کانون ایرانیان: طبقه‌ي بزرگان در عصر ساساني
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

طبقه‌ي بزرگان در عصر ساساني

"بزرگان" (پارسي ميانه: wuzurg، جمع: wuzurgaan) عنوان سومين طبقه - پايه از چهار يا پنج بخش آريستوكراسي نخستين ساسانيان بود، يعني طبقات "شهريار"، "ويسپوهر" (شاه‌زاده يا عضو خاندان سلطنتي)، "ووزورگ" (بزرگ)، "آزاد" (اشراف)، "كدگ - خوداي" (نگاه‌دارنده‌ي خانه). چهار طبقه‌ي نخست با همين ترتيب در سنگ‌نبشته‌ي شاپور يكم (72-241 م.) در حاجي آباد (ShH, 1.6) و در سنگ‌نبشته‌ي نرسه (302-293 م.) در پايكولي (NPi) يافته مي‌شود، اما پنجمين طبقه تنها در برخي از بندهاي NPi (بندهاي 16، 63، 83) مشاهده مي‌شود. از "بزرگان" معمولاً به عنوان سومين طبقه ياد مي‌شود (ShH؛ Npi بندهاي 63، 74، 75، 78، 83، 86). از بزرگان، كه بر "سپاه‌بدان" مقدم بودند و در پي آزادگان (اشراف) و واسپوهرگان (درباريان ويژه) قرار داشتند، به عنوان همراهان و ملازمان اردشير ياد شده است (كارنامه‌ي اردشير پاپكان، ويراسته‌ي آنتيا، ص 48، بند 8). در همان اثر از بزرگان همراه با آزادان "اشراف" نيز ياد گرديده است (ص 59، بند 5). چنان كه سنگ‌نبشته‌ي پايكولي اشاره دارد، مناصب و مقامات بالاي دولتي را اعضاي اين چهار يا پنج گروه اشغال كرده بودند.
به گزارش منابع فارسي و عربي، بزرگان (عربي: عظماء)، ويسپوهران (عربي: اهل البيوتات)، و آزادان (عربي: احرار، بنو الاحرار) نقش مهمي را در سازمان اجتماعي و سياسي ساسانيان ايفا مي‌كردند، هر چند كه كاركرد و فعاليت ويژه‌ي هر كدام از اين گروه‌هاي جداگانه به روشني تعيين نشده است. اعضاي بلندپايه‌ي آريستوكراسي در جشن تاج‌گذاري شاه جديد براي شنيدن گفتار او و شادباش گفتن به وي حضور داشتند (طبري، ج 1، ص 834، 835، 846، 871، 896؛ ثعالبي، غرر اخبار، ص 532، 536). هر گاه كه ناسازگاري يا كشمكشي بر سر جانشيني شاهي خاص پديد مي‌آمد، شورايي از اعضاي برجسته‌ي اين گروه‌ها براي حل موضوع فرا خوانده مي‌شدند. بدين شيوه بود كه شاپور دوم (379- 10/309 م.) پس از درگذشت هرمزد دوم در 10/309 م. به شاهي گزيده شد (دينوري، ص 49). شوراي مشابهي اردشير دوم را پس از درگذشت پدرش شيرويه (628 م.) به شاهي برگزيد (طبري، ج 1، ص 1061). پس از درگذشت يزدگرد يكم در 421 م.، بزرگان ايران (شايد به طور كلي اشراف ايراني) از تأييد همه‌ي پسران وي، و از جمله بهرام پنجم، خودداري و امتناع كردند و در عوض شاه‌زاده‌اي ساساني به نام خسرو را به شاهي گماشتند (طبري، ج 1، ص 858: ناس من العظماء و اهل البيوت؛ دينوري، ص57: عظماء الفارس؛ ابن بلخي، ص 75: لشكر و رعيات). به نوشته‌ي طبري (ج 1، ص 885)، هنگامي كه كواد (531 - 488 م.) از مزدك پشتيباني كرد، بزرگان با روحاني بزرگ (موبذان موبذ) هم‌دست شدند و او را زنداني كردند و برادرش جاماسپ را به شاهي گماشتند (بسنجيد با: ابن بلخي، ص 85). بزرگان (عظماء الفارس) ناخشنود از شيوه‌ي حكم‌راني خسرو دوم، او را خلع كردند و پسرش شيرويه را به شاهي برگزيدند (يعقوبي، ج 1، ص 96-195). روي‌داد مشابه ديگر، خلع هرمزد چهارم (90-579 م.) و بر تخت نشيني پسرش خسرو دوم (628-591 م.) بود (طبري، ج 1، ص 995).
اصطلاح "بزرگان/ عظماء" (گاهي اعيان، وجوه) در منابع فارسي و عربي مرتبط با تاريخ ايران، و "ووزورگ‍ (ـان)" در آثار پهلوي (مانند درخت آسوريگ، بندهاي 40، 43). معمولاً به كل بدنه‌ي اشراف، در برابر مردم معمولي (پهلوي: ram، عربي: عامه)، دلالت دارد. *

* A. Tafazzoli, "Bozorgan", Encyclopaedia Iranica, vol. IV, 1990, p. 427

0 نظرات:

ارسال یک نظر