نام من شعر است شرقی زاده ام
پور ایران و بلند آوازه ام
دختری از جنس رویا و شبم
در سکوت و گاه در تاب و تبم
کودکیهایم به نیشابور و بلخ
سر به سر شورم ز غره تا به سل
کوچه های شهر من خالی ز رنگ
همنشین عشق . گاه آشوب و جنگ
در سرم از دادها فریادها
قصه ها از رستم و سهرابها
عاشقی هایم نمی دانی چه زود
هستی ام را آتشی زد پر ز دود
سرنوشتم پر سفر بود و دراز
گاه هموار و گهی هم پر فراز
از بیات ترکم و جامه دران
از کرشمه تا گریلی بی نشان
من نسیم شهر شور و چارگاه
دشتی ام . گاهی همایون بارگاه
در نی چوپان غنودم بارها
درد دلها من شنودم سالها
گاه در تن کسوت آه و گله
گاه من شادم . سراسر هلهله
گاه با ملای رومی رومی ام
گاه پاکستانی و لاهوریم
من رفیق ترک شیرازم گهی
شهریار شهر تبریزم گهی
گوش مردم با صدایم آشناست
خفته در اوراق و در لالایی هاست
پرنیان خواب طفلان بوده ام
شیرکش در شهر شیران بوده ام
گاه بیتی بوده ام در نامه ای
یا پیام عاشقی . دلداده ای
هر کسی از ظن خود شد یار من
لیک از یادش ببرده نام من
نام من شعر است شرقی زاده ام
پور ایران و بلند آوازه ام
دختری از جنس رویا و شبم
در سکوت و گاه در تاب و تبم
پور ایران و بلند آوازه ام
دختری از جنس رویا و شبم
در سکوت و گاه در تاب و تبم
کودکیهایم به نیشابور و بلخ
سر به سر شورم ز غره تا به سل
کوچه های شهر من خالی ز رنگ
همنشین عشق . گاه آشوب و جنگ
در سرم از دادها فریادها
قصه ها از رستم و سهرابها
عاشقی هایم نمی دانی چه زود
هستی ام را آتشی زد پر ز دود
سرنوشتم پر سفر بود و دراز
گاه هموار و گهی هم پر فراز
از بیات ترکم و جامه دران
از کرشمه تا گریلی بی نشان
من نسیم شهر شور و چارگاه
دشتی ام . گاهی همایون بارگاه
در نی چوپان غنودم بارها
درد دلها من شنودم سالها
گاه در تن کسوت آه و گله
گاه من شادم . سراسر هلهله
گاه با ملای رومی رومی ام
گاه پاکستانی و لاهوریم
من رفیق ترک شیرازم گهی
شهریار شهر تبریزم گهی
گوش مردم با صدایم آشناست
خفته در اوراق و در لالایی هاست
پرنیان خواب طفلان بوده ام
شیرکش در شهر شیران بوده ام
گاه بیتی بوده ام در نامه ای
یا پیام عاشقی . دلداده ای
هر کسی از ظن خود شد یار من
لیک از یادش ببرده نام من
نام من شعر است شرقی زاده ام
پور ایران و بلند آوازه ام
دختری از جنس رویا و شبم
در سکوت و گاه در تاب و تبم
0 نظرات:
ارسال یک نظر