تپه سيلك
تپه جنوبي " سيلك " با مساحتي بيش از دو هكتار در سه كيلومتري جنوب شرقي شهر كاشان معرف دوره هاي سوم و چهارم سيلك است. اگر چه از لحاظ فرهنگي دوره سوم سيلك ادامه دوره دوم در تپه شمالي است، اما پيشرفتهاي چشمگيري كه در امور فني نصيبصعنعتگران ساكن آن شد، اين دوره را از دوره هاي پيشين و بعدي، يعني دوره هاي دوم و چهارم به گونه اي بر جسته جدا و متمايز مي سازد.
دوره سوم از هشت لايه استقرار تشكيل شده است. اواسط اين دوره كه همزمان با دوران شكوفايي صنعت و فن در سراسر فلات مركزي است، پيشرفتهاي شگرفي را در صنايعي همچون سفالگري و فلزكاري به نمايش مي گذارد. از زمان لايه چهارم از دوره سوم، به علت افزايش تقاضا براي سفال و گسترش مبادلات تجاري كه نياز به وسايل حمل و نقل كالا را بيشتر مي كرد، سفالگران سيلك براي توليد سفال انبوه دست به اختراع چرخ سفالگري زدند. اين زمان در حدود 4500 ق.م. بود. اما، بزرگترين رويداد در ايجاد تحولات صنعتي، تجاري، سياسي و اجتماعي در عصر باستان را كه راهگشاي پيدايش تمدنهاي بزرگ و ظهور امپراتوريها شد، كشف فلز و ذوب آن بود. اين تحول عظيم صنعتي نخستين بار و به طور تقريبا" همزمان در دو منطقه مركزي آناتولي درتپه " چايونو " و در فلات مركزي ايران در تپه " قبرستان " قزوين در حدود اواخر نيمه اول هزاره پنجم ق.م. و يكي دو قرن بعد در " تل ابليس " در استان كرمان به وقوع پيوست. در " سيلك " صنعتگران با ذوب مس و ريختن آن در قالبهاي باز، ابزارها و ادوات متعدد و گوناگون مانندتبر، چكش، كلنگ يك سر، كلنگ دو سر، تيغ خنجر، سوزن، سنجاق، اسكنه و قلم توليد كردند و آنها را جايگزين نوع مشابه سنگي يا استخواني آن نمودند.
دوره سوم از هشت لايه استقرار تشكيل شده است. اواسط اين دوره كه همزمان با دوران شكوفايي صنعت و فن در سراسر فلات مركزي است، پيشرفتهاي شگرفي را در صنايعي همچون سفالگري و فلزكاري به نمايش مي گذارد. از زمان لايه چهارم از دوره سوم، به علت افزايش تقاضا براي سفال و گسترش مبادلات تجاري كه نياز به وسايل حمل و نقل كالا را بيشتر مي كرد، سفالگران سيلك براي توليد سفال انبوه دست به اختراع چرخ سفالگري زدند. اين زمان در حدود 4500 ق.م. بود. اما، بزرگترين رويداد در ايجاد تحولات صنعتي، تجاري، سياسي و اجتماعي در عصر باستان را كه راهگشاي پيدايش تمدنهاي بزرگ و ظهور امپراتوريها شد، كشف فلز و ذوب آن بود. اين تحول عظيم صنعتي نخستين بار و به طور تقريبا" همزمان در دو منطقه مركزي آناتولي درتپه " چايونو " و در فلات مركزي ايران در تپه " قبرستان " قزوين در حدود اواخر نيمه اول هزاره پنجم ق.م. و يكي دو قرن بعد در " تل ابليس " در استان كرمان به وقوع پيوست. در " سيلك " صنعتگران با ذوب مس و ريختن آن در قالبهاي باز، ابزارها و ادوات متعدد و گوناگون مانندتبر، چكش، كلنگ يك سر، كلنگ دو سر، تيغ خنجر، سوزن، سنجاق، اسكنه و قلم توليد كردند و آنها را جايگزين نوع مشابه سنگي يا استخواني آن نمودند.
تپه قبرستان
در حفريات تپه " قبرستان " در هشت كيلومتري شمال روستاي سگزآباد در دشت قزوين، دو كارگاه ذوب مس همراه با چندين نوع قالب باز، چند نمونه كوره مس و مقدار زيادي سنگ اكسيد مس به دست آمد.
ساكنان تپه قبرستان در تمامي طول دوره دوم ( همزمان با لايه هاي چهارم و پنجم از دوران سوم سيلك ) در خانه هاي يك، دو و يا سه اتاقي مي زيستند. در ميان خانه ها چند كارگاه سفالگري و فلزكاري نيز شناسايي شد.اما بزرگترين اثر معماري ساختماني وسيعي است با ديوارهاي ضحيم ويك حياط مركزي و 9 اتاق كه به احتمال زياد نشان دهنده نوعي حكومت و يا نظام اداري در اواسط هزاره پنجم ق.م. در فلات مركزي ايران است.
محوطه هاي شناخته شده ديگر اين فرهنگ عبارت اند از : تپه حصار " در سه كيلومتري شرق شهر دامغان، چشمه علي در شهر ري " ، مرتضي گرد" در حدود پنج كيلومتري جنوب چشمه علي و در سمت راست جاده ري به عباس آباد در فاصله 9 كيلومتري از تهران، " قره تپه " شهريار به فاصله حدود 20 كيلومتري جنوب غربي تهران .
ساكنان تپه قبرستان در تمامي طول دوره دوم ( همزمان با لايه هاي چهارم و پنجم از دوران سوم سيلك ) در خانه هاي يك، دو و يا سه اتاقي مي زيستند. در ميان خانه ها چند كارگاه سفالگري و فلزكاري نيز شناسايي شد.اما بزرگترين اثر معماري ساختماني وسيعي است با ديوارهاي ضحيم ويك حياط مركزي و 9 اتاق كه به احتمال زياد نشان دهنده نوعي حكومت و يا نظام اداري در اواسط هزاره پنجم ق.م. در فلات مركزي ايران است.
محوطه هاي شناخته شده ديگر اين فرهنگ عبارت اند از : تپه حصار " در سه كيلومتري شرق شهر دامغان، چشمه علي در شهر ري " ، مرتضي گرد" در حدود پنج كيلومتري جنوب چشمه علي و در سمت راست جاده ري به عباس آباد در فاصله 9 كيلومتري از تهران، " قره تپه " شهريار به فاصله حدود 20 كيلومتري جنوب غربي تهران .
0 نظرات:
ارسال یک نظر