Vanghvi Daitya (به معناي: Daitya ي نيك؛ پارسي ميانه: Weh Daiti) نام رودي است مرتبط با «قانونِ» (اوستايي: -data، پارسي ميانه و نو: داد) ديني، كه در نوشتههاي محققانه غالباً با رود “جيحون” (Oxus / آمودريا) يا يكي ديگر از رودهاي منطقهي شمال شرقي ايران مطابقت داده شده است. با وجود اين، به باور برخي پژوهشگران، به نظر ميرسد كه در اوستا، ونگهوي دايتيا به ويژه با رود «هلمند» در سيستان منطبق بوده است (cf. G. Gnoli, The Idea of Iran, Rome, 1989, p. 53). گفته ميشود كه عبارت اوستايي vanghuya daityaya = “دايتياي نيك (در حالت اضافي)”، «ايرانويج» (اوستايي: airyana-vaejah =“پهنهي آريايي”) را توصيف ميكند؛ به باور «اميل بنونيست»، عبارت كامل airyanem vaejo vanghuya daityaya =“پهنهي آريايي دايتياي نيك”، در اوستا (ويديوداد1/2)، نام اصلي ناحيهي Airyana Vaejah (ايرانويج) است.
برپايهي دادههاي اوستا، رود «دايتيا» سخت مورد ارج و احترام بوده است (يشت1/21). Zairi.vairi (زرير؛ برادر ويشتاسپ) در كرانههاي آن به «اناهيتا» قربانيهايي پيشكش كرد (يشت5/112) و «ويشتاسپ» نيز به اناهيتا (يشت9/29) و هم به ايزدبانوي Ashi (يشت17/61). زرتشت خود نيز «آبهاي نيك دايتياي نيك» را ستايش نموده است (ويديوداد19/2). چنان كه پيشتر «يوزف ماركوارت» ملاحظه كرده بود، ممكن است كه “ونگهوي دايتيا” همان رودي باشد كه در “تيشتر يشت” صرفاً vanghvi خوانده شده و در آن جا با عنوان «پرآوازه از دور» (durat frasruranm؛ يشت8/2) توصيف گرديده است.
براساس دادهي نخستين فرگرد (فصل) ويديوداد، «پهنهي آريايي (= Airyana Vaejah) دايتيايي نيك»، نخستين جا از بهترين كشورهاي آفريدهي اهورهمزدا بود. از اين منطقه در يشتها به عنوان جايي ياد شده است كه در آن زرتشت «اناهيتا» را پرستش نمود (يشت5/17، 104) و اهورهمزدا Vayu (ايزد باد/ فضا) را ستود (يشت15/2). رود ونگهوي دايتيا از اين كشور عبور ميكرد، و نيز جايي بود كه اهورهمزدا، ايزدان مينوي و جمشيد (اوستايي: Yima)، بهترين ِ مردم، را گرد آورد و با آنان انجمن نمود. به طور پرمعنايي، اهورهمزدا و جمشيد، هر دو، با عنوان «پرآوازه در پهنهي آريايي دايتياي نيك» توصيف شدهاند (ويديوداد2/20)، و زرتشت نيز با عنوان «پرآوازه در پهنهي آريايي» (يشت9/14)، تنها با شكل كوتاه شدهي Aryana Vaejah.
در متون پهلوي، رود «وه دايتي» (Weh Daiti)، به طور فزاينده، شمايلي اسطورهاي يافته و جزييات و تفصيلات جديدي بر يادمانهاي اوستايي آن افزوده شده است: «وه دايتي» با عنوان «سرور روحاني (رَد) رودهاي تازان» توصيف گرديده (Bundahishn, TD2, p. 121 1. 8) كه به طور فرضي، از Eran-wez “ميهن آرياييان” تا سرزمينهاي نزديك Gobedshah، كه Gobadestan (سغد) است، جريان داشته است (Bundahishn, TD2, p. 87 11. 7-9; Dadestan-i denig 89.4). در مركز جهان، Gayomard (كيومرث، اوستايي: Gaya.maretan =“زندگي ميرا”) و Gaw-i ewdad (گاو ايوداد، اوستايي: Gav aevo.data = “گاو يگانه آفريده”) به ترتيب در كرانهي راست و چپ وه دايتي جاي گرفته بودند (Bundahishn, TD2, p. 20 1. 14, 21 1. 8). اين رود، جايگاه ممتازي را نيز در جغرافياي مقدس وحي و ملاقاتهاي زرتشت با اورمزد (پارسي ميانه: Ohrmazd) و امشاسپندان (پارسي ميانه: Amahraspandan) به دست آورده است (Zadspram 21.5, 22.2, 22.9, 22.12; Denkard, ed. Madan, 7.3.51, 7.3.54, 7.4.23)؛ زرتشت در كرانهي «وه دايتي» است كه به مكاشفات قدسي خويش نائل ميشود.
رود وه دايتي شمايل اسطورهاي برجستهاي داشته است و ميتوان در چارچوب انديشهي Aryana Vaejah، كه روحانيان زرتشتي آن را به جاي مفهوم سنتي مركز جهان، با انگارهي كوهِ جهاني، يعني قلهي Hera (مطابق با كيهانشناسي كهن ايراني) يا كوه Meru يا Sumeru (مطابق كيهاننگاري متفاوت هندي) جانشين ساخته بودند، شرح و تفسير نمود. به عبارت ديگر، «واه دايتي» اينك بيشتر از آن كه با Aryana Vaejah به عنوان مركز جهان در ارتباط باشد، با قلهي Hera به عنوان كوهي جهاني مرتبط بود. «چگاد دايتي» (Chagad-i Daiti = قلهي قانوني) يا Hukar (اوستايي: Hukairya = نيككنش) كوه جهاني زرتشتي، مانند وه دايتي، در مركز جهان واقع بود، و در متون پهلوي با عنوان «سرور (روحاني) قلهها» توصيف گرديده است (Bundahishn, TD2, p. 121 1. 11)، و رود ياد شده از نزديك با اين كوه در پيوند بود (Gnoli, ibidem, pp. 40ff). «وه دايتي» و «چگاد دايتي» هر دو، عناصري اساسي در اسطورهاي زرتشتي بودند كه در آن، رويدادي اصلي و عمدهي تاريخ مقدس [مانند پيدايش انسان و جانور] در مركز جهان واقع شده بود. *
۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر