پارسیها در سخن گفتن، صریح و در دوستی ، استوار و مهمان نواز و بخشنده بودند و بر رعایت آداب معاشرت، تقریبا به اندازه مردم چین، مواظبت داشتند.
چون دو نفر که از حیث رتبه با یکدیگر برابر بودند، به هم می رسیدند ، یکدیگر را می بوسیدند و اگر کسی به شخصی بلند مرتبه تر از خود بر میخورد،پشت دو تا میکرد و به او احترام میگذاشت.
در مقابل اشخاص کوچکتر گونه خود را برای بوسیدن پیش می آوردند. برای مردم متعارفی، تواضع مختصری کافی بود.
چیز خوردن در کنار راه را سخت ناپسند میدانستند.بینی گرفتن و آب دهان انداختن در مقابل دیگران را بد میدانستند.
تا زمان خشایارشاه ، در خوردن و نوشیدن، سادگی فراوان داشتند و جز یکبار در روز خوراک نمی خوردند و جز آب خالص چیز دیگری نمی نوشیدند.
پاکیزگی را ، پس از زندگی، بزرگترین نعمت میدانستند و چنان می پنداشتند که کار نیکو چون از دست نا پاک ارزشی ندارد.چه انسان اگر در بر انداختن فساد (میکروب ها ) قیام نکند، فرشتگان در جسم او منزل نخواهند کرد.
کسانی را که سبب پراکنده شدن بیماریهای واگیردار میشدند سخت کیفر میدادند. در جشنها، همه مردم با لباسهای پاک سفیدی حاضر میشدند.
آداب و رسوم تطهیر و جلوگیری از پلیدی بسیار بود. در کتال مقدس زردشت، فصلهای مطولی است که همه از قواعد مخصوص پاکی جسم و جان بحث میکند.
در آن کتاب آمده است که چیدن ناخن و مو، و نفس کشیدن از دهان، همه ، پلیدی است و ایرانی فرزانه باید از آنها پرهیز کند، مگر اینکه قبلا آنها را پاک کرده باشد.
۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر