در روز نوروز، مردم نخست به دیدن سالخوردگان خانواده، بیماران و ازكارافتادگان و قبور نیاكان و بزرگان مى رفتند و اداى احترام مى كردند. (احترام و رعایت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در میان ایرانیان همواره نهایت اهمیت را داشته است). سپس عیددیدنى آغاز مى شد. پیش از دید و بازدیدها، در لحظه تحویل سال هر فرد از خدا مى خواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگه دارد. این مراسم پس از ۲۵ قرن به همین صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل دیگر شده است.سران دولت هخامنشى در آداب و رسوم و قوانین سرزمین هاى غیرآریایى نشین كمتر مداخله مى كردند ولى در مصر كه بیش از یك قرن یكى از ایالات ایران به شمار مى رفت، آیین هاى نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفیر به حبشه (اتیوپى) از رئیس انتخابى این كشور خواسته بودند كه نوروز را به رسمیت بشناسد و برگزار كند.
آلودن محیط زیست (آب و هوا و زمین) را منع، و براى دروغ گفتن و سوءنیت مجازات در نظر بگیرد.
داریوش بزرگ كه در گسترش آیین هاى نوروزى در میان متصرفات غیر آرین امپراتورى ایران سعى بلیغ داشت در مراسم نوروز ۵۱۵ پیش از میلاد (هفت سال پس از آغاز فرمانروایى اش) تصمیم خود را در زمینه ایجاد سنگ نبشته بیستون _ حاوى آرزوها، اندرزها و شرح قلمرو ایران _ اعلام كرد كه مورخان با توجه به این سنگ نبشته گفته اند كه ایران تنها كشور جهان است كه سند مالكیت دارد. بزرگترین آرزوى داریوش كه در این كتیبه آمده است، این است كه خداوند ایران را از آفت دروغ و خشكسالى مصون بدارد.پس از تكمیل ساختمان عظیم و زیباى تخت جمشید در پارس و گشایش آن، آیین هاى رسمى نوروز، باشكوه بى مانندى در آنجا برگزار مى شد. مراسم نخستین نوروز در تخت جمشید دو هفته طول مى كشید. مردم عادى در تالار صد ستون و سران ایالات و مقامات تراز اول در تالارهاى دیگر این كاخ حضور مى یافتند. كار ساختن تخت جمشید (یونانى ها پرس پولیس = شهر پارس خوانده اند) ۵۱ سال طول كشید. داریوش اول تصمیم به ساختن آن، در محلى نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولى پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به این ترتیب ایران داراى دو پایتخت شد: شوش پایتخت ادارى و تخت جمشید پایتخت سیاسى و شهر همدان پایتخت ییلاقى (تابستانى نسبت به شوش). عنوان �تخت جمشید� را قرن ها بعد، عوام الناس به آن دادند، حال آنكه این كاخ با جمشید افسانه اى ارتباطى نداشته است. از این كاخ كه گویاى تمدن و پیشرفت ایرانیان باستان است بر قلمروى میان سند، دانوب، مدیترانه و نیل فرمانروایى مى شد، حسادت اسكندر مقدونى نسبت به این شكوه و عظمت، عامل عمده ویرانى این كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباریان در هر كجاى كشور كه بودند پیش از فرا رسیدن نوروز خود را به تخت جمشید مى رسانیدند و بهار را در آنجا به سر مى بردند.
� برخى از رویدادهاى نوروزى
داریوش دوم به مناسبت نوروز، در سال ۴۱۶ پیش از میلاد سكه زرین ویژه اى ضرب كرد كه یك طرف آن شكل سربازى را در حال تیراندازى با كمان نشان مى دهد. ضرب سكه زر و سیم یك قرن پیش از آن، توسط داریوش اول آغاز شده بود. سكه هاى داریوش اول به �داریك� یا �دریك� موسومند. باید توجه داشت كه رسم دادن سكه به عنوان عیدى از زمان هرمز دوم _ شاه ساسانى در سال ۳۰۴ میلادى آغاز شده است. ۱۵ سال پیش از آن (مارس ۴۰۱ پیش از میلاد) چون ایران در آستانه جنگ داخلى (مخالفت كوروش كوچك با شاه شدن برادرش اردشیر دوم) بود مراسم نوروزى به صورت خصوصى برگزار شده بود.
مهستان (مه: بزرگ)، پارلمان ایران در عهد اشكانیان نخستین جلسه خود را در نوروز سال ۱۷۳ پیش از میلاد با حضور مهرداد اول _ شاه وقت _ برگزار كرد و اولین مصوبه آن انتخابى كردن شاه بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت. البته طى شرایطى از جمله خیانت به كشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیمارى سخت و از كارافتادگى. ایران در آن زمان داراى دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را �مهستان� مى خواندند.
در سال ۵۲ میلادى، مهستان كه از نحوست ۱۳ فروردین مى ترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین �بلاش� را از میان شاهزادگان اشكانى به شاهى برگزید كه از همه آنان كوچك تر بود و استدلال كرد كه �مصلحت� انتخاب بلاش را ایجاب مى كرد، شاه قبلى در ایام نوروز مرده بود، نحوست رقم ۱۳ از یونانیان است كه با اسكندر وارد ایران شده است.
نوروز ایرانى برحسب سال مصادف است با یكى از این سه روز در تقویم میلادى؛ ۲۰ ، ۲۱ و یا ۲۲ مارس (مارچ)، در مارس ۴۴ پیش از میلاد ایران خود را براى دفاع در برابر حمله احتمالى �سزار� آماده مى كرد كه خبر رسید سزار ۱۵ مارس (هفت روز پیش از نوروز) در سناى روم ترور شده است و شاه جریان را به اطلاع رجال كشور رسانید كه ایام عید را در دلواپسى به سر برده بودند، سپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ایران ۹ سال پیش از آن (سال ۵۳ پیش از میلاد) در �حران� ارتش روم را درهم شكسته بود، در این جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده این ارتش كشته شده بود و سزار تصمیم به انتقام گیرى داشت.اردشیر پاپكان _ كه در سال ۲۲۶ میلادى سلسله ساسانیان را تاسیس كرده بود چهار سال بعد از دولت روم كه در جنگ از وى شكست خورده بود، خواست كه نوروز ایرانى را به رسمیت بشناسد و سناى روم نیز آن را پذیرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.
در دوران اشكانیان ایام نوروز به پنج روز كاهش یافته بود اما اردشیر به تقاضاى �تنسرTansar� موبد موبدان (روحانى ارشد زرتشتیان) روز ششم فروردین _ زادروز زرتشت _ را بر آن اضافه كرد و چون ایرانیان روز هفتم فروردین را خوش یمن مى دانستند و بیشتر ازدواج ها را به این روز موكول مى كردند، از آن زمان ایام نوروز كه روزهاى روح ابدى، شادى ها و پاكى ها به شمار مى آمدند، به هفت روز افزایش یافت و ایرانیان در این هفت روز دست از كار مى كشیدند.
در طول حكومت ساسانیان اهمیت نوروز افزایش یافت. نه تنها یك عید ملى بود بلكه ایام تمیز كردن محیط زیست، پوشیدن لباس نو، تمیز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجویى از پیران، تجدید دوستى ها، استحكام خانواده و بیرون كردن افكار بد و پلیدى ها از روح و روان به شمار مى آمد. در این عهد، تشریفات نوروزى مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روى بام ها در شب نوروز به منظور سوزاندن پلیدى ها كه اینك این رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت سین تبدیل شده است. ساسانیان معتقد بودند كه هدف كوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان یك روز ملى، برقرارى عدالت، نظم، برادرى، انسان دوستى و پاكدامنى بوده و باید تحقق یابد.در مارس ۳۲۶ میلادى میان ارتش ایران به فرماندهى شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهى كنستانتینوس دوم امپراتور این كشور جنگى خونین و پرتلفات درگرفته بود. با اینكه پیروزى با ارتش ایران بود، شاپور دوم ۲۰ مارس (شب عید نوروز) به رغم مخالفت افسرانش كه در شرف بردن جنگ بودند، آتش بسى دوهفته اى اعلام كرد تا سربازان بتوانند آئین هاى نوروزى را برگزار كنند. كنستانتینوس دوم كه نیروهایش تلفات شدید داده بودند، پس از این آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوریل میان دو امپراتور پیمان صلح به امضا رسید.در مراسم نوروز سال ۳۹۹ میلادى، چند مسیحى ایرانى كه موفق به ورود به كاخ یزدگرد شاه وقت (ساسانى) شده بودند، فى البداهه از او تقاضاى آزادى مذهبى براى خود كردند. این آزادى كه مورد درخواست دولت روم هم بود به تمامى مسیحیان در قلمرو امپراتورى ایران داده شد.در نوروز سال ۵۰۱ میلادى (۱۳۴۹ سال پیش از انتشار مانیفست كمونیست به قلم كارل ماركس) مزدك _ روحانى زرتشتى _ جنبش سوسیالیستى خود را بر پایه مالكیت عمومى دارایى ها، استفاده از تولیدات و ثروت برحسب نیاز فرد و برابرى اجتماعى _ اقتصادى همه مردم علنى ساخت كه مورد توجه مردم كه گرفتار جامعه اى طبقاتى و وجود شكاف عظیم میان فقیر و غنى بودند، قرار گرفت و حتى شاه وقت ایران _ قباد _ متمایل به افكار او شد.بعد از اسلام تا مدتى مراسم نوروز در ایران به صورت خصوصى و خانوادگى برگزار مى شد. با وجود این نوروز ایرانى از طریق مسلمانان تا اندلس (اسپانیا) گسترش یافت. از زمان عباسیان به دلیل بسط نفوذ ایرانیان در دستگاه خلفاى این دودمان مراسم نوروز به این دستگاه راه یافت ولى عیدى رسمى نبود. در روایت است كه هارون الرشید خلیفه معروف عباسى هزاران سكه نقره كه یك طرف آنها را رنگ زده بود (علامت گذارى كرده بود) در مراسم نوروز (سال ۲۱۱ هجرى) در شهر بغداد به بزرگانى كه به دیدن او رفته بودند هدیه داد و به آنان تاكید كرد كه سال آینده كسى سكه دریافت خواهد كرد كه سكه هاى امسال را با خود بیاورد و به او نشان بدهد. هدف هارون این بود كه سكه هاى عیدى را كه داده بود خرج نكنند.۲۴ مارس ۷۲۱ میلادى (در جریان آئین هاى نوروزى) �پوشان� از شاهزادگان ساسانى، هشتاد سال پس از جنگ نهاوند ادعاى سلطنت و احیاى حكومت ساسانیان را كرد و گروهى گرد او جمع شدند ولى كارى از پیش نبردند. چهار سال پس از پوشان در مارس سال ۷۲۵ میلادى (ایام نوروز ایرانى) یك شاهزاده دیگر ساسانى به نام خسرو از نوادگان یزدگرد سوم در شهر مرو خود را شاه ایران خواند. كار این شاهزاده هم با این كه علاوه بر گروهى ایرانى جمعى از تركان مهاجر نیز به او پیوسته بودند به جایى نرسید. مورخین ناكامى این دو شاهزاده را به سبب خودخواهى آن دو نوشته اند و اضافه كرده اند كه اگر هدفشان فقط ایران دوستى و احیاى استقلال وطن بود شاید به پیروزى هایى دست مى یافتند.مردآویز زیارى (مازندرانى) از قهرمانان ملى ایرانیان كه بر قسمت بزرگى از ایران زمین حكومت مى كرد و اصفهان را پایتخت خود قرار داده بود كمر به برگزارى آئین هاى ملى ایران از جمله تیرگان، مهرگان، سده، چهارشنبه سورى و مهمتر از همه نوروز درست مطابق عهد ساسانیان بسته بود و در این راه سخت گیرى زیاد و افراط بیش از حد از خود نشان مى داد به گونه اى كه در سال ۹۳۴ میلادى دست به تنبیه كاركنانى زد كه در آذین بندى اصفهان براى نوروز سلیقه كافى به كار نبرده بودند و همین امر سبب شد كه خدمه غیرایرانى كه مورد انتقاد قرار گرفته بودند از بیم جان خود او را در حمام كشتند. مردآویز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار كرده و در آن شركت جسته بود. وى بود كه پس از راندن دست نشاندگان عربان از مناطق مركزى ایران دستور اكید داده بود كه ایرانیان جز به فارسى نگویند و ننویسند.امیراسماعیل سامانى از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبین، متولد رى و نابغه نظامى ایران) كه به تجدید حیات زبان فارسى و فرهنگ ایرانى كمك فراوان كرد در سال ۸۹۲ میلادى از ریاضیدان هاى خراسان خواست كه تقویم ساسانى را دوباره نویسى كنند تا �نوروز� در ساعت درست هنگام عبور خورشید از استوار آغاز شود و حلول سال دقیق باشد. این آرزو سال ها بعد توسط �عمر خیام� تحقق یافت و تقویم هجرى خورشیدى و لحظه دقیق حلول سال نو تهیه شد. ملك شاه سلجوقى كه عمرخیام نیشابورى در دوران حكومت او تقویم خورشیدى را تنظیم كرده بود از همان زمان دستور رعایت آن را داد كه طبق قانون از نوروز ۹ دهه پیش نوشتن تاریخ مكاتبات در ایران با تقویم خورشیدى رسمى شده است.۲۲ مارس سال ۹۷۸ میلادى (۳۵۷ خورشیدى) بیمارستانى كه به دستور عضدالدوله دیلمى در شهر بغداد ساخته شده بود به مناسبت نوروز گشایش یافت. این بیمارستان را به نام عضدالدوله بیمارستان عضدى خواندند. در زمان دیلیمان حكومت بغداد در دست ایرانیان بود. عضدالدوله شهر شیراز را پایتخت خود قرار داده بود.شاه اسماعیل صفوى روز ۱۱مارس (در سال ۱۵۰۲ میلادى) و ۹ روز مانده به نوروز را براى تاجگذارى خود تعیین كرده بود تا آئین هاى نوروزى را در كسوت شاه ایران برگزار كند. وى كه در تبریز خود را شاه ایران اعلام كرده بود در همین مراسم گفته بود كه مكلف به احیاى امپراتورى ایران است.
در سال ۱۵۹۷ میلادى شاه عباس صفوى آئین نوروز را در عمارت �نقش جهان� برگزار كرد و در نطق خود به این مناسبت اعلام داشت كه اصفهان پایتخت همیشگى ایران خواهد بود و تصمیم دارد آن را به صورت زیباترین و امن ترین شهر جهان درآورد و به نمایندگان كشورهاى خارجى كه به شركت در مراسم دعوت شده بودند اجازه داد كه براى كشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند. شاه عباس اول اكتبر سال ۱۵۸۸ میلادى رئیس كشور ایران شده بود. وى در رعایت اعیاد ملى و مذهبى شیعه دقت كامل به عمل مى آورد.
نادر شاه به نوروز و آئین هاى آن علاقه مندى فراوان داشت. وى سكه خود موسوم به سكه نادرى را در سال ۱۷۳۵ میلادى، در مراسم سلام نوروز رایج ساخت و قطعاتى از آن را به رسم عیدى به منشى ها و افسران خود داد كه در یك طرف سكه نقش شده بود: �الخیر فى ما وقع� و در طرف دیگر سكه این عبارت دیده مى شد: �نادر ایران زمین�. این عبارت نشان مى دهد كه نادر خواهان احیاى امپراتورى ایران در چارچوب مرز هاى عهد ساسانیان، اشكانیان و هخامنشیان بوده است. نادرشاه در سال ۱۷۳۹ در جریان لشكر كشى به هند، پس از شكست دادن ارتش ۳۶۰ هزار نفرى این كشور و دریافت تاج شاه هند، براى ورود به دهلى منتظر فرارسیدن نوروز شد تا در روزى سعد به این آرزو برسد و روز ۲۰ مارس (نوروز) وارد دهلى شد و مراسم عید را در كاخ دهلى برگزار كند.كریم خان زند (وكیل مردم) پس از اعلام شهر شیراز به پایتختى ایران، از سال ۱۷۶۱ میلادى به بعد سلام نوروزى را در عمارتى كه اینك موزه پارس نامیده مى شود، برگزار مى كرد و سپس به دیدن مردم عادى (كوچه و خیابان) مى رفت. وى در نخستین نوروز در شیراز، از جیب خود چند نوازنده را اجیر كرد كه در میدان هاى شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً این رسم شامل روز هاى دیگر هم شد. كریم خان براى شاد كردن مردم و زدودن غم هایشان هر اقدامى را كه مى توانست، مى كرد.آغا محمد خان قاجار با همه سفاكى و داشتن ریشه و تبار مغولى، �نوروز� را براى تاجگذارى اش تعیین كرد. وى در نوروز سال ۱۱۷۴ هجرى شمسى (مارس ۱۷۹۵ میلادى) در تهران تاجگذارى كرد و این شهر را پایتخت قرار داد كه هنوز پایتخت است.تهرانى ها سال ۱۳۳۲ را در سایه ترس از تیفوس آغاز كردند و نوروز خوبى نداشتند. بیمارى مسرى و كشنده تیفوس كه نتیجه فقر ناشى از جنگ و اشغال نظامى ایران بود از اواخر سال ۱۳۲۱ بر بیچارگى مردم افزوده بود و هر روز صدها تن از این بیمارى و بعضاً در گوشه كوچه و خیابان هاى پایتخت جان مى سپردند. از ترس این بیمارى كه بعداً به نقاط دیگر كشور سرایت كرد كسى جرات دست زدن به كاسه دیگرى و رفتن به مهمانى شام و ناهار را نداشت. با وجود این، مراسم عید دیدنى با احتیاط تمام انجام شد.دكتر محمد مصدق نخست وزیر وقت و مبارز راه ملى شدن نفت ایران روز ۲۹ اسفند هر سال را روز ملى شدن نفت، یك روز ملى و تعطیل عمومى اعلام كرد.
۲۹ اسفند ۱۳۲۹ طرح ملى شدن نفت ایران به صورت قانون درآمده بود كه در اجراى آن پس از پنج دهه از انگلستان در نفت ایران خلع ید شد و این دولت را چنان برآشفت كه تا بر اندازى حكومت دكتر مصدق در مرداد ۱۳۳۲ دست از مخالفت، تحریك، تحریم و توطئه نكشید.یك روز پیش از اعلام روز ۲۹ اسفند به عنوان یك روز ملى، دكتر مصدق جزئیات ظلم هاى انگلستان به ملت ایران در طول ۱۵۰ سال و مداخلات این دولت از جمله انحصار نفت ایران در دست خود را براى ده ها روزنامه نگار آمریكایى كه به تهران آمده بودند تشریح كرده بود و چند روز پیش از آن هم آب پاكى روى دست نمایندگان بانك جهانى كه براى میانجیگرى به تهران آمده بودند، ریخته بود.
۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر