جنگ حران(کاره)، در منطقهای در شمال میانرودان (بین النهرین)، بین اورفه و راس العین، بین سپاه ایران و روم رخ داد و با شکست سپاه روم به پایان رسید. در ۶ می(۱۶ اردیبهشت) سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس، سردار رومی، با سپاه سورنا، سردار اشکانی (پارتی)، آماده نبرد با یکدیگر شدند و سرانجام در ۱۹ خرداد(۹ ژوئن) چنین سالی پس از یک نبرد خونین، کراسوس سردار رومی کشته شد. از آن زمان تا هفتصد سال بین دو ابرقدرت باستان یعنی روم و ایران اشکانی و ساسانی حالت جنگ و گاهی صلح برقرار بود. تاریخنگاران به سبب کثرت سالهای جنگ بین ایران و روم، به جنگهای ۷۰۰ ساله بین ایران و روم اشاره کردهاند.
در آن دوران حکومت روم در دست سه «تریوم ویر» بود، یکی یولیوس سزار، دومی پومپه و سومی كراسوس. سزار توانسته بود با شکست گل ها و پومپئوس نیز با پیروزیهای پیشین خود در بالكان وجهه خود را ارتقا دهند در نتیجه كراسوس که در آن زمان فرمانروای سوریه بود کوشید تا بخت خود را با یورش بردن به پارتیان بیازماید. او با وجود مخالفت رُم و با در اختیار داشتن یک سپاه هفت لژیونی و نیرومند و بدون اعلام جنگ در سال ۵۴ پیش از میلادی از رود فرات گذشت. سپس پلی را که بر فرات بود ویران کرد زیرا داستانهایی در مورد جنگ و گریز سواران پارتی و رشادتهای آنان در سپاه روم پیچیده بود و آنها را در وحشتی از پارتها فرو برده بود و کراسوس از فرار سربازانش بیم داشت. کراسوس در آغاز موفقیتهایی به دست آورد و ارتش به او لقب «امپراتور» داد.البته موفقیتهای او بیش از تاراج روستاها و آبادیهای بیپناه میانرودان چیز دیگری نبود. اُارد دوم فرستادهای نزد کراسوس فرستاد تا دربارهٔ این دشمنی از او توضیح بخواهد و وی مغرورانه پاسخ داد که جواب پارتیان را در سلوكیه خواهد داد.† آنگاه فرستاده اُرُد پاسخ گفت: هرگاه کف دست من مو درآورد تو هم سلوکیه را خواهی دید. کراسوس تصمیم گرفت زمستان ۵۳/۵۴ پیش از میلاد را در سوریه توقف کند و سپس در بهار ۵۳ پیش از میلاد به جنگ ادامه دهد. از این رو گروهانهایی را در بخش اشغال شده بین النهرین باقی گذاشت و خود به سوریه عقب نشست. ایرانیان که برای سامان دادن به سپاه خود به زمان نیاز داشتند از این تاخیر و سهل انگاری بهره بردند و توانستند آماده شوند. در این زمان دستگاه جاسوسی پارتیان سخن تمسخرآمیز فرستاده ارد را در همه جا پراکند. با این حال کراسوس در بهار سال ۵۳ پیش از میلاد به اندرزارتاوازد شاه ارمنستان که بهتر است از راه بین النهرین پیشروی نکند زیرا زمین آن جا هموار و برای عملیات سوار نظام اشكانی مناسب است بلکه از راه سرزمین کوهستانی ارمنستان بگذرد اعتنایی نکرد و به این بهانه که به اصطلاح گروهانهای رومی موجود در آنجا باید به او بپیوندند به سوی بینالنهرین رفت. اُرُد که به اَرتاوازد اطمینان نداشت با بخشی از سپاه خود یک پست دیدهبانی را در کنار ارمنستان تسخیر کرد و وظیفه رویارویی با کراسوس را به سورنا سردار بسیار باتجربه خود سپرد. سورنا با همین تجربه، کاری کرد تا اَرتاوازد از کراسوس آزرده خاطر شده از اردوی او بیرون رود. در این هنگام آبگار پادشاه اوسروئن (اورهونه، الرها) به کراسوس خبر داد که پارتها عقب نشسته و عدهٔ اندکی را برای دفاع از بینالنهرین باقی گذاردهاند و بنابر این سردار رومی سرانجام مسیر خود را برگزید.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر