آیین اهوره مزدا کیش درباری شاهان پارس بود ،از این رو تنها در شهر های درباری به آن عمل می شد و گروهی از روحانیان مسئول اجرای آن بودند. سوال دیگر این است که آیا علاوه بر شاه نجیب زادگان پارسی هم به کیش اهوره مزدا ملتزم بوده اند. مقصود از نجیب زادگان پارسی فقط اعضای بسیار نزدیک دربار شاهی نیست کهملتزمان رکاب شاه بوده اند،بلکه نجیب زادگان مراکز ساتراپی ها را هم شامل می شود. آیا اینان در مقام اجرای وظیفه ملزم به رعایت آیین شاهی بوده اند؟آیا از چگونگی حضور در مراسم نیایش آهوره مزدا مطلع بوده اند(تازه اگر مسوولیت اجرای آن را به آنان محول نکرده باشند)؟دست رسی اینان به آیین شاهی جایگاه آنان را به عنوان نمایندگان شاه در ساتراپی ها و در عین حال نزدیکی آنان را به شاه تثبیت می کرد و بر ارج و قرب آنان در دربار می افزود.
هخامنشیان هیچ گاه آیین مذهبی دربار خود را بر مردمان تابعشان تحمیل نمی کردند،بلکه در برابر آیین ها و مذاهب دیگر ،هر قدر هم متفاوت موضعی روادارانه در پیش می گرفتند . اما ناگفته نماند که در این «روادارانه مذهبی»محدودیت های وجود داشت که با مسائل سیاسی پیوند داشت. زیرا سیاست هخامنشیان این بود که اگر محیط فرهنگی و مذهبی اتباع خویش را به هم نزنند، بهتر می توانند وفاداری آنان را به خود حفظ نمایند، زیرا اگر چنین وفا داری وجود نداشت اوضاع به شدت دگرگون می گشت. اگر یکی از اقوام تحت قلمرو پارسیان سر به عصیان می نهاد و بر ضد تاج و تخت هخامنشیان می شورید ،شاه پارس در پاسخ اقدام به لشکر کشی می کرد و آثار لشکر کشی حتی در زندگی مردمان هم بازتاب پیدا می کرد .این مجازات در مورد ناکسوس که از پیوستن به شاهنشاهی ایران ابا می کرد و همچنین در مورد ارتریا و در سال79/480علیه آتن به کار بسته شد.
به علاوه ساتراپی های عصیانگر چون مصر و بابل که در دهه 480 در برابر سیطره پارسیان سر به شورش گذاشتند، گویا با چنین پیامد های روبرو شدند . گویا کتیبه دیوه ی خشایار شاه در باره اینان نوشته شده است:
در میان این سرزمین ها ، جای بود که پیش تر در آن دیوان (فارسی باستان :دیوا) را می پرستیدند .آنگاه به یاری اهوره مزدا آن پرستشگاه دیوان را برکندم و فرمان دادم:دیوان پرستیده نشوند. هرجا پیش از این دیوان را می پرستیدند ، در آنجا با راستی واحترام اهوره مزدا را پرستیدم.
در این کتیبه خشایارشا به سرزمین شورش گری اشاره دارد که جایگاه پرستش دیوان بوده است . او پرستشگاه هایشان را نابود کرد و سرافرازانه اعلام کرد که اکنون در آن سرزمین اهوره مزدا معبود اوست . فهم این کتینه البته دشوار است، زیرا نه تنها سرزمین مورد نظر بر ما روشن نیست ، بلکه نمی توان به راحتی به راحتی زمان دستوری به کار رفته در متن را تشخیص داد. لیکن امکان دارد خشایار شا به الفاظ کلی سخن گفته باشد ،یعنی اگر سرزمینی پیرو مذهبی یاشد (و آن مذهب مردم را به طغیان علیه شاه شاه پارس بر انگیزد )، آن گاه من آن مذهب را ریشه کن خواهم کرد و قدرتم (پرستش اهوره مزدا)را به جای ان خواهم نشاند.اما روی هم رفته ،مهم ان است که کیش اهوره مزدا قرار نیوده بر هیچ قوم و تباری تحمیل شود، اما خشایارشا چنین کرده است و این تمایز معنا داری است
۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر