(به درخواست دوست گرامي: بهرام)
ادبيات پيشگويانه، جايگاهي ويژه در آموزههاي برخي دينهاي جهان دارد و غالباً چنان است كه در قالب مكاشفاتي كه به يك پيامبر يا يك روحاني برجسته دست ميدهد، آگاهيهايي را در مورد حوادث «آخرالزمان» بازگو مينمايد. آيين زرتشت در مقام ديني كهن و پرنفوذ، داراي يكي از غنيترين آثار پيشگويانه است. اين آثار كه در اصل، توصيفگر آخرتشناسي اصيل مزدايياند، از بديها و تباهيهاي آخرين مقطع تاريخ ميگويند و از اميد به استقرار ملكوت خداوند بر زمين سخن ميرانند.
ادبيات پيشگويانهي زرتشتي، چون ديگر آموزههاي اصيل آن، تأثيرات كلان و گستردهاي بر اديان سامي – ابراهيمي پس از خود داشته و امروزه آشكار شده است كه بخش عمدهاي از آثار پيشگويانهي يهودي (مانند بخشهايي از كتابهاي دانيال و اشعيا و ارميا) و مسيحي (مانند مكاشفهي يوحنا) و اسلامي (مانند احاديث مربوط به اوضاع آخرالزمان) از آموزههاي پيشگويانهي زرتشتي اثر گرفته است (بويس، ص 493 به بعد؛ هدايت، ص 155- 129).
محتواي آثار پيشگويانهي زرتشتي (مانند متنهاي پهلوي زبان «زند وهومن يسن» و «يادگار جاماسپ») تركيبي است از آموزههاي فرجامشناختي اصيل زرتشت، مبني بر ظهور منجياني در آخرالزمان، دررسيدن رستاخيز و فرشگردي و نابودي نهايي اهريمن و استقرار ملكوت خداوند بر زمين؛ و «هزارهگرايي بابلي» كه بر پايهي آن، حوادث معيني در دورههاي خاصي از زمان، به تكرار، واقع ميشود.
موضوع مهمترين اثر پيشگويانهي زرتشتي كه به «زند وهومن يسن / Zand-e Vohuman Yasn» معروف است و به زبان پهلوي نوشته شده و گويا مبتني بر بخشهاي از ميان رفتهي اوستا بوده كه سرانجام با افزودههايي، در دوران پس از اسلام نگاشته شده است، مكاشفاتي است كه زرتشت بدان دست مييابد و ضمن آن، حوادث آخرالزمان را به گونهاي نمادين مشاهده ميكند و اورمزد نيز اين نمادها را با بياني پيشگويانه، براي وي تفسير مينمايد كه چگونه در آستانهي رستاخيز، زمين و موجودات آن دچار تباهي و آسيب و رويدادهاي شگرف و بسياري ميشود و سرانجام با ظهور منجياني، پليديها نابود ميگردد و رستاخيز در ميگيرد. البته غالب اين پيشگوييها يادمانهاي مربوط به وقايع و فجايع هجوم مقدونيان و اعراب و مغولان به ايراناند كه با پيشگوييهاي مربوط به هنگامهي رستاخيز و ظهور منجيان سهگانهي زرتشتي (هوشيدر، هوشيدرماه، سوشيانس) آميخته شدهاند. در آموزههاي فرجامشناختي زرتشتي، باور بر آن بود كه هزار سال پس از زرتشت، نخست تباهي و پليدي و كاستي در زمين فزوني ميگيرد و سپس با برآمدن منجياني موعود، نيروهاي اهريمني نابود شده و با وقوع رستاخيز، سعادت و بيمرگي و نيكويي، جاودانه از آنِ مردم ميشود. مندرجات متن «زند وهومن يسن» نيز بر همين محور استوار است.
در كتاب «زند وهومن يسن»، نشانههاي پايان هزارهي زرتشت و دررسيدن آخرالزمان، از زبان اورمزد چنين بازگو ميشود:
* در آن پستترين هنگام، يك صد گونه و يك هزار گونه و ده هزار گونه ديوان ژوليده موي از تخمهي خشم، برسند. آن بد تخمان از ناحيهي خراسان به ايرانشهر بريزند. افراشته درفش باشند و زين سياه دارند و موي ژوليده بر پشت دارند … اين دههاي ايران را كه من – اورمزد – آفريدم، به زيانجويي و بيداد بركنند (هدايت، ص 9-38).
* اندر آن هنگام، همهي مردم فريفتار و بدخواه يكديگر باشند و آزرم و دلبستگي و روانِ دوستي از جهان برود (همان، 40-39).
* خورشيد راستتر و نهفتهتر، و سال و ماه و روز كوتاهتر باشد و زمين تنگتر و راهها دشوارتر باشد و ميوه تخم ندهد و رستنيها و دار و درخت بكاهد و مردم كوتاهتر زايند و هنر و نيروي ايشان كم باشد و فريفتار و بيدادتر باشند و سپاس و آزرم نان و نمك ندارند (همان، ص 40).
* ابر سهمگين همهي آسمان را چون شب تار كند. باد گرم و باد سرد بيايد و ميوه و تخمهي دانهها را ببرد و باران نيز به هنگام خويش نبارد و بيشتر «خرفستر» [= حشرات و جانوران وحشي] ببارد تا آب (همان، ص 44).
* جوانان و خردسالان بيمناك باشند و ايشان را هواي بازي و رامش از دل برنيايد (همان، ص 44).
* زمين دهان بازگشايد و هر گوهر و فلزي پديدار شود، چون: زر و سيم و روي و قلع و سرب (همان، ص 45).
* در آن هنگام سخت، شب روشنتر و سال و ماه و روز سه يك بكاهد و زمين برآيد و آفت و مرگ و نيازمندي به جهان سختتر باشد (همان، ص46).
* چون [ديوان ژوليده موي] بيايند، خورشيد نشان سهمناكي بنماياند و ماه از رنگ بگردد و در جهان سهمناكي و تيرگي و تاريكي باشد؛ به آسمان نشانههاي گوناگون پديد آيد و زمين لرزه بسيار باشد و باد سختتر آيد (همان، ص 50).
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كتابنامه:
ـ بويس، مري: «تاريخ كيش زرتشت»، جلد سوم، ترجمهي همايون صنعتيزاده، انتشارات توس، 1375
ـ هدايت، صادق: «زند وهومن يسن»، انتشارت جاويدان، 2537
۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر