کانون ایرانیان: نوشته ای از کتاب شاهنشاهی هخامنشی
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

نوشته ای از کتاب شاهنشاهی هخامنشی


هرودت می گوید ایرانیان مجسمه ای از خدایان خود نمی سازند چون ابلهانه می دانند که آنان(خدایان) را به صورت انسان تصور کنند. به نظر می رسد که آن زمان او حق داشته است ، و همین نکته را در باره مادها نیز می توان گفت چون شاهان آشور هنگام حمله های خود به سر زمین ماد هیچ تصویر یا تندیسی از خدایان ایشان در میان غنایم بدست آمده نمی یافتند تا بربایند.
اما در برجسته کاریهای سلطنتی از زمان کتیبه بیستون به بعد ،در بالای سر شاه با تصویری شبیه به نیم تنه شاه برخورد می کنیم که گویی روی دم و سربال یک پرنده شکاری با بالهای گشوده در هوا شناور است . که گویا او را در هنگام انجام وظیفه شاهی یا حتی وقتی در نخلستانی به شکار شیر می رود محافظت می کند.آنرا در زمانی "فروهر" شاه (نوعی فرشته یا روان نیک) می پنداشتند ؛ اما اخیرا بسیاری پذیرفته اند که او خدای هخامنشیان است ، بسیار همانند نماد {خدای} آشور بر روی یادمانهای آشوری.
ع. شهبازی می گوید آن خدا نیست بلکه "خورّه"{فرّ} ( بمعنای بخت و اقبال) شاه است؛ و موری ادعا کرده که نماد پرچم جنگ شاهان ایران بوده که یونانیان آنرا عقابی طلایی پنداشته اند ـــ نظری که پذیرش آن دشوار است زیرا شاهان اشکانی نیز نماد عقاب را پیشاپیش خود حمل می کردند و اشارات یونانیان نیز درباره نماد هخامنشیان صراحت دارد. بنابراین ساده تر به نظر می رسد که بگوییم نماد هخامنشیان عقاب یا شاهین بوده که شاید با این افسانه که هخامنش را شاهینی تغذیه کرده ارتباط داشته است. به  هر حال بحث درباره هویت نیم تنه بالا هنوز گشوده اشت. در تایید این نظر که آنرا اهورا مزدا می دانند می توان به این واقعیت اشاره کرد که نقش آن بر روی سکه های مستقل ساتراپها (مانند سکه های داتام) و با حرکات گوناگون دیده می شود: شاه دست خود را بلند کرده گویی به موجودی برتر نیایش می کند یا نیم تنه دست او را گرفته گویی شاه را تبرک می کند و حلقه ای را به شاه عطا می نماید. شباهت ظاهری و جسمانی خدا با شاه بی ارتباط با جمله داریوش نیست که می گوید " اهورا مزدا از من است و من از اهورا مزدا" ، یعنی این پیوند دوسویه است.

نوشته ای از کتاب خداشناسی زرتشتی:
در اوستا نفرت زیادی نسبت به بت پرستی و ساختن بت دیده می شود.
بت پرستی به هر نحوی که باشد در اوستا نکوهش می شود.در سراسر شاهنامه شاهان و پهلوانان پیوسته بر علیه بت پرستان به جهاد مشغولند و سربازان ایرانی همیشه پس از فتوحات کشور دشمن ، بت خانه ها و بت پرستی را بر می اندازند.
 هرودت می نویسد: ایرانیان هرگز بر خدایان خود بت نمی سازند .
سوتیون می گوید: ایرانیان هرگز بت نمی پرستند.
تا زمان هخامنشاین مجسمه ایزدان ناشناخته بود. مرد بالداری که بالای سر داریوش در کتیبه بی ستون مشاهده می شود گروهی آنرا در شکل اهورا مزدا می دانند و لی بعدا می بینیم که بنابر نوشته بیروسوس و نی مُن ، اردشیر هخامنشی مجسمه ناهید را در بابل ، اکباتان ، شوش ، پرسپولیس ، باکتریا ، دمشق و سارد برافراشت.
استریو می نوسد که ایرانیان مجسمه وهومن را طی تشریفاتی در کپه دوکی از شهر های آسیای صغیر در خیابانها می گرداندند. ولی در سراسر اوستا حتی زمانی که مذهب زرتشتی به غرب ایران رسید چنین رسمی در بین ایرانیان دیده نمی شود و زرتشتیان اولیه هرگز چنین رسمی را تجویز نمی کردند ولی می بینیم که بعدا ایزدانی چون تشتر ، ورترغنه ، دهمه آفریتی ، و داموایش اوپه منه در اواخر هخامنشیان به اشکال مختلف چون انسان و اسب و غیرهنشان داده شده و مجسم می ساختند.

منابع:
کتاب شاهنشاهی هخامنشی ، تالیف جان مانوئل کوک ،ترجمه مرتضی ثاقب فر. انتشارات ققنوس
کتاب خداشناسی زرتشتی از باستانی ترین زمان تا تاکنون ، تالیف مانک جی نوشیروان جی دهالا ، ترجمه دستور رستم شهزادی. انتشارات فروهر.

0 نظرات:

ارسال یک نظر