کانون ایرانیان: داریوش سوم پایان امپراتوری
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

داریوش سوم پایان امپراتوری

بعد  از این جنگ اسكندر، داریوش را تا آربل كه در مصافت هفده فرسخ  از دشت نبرد بود تعقیب كرده، بعد  بهبابل رفت و مانند كوروش بزرگ، دست مجسمه بل مردوك را گرفت و حكم كرد معابدی را كه در زمان خشایار شا خربا كرده بودند تعمیر نماید. پس از آن به شوش در آمد و پنجاه هزار تالان طلا كه در خزانه شوش بود تصرف كرد. بعد به طرف پرس پولیس و پاسارگاد از راه بهبهان روانه شد. كسی ها باج از اسكندر خوساتند زیرا در اواخر دوره هخامنشی معمول شده بود كه شاهان، انعامی به آن ها می دادند.
بعد از راندن آن ها اسكندر به دربند پارس رسیده، دچار مقاومت شدید آریوبرزن و سپاهیان او گردید و چون مقدونی ها از جبهه نتوانستند بر آن ها فایق آیند، ساسكندر مجبور شد همان كار كند كه ایرانی ها در ترموپیل كردند و بنابراین قسمتی از قشون یونانی از كوره راهها حركت كرده، پشت سر مدافعین را گرفت و آن ها را قلع و قم نمود. این یگانه مدافعه مرتب و صحیحی بود كه در این زمان  به عمل آمد. بعد از ورود به پرس پولیس اسكندر، كشتاری در شهر راه انداخت و قصر شاهان هخامنشی را آتش زد و اهالی را برده كرده فروخت، تا مردم بفهمند كه سلطنت هخامنشی ها خاتمه یافته و نیز از ایرانی ها در ازای آتشی كه به شهر آتن در زمان خشایار شا زده بودند انتقام كشیده باشدو در این جا علاوه بر خزانه، یكصد و بیست هزار تالان به تصرف اسكندر در آمد.
پس از تسخیر پرسپولیس ، اسكندر به همدان رفت و در انجا خزانه خود را كه بالغ بر یكصد و هشتاد هزار تالان بود گذاشته شش هزار مقدونی برای محافظت آن بگماشت و خودش از راه ری برای تعقیب داریوش حركت كرد، چه او با وجود شكست های پی در پی هنوز  از پای ننشسته بود و در صدد تهیه سپاه جدیدی بود.
وقتی كه اسكندر به نزدیكی دامغان امروزی رسید شنید كه بس سوس والی باختر و برسنتس والی رخج داریوش را گرفته اند. اسكندر بشتافت تا به آن ها برسد، اما بس سوس همین كه از آمدن اسكندر مطلع شد، به داریوش زخم مهلكی زده و فرار كرد و اسكندر  وقتی رسید كه داریوش فوت كرده بود. به امر اسكندر، نعش او را با تشریفات به پاسارگاد برده  دفن كردند. پس از آن ساكندر حركت كرده و به مملكت تپوری ها و از آنجا به وركان رفت. موافق روایات پارسی های زرتشتی، اسكندر بعد  از تسخیر ایران، آوستا را از گنج شاپیكان به دست آورده، امر كرد بعضی از قسمت های آن را كه راجع به طب و نجوم بود به زبان یونانی بترجمه نماید و باقی را در آتش انداخته، محققین نتوانستند معلوم نمایند كه چنج شاپیكان كجا بوده است.

0 نظرات:

ارسال یک نظر