برآمدن هخامنشیان، نقطهی اوجی در تاریخ جهان باستان بود. قوم پارس در فاصلهی زمانی ورود خود به سرزمین ایران (سدهی نهم پیش از میلاد) تا زمان شکلگیری امپراتوری آن به دست کورش کبیر (سدهی ششم پیش از میلاد) یعنی در طول300 سال، با اتکا به هوشمندی ذاتی آریاییتباران و نیز با تجربهاندوزی آرام از اقوام بومی و کهن منطقه، بهناگاه پا به میدان گذاشت و صحنهی تاریخ را با حضور سنگین خود، دچار تحول و تکاپو نمود. قوم پارس به رهبری کورش کبیر و جانشینان توانای او، امپراتوری بزرگی را پدید آورد که قلمرو آن از آسیای مرکزی تا شمال افریقا و از رود سند تا دانوب گسترده بود. برآمدن و استقرار این امپراتوری که اقوام، زبانها و فرهنگهای گوناگون و متنوعی رادربرمیگرفت، انقلابی بزرگ در تاریخ جهان بود؛ چرا که برای نخستینبار، جهان شاهد پیدایش دولتی واحد و متمرکز بود که بر اقوامی پرشمار و گوناگون، مدیریت سیاسی واحد و متمرکز و در عین حال، تکثرپذیری را اعمال میکرد.
امپراتوری هخامنشی به واسطهی مدیریت و سازماندهی عالی خود، توانست روحی تازه به کالبد رو به مرگ اقوام بومی و کهن منطقه که سالها بود در پی جنگها و درگیریهای فرسایشی رو به زوال و خاموشی گذاشته بودند، بدمد و بر اساس اندوختههای فرهنگی و تمدنی این اقوام، سهمی شایسته در شکلدهی امپراتوری نوپای هخامنشی، بدانها ببخشد.
تمامی اقوام زیرفرمان هخامنشیان، در خودگردانی نسبی سیاسی و در آزادی مطلق اقتصادی و مذهبی، توانستند به حیات و فعالیت اجتماعی و اقتصادی خود به خوبی، و این بار نه در زیر سلطه و سرکوب دولتهایی خونریز چون آشور، بل که در سایهی امن دولت پارسی، ادامه دهند.
هخامنشیان به شایستگی، بسیاری از بنیانهای هنری و تمدنی اقوام بومی را پذیرفتند اما با اتکا به نبوغ خود، جان و قالبی تازه و پویا و گیرا بدانها بخشیدند و این چنین، دستآوردی مرکب از سنت و نوآوری را به جهان عرضه داشته و در صحنه و صفحهی تاریخ جاودانه ساختند.
یکی از مهمترین ویژگیهای این امپراتوری که آن را توانا به ادارهی چنین قلمرو پهناور و متنوعی مینمود، وجود دیوانسالاری بزرگ و گسترده در آن بود که تمامی امور کشوری و لشکری و مالی امپراتوری را محاسبه و ثبت و ضبط میکرد آن گونه که حتا دولتمردان نیز از حساب و کتاب معاملات و مخارج خود از سوی دیوان محاسبات شاهنشاهی، معاف و رها نبودند.
ویژگی دیگر و البته سخت شگرف هخامنشیان، برابری حقوقی میان زنان و مردان و جایگاه درخشان زنان در آن روزگار بود. آن گونه که اینک میدانیم، زنان اشرافی خاندان شاهی، برخلاف تصورات معمول، افرادی منزوی و پردهنشین و پنهان از دیدگان نبودند بل که از خودگردانی و آزادی گستردهای بهرهمند بودند. هخامنشیان هیچ گاه مانند سلاطین عثمانی که حرمسراهایی آکنده از خواجگان و زنان صیغهای داشتند، نبودند. زنان خاندان سلطنتی هخامنشی، افرادی بسیار جسور، کارآمد و توانا بودند که نه تنها املاکی بزرگ، بل که کارگاهها و کارخانههای بزرگی در اختیار داشتند و آنها را با همهی کارگران و کارمنداناش، شخصاً اداره و مدیریت میکردند. جالب آن که ایشان نیز مانند تمام کارمندان دولت، قانوناً موظف به حسابرسی دقیق و مرتب درآمدها و هزینههای خود و ارائهی گزارش کامل آن به دیوان محاسبات شاهنشاهی، واقع در تخت جمشید بودند. زنان خاندان سلطنتی با توجه به داشتن استقلال اقتصادی، عموماً مخارج و هزینههای خویش را از محل درآمدهای شخصی خود تأمین میکردند. آنان حتا در معاشرتهای خود نیز با محدودیتی مواجه نبودند.
زنان پارسی در کنار چنین آزادیها و تواناییهایی، امکان آموختن هنرهای رزمی و ورزشی را داشتند و میتوانستند به عنوان جنگجو به سپاه امپراتوری بپیوندند.
اما سوای جایگاه برجستهی زنان خاندان سلطنتی ـ که انعکاسی از فرهنگ عالی آن جامعه بود ـ زنان غیراشرافی کارمند دولت نیز موقعیتی درخشان در متن آن جامعه داشتند. در روزگار هخامنشیان، زنان در کنار مردان کار میکردند، حقوق برابری داشتند و حتا کارهای دشوارتر را نیز داوطلبانه به عهده میگرفتند. به این زنان کارمند، هنگام بارداری و وضع حمل، 5 ماه مرخصی داده میشد لیکن در این مدت نه تنها حقوق و دستمزد آنها قطع نمیگردید، بل که پاداشی هم به عنوان حقاولاد از جانب پادشاه به ایشان تعلق میگرفت. جالب است که به کارمندان حتا فوقالعادهی سختی کار و بیماری نیز پرداخت میشد.
در مجموع، در عصر هخامنشیان، در حالی که یونانیان و اروپاییان تا این اواخر، زن را چیزی جز ابزار و بردهای خوار در دست مردان نمیدانستند، زنان ایرانی از تمام حقوق و آزادیهای موجود، به گونهای برابر با مردان بهرهمند بودند. پدیدهای که در میان همهی ملل جهان باستان بیمانند بود.
کتابنامه:
ـ پییر بریان: تاریخ امپراتوری هخامنشیان، 1378
ـ یوزف ویسهوفر: ایران باستان، 1377
ـ هایدماری کخ: از زبان داریوش، 1376
در آینده خواهم کوشید که تاریخ هخامنشیان را با جزییات کامل و به گونهای روشمند، بررسی نمایم. اما گفتار بعدی من، دربارهی مسائل اجتماعی خواهد بود.
امپراتوری هخامنشی به واسطهی مدیریت و سازماندهی عالی خود، توانست روحی تازه به کالبد رو به مرگ اقوام بومی و کهن منطقه که سالها بود در پی جنگها و درگیریهای فرسایشی رو به زوال و خاموشی گذاشته بودند، بدمد و بر اساس اندوختههای فرهنگی و تمدنی این اقوام، سهمی شایسته در شکلدهی امپراتوری نوپای هخامنشی، بدانها ببخشد.
تمامی اقوام زیرفرمان هخامنشیان، در خودگردانی نسبی سیاسی و در آزادی مطلق اقتصادی و مذهبی، توانستند به حیات و فعالیت اجتماعی و اقتصادی خود به خوبی، و این بار نه در زیر سلطه و سرکوب دولتهایی خونریز چون آشور، بل که در سایهی امن دولت پارسی، ادامه دهند.
هخامنشیان به شایستگی، بسیاری از بنیانهای هنری و تمدنی اقوام بومی را پذیرفتند اما با اتکا به نبوغ خود، جان و قالبی تازه و پویا و گیرا بدانها بخشیدند و این چنین، دستآوردی مرکب از سنت و نوآوری را به جهان عرضه داشته و در صحنه و صفحهی تاریخ جاودانه ساختند.
یکی از مهمترین ویژگیهای این امپراتوری که آن را توانا به ادارهی چنین قلمرو پهناور و متنوعی مینمود، وجود دیوانسالاری بزرگ و گسترده در آن بود که تمامی امور کشوری و لشکری و مالی امپراتوری را محاسبه و ثبت و ضبط میکرد آن گونه که حتا دولتمردان نیز از حساب و کتاب معاملات و مخارج خود از سوی دیوان محاسبات شاهنشاهی، معاف و رها نبودند.
ویژگی دیگر و البته سخت شگرف هخامنشیان، برابری حقوقی میان زنان و مردان و جایگاه درخشان زنان در آن روزگار بود. آن گونه که اینک میدانیم، زنان اشرافی خاندان شاهی، برخلاف تصورات معمول، افرادی منزوی و پردهنشین و پنهان از دیدگان نبودند بل که از خودگردانی و آزادی گستردهای بهرهمند بودند. هخامنشیان هیچ گاه مانند سلاطین عثمانی که حرمسراهایی آکنده از خواجگان و زنان صیغهای داشتند، نبودند. زنان خاندان سلطنتی هخامنشی، افرادی بسیار جسور، کارآمد و توانا بودند که نه تنها املاکی بزرگ، بل که کارگاهها و کارخانههای بزرگی در اختیار داشتند و آنها را با همهی کارگران و کارمنداناش، شخصاً اداره و مدیریت میکردند. جالب آن که ایشان نیز مانند تمام کارمندان دولت، قانوناً موظف به حسابرسی دقیق و مرتب درآمدها و هزینههای خود و ارائهی گزارش کامل آن به دیوان محاسبات شاهنشاهی، واقع در تخت جمشید بودند. زنان خاندان سلطنتی با توجه به داشتن استقلال اقتصادی، عموماً مخارج و هزینههای خویش را از محل درآمدهای شخصی خود تأمین میکردند. آنان حتا در معاشرتهای خود نیز با محدودیتی مواجه نبودند.
زنان پارسی در کنار چنین آزادیها و تواناییهایی، امکان آموختن هنرهای رزمی و ورزشی را داشتند و میتوانستند به عنوان جنگجو به سپاه امپراتوری بپیوندند.
اما سوای جایگاه برجستهی زنان خاندان سلطنتی ـ که انعکاسی از فرهنگ عالی آن جامعه بود ـ زنان غیراشرافی کارمند دولت نیز موقعیتی درخشان در متن آن جامعه داشتند. در روزگار هخامنشیان، زنان در کنار مردان کار میکردند، حقوق برابری داشتند و حتا کارهای دشوارتر را نیز داوطلبانه به عهده میگرفتند. به این زنان کارمند، هنگام بارداری و وضع حمل، 5 ماه مرخصی داده میشد لیکن در این مدت نه تنها حقوق و دستمزد آنها قطع نمیگردید، بل که پاداشی هم به عنوان حقاولاد از جانب پادشاه به ایشان تعلق میگرفت. جالب است که به کارمندان حتا فوقالعادهی سختی کار و بیماری نیز پرداخت میشد.
در مجموع، در عصر هخامنشیان، در حالی که یونانیان و اروپاییان تا این اواخر، زن را چیزی جز ابزار و بردهای خوار در دست مردان نمیدانستند، زنان ایرانی از تمام حقوق و آزادیهای موجود، به گونهای برابر با مردان بهرهمند بودند. پدیدهای که در میان همهی ملل جهان باستان بیمانند بود.
کتابنامه:
ـ پییر بریان: تاریخ امپراتوری هخامنشیان، 1378
ـ یوزف ویسهوفر: ایران باستان، 1377
ـ هایدماری کخ: از زبان داریوش، 1376
در آینده خواهم کوشید که تاریخ هخامنشیان را با جزییات کامل و به گونهای روشمند، بررسی نمایم. اما گفتار بعدی من، دربارهی مسائل اجتماعی خواهد بود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر