بزگوش (Bozgūš) قرائت سنتي نام قومي اسطورهاي در مازندران افسانهاي (يعني، هند) است كه در شاهنامه، همراه با دو قوم ديگر به نامهاي سگسار و نرمپاي (چرمپايان و دوالپايان در منابع ديگر) از آن ياد شده است. گمان ميرود كه هر سه قوم ياد شده گروهي هيولا باشند. داستان مربوط به آنها در اصل متعلق به افسانهي گرشاسپ است، اما بسياري از كردارهاي برجستهي گرشاسپ بعدها به شخصيتهاي ديگري چون كي خسرو، اسفنديار، و اسكندر نسبت داده شدهاند.
ژوزف ماركوارت اين نام را به صورت Bargūš خواند و آن را با Wargōš ، قومي كه در كتابهاي پهلوي «بندهش» و «درخت آسوريگ» همراه با مردم Warčašm فهرست شده است، ارتباط داد. در رسالهي درخت آسوريگ جايگاه آنان ميان هند و درياي وركش (Warkaš zrēh) تعيين گرديده، كه اين مكانيابي احتملاً در مازندران و درياي زره ياد شده در شاهنامهي فردوسي بازتاب يافته است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر