من از ضیافت شبهای تار می آیم
من از بلوغ شقایق
من از حصار علف
من از ترنم یک سبزه زار می آیم
من از ترانه باران .... ماه و اندیشه
من از شکوفایی حسرت .... امید بی ریشه
من از سکوت درختان باغ می آیم
سلامم همه بارانی است ..... می دانم
ردایم را ببین ....
بوی عشق در تن خیس اش هنوز زندانیست
کجا می بری اش ؟
مبادا که به اندیشه ات بیاویزی
نمیدانی ...
من از مسلخ یک عشق ناب می آیم
......
...
.
سعید چرخچی
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر