زرتشت ، قانونگذار ، سنت گذار و پیامبر بزرگ ایران و بنیان گذار دین زرتشتی است ، دینی که حدود سه هزار سال دین همه ی مردم فلات ایران و پس از گذشت پنج هزار سال از تاسیس آن ، هنوز پیروان بی شماری را در جهان دارد. زرتشت فرزند پوروشسب حدود سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد مسیح در شهر شیز واقع در نزدیکی دریاچه ی ارومیه متولد شد ؛ در آن زمان ایرانیان پدیده های طبیعی مانند ماه ، خورشید ، آتش ، خاک و مانند اینها را پرستش می کردند و نام دین ایرانیان میترا بود؛ به عقیده ی برخی از مورخان ، میترا پیامبری بود که در دوره ای بسیار کهن می زیست و در آن زمان تعالیم خود را به جهان اعلام کرد اما به دلیل سطح پایین درک و فهم مردم آن روزگار دین او تحریف شد و به مجموعه مراسم های بسیار خطرناک مانند شیطان پرستی امروزی مبدل گشت تا جایی که وحدت اقوام ایرانی به خطر افتاد. به طور مثال روحانیون دین میترا با عنوان " کرپن " که از ثروت و قدرت زیادی بهره می بردند ، مردم را وادار میکردند که یکی از افراد خانواده شان را برای خدایان دروغین قربانی کنند یا هر ماه تعدادی دام از جمله گاو را برای قربانی کردن به کرپن ها بدهند و هرکس سرپیچی می کرد خود او را قربانی می کردند وبه این ترتیب جامعه ی ایران دچار جنگ های قبیله بین کرپن های شهر های مختلف شد که در قدرت با هم رقابت می کردند و ایران در حال فروپاشی بود. افکار وحشتناکی در ذهن مردم پدید آمده بود به طوری که هر لحظه در انتظار یک موجود غیر طبیعی مانند دیو یا شیاطین زنده بودند و از ترس بسیار ، حاضر بودند فرزندانشان را هم قربانی کنند . بدون شک ایران به یک منجی نیاز داشت...
در این زمان (3745 ق.م) حضرت زرتشت در شهر شیز متولد شدند. ایشان در یک خانواده ی نسبتا مرفه و ریشه دار زندگی می کردند ، همان طور که گفتم نام پدر ایشان "پوروشسب" بود نام مادرشان هم "دغدو". پیغمبر از همان دوران کودکی نسبت به وجود خدایان دروغین و دیوها شک می ورزیدند ؛ ایشان در سن نو جوانی و جوانی به نزد دانایان رفتند و علوم مختلف مانند فلسفه ، ریاضیات ، نجوم و ... را آموختند و در این زمان بود که شک به یقین تبدیل شد و آشکارا مردم را از پرستش خرافات و ترس های بی جا از موجوداتی واهی باز داشتند اما کرپن ها ایشان را کافر دانستند و مورد شکنجه های بسیار قرار دادند اما به دلیل احترام بسیاری که مردم برای پوروشسب قائل بودند پیامبر از مرگ نجات یافت. پیغمبر پس از سفر های بسیار و سال ها تفکر درباره ی نظام هستی و چگونگی آفرینش سرانجام به وجود خداوند یکتا به عنوان تنها آفریننده نظام هستی پی بردند و در این زمان بود که از طرف خداوند به پیامبری مبعوث شدند و در لحظه ی بعثت 35 سال داشتند. از نوشته ها ی مذهبی ایرانیان چنین بر می آید که آن پیامبر عظیم الشان به آسمان عروج کردند و خداوند آشکارا رسالتشان را به ایشان ابلاغ کرد و مبعوث گشتند. پیغمبر پس از بعثت مردم را از پرستش خدایان دروغین و قربانی کردن حیوانات به پرستش خداوند یکتا فراخواند ( اهورامزدا نام خداوند به زبان اوستایی میباشد و به معنای سرور دانایان است ) مدتی نگذشت که پیامبر یاران وفاداری را در کنار خود یافت و نخستین آنان "مدیوماه" ، پسر عمویش بود. اما کرپن ها بار ها اقدام به قتل ایشان نمودند و یارانشان نیز به ایشان گفتند که شیز دیگر امن نیست و باید از آنجا برویم؛ پیامبر چاره را در آن دیدند که به شهر بلخ ( واقع در افغانستان کنونی ) هجرت کنند زیرا پادشاه آن زمان ایرانیان یعنی " گشتاسب " در آنجا حکومت می کرد به امید اینکه بتوانند دین خدا را به او معرفی کنند و به این ترتیب آیین بهی در ایران گسترش یابد(دین زرتشت به عنوان پاک ترین دین جهان به دین بهی معروف است ، بهی یعنی بهترین). به این ترتیب پیغمبر و یارانشان وارد شهر بلخ شدند و ایشان به تنهایی به دربار گشتاسب احضار شد:
"من زرتشت فرستاده ی خداوند یکتا هستم و شما را از شرک و کفر باز می دارم و به پرستش اهورامزدا خدای یکتا فرا می خوانم باشد که پس از پذیرفتن دعوت من در دو جهان سعادت مند شوید که خداوند توبه کنندگان پشیمان را دوست دارد " کسانی که در دربار حضور داشتند برخی با تعجب به او نگریستند و برخی هم با پوزخند می گفتند"خداوند یکتا؟ دو جهان؟ اینها دیگر چیست" گشتاسب از جایش برخاست و گفت "چه می گویی ؟ یعنی من که پادشاه قدرتمند ایران هستم باید به خدای نادیدنی تو التماس کنم تا مرا مجازات نکند" صدای خنده ی درباریان بلند شد آنگاه پیامبر فرمودند"همه ی انسان ها در پیشگاه خداوند بزرگ یکسان اند چه تو که پادشاه ایران هستی و چه گدایی که در کوچه ها پرسه می زند ؛ تفاوت انسان ها در اعمال آن هاست نه جایگاهشان" وزیر گشتاسب که جاماسب نام داشت فریاد زد"خاموش ! چطور جرات می کنی پادشاه بزرگ ما را با گدا مقایسه کنی" پیامبر به آرامی گفت"آنچه را که گفتم سخن حق و از جانب خداوند یکتا بود که انسان ها همگی در پیشگاهش یکسان و برابر هستند آنچه انسان ها را نسبت به یکدیگر بالا تر می برد اعمال آن هاست که باید طبق قانون پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک باشد تا انسان سعادت مند گردد.
زریر برادر گشتاسب و فرمانده ی سپاهیان ایرانی شمشیر خویش را از نیام بیرون کرد تا همان جا پیامبر را به شهادت برساند و در این هنگام گشتاسب فریاد زد"صبر کن، آزمون مس را بر او انجام می دهیم اگر سربلند بیرون آمد و زنده ماند او را بعنوان پیامبر می پذیریم و به گفته هایش ایمان می آوریم" درباریان پذیرفتند.(آزمون مس یعنی مس مذاب را در دیگی می ریزند و روی سینه ی شخص قرار می دهند و اگر مدت زمان مشخصی آن تحمل کند و تکان نخورد پیروز میشود) آهنگر مس مذاب و دیگ را آماده کرد و پیامبر را که در حالی زیر لب آیات اوستا را می خواندند روی تخت مخصوص قرار داد ، پیامبر از خداوند خواست که به او کمک کند و برای زنده ماندن دین الهی ، از این آزمون سرسخت سربلند بیرون آید. به یاری خداوند بزرگ پیغمبر بدون هیچ سوختگی در این آزمون پیروز گشتند و گشتاسب ایمان آورد سپس از پیامبر پرسش هایی نمود: " بگو ای پیامبر که پس از مرگ چه بر سر آدمی می آید؟ پیامبر فرمود: "آدمی با مرگ به بن خود باز میگردد یعنی تن به خاک ، جان به باد و روح به فروهر می پیوندد." گشتاسب: جهان از چه پدیدار شده؟ پیامبر:"از شدن"(مفهوم فلسفی دارد). گشتاسب:چرا آدمی زندگی جاوید ندارد؟ پیامبر:"چون زمان انسان کرانمند است، بی کران اهورامزداست"
همه ی درباریان ایمان آوردند و در برابر پیامبر زانو زدند ، پیامبر فرمود : " برخیزید ، بر خیزید که خداوند سر افکندگی بندگان را دوست ندارد و شما هیچ گاه و در برابر هیچ کس زانو نخواهید زد چرا که اهورامزدا انسان های آزاده می خواهد نه سرافکنده " گشتاسب رو به پیامبر نمود سپس از او پرسید که چه می خواهد و پیامبر فرمود: "عبادتگاهی می خواهم که با یارانم در آنجا عبادت کنیم " جاماسب گفت : اطاعت ای پیامبر خدا " همچنین به عده ای نیاز دارم که آیات اوستا را که بر من نازل می گردد بر لوح هایی بنگارد" گشتاسب کاتبان دربار را تحت فرمان پیامبر در آورد. به این ترتیب آیین بهی به تدریج در ایران و سایر نقاط جهان گسترش یافت و تا هم اکنون نیز پیروانش در جهان بسیارند. پیامبر ما سرانجام در سن 77 سالگی در پی لشگرکشی قبایل هون از شمال در حالی که در عبادتگاه بلخ به همراه هفتاد و دوتن از یارانشان مشغول عبادت بودند به دست یک سرباز تورانی به نام " براک روک رَش " به شهادت رسیدند و به درگاه پروردگار بزرگ عروج نمودند.(دلیل نسبت دادن عدد 72 را به قربانیان کربلا خواهم گفت)
امروزه روشن شده است که آیین زرتشت قوی ترین و گسترده ترین مکتب مذهبی در تاریخ بشر به شمار می آید بطوریکه ادیانی مانند یهود ، مسیحیت و اسلام و بخصوص مسیحیت تنها جزء کوچکی از مکتب اوستایی ایران باستان را تشکیل می دهند ؛ به طور مثال نماز خواندن به سوی یک قبله ی خاص، روزه گرفتن، وضو گرفتن پیش از نماز و در صورت نبودن آب از خاک استفاده کردن، مباحثی مانند بهشت و دوزخ و برزخ یا پل صراط ، نماز خواندن در پنج یا سه نوبت و سایر احکامی که اسلام آن ها را به عنوان دستاوردهای خود می داند ، دو هزار سال پیش از به وجود آمدن اسلام در دین زرتشت مطرح بوده است و تنها احکامی مانند چند همسری و قربانی کردن حیوانات که در دین زرتشت به شدت منع شده است ، حذف آنها از آداب و رسوم اعراب ممکن نبوده است بنابراین این قوانین همچنان در میان مسلمانان یا مسیحیان باقی ماند. بهتر است بدانید که ایرانیان چند همسری را به همین دلیل برای یکدیگر ننگ بزرگی میدانند حال آنکه در میان ملیت های دیگر چیز خاصی به شمار نمی آید و این ریشه در آیین زرتشت دارد. پیغمبر بزرگ ایران قربانی کردن را نیز به شدت منع کردند با این استدلال که خداوند بی نیاز و قدرتمند نیازی به قربانی ندارد بطوریکه در جایی می فرمایند " نفرین تو باد ای اهورامزدا بر کسانی که با فریاد شادمانی گاو قربانی کنند" به همین دلیل از زمان ظهور پیامبر تا سقوط ساسانیان ، قربانی کردن ، به طور کامل از رسوم ایرانیان حذف شده بود.
حال مختصری از دین زرتشت برایتان می گویم ، دین زرتشت بر سه اصل پندار ، گفتار و کردار نیک استوار است و معتقد است که رعایت این سه اصل برای سعادتمندی در دو جهان کافی است ، مواجبی مانند نماز نیز وجود دارد که آنرا به زبان مادریمان یعنی پارسی می خوانیم ، در کنار نماز احکامی مانند روزه و ... نیز وجود دارد که شما را به موقع با آنان آشنا خواهم کرد.
بهتر است بدانید که سالروز وفات پیامبر ایران ، طبق سنت برابر است با پنجم دی ماه و سالروز تولد ایشان نیز برابر است با ششم فروردین. معنی نام زرتشت " دارنده ی شتر پیر " می باشد و لقب ایشان نیز " آشو" به معنای راستگو است.
"من زرتشت فرستاده ی خداوند یکتا هستم و شما را از شرک و کفر باز می دارم و به پرستش اهورامزدا خدای یکتا فرا می خوانم باشد که پس از پذیرفتن دعوت من در دو جهان سعادت مند شوید که خداوند توبه کنندگان پشیمان را دوست دارد " کسانی که در دربار حضور داشتند برخی با تعجب به او نگریستند و برخی هم با پوزخند می گفتند"خداوند یکتا؟ دو جهان؟ اینها دیگر چیست" گشتاسب از جایش برخاست و گفت "چه می گویی ؟ یعنی من که پادشاه قدرتمند ایران هستم باید به خدای نادیدنی تو التماس کنم تا مرا مجازات نکند" صدای خنده ی درباریان بلند شد آنگاه پیامبر فرمودند"همه ی انسان ها در پیشگاه خداوند بزرگ یکسان اند چه تو که پادشاه ایران هستی و چه گدایی که در کوچه ها پرسه می زند ؛ تفاوت انسان ها در اعمال آن هاست نه جایگاهشان" وزیر گشتاسب که جاماسب نام داشت فریاد زد"خاموش ! چطور جرات می کنی پادشاه بزرگ ما را با گدا مقایسه کنی" پیامبر به آرامی گفت"آنچه را که گفتم سخن حق و از جانب خداوند یکتا بود که انسان ها همگی در پیشگاهش یکسان و برابر هستند آنچه انسان ها را نسبت به یکدیگر بالا تر می برد اعمال آن هاست که باید طبق قانون پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک باشد تا انسان سعادت مند گردد.
زریر برادر گشتاسب و فرمانده ی سپاهیان ایرانی شمشیر خویش را از نیام بیرون کرد تا همان جا پیامبر را به شهادت برساند و در این هنگام گشتاسب فریاد زد"صبر کن، آزمون مس را بر او انجام می دهیم اگر سربلند بیرون آمد و زنده ماند او را بعنوان پیامبر می پذیریم و به گفته هایش ایمان می آوریم" درباریان پذیرفتند.(آزمون مس یعنی مس مذاب را در دیگی می ریزند و روی سینه ی شخص قرار می دهند و اگر مدت زمان مشخصی آن تحمل کند و تکان نخورد پیروز میشود) آهنگر مس مذاب و دیگ را آماده کرد و پیامبر را که در حالی زیر لب آیات اوستا را می خواندند روی تخت مخصوص قرار داد ، پیامبر از خداوند خواست که به او کمک کند و برای زنده ماندن دین الهی ، از این آزمون سرسخت سربلند بیرون آید. به یاری خداوند بزرگ پیغمبر بدون هیچ سوختگی در این آزمون پیروز گشتند و گشتاسب ایمان آورد سپس از پیامبر پرسش هایی نمود: " بگو ای پیامبر که پس از مرگ چه بر سر آدمی می آید؟ پیامبر فرمود: "آدمی با مرگ به بن خود باز میگردد یعنی تن به خاک ، جان به باد و روح به فروهر می پیوندد." گشتاسب: جهان از چه پدیدار شده؟ پیامبر:"از شدن"(مفهوم فلسفی دارد). گشتاسب:چرا آدمی زندگی جاوید ندارد؟ پیامبر:"چون زمان انسان کرانمند است، بی کران اهورامزداست"
همه ی درباریان ایمان آوردند و در برابر پیامبر زانو زدند ، پیامبر فرمود : " برخیزید ، بر خیزید که خداوند سر افکندگی بندگان را دوست ندارد و شما هیچ گاه و در برابر هیچ کس زانو نخواهید زد چرا که اهورامزدا انسان های آزاده می خواهد نه سرافکنده " گشتاسب رو به پیامبر نمود سپس از او پرسید که چه می خواهد و پیامبر فرمود: "عبادتگاهی می خواهم که با یارانم در آنجا عبادت کنیم " جاماسب گفت : اطاعت ای پیامبر خدا " همچنین به عده ای نیاز دارم که آیات اوستا را که بر من نازل می گردد بر لوح هایی بنگارد" گشتاسب کاتبان دربار را تحت فرمان پیامبر در آورد. به این ترتیب آیین بهی به تدریج در ایران و سایر نقاط جهان گسترش یافت و تا هم اکنون نیز پیروانش در جهان بسیارند. پیامبر ما سرانجام در سن 77 سالگی در پی لشگرکشی قبایل هون از شمال در حالی که در عبادتگاه بلخ به همراه هفتاد و دوتن از یارانشان مشغول عبادت بودند به دست یک سرباز تورانی به نام " براک روک رَش " به شهادت رسیدند و به درگاه پروردگار بزرگ عروج نمودند.(دلیل نسبت دادن عدد 72 را به قربانیان کربلا خواهم گفت)
امروزه روشن شده است که آیین زرتشت قوی ترین و گسترده ترین مکتب مذهبی در تاریخ بشر به شمار می آید بطوریکه ادیانی مانند یهود ، مسیحیت و اسلام و بخصوص مسیحیت تنها جزء کوچکی از مکتب اوستایی ایران باستان را تشکیل می دهند ؛ به طور مثال نماز خواندن به سوی یک قبله ی خاص، روزه گرفتن، وضو گرفتن پیش از نماز و در صورت نبودن آب از خاک استفاده کردن، مباحثی مانند بهشت و دوزخ و برزخ یا پل صراط ، نماز خواندن در پنج یا سه نوبت و سایر احکامی که اسلام آن ها را به عنوان دستاوردهای خود می داند ، دو هزار سال پیش از به وجود آمدن اسلام در دین زرتشت مطرح بوده است و تنها احکامی مانند چند همسری و قربانی کردن حیوانات که در دین زرتشت به شدت منع شده است ، حذف آنها از آداب و رسوم اعراب ممکن نبوده است بنابراین این قوانین همچنان در میان مسلمانان یا مسیحیان باقی ماند. بهتر است بدانید که ایرانیان چند همسری را به همین دلیل برای یکدیگر ننگ بزرگی میدانند حال آنکه در میان ملیت های دیگر چیز خاصی به شمار نمی آید و این ریشه در آیین زرتشت دارد. پیغمبر بزرگ ایران قربانی کردن را نیز به شدت منع کردند با این استدلال که خداوند بی نیاز و قدرتمند نیازی به قربانی ندارد بطوریکه در جایی می فرمایند " نفرین تو باد ای اهورامزدا بر کسانی که با فریاد شادمانی گاو قربانی کنند" به همین دلیل از زمان ظهور پیامبر تا سقوط ساسانیان ، قربانی کردن ، به طور کامل از رسوم ایرانیان حذف شده بود.
حال مختصری از دین زرتشت برایتان می گویم ، دین زرتشت بر سه اصل پندار ، گفتار و کردار نیک استوار است و معتقد است که رعایت این سه اصل برای سعادتمندی در دو جهان کافی است ، مواجبی مانند نماز نیز وجود دارد که آنرا به زبان مادریمان یعنی پارسی می خوانیم ، در کنار نماز احکامی مانند روزه و ... نیز وجود دارد که شما را به موقع با آنان آشنا خواهم کرد.
بهتر است بدانید که سالروز وفات پیامبر ایران ، طبق سنت برابر است با پنجم دی ماه و سالروز تولد ایشان نیز برابر است با ششم فروردین. معنی نام زرتشت " دارنده ی شتر پیر " می باشد و لقب ایشان نیز " آشو" به معنای راستگو است.
سوی گنبد آذر آرید روی به فرمان پیغمبر راستگوی
0 نظرات:
ارسال یک نظر