي کنيد و خود را در جزيره اي اسرارآميز مي بينيد. ابتدا فکر مي کنيد که خواب ديده ايد و چشم هايتان را خوب مي ماليد اما نه، مثل اينکه واقعيت است. با خودتان فکر مي کنيد که يا به سياره ديگري سفر کرده ايد يا اينکه مسافر زمان شده ايد و در عصر ديگري از تاريخ، مهمان کره زمين هستيد.
البته به نظر مي رسد که حدس دوم به حقيقت نزديک تر باشد؛ چرا که جزيره سقطرا يکي از جزاير چهارگانه اي است که از 6 تا 7 ميليون سال پيش از سرزمين اصلي آفريقا جدا افتاده است. اين جزيره بسيار زيبا و شگفت انگيز 700 گونه خاص گياهي و جانوري را که يک سوم آنها بومي هستند و در هيچ جاي ديگر کره خاکي نمي توان نمونه آن را مشاهده کرد در خود جاي داده است و اگرچه آب و هواي جزيره گرم و خشک است اما شگفت انگيزترين گياهان در اين جزيره رشد مي کنند.
علاوه بر درخت هايي با شکل هي خاص که جزيره را به شکل عجيب و غريبي درآورده اند، ساحل شني و عريض سقطرا که به فلات هايي پوشيده از سنگ آهکي ختم مي شود و پر از غارهايي است که طول آنها به 700 کيلومتر مي رسد و کوه هايي که ارتفاع آنها 1525 متر است از ديگر شگفتي هاي اين جزيره محسوب مي شوند. کلمه سقطرا ريشه در زبان سانسکريت دارد و به معني جزيره سعادت است که البته با توجه به طبيعت سقطرا اين نام چندان هم بي ربط انتخاب نشده است.
گياهان فضايي جزيره
نام يکي از درخت هاي جزيره خون اژدهاست. درخت خون اژدها را از بالا که نگاه کني مانند يک بشقاب پرنده گرد است و برگ هاي سوزني شکل آن به سمت بالا کشيده شده و از رو به رو کاملاً مانند يک قارچ است. تنه درخت هيچ شاخ و برگي ندارد و تنها سر درخت پر از برگ هاي سوزني شکل است. البته از صمغ درخت اژدها براي رنگ کردن و برق انداختن استفاده مي کنند و علاوه بر مصرف پزشکي، برگ هاي اين درخت ساليان درازي مورد مصرف کيمياگران بوده است.
يکي ديگر از درختچه هاي عجيب و غريب سقطرا، صحراي رز نام دارد. اين درختچه بيشتر شبيه پاي فيل است که چندين شاخه از آن بيرون زده و سر هر شاخه گل هاي صورتي رنگ بسيار زيبا مي شکفد. اين درخت براي رشد کردن به هيچ نوع خاکي نياز ندارد تا ريشه بدواند و حتي روي صخره هاي سنگي هم سبز مي شود.
هيچ جاده اي براي رسيدن به سقطرانيست
جزيره شگفت انگيز سقطرا در اقيانوس هند که 250 کيلومتر با سومالي و 340 کيلومتر با يمن فاصله دارد در سال 2008 از سوي يونسکو به عنوان يکي از ميراث هاي طبيعي جهان شناخته شده است . اگرچه اين جزيره بخشي از کشور يمن محسوب مي شود و با وجود اينکه 40 هزار نفر در اين جزيره زندگي مي کنند اما اولين راه عبور و مرور دو سال پيش- يعني از زماني که سقطرا مورد توجه يونسکو قرار گرفت- احداث شده است.
پرندگان آوازه خوان جزيره
علاوه بر گياهان منحصر به فردي که در سقطرا رشد کرده اند، يکي ديگر از جاذبه هاي گردشگري اين مکان پرندگان زيباي آن است که تعداد گونه هاي خاص آن به 140 نوع مي رسد که در ميان آنها ده گونه از اين پرندگان در هيچ جاي ديگر جهان يافت نمي شوند. جداي از پرندگان زيباي جزيره، يکي ديگر از ديدني هاي سقطرا شنا کردن زير آب و ديدن لاشه کشتي هايي است که در قعر دريا فرو رفته اند و ماهي هاي رنگارنگي که در نهايت زيباي ميان کشتي هاي شکسته اين طرف و آن طرف مي روند. البته در جزيره سقطرا هيچ هتل ستاره اي وجود ندارد تا پذيراي گردشگران باشد و اين بومي هاي جزيره هستند که با آغوش باز از مهمانان خارجي پذيرايي مي کنند.
۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه
داكا، شهر ريكشا
داكا مركز كشور بنگلادش ، شهري تاريخي با قدمت چندصدساله است. اين شهر با حومه 12 ميليون و 300 هزار نفر جمعيت دارد.با وجودي كه داكا در سالهاي اخير رشد سريعي داشته ، هنوز مشكلات متعددي دارد كه فقر گسترده مردم از جمله آنهاست، ضمن اين كه در شهر فرصتهاي اشتغال براي زنان خيلي كم است.
داكا در دوره حكومت پادشاهان مغولي در قرن هفدهم ميلادي، جهانگير ناگار خوانده ميشد و مركز بزرگ تجارت جهان اسلام در شبهقاره هند بود اما داكا امروزي در دوره استيلاي بريتانيا بر شبهقاره در قرن نوزدهم روبه توسعه گذاشت و خيلي زود بزرگترين شهر بنگال پس از كلكته شد كه حالا به كولكته تغييرنام داده است. پس از تقسيم هند در سال 1947 داكا پايتخت كشور جديد بنگلادش شد.
داكاي جديد مركز سياسي، فرهنگي و اقتصادي كشور بنگلادش است. حدود 72 درصد ساكنان داكا باسوادند، در حالي كه درصد بيسوادي در ديگر شهرهاي بنگلادش بالاست.
از آنجا كه سيل مهاجرت به داكا از ديگر جاهاي بنگلادش گسترده بود، جمعيت شهر خيلي سريع افزايش يافته و معضلاتي براي آن ايجاد شده كه يكي از آنها، مشكل ترافيك است. به همين علت، دولت ايجاد شهركهايي را در حومه داكا در برنامه توسعه شهري خود قرار داده است. اجراي اين برنامه سبب شده تا ميليونها نفر در حومه شهر اقامت كنند.
با وجودي كه داكا در سالهاي اخير رشد سريعي داشته ، هنوز مشكلات متعددي دارد كه فقر گسترده مردم از جمله آنهاست، ضمن اين كه در شهر فرصتهاي اشتغال براي زنان خيلي كم است.
بارانهاي سيلآسا
داكا در مركز كشور بنگلادش واقع شده و رود بريگانا از كنارش ميگذرد. شهر به دلتاي سفلي رود گنگ دسترسي دارد.
داكا هوايي گرم و مرطوب دارد. اين شهر روي نوار مناطق بارانخيز حاره قرار دارد كه گاه بارانهايي سيلآسا، خانههاي زيادي را ويران ميكند و هزاران نفر آواره و بيخانمان ميشوند.
ميانگين دماي سالانه شهر 25 درجه سانتيگراد است. 80 درصد باران سالانه شهر بين ماههاي مي و سپتامبر ميبارد. بارش سالانه باران در داكا بيش از 1800 ميليمتر است.
يكي از معضلات داكا، سطح پايين بهداشت عمومي است كه هرساله جان هزاران نفر را ميگيرد. آلودگي هوا و آب شهر پيوسته در حال فزوني است.
پليس داكا در سال 1976 تشكيل شد و 6000 نيرو در 12 مركز پليس داشت؛ اما با افزايش جمعيت شهر، تعداد مراكز به 33 و شمار نيروها به 23 هزار نفر افزايش يافته است. با اين همه، جرم و جنايت در شهر فزوني گرفته است.
مشكل اصلي پليس، نداشتن وسايل و تجهيزات پيشرفته است. به همين علت بعضي وقتها براي مقابله با آشوب و ناامني، نيروهاي ارتش هم به كمك پليس ميروند.
400 هزار ريكشا در شهر
داكا را ميشود شهر ريكشا ناميد. در اين شهر شمار زيادي از مردم ريكشا يا اتوريكشا دارند و با حمل مسافر، زندگي خود و خانوادهاشان را ميگذرانند. در شهر داكا حدود 400 هزار ريكشا وجود دارد. همين نشان ميدهد كه شغل درصد درخور توجهي از مردم شهر راننده ريگشا هستند.
آنهايي كه وضع مالي بهتري دارند، با اتوريكشا كار ميكنند و بقيه مجبورند خودشان ريكشاي خود را بكشند و مسافران را جابهجا كنند. بسياري از مردم شهر كارهاي سطح پايين خدماتي انجام ميدهند و حدود 800 هزار نفر در صنايع بافندگي مشغول به كارند.
بسياري از روستانشينان براي فرار از فقر و يافتن شغلي، به داكا ميروند و حاضرند با روزي كمتر از 10 دلار كار كنند تا شكمشان سير شود.
زبان رسمي
بنگالي، زبان رسمي بنگلادش است كه بيشتر اهالي داكا به آن تكلم ميكنند، البته لهجههاي گوناگوني را ميشنويد.
كالج 109 ساله
كالج داكا، با قدمت 109 سال شهر داكا شمار زيادي كالج و دانشكده دارد كه قديميترين آنها، كالج داكاست كه در دوره هند بريتانيا در 1840 تاسيس شد و اعتباري بينالمللي دارد. كالجها و دانشگاههاي داكا، به دولتي و خصوصي تقسيم ميشوند و دانشجويان ميتوانند تا مقطع دكترا در رشتههاي مختلف تحصيل كنند.
دانشگاه داكا، بزرگترين دانشگاه دولتي در بنگلادش، با 30 هزار دانشجو و 1300 استاد است. اين دانشگاه، 18 مركز تحقيقاتي و 70 دانشكده، گروه آموزشي و موسسه دارد. دانشگاه جهانگير ناگار و دانشگاه فناوري و مهندسي از ديگر مراكز معتبر آموزش عالي در شهر داكا محسوب ميشوند.
به اين مجموعه بايد كالج پزشكي داكا و كالج پزشكي سليمالله را اضافه كرد. در دانشگاههاي داكا گهگاه اغتشاشهاي دانشجويي رخ ميدهد و دانشجويان با پليس درگير ميشوند.
مراكز تفريحي و گردشگري
شهر داكا، مراكز تفريحي و گردشگري متعددي دارد كه اهالي شهر و گردشگران از آنها استفاده ميكنند. همين مراكز سبب شده تا داكا براي گردشگران خارجي جذابيت زيادي داشته باشد و بنگلادش با جذب گردشگر، درآمد خوبي را كسب كند.
قلعه لاله باغ، يكي از جاذبههاي شهر است. اين قلعه در سال 1678 ميلادي بنا شده و در بخش كهنه شهر قرار گرفته. در همين بخش مساجد و بناهاي قديمي را ميبينيد كه معماري خاص خود را دارند و شما را به سفري در دل تاريخ ميبرند. يكي از زيباترين اين مساجد، مسجد حسين دالان است. موزه ملي شهر در قسمت شمالي آن واقع شده كه به شهر جديد معروف است. در اين موزه مجموعهاي ارزشمند و كمنظير از آثار هنري، صنايع دستي هندوها و بودائيستهاي قديمي و مغول نگهداري ميشود.
داكا يك باغوحش بزرگ هم دارد كه در آن حدود 2150 جانور از 191 گونه در معرض تماشاي علاقهمندان قرار دارند. باغوحش در زميني به وسعت حدود 60 هكتار بنا شده و يك درياچه بزرگ به وسعت 10 هكتار دارد كه در آن انواع آبزيان به چشم ميخورند. اين باغوحش در 23 ژوئن 1974 گشايش يافت.
جشنوارهها
در طول سال، چند بار در داكا جشنوارههاي هنري و فرهنگي برگزار ميشود. داكا مركز برخي از بزرگترين جشنوارههاي هندوهاست. پس از مسلمانان، هندوها بيشترين جمعيت بنگلادش را تشكيل ميدهند كه 10 درصد از كل جمعيت اين كشورند؛ اما سال نو در بنگلادش براساس تقويم بنگالي، روز اول ماه بويشاخ (Bioshakh) برابر با 14 آوريل است. در اين روز شهر داكا و ديگر جاهاي بنگلادش غرق نور و رنگ ميشوند و مردم به شادي و جشن ميپردازند. در اولين روز سال، جشنوارههايي برگزار ميگردد كه هنري، موسيقيايي، فرهنگي و اجتماعي هستند و هريك جلوه خاص خود را دارند. البته در 31 دسامبر، يعني در آغاز سال نو ميلادي نيز جشن سال نو برگزار ميشود، چون تقويم رسمي بنگلادش، ميلادي است.
از آنجا كه اكثريت مردم بنگلادش مسلمانند و اين كشور، سرزمين اسلامي است، مردم اعياد اسلامي، بويژه عيد فطر و عيد قربان را با شكوه تمام جشن ميگيرند و به خريد عيد و ديد و بازديد ميروند. براي مسلمانان بنگلادش، اعياد فطر و قربان بسيار مهمتر از آغاز سال نو ميلادي بنگالي است.
بوستان آبي
شهر داكا 2 بوستان سرگرمي دارد كه مردم شهر در آنجا به گردش و ورزش همگاني ميپردازند. يكي بوستان فانتزي پادشاهي و ديگر بوستان آبي ناندان است. بوستان ناندان يكي از بزرگترين جاذبههاي گردشگري و ورزشي داكاست. اين بوستان استخرها و حوضچههاي متعددي دارد كه هريك با سليقه خاصي ساخته شدهاند. كساني كه از استخرهاي اين بوستان براي شنا استفاده ميكنند، بايد لوازم شخصي از جمله حوله همراه داشته باشند. البته خود بوستان تسهيلاتي دارد و كساني كه حوله و ديگر ملزومات شنا را نداشته باشند، ميتوانند در محل بوستان آنها را كرايه كنند و مبلغي بپردازند. بوستان آبي، استخرهاي موج، سرسرههاي آبي، استخرهاي خانوادگي، رودخانه خروشان مصنوعي و بسياري ديگر از جاذبههاي آبي را در خود دارد. كساني كه از استخر موج استفاده ميكنند، اين احساس در آنها بوجود ميآيد كه گويي در دريا شنا ميكنند و بايد با موج دريا مقابله كنند. بوستان آبي ناندان همهروزه از 11 صبح تا 9 شب باز است، البته روزهاي جمعه برنامههاي نمايشي و فرهنگي سرگرمكننده هم ارائه ميدهد. اتوبوسها از چند نقطه شهر، علاقهمندان را به اين بوستان ميبرند.
ورزش در داكا
شهر 12 ميليون نفري داكا، پايتخت بنگلادش، امكانات و تسهيلات ورزشي گوناگوني دارد، اما باتوجه به جمعيت شهر كه بسياريشان فقير يا كمدرآمدند، امكانات ورزشي در دسترس همه نيست و از اماكن ورزشي خصوصي كساني استفاده ميكنند كه وضع مالي بهتري دارند.
به همين علت درصد درخور توجهاي از مردم به طور منظم ورزش نميكنند يا اين كه دسترسي به امكانات مناسب ورزشي ندارند، اما اينها سبب نميشود تا كساني كه دوستدار ورزش هستند، به سراغ فعاليت ورزشي مورد علاقه خود نروند.
مثلا بچهها در كوچهها، خيابانهاي خلوت يا خرابهها و زمينهاي خاكي و گلآلود حاشيه شهر فوتبال بازي ميكنند. البته مدارس و دانشگاهها تا جاي امكان، تسهيلاتي را براي ورزش كردن بويژه در ورزشهاي كريكت و فوتبال فراهم آوردهاند.
فوتبال و كريكت، محبوبترين ورزشها در داكا و كل بنگلادش است. اين دو ورزش در زمان سلطه بريتانيا، به بنگلادش كه بخشي از بنگال بزرگ بود، راه يافت. درباره اهميت كريكت در بنگلادش همين بس كه مسابقات جام جهاني كريكت كه معتبرترين رويداد اين ورزش در جهان است، در سال 2011 در داكا برگزار خواهد شد. روزهاي تعطيل خيلي از جوانان كريكتبازي ميكنند، اما ورزشكاران اين رشته كه شمارشان كم هم نيست، هر روز كريكتبازي ميكنند و تمريناتش را با جديت انجام ميدهند. شماري از بازيكنان كريكت بنگلادش حرفهاي هستند و درآمد خوبي دارند و در زمره قشر مرفه اين كشور فقير به حساب ميآيند.
موج فوتبال
موج جهاني فوتبال به بنگلادش هم رسيده و اين ورزش در داكا و ديگر شهرهاي بنگلادش چنان پيشرفتي كرده كه حتي كريكت را به ورزش دوم تبديل كرده است. حالا كودكان داكا و ديگر شهرهاي بنگلادش با اشتياق وصفناپذيري دنبال توپ ميدوند و آرزو ميكنند روزي در تيمهاي مطرح اين كشور بازي كنند يا به تيم ملي راه يابند. بزرگترين باشگاه ورزشي شهر داكا، محمدان نام دارد كه تيمهاي فوتبال و كريكت آن در خارج از مرزهاي بنگلادش نيز شهرت دارند و موفقيتهايي به دست آوردهاند. زماني ناصر حجازي دروازهبان سابق تيم ملي ايران سرمربي تيم فوتبال محمدان بود و توانست اين تيم را تا مراحل بالايي در جام باشگاههاي آسيا بالا ببرد و به آن آوازهاي آسيايي بخشيد.
باشگاه ورزشي محمدان در سال 1933 تشكيل شد و امروزه شمار زيادي از جوانان شهر داكا در روزهاي تعطيل و ديگر روزها از امكانات اين باشگاه استفاده ميكنند.
تيم فوتبال محمدان، بازيهاي خود را در ورزشگاه ملي بنگلادش كه گنجايش 32 هزار تماشاگر را دارد، برگزار ميكند، اما از آنجا كه شمار زيادي از اهالي شهر فقيرند و دغدغه ورزشي آنها كم است، ورزشگاه كوچك شهر 12 ميليوني داكا، خيلي وقتها پر از تماشاگر نميشود.
تيم فوتبال محمدان بين سالهاي 1957 تا 1999، 15 بار قهرمان رقابتهاب باشگاه بنگلادش شد كه البته چند دوره اول، اين كشور بخش شرقي پاكستان، با نام پاكستان شرقي بود. محمدان بين سالهاي 1957 تا 1966 نيز 5 بار فاتح جام استقلال شد. تيم محمدان چند بار در مسابقات بينالمللي كه در داكا برگزار شد، به عنوان قهرماني رسيد. بيشترين توفيق اين تيم در دوره مربيگيري ناصر حجازي كسب شده است.
پارك ملي وسيع
بزرگترين تفريگاه ورزشي و گردشي داكا، پارك ملي بنگلادش در 40 كيلومتري شمال شهر است. اين پارك وسيع و زيبا و پردرخت، 1200 هكتار وسعت دارد. درختهاي كهنسال جنگل آن با شكوه و زيبايند.
در اين پارك تسهيلاتي براي پيكنيك و قايقراني و فعاليتهاي مختلف ورزشي و تفريحي مهياست. روزهاي تعطيل هزاران نفر از اهالي داكا و شماري از گردشگران خارجي به اين پارك زيباي جنگلي ميروند. علاقهمندان ورزش پيادهروي آنجا را مكاني مطلوب براي ورزش كردن ميدانند و در مسيرهاي جالب و رويايياش، ساعت ها به پيادهروي و تماشاي مناظر طبيعي جالب ميپردازند. درياچههاي پارك جنگلي هم جاذبههاي خاص خود را دارد.
قايقهاي پارويي و موتوري در اختيار دوستداران ورزش قايقراني قرار ميگيرد و آنها ساعتها به اين ورزش ميپردازند. باغهاي سوراواردي و بالدا از ديگر گردشگاههاي عمومي شهرند كه علاقهمندان ورزش در طبيعت از آنها به طور گسترده استفاده ميكنند.
منبع:http://www.jamejamonline.ir
معابدي بر بلنداي آسمان
گشت و گذار در جهان
صومعه سنت جورج، در اورشليم
اين صومعه که در ابتدا وقف باکره يي مقدس شده بود، حدود سال 480 ميلادي کشف شد. صومعه در قرن ششم بازسازي و شکوفا شد. اما سال 614 ميلادي توسط ايراني ها ويران شد و بعد از آن به صورت خرابه باقي ماند. بناهايي که مي بينيد بين سال هاي 1878 تا 1901 ساخته شده اند؛ کليسا هم که وقف مريم مقدس است، شمايل ها و نقاشي هاي ديواري زيبايي دارد. کليساي «سنت جان» و «سنت جورج» هنوز هم سنگ فرش هاي موزاييکي قرن ششم را درون خود حفظ کرده اند. درون يک غار هم بقاياي جسد راهب هايي که هنگام پيشروي ايراني ها به اورشليم کشته شدند وجود دارد.
معبد شيان کونگ، در چين
اين معبد معلق در آسمان، در ايالت «شانکسي» در پانصد کيلومتري جنوب غربي «بيجينگ» قرار دارد. اين سازه ي جالب يکي از خطرناک ترين ساختمان هاي جهان است. تيرک هاي بلند چوبي تا لبه هاي خارجي ساختمان هاي معبد به سمت پايين ادامه پيدا کرده اند، جايي که سوراخ هايي در داخل صخره هاي عظيم آن جا تراشيده شده است.
صومعه ي آناپاسفا در متئوراي يونان
کلمه «متئورا» در زبان يوناني به معناي «معلق در آسمان» است. صخره هاي به هم جوش خورده در متئوراي يونان، به دنبال فرسوده شدن در طي ساليان دراز به صورت نوک تيز درآمده اند و بعد از آن راهب هاي قرون وسطي بر بالاي آن، ديرهاي شان را بنا نهادند. اين صومعه هاي دور افتاده در طول غارتگري هاي قرون وسطي و اشغال گري هاي ترکان عثماني (بين سال هاي 1829-1453) به پيروان مذهب ارتدوکس يونان و فرهنگ هلني کمک کردند تا سنت هاي خودشان را حفظ کنند.
صومعه ژورژوي استوپوي، در صربيا
اين صومعه را اوالين بار حاکم صربيا، «استفان نمانجا» بين سالهاي 1171-1170 به کمک کتيبه سر در کليساي اصلي کشف کرد. اين صومعه در بالاترين نقطه يک تپه قرار گرفته و از نظر موقعيتي هم به يکي از مکان هاي اصلي توريستي اين منطقه تبديل شده است.
مدونا دل ساسو، در سوييس
در ارتفاعات سوييس، معبد مقدسي وجود دارد، که در لبه کوه و در مکان جنگلي خطرناکي قرار گرفته است. کلمه ساسو به معني صخره است. اين کليسا در قرن نوزدهم، زماني که يکي از راهب هاي محلي ادعا کرد وقتي که در جنگل قدم مي زده مدونا (مريم مقدس) بر او ظاهر شده است، معروف شد.
معبد کوه پوپا، در ميانمار
اين معبد باشکوه بودايي در ارتفاع 2417 فوتي، بر بالاي تپه يي با عظمت بنا شده و جلوه زيبايي به اين منطقه بخشيده است. اين معبد کم نظير ساخت دست بشر با طبيعت بکر و زيبا ترکيب بديعي فراهم کرده؛ که هر ساله هزاران گردشگر از سراسر جهان را به خود جذب مي کند.
پترا در اردن
«پترا» يکي از تاريخي ترين و باستاني ترين شهرهاي روي زمين است. معبد تراشيده شده ي پترا در بين صخره ها در محلي حفاظت شده که يکي از قديم ترين سيستم هاي لوله کشي آب را دارد، قرار گرفته است. اين مکان نماد شهر اردن محسوب مي شود و يکي از پربازديدترين مکان هاي باستاني نيز هست. معبد در سراشيبي کوه «هور» واقع شده و در زمان باستان پايتخت حکومت «نبطيان» بوده است. پترا از سال 1985 در فهرست مکان هاي باستاني در يونيسف به ثبت رسيد.
معبد گلوژن، در بلغارستان
طبق يک افسانه اين معبد در قرن سيزدهم ميلادي، زماني که «ناياز جورجي» اکرايني با اجازه ي «ايوان آسن» دوم در اين منطقه سکني گزيد، ساخته شد. «ناياز» معبدي با نام «سنت جورج» را بنا کرد و شمايل اين قديس را با خود به اين معبد آورد. اين تمثال چندين بار ناپديد و آخرين بار روي يک تپه نزديک روستايي که اين فرد زندگي مي کرد، يافت شد. راهب ها اين اتفاق را نشانه يي الهي دانستند، براي اين که معبد به روستا انتقال پيدا کند و بالاخره در پايان قرن چهاردهم اين کار را انجام دادند.
لي مونت سنت ميشل، در فرانسه
«مونت سنت ميشل» جزيره ي کوچک صخره يي است که در حدود يک کيلومتري سواحل شمالي فرانسه در مدخل رود «کوئسنون» در نورماندي قرار دارد. اين مکان بيشتر به خاطر صومعه ي «بنديکت» قرون وسطايي بنديک به شهرت رسيده است. کليسا و مناره هايش بيش از يک کيلومتر از قطر صخره هايي که از آبهاي کانال انگليس بيرون آمده اند را اشغال کرده اند.
منبع:نشريه 7 روز زندگي، شماره 105
جزاير مرگ
مسافران جزيره مارها، زنده از آنجا خارج نمي شوند
هيچ کس جرأت سفر کردن به اين جزاير را ندارد، هرچند زيبايي فريبنده آنها چشم ها را مسحور و انسان را به سوي خودش جذب مي کند اما چيزي جز مرگ در انتظار مسافران اين جزاير نيست. آنجا پر ازحيوانات سمي و کشنده است؛ حيواناتي که هر لحظه ممکن است شما را به کام مرگ بکشانند.
جزيار رامري و سربازان ژاپني
جزيره رامري يکي از جزاير بسيار خطرناک جهان به شمار مي رود، اين جزيره
رکورد دار مرگ دسته جمعي به خاطر گزش توسط حيوانات کشنده است. جنگ جهاني
دوم آغاز شده بود، ارتش ژاپن بعد از عقب نشيني تاکتيکي، به جزيره کوچکي به
نام رامري در سواحل برمه پناه بردند. 19 فوريه سال 1945 سربازها مثل مورچه
ها در يک صف طويل ايستادند و پشت سر هم در جزيره شروع به راهپيمايي کردند،
غافل از اينکه جزيره رامري جولانگاه پشه هاي مالاريا، عقرب هاي سمي و از
همه بدتر کروکوديل هاي آب شور است. شب که از راه رسيد، سربازان ز همه جا بي
خبر، پشت سر هم وارد رودخانه کم عمقي شدند که در مسيرشان بود و بايد از
آنجا مي گذشتند، ناگهان صداي فريادهاي دلخراش از گوشه و کنار به هوا بلند
شد، کروکوديل هاي گرسنه به سربازها حمله کرده بودند. بروس رايت که در زمان
جنگ جهاني دوم با ارتش انگليس در جنگ بود، در مورد اين اتفاق وحشتناک آنچه
را که از بازماندگان اين ماجرا شنيده بود، در خاطراتش اين گونه آورده است:
«آن شب وحشتناک ترين شبي بود که اعضاي گروه تا به حال تجربه کرده بودند.
صداي فرياد سربازها که بدنشان در آرواره هاي تمساح ها گير کرده بود به گوش
مي رسيد و در آن تاريکي هيچ کاري از دست هيچ کس ساخته نبود. صبح که تمام شد
نوبت لاشخورها بود تا باقيمانده آنچه تمساح ها بر جاي گذاشته بودند،
نصيبشان شود، از 900 سرباز ژاپني تنها 20 نفر جان سالم به در بردند.» هر
چند در مورد تعداد دقيق سربازان ژاپني اي که از اين جزيره جان سالم به در
برده بودند، آمار دقيقي وجود ندارد و حتي بعضي ها مي گويند با وجود محاصره
سربازان بيش از 500 نفر از آنها جان سالم به در برده اند اما اين ماجرا در
کتاب رکوردهاي گينس با نام «بزرگترين فاجعه به وسيله حيوانات» به ثبت رسيده
است.
جزيره مارها
با فاصله نه چندان زيادي
از سواحل برزيل، در جنوب سائوپائولو، جزيره اي به اسم ايلادو کيمادا گراند
سال هاست که بر اقيانوس بيکران آرميده است. اين جزيره، هنوز بکر و دست
نخورده باقي مانده، البته به يک دليل بسيار خاص و آن هم اينکه هيچ انساني
جرأت نمي کند پا به اين جزيره مرگبار بگذارد. اين جزيره محل زندگي مارهاي
سمي است تا جايي که طبق تحقيقات محققان، در هر مترمربع از جزيره ايلادو
کيمادا گراند، حداقل پنج مار سمي زندگي مي کنند. شايد با خودتان فکر کنيد
که اين مارها غذاي مورد نياز خود را از کجا تأمين مي کنند، پاسخ اين سوال
بسيار ساده است. پرندگان مهاجري که براي استراحت بي خبر از همه جا در اين
جزيره فرود مي آيند، در چشم بر هم زدني يک لقمه چرب اين مارهاي کشنده مي
شوند. مارهاي اين جزيره گونه خاصي از وايپر پيت سرطلايي هستند که در برزيل
90 درصد مارگزيدگي هايي که به مرگ مي انجامد، توسط اين نوع مارها صورت مي
پذيرد. مارهاي سرطلايي که در اين جزيره خوش آب و هوا زندگي مي کنند تا يک
متر و نيم رشد مي کنند و عکس العمل بسيار سريعي دارند؛ زهر آنها به حدي با
سرعت عمل مي کند که به محض گاز گرفتن و نيش زدن، گوشت محل گزيدگي حالت آب
شدن به خود مي گيرد. سر طلايي ها آن قدر خطرناک هستند که دولت برزيل به جز
براي انجام تحقيقات علمي، هر گونه مسافرت به اين جزيره را ممنوع کرده و هيچ
مسئوليتي در قبال افرادي که به جزيره مارها بروند، بر عهده نمي گيرد. از
زبان بومي هايي که در شهرهاي ساحلي اطراف جزيره کيمادا زندگي مي کنند،
داستان هاي بسياري شنيده مي شود که در ميان آنها دو داستان از همه مشهورتر
است. اولين داستان مربوط به مرد ماهيگيري مي شود که گفته مي شود براي چيدن
موز به اين جزيره رفته بود اما مورد حمله مارها قرار گرفت، پيرمرد با تلاشي
باور نکردني هر طور که بود خود را کشان کشان به قايقش رساند اما در کنار
قايقش در اثر نيش کشنده مارها جان باخت. بعد از اين ماجرا، خانواده پيرمرد
که از او هيچ خبري نداشتند، با نگراني شروع به جست و جو کردند و سرانجام
ماهيگير را درحالي که جسدش غرق در خون در قايقش افتاده بود پيدا کردند.
داستان بعدي مربوط به نگهبان فانوس دريايي و خانواده اش مي شود. محلي ها
داستان را اين طور تعريف مي کنند که يک شب چند مار از پنجره وارد خانه
نگهبان مي شوند و به نگهبان فانوس دريايي، همسر و سه فرزندش حمله مي کنند.
آنها از ترس جانشان، به سمت قايق فرار مي کنند غافل از اينکه روي شاخه هاي
درختان پر از مارهاي سمي است و همين مارها باعث مرگشان مي شوند. هر چند
وجود مارهاي فراوان را در اين جيره به هيچ عنوان نمي توان ناديده گرفت اما
مارسلو دوآرت؛ زيست شناسي که تا کنون بيش از 20 بار براي انجام تحقيقات
علمي به اين جزيره سفر کرده، ادعا مي کند اينکه محلي ها مي گويند در هر متر
مربع اين جزيره پنج مار سمي به سر مي برند، کمي اغراق است و بهتراست
بگوييم که در هر متر مربع يک مار سمي زندگي مي کند و به اين ترتيب با وجود
يک مار در هر متر مربع اين جزيره، چند قدم با مرگ بيشتر فاصله نخواهيد
داشت. منبع:نشريه همشهري سرنخ، شماره 77
به دنبال خرگوش راهنما
غارلاسکو، يک همانند مثل خودش دارد نه اثري از نقش انسان روي ديوار غار است و نه اثري از درخت وخورشيد؛ اما تا دلتان بخواهد اسب وگاو و گوزن روي ديوار غار لاسکو جا خوش کرده اند. حالا کسي نمي داند نقاش اين نقاشي ها يک نفر بوده يا چند نفري که در غار با هم زندگي مي کردند. کار مردهاست. يا زن ها. مجموعه رنگ ها به انتخاب بوده يا به اجبار؟ رنگ ها از 17 هزار سال پيش تا امروز تغيير کرده اند يا نه. اصلاً عمر دقيق اين نقاشي ها چقدر است؟با اينکه کشف غار لاسکو و نقاشي هاي شگفت آورش يکي از بزرگ ترين کشف هاي بشري است، ندانسته ها وسوال هايمان بسيار بيشتر از چشم به راه روش هاي جديد تعيين عمر عناصرند که به نظر اولين قدم در راه پيدا کردن پاسخ به نادانسته هاست. روي نقشه اگر به فرانسه نگاه کنيم يک شش ضلعي به نظر مي آيد در ضلع جنوب غربي، نرسيد به کوه هاي پيرنه که فرانسه را از اسپانيا جدا مي کنند يک جايي هست که اسمش را گذاشته اند پايتخت ما قبل از تاريخ دنيا. چون از نزديکي شهر پريگو هر سمتي که بر روي يک غار قديمي پيدا مي کني ويک عالمه آثار به جا مانده از اجداد خيلي خيلي دور اروپايي ها، که آن وقت ها براي خودشان برو وبيايي داشتند. از ميان همه اين غارها، غار لاسکو يک ويژگي دارد که اين قدر معروفش کرده، يک ويژگي که روزي هزار نفر را مي کشاند به شهر مونتينياک تا خودشان با چشم خودشان ببينند که زيبايي جزء زندگي اجداد بزرگ بوده. مي خواهيم داستان غار لاسکو را تعريف کنيم و نقاشي هاي شگفت آورش. داستان آن گاو وحشي اي که چشم هاي درشت ونگاه سنگينش از وراي اين چند هزار سال مي گذرد وآن گله اسباني که آزادانه پهنه دشت را زير پا مي گذارند. «مارسل» اگر فارسي بلد بود و مي توانست ماجرا را برايمان تعريف کند، احتمالاً اين طور مي گفت: «يکي از روزهاي اوايل سپتامبر بود که با بچه ها رفته بوديم چرخي در اطراف بزنيم. مسير کنار قصر را گرفتيم و آمديم کنار تپه که يکهو «روبو» يک خرگوش ديد وگذاشت دنبالش. صد متر جلوتر خرگوش ناقلا شيرجه زد توي ريشه يک درخت وغيب شد. روبو همان دم ايستاد و پارس مي کرد تا من رسيدم وسعي کردم با سنگ پرت کردن خرگوش را فراري بدهم. سنگ را که پرت کردم به چيزي نخورد. با تعجب زمين را کندم و ديدم اين حفره به يک مجراي بلند وصل است که به يک جاي دوري مي رود.» مارسل چهار روز بعد با چراغ نفتي و طناب ودوستانش برگشت تا انتهاي حفره را پيدا کند. بعد از يک روز تمام کندن وگشاد کردن حفره مارسل توانست خودش را به دالان برساند. و ازآن جا به در ورودي غار برسد. مارسل خوشحال از کشفش تا انتهاي سالن رفت و تمام مدت فکر مي کرد صندوقچه گنج درانتهاي غار رسيد هيچ چيز در انتظارش نبود؛ يک غار خالي از غنايم. انتهاي سالن خطي را روي ديوار ديد، مسير خط را دنبال کرد و چراغ نفتي را بالا آورد وتازه چشمش به آن نقاشي هاي شگفت انگيز افتاد. اين طور شد که بچه ها به پدر ومادرشان گفتند وآنها به آدم هايي که بايد، تا خبر رسيد به «هنري بروي» که اولين محقق باستان شناسي بود که به غار رفت. آقاي بروي تحقيقات گسترده اي را شروع کرده وبا تلاش او و همکارانش غار لاسکو به عنوان «بناي تاريخي» درفرانسه ثبت شد. آقاي بروي که نگران نقاشي ها بود ترتيبي داد تا کپي هاي مختلفي با تکنيک هاي مختلف از روي نقاشي ها تهيه شوند. اين ماجراها کي بود؟ سال 1940، يعني حدود 70سال پيش، هشت سال طول کشيد تا تحقيقات اوليه انجام شود. و راه هاي ورودي وخروجي براي غار تعبيه شود. تا مردم بتوانند براي ديدن نقاشي هاي اجداد بزرگ به لاسکو بيايند. قسمت سخت ماجرا اين بود که بايد شرايط غار را به همان حالتي که بود حفظ کرد؛ دما، نور، جريان هوا، رطوبت همه چيز خوب پيش مي رفت ولاسکو از همان روز اول پذيراي بازديد کننده هاي زيادي بود؛ روزي هزار نفر وتابستان ها تا روزي 5 هزار نفر. براي بيشتر از 17 هزار سال، غار لاسکو تاريخ بشر را حفظ کرده بود. هر کسي وارد اين تونل زمان مي شد از ديدن عظمت و پويايي نقش هاي روي ديوار شگفت زده مي شد، نقش چهار متري گاو وحشي که انگار نه روي ديوار غار که در چراگاه سبز وانبوهش درحرکت است. درکنار اسب ها وگوزن هاي آزاد وبي شمار. پابلوپيکاسويکي از دفعاتي که براي ديدن لاسکو رفته بود، گفت: «ما هيچ نوآوري اي نداشته ايم. » بعد از 17 هزار سال آرامش وعادت کردن به شرايط محيط، حالا لاسکو بايد خودش را براي آن همه بازديد کننده آماده مي کرد؛ اين شد که تعادل طبيعي زندگي ميکروارگانيسمي در غار به هم خورد ونقاشي هاي روي ديوار حالشان بد شد و مريض شدند. بيماري اول سال 1955 مشاهده شد. جلبک هاي ريزي که شرايط زندگي برايشان مهيا شده بود؛ شروع کردند روي ديوارهاي نقاشي رشد کردن. اين بيماري که بيماري سبز ناميده شد، سه سال بعد به وضع نگران کننده اي رسيد. همان وقت بيماري ديگري مشاهده شد به نام بيماري سفيد، که حاصل رسوب کردن بلور کلسيت روي ديوار بود. براي مبارزه با اثر مخرب دي اکسيد کربن فيلترهاي ازن درغار تعبيه شدند که متأسفانه کارايي جدي اي نداشتند اين شد که در سال 1963 وزارت فرهنگ فرانسه بازديد از غار را تعطيل کرد. از حدود سال 1960 انستيتوي ملي جغرافياي فرانسه کار نقشه برداري سه بعدي از غار لاسکو را شروع کرده بود. با جدي شدن زمزمه بسته شدن غار، ايده ساختن يک غار کپي شبيه غار اصلي به تدريج شکل گرفت. سال 1983، غار مشابه با نام لاسکوي 2 افتتاح شد. اين غار به شکل کلي سالن اصلي لاسکو درزيرزمين ساخته شده ونور، دما و رطوبت آن کاملاً مشابه غار اصلي است. براي نقاشي ها جدا از نقشه برداري هاي يپچيده، تحقيقات مفصلي درباره مواد معدني استفاده شده، ترکيب رنگ، تکنيک نقاشي به لحاظ فني نقاشي، وسايل نقاشي مثلاً ساقه گياه يا استخوان، روش اجرايي نقاشي روي ديوارها انجام شد. دست آخر محققان با مطالعه تکنيک بومي هاي استراليايي که امروزه همچنان با مطالعه تکنيک بومي هاي استراليايي که امروزه همچنان در طبيعت وحشي زندگي کرده وروي ديوارهاي سنگي نقاشي مي کنند، توانستند يک روش خوب براي اجراي نقاشي ها پيدا کنند. غار لاسکوي 2 به خاطر دقت و ظرافت طراحي و اجراي پروژه بسيار موفق بوده است. 270 هزار بازديد کننده درسال نشان دهنده محبوبيت اين غاراست. و حرف آخر اينکه به نظر مي آيد لاسکوي 2 به بيماري شبيه بيماري غار اصلي مبتلا شده است. رشد ميکروارگارنيسم هايي که دي اکسيد کربن وبخار آبي را که بازديد کننده ها برايشان مي آورند دوست دارند، شروع شده و اين ممکن است به نقاشي ها آسيب بزند. اين است که احتمال دارد لاسکوي 2 هم بسته شود.
۱۳۹۰ مهر ۵, سهشنبه
بوستان هاي ژاپني
يکي از مهم ترين اصول فرهنگ اصيل ژاپن، عشق به طبيعت و مظاهر آن است. اين عشق تا به جايي پيش رفته است که بسياري از نمادهاي طبيعي، مقدس و الهي شمرده مي شوند.
در ژاپن، قدمت باغ ها همانند بسياري از فرهنگ ها و تمدن هاي ديگر، به نخستين گروه از انسان هايي مي رسد که در مکان مشخصي اقامت کرده و نخستين اجتماعات بشري را تشکيل دادند. در ابتدا هدف از ايجاد باغ بهره گيري از مواهب طبيعي و ايجاد محيطي آرامش بخش در فضايي کاملاً طبيعي و بکر بود اما با گذشت زمان، انسان با به کارگيري خلاقيت هاي هنري و دستکاري و تغيير محيط، سعي در ايجاد بوستان هاي زيبا، باشکوه و خيال انگيز داشته است.
امروزه، بوستان ، فضايي محصور است که در آن سعي شده طبيعت به شکلي هدفمند و هنرمندانه بازسازي شود و جالب است بدانيد که اولين بوستان ها (به تعريف امروزي) توسط ايرانيان باستان ساخته شدند. در باغ هاي باستاني ايران، زاويه قائمه بسيار مورد توجه بوده است؛ باغ معمولاً در فضايي مربع يا مستطيل شکل ساخته مي شد و حتي فضاي درون آن نيز، توسط آبراه هايي به چهار بخش مساوي تقسيم مي گرديد؛ اين سبک و روش ابداعي ايراني، توسط بسياري از اقوام ديگر در ساخت بوستان مورد تقليد و استفاده قرار گرفت و آثار آن تا به امروز نيز باقي است.
تصویر : قلعه رود خان
قلعه رودخان نام قلعهای تاریخی در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی شهر فومن در استان گیلان است. برخی از کارشناسان، ساخت قلعه را در دوران ساسانیان دانستهاند. این قلعه با 6/2 هکتار مساحت بر فراز ارتفاعات روستای رودخان قرار دارد. دیوار قلعه ۱۵۰۰ متر طول دارد و در آن ۶۵ برج و بارو قرار گرفته شدهاست.
این بنا به وسیله سنگ و آجر ساخته شده و در بخش های آسیب پذیر و نقاط حساس، سنگ با ملات ساروج به کار رفته، اما در مسیر اطاق ها، برج ها و سقف های گنبدی شکل از آجر، گچ و ملات ساروج استفاده شده است. ارتفاع دیوارها متفاوت و از 3 تا 10 متر متغیر است و در نقاط نفوذ پذیر قلعه، دیوارها و باروها قطور و ارتفاع بیشتری دارند.انتخاب مکان مناسب، بهره گیری از مصالح مقاوم، استفاده از شیوه های مختلف معماری و ایجاد اشکال هندسی متنوع، عظمت خاصی به این مجموعه داده است. فرم کلی قلعه نامنظم است و از دو بخش شرقی و غربی تشکیل شده است.
در دورهٔ سلجوقیان این قلعه تجدید بنا شده و از پایگاههای مبارزاتی اسماعیلیان بودهاست. بر روی سردر ورودی آن درج شدهاست که این قلعه در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هجری قمری برای سلطان حسامالدین امیردباج بن امیر علاءالدین اسحق تجدید بنا شدهاست. این کتیبه در موزهٔ گنجینهٔ رشت نگهداری میشود.این قلعه در ارتفاعی بین ۶۶۵ تا ۷۱۵ متر از سطح دریا واقع شدهاست و در کنار آن رودخانهای با همین نام جاری است.
۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه
تصاویر: آخرین وضعیت سی وسه پل و رود خانه زاینده رود 30 شهریور 1390-بخش دوم
تصاویر: آخرین وضعیت سی وسه پل و رود خانه زاینده رود 30شهریور 1390-بخش دوم
۱۳۹۰ مهر ۳, یکشنبه
بزرگترین غار آبی جهان
غار علیصدر نه تنها معروف ترین غار ایران، بلکه بزرگتری غار آبی دنیا است که در غرب کشور جا خوش کرده است. این غار در 75 کیلومتری شهر همدان و در ارتفاعات ساری قیه نزدیک روستای علیصدر در شهرستان کبود راهنگ قرار دارد.
محوطه غار دالانهای پیچ در پیچ و دهلیزهای متعددی دارد و از مجموعه رشته آبها، دریاچه بزرگی در درون غار بوجود آمده است.
از چاقو تا چاروق!
چکشها بر فولاد گداخته فرود میآیند، مفتولهای نقره مدام کشیدهتر و ظریفتر میشوند، درفشها چرم مرغوب را سوراخ میکنند و پشمهای رنگی بر تارهای سفید میخوابند. در بازارهای پر از رنگ و نقش و صدای زنجان همه اینها هست، اما همه صنایع دستی زنجان اینها نیست.
چاقوسازان، ملیلهکاران، چاروقدوزان و فرشبافان در کنار دباغان و مسگران و رنگرزان، صبح زود کرکره مغازهشان را بالا میدهند و دست به کار میشوند تا بازار صنایع دستی زنجان را گرم نگه دارند؛ بازار رنگارنگی که همه چیز دارد؛ از قلمتراش تا قداره، از ملیله تا چاروق و از فرشهای مرغوب تا گیوههای سفید؛ بازار طویلی که قصه صنایعش سر دراز دارد و همچنان بوی تاریخ و هنر میدهد.
هرچند که روزگار، با هنرمندان و صنعتگران قدیمی اینجا هم نامهربانی کرده”‹است و بعضی ساکنانش را وادار به ترک راستهها و تیمچههایش کرده؛ اما اگر هنوز هم هوای دیدن هنر دست این مردم خوشذوق را دارید، عزم زنجان کنید که هنوز هم می”‹شود مصنوعات هنرمندانه آنان را در سرتاسر بازار پیدا کرد.
از چاقو تا چاروق!
چاقوی زنجان
هر چیزی که لبه تیز داشته باشد، اینجا، در بازار زنجان پیدا میشود. از وقتی «عبدالغفار سکاک» در عصر صفویان، پتک بر سندان کوبید و سوهان بر تیغههای فولاد آبدیده کشید تا وقتی مصدق امینی در عهد پهلویان، ماهی و تفنگ و ماشین بر دستههای چاقوها نشاند، نام زنجان یادآور چاقو و چاقوسازی بوده و هست. بازار چاقو، قلمتراش، قیچی، شمشیر، قندشکن، دشنه و قداره در زنجان همیشه گرم است؛ هم ارزان دارد و هم گران، هم کوچک دارد و هم بزرگ، هم بیامضا و هم امضادار، ضامندار و بیضامن، یک”‹تیغه و چند تیغه. چاقوسازان زنجانی آنقدر فولاد را میگدازند و چکشکاری میکنند تا به هر شکلی میخواهند درش بیاورند و آنقدر سوهان بر لبههایش میکشند تا تیز شود و برنده. تیغههای برنده زنجانی را قبضههایی پر از نقش و رنگ همراهی میکنند. چاقو و قندشکن هم البته اینجا هزار نقش و هزار شکل است. قیچی، قلمتراش و ناخنگیر و... همه در اینجا نقشپردازی میشوند تا نام زنجانی بهخود بگیرند.
از چاقو تا چاروق!
چاروق
فرق چاروق زنجانیها با چاروقی که در قصهها پاپوش چوپان”‹ها بود زیاد است؛ چاروقی چرمین مخصوص دشت و بیابان. این چاروق پاپوش چرمین ظریفی است مخصوص راه رفتن روی قالی با سری نوک تیز و برگشته که ظاهرا در عصر صفویان معمول شده. چاروق پاپوشی است کف چرمی با رویهای از ابریشم و زری و سیم وگلابتون با دو منگوله. چاروقهای اصیل پاشنه نداشتهاند؛ اما انواع امروزی آنها هم پاشنه دارند و هم رویه چرمی برای بیرون از خانه. چاروقدوزهای زنجانی چرمشان را از همشهریان دباغشان میخرند؛ چرمی از پوست گاو و اغلب قرمز رنگ. ورقهای چرم را در اندازههای مختلف و به شکل اتو میبرند و در آب میگذارند تا نرم شود و آماده قالبکشی. بعد چاروق با نخهای تابیده شروع به بافتن چرم مرطوب میکند. آن را روی قالب میکشد و با میخهای کوتاه به کف قالب چوبی محکم میکند. کف مقوایی چاروق را میچسبانند و اطراف چاروق را زیگزالدوزی میکنند و آسترکشی. بعد رویهدوزی و قلابدوزی و بعد منگولهها روی چاروق مینشینند تا این پاپوش ظریف زنانه کامل شود.
از چاقو تا چاروق!
پاپوش ایرانی
چاروق”‹های پر زرق و برق و منگولهدار جایشان را به چاروقهای سرخ و سادهای دادهاند که رویه گلابتون ندارند و خبری از منگوله رویشان نیست. آن چاروق”‹ها را نمیشد در کوچه و خیابان به پا کرد، اما اینهارا میشود به پا کرد و میان کفشهای چینی نامرغو ب، رنگ و بوی پاپوش ایرانی را به خیابانها داد.
قالی زنجان
دارهای بزرگ و فرشهای کوچک و طرحهای ذهنی و نقشهای شکسته زمانی در اغلب خانههای زنجانی پیدا میشدند؛ اما حالا تک و توک خانهای پیدا میشود که صدای ضربه بافندهها از آن بلند باشد. نقشهای شکسته و طرحهای ذهنی”‹باف زنجانی جایشان را به قالیهای شاه عباسی و تصویری دادهاند؛ اما هنوز هم میشود فرشهایی با نقشهای شکسته و درهم پیچیده در زمینه لاکی و سورمهای پیدا کرد که بوی اصالت میدهند. «بیدگینه» اسم و رسمدارترین فرش زنجان است؛ فرشی پر از طبیعت، با چهار لچک و ترنجی شش ضلعی و متنی پوشیده از گندمزار. «بیدگینه» در بازار کمیاب است اما غلط ماهی، تخته ماهی ، «قلتوق»، بسته میری، چارقات در بازار بسیارند. البته طرحهای اصیل آن را نمیشود با یک نگاه تشخیص داد. بازار قالی در همه جای ایران کم رونق شده و دیگر کمتر کسی طالب نقشهای شکسته است. قالیبافان زنجانی هم یا سراغ طرحهای ماشینی و تصویری رفتهاند یا قالیهای مرغوبشان را به بازارهای دیگر میفرستند بلکه آنجا قدرشناسی پیدا شود و هنرشان را ارزان نخرد.
از چاقو تا چاروق!
ملیلهکاری
گرانبهاترین سوغاتی زنجانیها حاصل همنشینی رشتههای ظریف سیمین است. شمشهای نقره ذوب میشوند و از قالب مخصوص میگذرند تا تبدیل به مفتولهایی یک سانتی شوند. بعد دوباره ذوب میشوند و از قالب میگذرند تا قطرشان اینبار به یک میلیمتر برسد. بعد آنقدر با سیمکش کشیده میشوند تا نازکتر و ظریفتر شوند و آماده ملیلهکاری. ملیلهکاران از تخته و موم قالب میسازند و این رشتههای سیمین را روی قالب مینشانند و نقش
می”‹سازند. نقشها که روی قالب نشستند و طرح کامل شد، روی نقشها را با براده مس میپوشانند و آن را حرارت میدهند تا رشتهها به هم وصل شوند و قلمدان بشوند و ظرف چایخوری و جعبه آرایش و زیور و زینت زنان ایرانی. حالا نوبت زدودن ناخالصیهاست؛ تیزاب وارد میدان میشود و ناخالصی را میرود. در آخر ملیلهکار با خاکاره اثر هنریاش را صیقل میدهد و برق میاندازد تا دل از ببیندگانش ببرد.
نکته: بپوش و بگرد کفشهای چرمی عمر طولانی دارند و نمیگذارند پا بوی بد بگیرد و وقتی چاروق باشند، ایرانی بودنشان را به رخ میکشند و وقتی سرخ باشند شادابیشان. مدتهاست که چاروقهای زنجانی در میان کفشهای ایرانی و خارجی جا باز کردهاند، فقط آنها را باید چند روزی به پا کنید تا جا باز کنند. به دلیل طبیعی بودن جنس آنها پا هرقدر هم که در اینها بماند، بوی بد نخواهد گرفت.
بخش گردشگری تبیان
برگرفته از سرزمین من
دومین پارک طبیعی جهان در ایران
در جنوب شرقی شاهرود، منطقه ای حفاظت شده قرار دارد که مردم منطقه فکر می کنند همان توران داستان های شاهنامه و تاریخ اساطیری ایران است که حالا دست به دست چرخیده و به سکونت آنها رسیده است؛ پارک ملی خارتوران که با تنوع گونه های جانوری و گیاهی و حضور یوزپلنگ آسیایی و گورخر ایرانی معروف شده و یکی از جاذبه های طبیعی ایران به شمار می رود.
خارتوران در یك نگاه
خارتوران (یا توران) در جنوب شرقی شهرستان شاهرود و جنوب جاده تهران ـ مشهد قرار دارد. مساحت كل مجموعه حدود یك میلیون و 470 هزار هكتار (14700 كیلومتر مربع) است كه حدود 75 درصد آن منطقه حفاظت شده، 17 درصد پناهگاه حیات وحش و 8 درصدش پارك ملی است.
توران پس از پناهگاه حیات وحش نایبندان در طبس لقب دومین مجموعه حفاظت شده وسیع ایران را با خود یدک می کشد؛ منطقه ای که از 3 دشت بسیار وسیع تشکیل شده است. در واقع 3رشته كوهی که شامل قله 2281 متری شتركوه در غرب، 2265 متری قلعه بالا در شمال غرب و 2411 متری پیغمبر می شود.
دومين پارک طبيعي جهان در ايران
یك منطقه حدود 200هزار هكتاری ماسه ای هم شامل شن های روان و منطقه وسیعی از اراضی بایر و یك رودخانه آب شور به نام كال شور خارتوران در شرق این ناحیه قرار دارند. به همین دلیل برخی از منابع، این مجموعه را پس از پارك ملی سرنگتی در تانزانیا دومین ذخیره گاه طبیعی زیست كره یونسكو از نظر وسعت به شمار می آورند!
بد نیست بدانید که ذخیره گاه ها به مناطق حفاظت شده ای گفته می شود كه از طرف یونسكو تحت پوشش دفتر شورای هماهنگی بین المللی برنامه انسان و كره مسكون(MAB) قرار دارند و هدف اصلی تعیین این ذخیره گاه ها ایجاد زمینه علمی مناسب در راستای هماهنگی بین كشورها و تبادل دانش علمی به منظور جلوگیری از كاهش روند رو به نابودی تنوع زیستی است.
خارتوران در كنار منطقه حفاظت شده بهرام گور در استان فارس آخرین پناهگاه گورخر است. حیوانی كه در گذشته های دور تقریبا در دو سوم خاك ایران و چند كشور همسایه زندگی می كرد
گونه های جانوری
در خارتوران مجموعا 41 گونه پستاندار، 167 گونه پرنده، 42 گونه خزنده و 2 گونه دوزیست شناسایی شده اند كه شاخص ترین آنها همان یوزپلنگ آسیایی و گورخر ایرانی هستند. خارتوران در كنار منطقه حفاظت شده بهرام گور در استان فارس آخرین پناهگاه گورخر است. حیوانی كه در گذشته های دور تقریبا در دو سوم خاك ایران و چند كشور همسایه زندگی می كرد.
دومين پارک طبيعي جهان در ايران
در سال 1356 جمعیت گورخر در كل ایران حدود 6هزار رأس و در خارتوران بیش از 2هزار رأس سر شماری شده بود، اما در سال 1389 اداره محیط زیست استان سمنان جمعیت آن را 149 رأس اعلام كرده است.
خارتوران همچنین احتمالا بیشترین تعداد یوزپلنگ را هم بین مناطق مختلف ایران در خود جای داده است. به جز اینها غزال ایرانی (آهو)، جبیر، پلنگ ایرانی، سیاه گوش، گوسفند وحشی، بز وحشی، گربه شنی، گربه دشتی، گربه پالاس (از انواع بسیار نادر گربه سانان)، كفتار راه راه، گرگ، شغال، روباه قرمز و شاه روباه از پستانداران شاخص این ناحیه هستند.
دومين پارک طبيعي جهان در ايران
از پرندگان پارك هم می توان به هوبره، كبك، تیهو، بلدرچین، چاخ لق، كبوتر چاهی، قمری، دم جنبانك ابلق، سبزه قبای هندی، باقرقره، سهره سبز، سهره صورتی، چكاوك كاكلی، سنگ چشم دم سرخ، انواع گنجشك، اردك بلوطی و حواصیل و انواع پرندگان شكاری مانند بحری، دلیجه، عقاب طلایی، عقاب دشتی، شاه بوف، مرغ حق، دال، كركس مصری، قرقی و انوع سارگپه اشاره كرد.
این منطقه از بهترین زیستگاه های زاغ بور نیز به شمار می رود. زاغ بور تنها پرنده بومی و انحصاری ایران است كه در كنار بوته های قیچ زندگی می كند. از خزندگان خارتوران هم به جز انواع سوسمار و آگاما می توان به بزمجه بیابانی كه طول آن به یك و نیم متر می رسد، لاك پشت مهمیزدار، كفچه مار، افعی شاخ دار، مار زنگی و انواع مارهای جعفری اشاره كرد.
دومين پارک طبيعي جهان در ايران
از ساسانیان تا امروز
در منطقه شمال غربی خارتوران بقایای یك شهر سوخته كشف شده است. در بخش های جنوبی هم ابزار آلات فلزی متعددی یافت شده اند که باستان شناسان آن ها را متعلق به دوران بعد از اسلام می دانند. ظروف سفالی و یافته های باستانی دیگر در منطقه نشان می دهد كه قدمت تاریخی خارتوران به دوران ساسانیان می رسد.
فراوری:الهام مرادی
بخش گردشگری تبیان
برگرفته از بیابان های ایران، جام جم
روستایی زیر صخره ها
روستای زیبا و عجیب لاس دی ستینیل setenil یکی از محبوبترین جاذبه های توریستی اسپانیا است. این روستا در میان یک صخره بسیار بزرگ قرار دارد. بسیاری از خانههای این روستای کوچک در دل سنگ قرار دارند. زمان بازسازی این روستا سالهای 1484 است. روستاییان خونگرم اینجا زندگی عادی خود را سپری میکنند. برخی از آنها باغهای زیتون بر روی سقف خانه های خود پرورش میدهند.
این روستا در واقع، یادگار پادشاهان کاتولیک، مورس - آفریقا است که در سالهای 711 برای پیروزی در قلمروی خود مبارزه کرده و حکومت شبه جزیرهای را بوجود آوردند. مکان های تاریخی و باستانی این روستا شامل؛ قلعه باستانی در بالای تپه، کناریک کلیسا است و دیگر جاذبههای آن؛ خانههای غار، برج عرب و مخزن بزرگ است. این روستا یا شهر کوچک در نوع خود منحصر به فرد و زیبا است.
طولانیترین غارهای جهان کدامند؟
غارها، پستوهایی زیرزمینی هستند که گنجینههایی زیبا و ارزشمند از این کره خاکی را در خود پنهان کرده اند. اما شاید جذاب ترین آنها فارغ از نوع و جنس سنگ ها و ویژگی های زمین شناختی شان، طولانی ترن غارهای دنیا باشند. آنچه که در ادامه خواهیم خواند، نمونههایی بسیار اندک از مجموعه وسیعی از غارها است که به دلیل نام، بزرگی و ویژگیهای مخصوص، انتخاب و معرفی شدهاند.
غار هولوک، سوییس
غار 197 کیلومتری هولوک در حد فاصل میان رودخانه موتا و منطقه کوهستانی «پراگل پاس» دره موتای سوییس قرار دارد. براساس تحقیقات به عمل آمده این غار، بزرگترین غار سوییس و همچنین دومین غار بزرگ اروپا محسوب شده و نخستین غار جهان است که طول آن به 100 کیلومتر میرسد.غار لچوگویلا، آمریکا
غار لچوگویلا، با امتدادی 207 کیلومتری، پنجمین غار طویل جهان به شمار رفته و به دلیل برخورداری از خاصیت غیر طبیعی زمینشناسی و ساختار نادر خود از شهرت بسیار زیادی نیز برخوردار است. از جمله عوارض جغرافیایی و زمینشناختی موجود در این غار میتوان به مقادیر زیاد مواد معدنی رنگی و رسوبات زرد لیمویی سولفور اشاره کرد، در تمام نقاط آن به چشم میخورد. موقعیت این غار در پارک ملی «کارلس بد» واقع در ایالت نیومکزیکو است.غار باد، آمریکا
وجود نقشهایی از شن یخزده اگرچه غارهای باد ایالت داکوتای جنوبی آمریکا را شهره عام و خاص کرده اما این غار بیشترین شهرت خود را از ساختارهای کلسیتی رنگارنگی که به رنگ بدنه معروف هستند به دست آورده است. طبق آمار منتشر شده همه ساله، چهار مایل جدید از این غار کشف میشود که تاکنون با طولی 134 مایلی به پیچیدهترین سیستم غاری جهان تبدیل شده است.
غار اوپتیمیستیکنا، اوکراین
غار
«اوپتیمیستیکنا» طولانیترین غار سنگهای کانی جهان به شمار میرود. این
غار که در نزدیکی روستای «کورولیوکا» در اوکراین قرار دارد از 230 کیلومتر
راه نقشهنگاری شده برخوردار بوده و بزرگترین مجموعه غاری اوراسیا محسوب
میشود. تمام دالانها و راهروهای موجود در این غاردر کم ارتفاع بوده و
اغلب آنها نیز با گل و لای پوشانده شدهاند. وجود شبکههای اتصالی پیچیده
با سطح ارتفاع گوناگون، نام «غار مارپیچ» را به آن داده است.
غار جواهر، آمریکا
غار
«جواهر» دومین غار طویل جهان محسوب میشود که دالانهای شناخته شده آن بیش
از 240 کیلومتر برآورد شده است.این غار که در منطقه «بلک هیلز» داکوتای
جنوبی آمریکا قرار دارد بنایی ملی بوده وعلاقمندان میتوانند در تمام فصول
سال از آن دیدن کنند.علاوه بر بازدید عمومی، غارنوردی همراه با راهنمایان
حرفهای از جمله دیگر فعالیتهایی است که مردم میتوانند در این منطقه آن
را تجربه کنند. گفتنی است به دلیل ازدحام زیاد در تماشای این غار، ثبت نام
علاقمندان از مدت زمانی محدودی برخوردار بوده و تنها در فصل تابستان صورت
میپذیرد.غار ماموت، آمریکا
مجموعه غار ماموت که در اصطلاح رسمی «غار برآمدگیهای سنگی عظیم» نام دارد از 630 کیلومتر دالان برخوردار است که آنرا در زمره طولانیترین غارهای طبیعی جهان قرار داده است. این غار که در مرکز ایالت کنتاکی آمریکا واقع شده و بخشی از پارک ملی غارهای بزرگ این کشور محسوب میشود. این غار که در مرکزیت رودخانه سبز قرار گرفته در حدود دو برابر بزرگتر از «غار جواهر» دومین غار طولانی جهان است.
بخش گردشگری تبیان
برگرفته از میراث آریا
اشتراک در:
پستها (Atom)