نوشتهي: ديويد مكنزي
ترجمهي: داريوش كياني
واژهي «ايران» (Eran) براي نخستين بار در سنگنوشتههاي اردشير يكم - بنيانگذار دودمان ساساني - گواهي شده است. وي در برجستهنگاري تفويض شاهنشاهياش [از سوي اورمزد] در نقش رستم استان فارس، و سپس در سكههاياش، Ardashir shahan shah Eran (به پارسي ميانه) و Shahan shah Aryan (به پارتي) "= اردشير، شاه شاهان آرياييها" خوانده شده است. پسرش شاپور يكم، ضمن استفاده از همان لقب براي پدرش، به خود با عنوان Shahan shah eran ud aneran (به پارسي ميانه) و Shahan shah aryan ud anaryan (به پارتي) "= شاه شاهان آرياييها و غيرآرياييها" اشاره كرده است. همين شكل و شيوه، مورد استفادهي شاهان بعدي ساساني، از «نرسه» تا «شاپور سوم» بود. سنگنوشتهي سه زبانهي شاپور يكم در كعبهي زرتشت در استان فارس - كه در اين موضوع فقط نسخههاي پارتي و يونانياش محفوظ مانده، اما نسخهي پارسي ميانهي آن نيز با اطمينان، بازسازيپذير است - براي نخستين بار حاوي واژهي پارسي ميانهي «ايرانشهر» EranShahr (به پارتي: Aryanshahr) است. بيان پادشاه مذكور در اين زمينه، چنين است: «an … eranshahr xwday hem» (به پارسي ميانه) / «az … aryanshahr xwday ahem» (به پارتي) / «ego … tou Arianon ethnous despotes eimi» (به يوناني) "= من سرور پادشاهي (در نسخهي يوناني: ملت) آرياييان هستم" (SH.K.Z, Mid. Pers. [1], Parth . 1., Gk. 1.2). اين قاعدهسازي، به دنبال لقب «شاه شاهان آرياييها»ي شاپور يكم، اين نكته را به نظر بسيار پذيرفتني ميسازد كه واژهي «ايرانشهر» به درستي، «شاهنشاهي» (empire) معني ميگرديده، ضمن اين كه واژهي Eran هنوز مطابق با ريشهشناسياش (از واژهي ايراني كهن: aryanam*)، به عنوان حالت جمع اضافي نام قومي «اير» (Er) (پارتي:Ary؛ از ايراني كهن: -arya؛ = آريايي) به معناي «-ِ ايرانيان» فهميده ميشده است. شكل مفرد اين واژه را شاپور در اشاره به پسرش «نرسه» مورد استفاده قرار داده است: Er mazdesn Narseh, shah Hind, Sagestan … (به پارسي ميانه) / ary mazdezn Narseh … (به پارتي)، يعني: «آريايي مزداپرست نرسه، شاه هند و سيستان و…».
از ديگر شاهان ساساني، بهرام دوم نيز منحصراً، در برخي سكههاياش، اين واژه را به صورت يك پيشوند به سكهنوشتههاي معياري كه از زمان اردشير يكم مورد استفاده بوده، افزوده است: «(آريايي) مزداپرست، خدايگان (بهرام)، شاه شاهان آرياييها (و غير آرياييها)».
تركيب «اريانام خشثره» -aryanam xshathra* [= شهرياري آرياييها] در هيچ يك از سنگنوشتههاي پارسي باستان هخامنشي يافته نشده است. در اين زمينه، در يشتهاي متأخر اوستا، تنها ذكر Airiia و Anairiia danghawo "= سرزمينهاي آريايي" و "غيرآريايي" وجود دارد. بنابراين اصطلاح «ايرانشهر» برساختهي ساسانيان بوده است.
فهرست كشورهاي فرمانبُردار شاپور، در نسخهي پارسي ميانهي سنگنوشتهاش، تقريباً به كلي آسيب ديده است و تنها به گونهي ناقص در در نسخههاي پارتي و يوناني اين سنگنوشتهي سه زبانه محفوظ و باقي مانده است. البته اين سياهه را به ياري فهرست كوتاه ايالتهاي ايرانشهر (به معناي خاص) در سنگنوشتههاي پارسي ميانهي نقش رستم و نيز با توجه به سنگنوشتهي شديداً آسيب ديده و هوازدهي «كردير» (Kerdir)، روحاني برجستهي عصر جانشينان شاپور، ميتوان بازسازي نمود. فهرست يادشده شامل اين نامهاست: «پارس (فارس)، پهلو (پارت)، خوزستان، ميشان، آسورستان (سوريه)، نودشيرگان (Nodshiragan = آديابِنه)، آدوربايگان (آذربايجان)، سپاهان (اصفهان)، * ري، كيرمان (كرمان)، سگستان (سيستان)، گورگان (گرگان)، مرو، هريو (هرات)، اَبَرشهر (خراسان)، تورستان (توران)، مَكوران (مكران)، و كوشانشهر تا پَشكبور (پيشاور)». شاپور نام چند كشور ديگر را نيز افزوده است، شامل: ماي (ماد)، هيند (هند)، و مَزونشهر (عمان) "در كنار دريا" و ديگران؛ يعني «ارمن (ارمنستان)، ويروزان (گرجستان)، آلان (اران)، و بلاسگان تا كافكوف (قفقاز) و دروازهي آلانان»، كه كردير اين كشورهاي را صريحاً در داخل «انيرانشهر» (aneranshahr)، يعني "شهرياري غير آرياييها"، امپراتوري روم تا غرب و سرزمينهاي قفقاز، قرار داده است.
با وجود تداول و كاربرد اصطلاح «ايرانشهر» در سنگنوشتههاي سلطنتي، به شاهنشاهي ساساني، پيش از اين، با شكل كوتاه شدهي «ايران» (Eran) اشاره ميشد، و به غربِ رومي نيز متقابلاً و زودتر، با عنوان «انيران» (Aneran). هر دوي اين اصطلاحها، در متني تقويمي به قلم ماني پيامبر - كه احتمالاً، نخست در زمان اردشير يكم نوشته شده - يافته ميشود. در ديگر متون پارسي و پارتي مانوي، اصطلاح «ايرانشهر» ديده نشده است. همين شكل كوتاه (Eran)، در نامهاي شهرهايي كه شاپور يكم و جانشيناناش بنيان نهاده بودند، آشكار ميشود؛ مانند: Eran-xwarrah-Shabuhr (= شكوه ايران از شاپور)، Eran-asan-kard-Kawad (= كواد ايران را آرام كرد). همچنين، اين اصطلاح در عنوانهاي برخي از مأموران بلندپايهي اداري و فرماندهان نظامي دوران ساسانيان متأخر به برجستگي نشان داده ميشود؛ مانند: «ايران- آمارگر» Eran-amargar (رييس كل امورمالي كشور)، «ايران- ديبيربد» Eran-dibirbad (رييس دبيران كشور)، «ايران- دروستبد» Eran-drustbad (رييس پزشكان كشور)، «ايران- همبارگبد» Eran-hambaragbad (سرپرست كل انبارهاي كشور)، «ايران- سپاهبد» Eran-spahbad (فرمانده كل سپاه كشور).
در كتابهاي پهلوي سدهي سوم هجري/ نهم ميلادي، اصطلاحات كهن ساساني، آشكارا محفوظ مانده است. براي نمونه، در «كارنامهي اردشير بابكان» اصطلاح Eran تنها در عبارت shah-i eran (شاه ايران) و لقب eran-spahbad (ايران- سپاهبد) استفاده گرديده است. وگرنه، كشور [ايران] همواره «ايرانشهر» خوانده شده است. همين موضوع در كتاب «ارداويراز نامه» نيز صدق ميكند كه در آن جا عبارت eran dahibed "= فرمانرواي آرياييها" صرفاً در مفهومي فراتر از نام جغرافيايي «ايرانشهر» آشكار ميشود. در «دينكرد» هفتم نيز، عموماً همان تفاوت ميان [مفهوم] «ايران» و «ايرانشهر» (و نيز با aneran، يعني: غيرآريايي) گذارده شده است. در اين جا، عبارت er deh (جمع: eran dehan) از ترجمهي پهلوي يشتها، گهگاه براي رساندن مفهوم «سرزمينهاي آريايي» استفاده شده است. البته، اين حقيقت كه اصطلاح «ايران» Eran عموماً به صورت جغرافيايي نيز فهميده ميشد، با ساخت صفت eranag "= ايراني"، كه نخست در كتاب «بندهش» و آثار معاصر آن گواهي گرديده، نشان داده شده است.
در آثار كهن فارسي نو، به ويژه آنهايي كه وابسته به منابع پارسي ميانهاند، شكل «ايرانشهر» با «شهر ايران» جايگزين ميشود (مانند: تاريخ سيستان، ص 7-6). فرخي سيستاني شاعر (درگذشتهي 429 ق.)، يا شايد نسخهنويس بعدي اشعارش، هنوز اين اصطلاح را در تقابل با «توران» (سرزمين تورانيان) استفاده ميكند. با اين حال، قلمرو ايرانشهر در اين زمان، محدود و منحصر به بخش غربي پيشين امپراتوري [ساساني] شده بود. در "تاريخ سيستان" چنين گفته شده است كه: «كل ناحيهي كشور به چهار بخش تقسيم شده بود: خراسان، ايران (خاوران)، نيمروز، و باختر؛ هر آن چه در جوار مرز شمالي واقع گرديده، "باختر" خوانده شده؛ و هر آن چه در نزديكي مرز جنوبي واقع بوده، "نيمروز" ناميده شده است؛ و ناحيهي مياني به دو بخش تقسيم گرديده: آن چه در جوار مرز شرق واقع شده، "خراسان" خوانده شده، حال آن كه آن چه در غرب واقع است، "ايرانشهر" ناميده شده است». حتا در «نزهة القلوب» حمدالله مستوفي ( به نقل از اصطخري) گزارش گرديده كه «عراق عربي عادتاً دل ايرانشهر خوانده شده است». به هر حال، عنوان عمومي سرزمين ايرانيان از اين زمان، «ايران»، و [عنوان] اهالياش، «ايراني» بود (1).
(1) David N. MacKenzie, "Eran, Eranshahr": Encyclopaedia Iranica, vol. 8, Costa Mesa, Calif., 1997.
۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر