نوشتهي: روديگر اشميت
پيدايش و معمولسازي خط ميخي پارسي باستان از جملهي مجادلهآميزترين مسائل در مطالعات ايراني باستان است؛ از دههي 1960 تاكنون، اين دو موضوع مكرراً و از ديدگاههاي متفاوت، بدون دستيابي به توافقي كلي، مورد بحث بودهاند. جمعبندي كلي زير مبتني است بر: 1- گواهي مربوط به ابداع خط ميخي، ارائه شده در بند هفتاد سنگ نبشتهي بيستون داريوش (DB 4.88-92)، كه در آن از يك شيوهي جديد نوشتار "به آريايي"، كه پادشاه آن را ابداع نموده، ياد ميگردد؛ 2- ملاحظات متعدد باستان شناختي و سبك شناختي كه ترسيم چندين مرحله را در پيدايش و توسعهي يادوارهي (monument) بيستون روا ميدارد؛ 3- نبشتههايي كه متعلق به پيش از زمان داريوش پنداشته شدهاند؛ 4- و در نهايت، تجزيه و تحليل خود اين سامانهي نگارش.
اين امر محتمل است كه توسعه و تكامل خطي جديد براي نوشتن زبان اصلي هخامنشيان در دوران كورش دوم آغاز شده باشد، اما كهنترين نمونههاي گواهي شدهي گونهي جديد خط ميخي، سنگنبشتههاي بزرگ و كوچك داريوش در بيستون هستند. ادعاهاي مربوط به وجود برخي نبشتههاي كهنتر پارسي باستان را ميتوان به طور قاطع رد نمود: دو نبشتهي حك شده بر لوحههايي زرين، به دست آمده از همدان و ساخته شده به نام آريارمنه (AmH) و ارشامه (AsH)، به ترتيب پدر پدربزرگ و پدربزرگ داريوش يكم، چنان كه از زبان نسبتاً معيوبشان، كه مانند واپسين متنهاي هخامنشي است، بر ميآيد، معتبر و قابل اعتماد نميباشند. به علاوه، دو قطعهي كوچك بازمانده از سنگنبشتههاي پاسارگاد (CMb، CMc)، كه به كورش دوم منسوب شدهاند، در واقع به نظر مي آيد كه به داريوش متعلقاند، در صورتي كه قطعهي سوم (CMa)، نخست فقط به ايلامي و بابلي نبشته شده بود كه سپس (در زمان داريوش) ترجمهي پارسي باستان به بخشهاي بدون نبشتهي بيروني آن افزوده گرديده بود. (…)
دليل قطعي معمول شدن خط ميخي پارسي با سنگنبشتهي زيرين برجستهنگاري بيستون، در تاريخچه و چگونگي پيدايش خود اين يادواره نهفته است، چرا كه نبشتههاي پارسي باستان ضميمهي نگارههاي منفرد در برجستهنگاري و در سنگنبشتهي بزرگ، افزودههاي متأخرتر به طرح اصلي يادواره هستند. پذيرش آغازين زبانهاي منحصراً پيش- هخامنشي (ايلامي و بابلي) براي نگارش نبشتههاي يادوارهي بيستون را ميبايست به عنوان دليل و گواه عدم استفاده از پارسي باستان براي نگارش اسناد، تا آن زمان، تفسير نمود.
خط ميخي پارسي باستان به آشكارا، اختصاصاً براي نگارش زبان پارسي باستان ساخته شده بود، تا اين كه براي برخي ديگر از گويشهاي ايراني باستان مانند مادي. شكل علامت C (با زائدهاي در زير آن) در خط ميخي پارسي بسيار ساده است و بدين سبب احتمالاً از جملهي علامتهاي نخستين اين خط است كه فقط واج /c/ (از ايراني باستان thr*، به لحاظ آوايي شبيه به [s]) را نشان ميدهد، و تا آن جا كه دانسته است، مشخصهاي منحصر به پارسي باستان است و با نظام آواشناختي زبان مادي، كه در آن thr محفوظ مانده، بيگانه ميباشد [مانند Mica در پارسي باستان و Mithra در زبان مادي].*
* This article is based on: R. Schmitt, "Cuneiform Script", Encyclopaedia Iranica, vol. 6, 1993, pp. 460-61
۱۳۹۰ تیر ۶, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر