کانون ایرانیان: هنر و معماري ايران در عصر داريوش بزرگ – بخش يكم
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

هنر و معماري ايران در عصر داريوش بزرگ – بخش يكم

مرحله‌ي A (بيستون): صخره‌نگاري بيستون از جمله آثار باستاني هخامنشي است كه تاريخ‌گذاري آن دقيق‌تر از همه انجام شده و بيش از آثار ديگر‌ مورد بحث و تفسير قرار گرفته است. يازده تا از پيكره‌هاي نقش شده در اين برجسته‌نگاري با درج عنوان توضيح دهنده در كنار آن‌ها شناسانده شده‌اند: خود داريوش، گئوماته، هشت شاه دروغ‌گو كه در در طي نخستين سال فرمان‌روايي داريوش شورش كرده بودند، و فرمان‌رواي «سكاهاي داراي كلاه‌هاي تيز»، كه داريوش وي را در سومين سال پادشاهي‌اش دستگير نموده بود؛ اين واپسين روي‌داد در بندي كه بعداً به سنگ‌نبشته‌هاي بيستون الحاق و افزوده شده، ثبت گرديده است، بنابراين ديگر روي‌دادها مي‌بايد زودتر از اين تاريخ رخ داده باشند. ترتيبي را كه برطبق آن پيكره‌ها، عنوان‌هاي توصيفي و سه نگارش سنگ‌نبشته‌ي بيستون (ايلامي، بابلي، پارسي باستان) كنده‌كاري شده‌اند، H. Luschy و L. Trümpelmann روشن ساخته‌اند. W. Nagel استدلال كرده است كه دومين پيكره‌ي پاياني، كه در عنوان توضيحي‌اش Frāda ناميده شده، با توجه به جامه‌ي ايلامي او، مي‌بايد در اصل براي نشان دادن Attamaita (شورش‌گر ايلامي) در نظر گرفته شده و به پيكره‌هاي هشت شاه نخستين، پس از دومين سال فرمان‌روايي داريوش افزوده شده باشد. با وجود اين، در كتيبه‌ي DB 4.2-31 فراده يكي از 9 مدعي نامشروع پادشاهي است (شماره‌ي 9 مي‌تواند داراي اهميتي جادويي باشد)، و صخره‌اي براي كنده‌كاري ريسمان پيوند دهنده‌ي Araka (شورش‌گر بابلي) به فراده به جاي نمانده است. دو پيكره‌ي پشت سر داريوش، كه بدون عنوان‌ توضيحي‌اند و ديهيم‌هاي شاهانه بر سر دارند، گمان مي‌رود كه ويشتاسپ و ارشام (پدر و پدربزرگ داريوش) باشند. البته تا‌ج‌هاي آراسته‌اي را به همين شكل در كاخ tačara، ملازمان و نگاهبانان بر سر گذاشته‌اند. M.C. Root بر سرشت التقاطي و اقتباسي برجسته‌نگاري بيستون تأكيد كرده است: اين اثر حاوي عناصري است كه در برجسته‌نگاري‌هاي آنوبانيني در سرپل ذهاب و آشوري و نيز نگاره‌ي سلاح‌بران ايلامي متأخر و پيكره‌ي ايزدين واقع در قرص بال‌دار اورارتويي شناخته شده‌اند.
نزديك كاخي در بابل، نسخه‌اي از برجسته‌نگاري بيستون (يا شايد شامل بخشي از آن بوده) در ابعادي كوچك‌تر و با متني طولاني در پشت آن (يا شايد شامل بخشي از آن) قرار داشته، كه اينك قطعاتي از آن برجاي مانده است. (دانشنامه‌ي ايرانيكا، ج 2، ص 573)
H. Luschey, "Studien zu dem Darius-Relief von Bisotun," Archäologische Mitteilungen aus Iran, N.F. 1, 1968, pp. 63 ff.
L. Trümpelmann, Archäologischer Anzeiger, 1967, pp. 281 ff.
W. Nagel, in Kunst, Kultur und Geschichte der Achämenidenzeit und ihr Fortleben, Berlin, 1983, pp. 182 ff.
M.C. Root, The King and Kingship in Achaemenid Art, Leiden, 1967, pp. 59 ff., 182 ff.

0 نظرات:

ارسال یک نظر