کانون ایرانیان: آسياي مركزي و همسايگان‌اش
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

آسياي مركزي و همسايگان‌اش

در نيمه‌ي دوم سده‌ي دوم پ.م.، آسياي مركزي صحنه‌ي هجوم بيابان‌گردان از شرق و غرب بود. در پي اين تاخت و تازها، ناگزير، سكاها به سمت جنوب، به سوي سرزميني كه حاوي نامي آن‌هاست، يعني "سيستان" (از واژه‌ي ايراني مقدم Sakastana*) حركت كردند، و نيز به سوي هند، كه در آن جا پادشاهي كوچك Saka را پديد آوردند. احتمالاً سكاها در اين زمان، حكومتي نيز در "ختن" بنيان نهادند. دولت يونانيِ باختر تحت فشار اين هجوم بيابان‌گردان سقوط كرد اما فرمان‌روايان ديگر در كوه‌هاي هندوكش و در هند قدرت خود را حفظ كردند. پس از دوره‌ي اغتشاشات، يكي از اين اقوام مهاجر، كه در منابع چيني Yue-zhi/ Yueh-chih خوانده شده، دولتي را در شمال رود جيحون بنيان نهاد و سپس در سده‌ي نخست ميلادي، تحت رهبري يكي از قبايلي كه نام آن به امپراتوري جديد "كوشان" داده شد، به سوي جنوب گسترش يافت. چنين به نظر مي‌رسد كه در شمال سغد، اتحاديه‌اي از آبادي‌نشين‌ها و قبايل بيابان‌گرد، مبدل به كشوري گرديده كه در منابع چيني Kang-qu/ K'ang-chu خوانده شده است.
آشكار نيست كه كوشانيان تا چه اندازه بر مردمان مقيم آسياي مركزي سلطه داشته‌اند، اما به واسطه‌ي كم‌يابي سكه‌هاي كوشاني در خوارزم، و نيز ضرب سكه‌هاي خوارزمي، مي‌توان پي برد كه خوارزميان مستقل از كوشانيان بودند يا ارتباط فرمان‌بردارانه‌ي ضعيفي با آنان داشتند. سغدي‌ها نيز احتمالاً در پيوندي فرمان‌بردارانه با كوشانيان واقع بودند، كه بيش‌تر كارها و فعاليت‌هاي آنان را در شبه قاره‌ي هند اداره و هدايت مي‌كردند.
در سغد، شكل محلي مزداپرستي، دين عمده و غالب اين منطقه بود، هرچند مزداپرستي و مسيحيت نسطوري هر دو پي‌رواني در اين ناحيه داشتند، و مي‌توان فرض نمود كه در اصل، اين سغدي‌ها بودند كه هر دو دين ياد شده را از طريق مبلغان حاضر در كاروان‌هاي بازرگاني به شرق گستردند. در تركستان چين، زبان سغدي به زبان آميخته‌ي ترك‌ها تبديل شد، و حتا دولت‌هاي ترك در مغولستان و كوه‌هاي آلتايي، از سغدي به عنوان زبان نوشتاري خود استفاده مي‌كردند، هر چند بعدها، با ايجاد تغيير و تصرف در خط سغدي، نظام نوشتاري ويژه‌اي را براي زبان‌‌هاي خود پديد آوردند.
خوارزميان نيز پي‌رو شكلي محلي از مزداپرستي بودند، هرچند در اين جا نيز، مانند سغد، دين‌هاي عام‌گرا فعال بودند. جستارهاي باستان‌شناسي در خوارزم، فرهنگ و تمدني هم‌چند سغد را آشكار ساخته است، اما نه به صورت شكوه‌مندانه و خودنمايانه. خوارزميان، نه مانند دولت‌شهرهاي سغدي، تحت رهبري يك دودمان پادشاهي متحد شده بودند. زبان آنان در اصل به يك الفباي تغيير يافته‌ي آرامي نوشته مي‌شد، اما بعدها، شايد در سده‌هاي 10 و 11، خوارزميان شروع به نوشتن زبان خود به حروف عربي كردند، كه ظاهراً مشابه با كار سغديان نبود. مبلغان حاضر در كاروان‌هاي خوارزمي از آغاز سده‌ي 9، اسلام را در منطقه‌ي ولگا گسترش دادند، و تاتارهاي ولگا روابط خود را با خوارزميان در زمان‌هاي بعد نيز حفظ كردند. يكي از كالاهاي تجارت خوارزم با شمال، نقره‌اي بود كه به شكل پياله، ريتون و بشقاب ساخته مي‌شد. خوارزميان همان نقشي را در گسترش انديشه‌ها و فرهنگ ايراني در غرب آسياي مركزي ايفا كردند كه سغديان در شرق آن.*

* This article is based on: R. N. Frye, "Central Asia III.", Encyclopaedia Iranica, vol. 5, 1992, pp. 166-67

0 نظرات:

ارسال یک نظر