در حالي كه به نظر نميرسد شهر شوش در طي دوران استيلاي دودمانهاي ايلامي اوان و سيمشكي مركز سياسي عمدهاي بوده باشد، كاوشهاي باستانشناختي نشان ميدهند كه شوش يقيناً با برآمدن اپارت و جانشينان وي در ايلام به چنين موقعيتي دست يافته است. شماري از سنگنبشتههاي يافته شده در شوش گواه انجام يافتن فعاليتهاي بيوقفهي ساختماني به دست سوكلمخهاي مختلف و سوكلهاي متعدد شوش در اين منطقه هستند. كاوشهاي گستردهي رومن گيرشمن در «روستاي شاهانه» در شوش نشان داده است كه بسياري از اين محلههاي بزرگ شهر باستاني (شوش) نخست در اوايل هزارهي دوم پ.م. بنا شدهاند. اين نشانه، امكان منتقل شدن مركز اصلي سياسي ايلام را از جايگاه سنتياش در انشان، در طي دوران مرتبط با توسعهي شوش، بدين شهر، تأييد ميكند.
در حدود 1595 پ.م. مهاجمان كاسي و متحدان آن از شمال، پادشاهي بابل را در جنوب ميانرودان تصرف كردند. اما متون ميخي همچنان تا ربع پاياني سدهي 16 پ.م. از فرمانروايان ايلامي ياد ميكنند. دانسته نيست كه آيا دولتهاي شاهان ايلامي در جنوب غرب ايران تابع و مطيع كاسيها بودند يا اين كه كاسيها سرانجام به حيات خاندان اپارت پايان دادند. قضيه هر چه باشد، از حدود 1520 پ.م. به بعد، به مدت 200 سال، هيچ گزارش و گواهي ثبت شدهي ديگري از ايلام در دست نيست.
در طي نيمهي پاياني سدهي 14 پ.م. يك دودمان ايلامي ظاهراً مستقل به ناگاه در صحنهي تاريخ پديدار ميشود. اَتَت- كيتّش (فر. 1300-1310 پ.م.) نخستين فرمانرواي شناخته شدهي اين دودمان جديد است كه لقب كهن «شاه انزان و شوش» را اتخاذ كرد.
از اتت- كيتش و جانشين بلافصل او، هومبن- نومنه (1275-1300 پ.م.) نه وقفنامهي بنيانگذاري يا بازسازي بنايي در شوش يافته شده است، و نه سنگنبشته يا متن شناخته شدهي ديگري از نياكان دودماني شاه نخستين. اما سنگنبشتههايي از اونتش- نپيريشه (1240-1275 پ.م.)، پسر و جانشين هومبن – نومنه، در شوش و نيز در مركز ديني دور- اونتش (اينك چغازنبيل) واقع در 30 كيلومتري جنوب شرقي شوش يافته شده است. نبود هر گونه سنگنبشتهي مهم از پدر اونتش- نپيريشه در شوش يا ديگر جاهاي خوزستان، ر. لاپات را به اظهار اين عقيده واداشته است كه پايتخت هومبن- نومنه احتمالاً در ايالت انشان واقع بوده است. اين واقعيت كه از هومبن- نومنه تنها در كاوشگاه ليان واقع در شبه جزيرهي بوشير در جنوب فارس آجرنبشتههايي بازيافته شده است، ميتواند مؤيد اين احتمال باشد.
اگر نظريهي لاپات را بپذيريم، به نظر نميرسد صرف يافته شدن آثار باستاني پراكنده مربوط به دوران منطبق بر اسكان جمعيت در مليان گوياي آن باشد كه مقر اصلي دولت در آن زمان در شهر انشان قرار داشته است. با وجود اين، كوزههاي جامگونهي يافته شده در مليان شباهت نزديكي به ظروف متعلق به ربع پاياني هزارهي دوم پ.م. كه در شوش به دست آمدهاند، دارند. شواهد موجود نشان دهندهي آناند كه انشان و شوش در اين دوران به لحاظ سياسي و فرهنگي به هم پيوسته بودهاند، اما همين مدارك گوياي آناند كه انشان در آن زمان چيزي فراتر از يك اجتماع پاسدار سرزمينهاي شرقي ايلام، كه تابع شاهان وقت مقيم در شوش بوده، نبوده است.
تاراج مناطق ايلامي به دست نبوكدنزر يكم بابلي (حدود 1110 پ.م.) نشانهي پايان عملي فرمانروايي ايلام به عنوان قدرتي مستقل، به مدت 300 سال است. از ايلاميان - تا 821 پ.م. - آن گاه كه با كلدانيان عليه شاه آشور شمشي- ادد پنجم متحد گرديدند، باز چيزي شنيده نميشود. اگر چه وحدت سياسي در ايلام در طي دست كم بخشي از اين سدههاي «تاريك» حائل ظاهراً حفظ نشده بود، اما سركردگان محلي ميبايست بر مناطقي كه سنتاً در آنها داراي قدرت و نفوذ بودند، تا اندازهاي سلطه داشته باشند. جرج كمرون بر اين باور است كه فرمانروايان محلي در دورترين نقاط شرقي ايلام، يعني منطقهي جديد فارس، كه اينك به عنوان انشان شناسايي شده است، احتمالاً نيرومندتر بودهاند. با وجود اين، حتا اگر اين حاكمان چنين وضعيتي داشتند و با وجود دور ماندن آنان از مهاجمان دردسرساز ميانروداني، اهالي انشان سرانجام به ورود سرزدهي مهاجران جديد ايراني فرارسيده از شمال، تن در دادند. اين كه آمدن ايرانيان منجر به پشتيباني ايالتهاي جدا گشتهي ايلام از برآمدن يك قدرت جديد متمركز در جنوب غرب ايران [به رهبري پارسها] شده بود يا نه، پرسشي است كه پاسخي بدان داده نشده است. قضيه هر چه باشد، در حدود 742 پ.م. هومبن- نيكش يكم پادشاه اتحاديهي دوباره نيرو گرفتهي ايلام شد.
برادر زادهي هومبن- نيكش، شوتروك نهونتهي دوم (699-717 پ.م.) جانشين او شد و لقب كهن «شاه بزرگ انزان و شوش» را اتخاد كرد. پس از آن، كلدانيان جنوب ميانرودان برضد هم سارگون دوم و هم سناخريب آشوري با شوتروك نهونته متحد شدند. اما اين اتحادها بيتأثير از آب درآمدند چرا كه در اين زمان آشوريان بيشتر جنوب ميانرودان را مورد حمله قرار داده و تصرف كردند. شاه بعدي ايلام، هلّودوش- اينشوشينك (فر. 93-699 پ.م.) به بابلستان حمله برد و به طور موقت آشوريان را از بخشي از اين كشور بيرون راند، اما سناخريب سرانجام بيشتر اين مناطق را بازگرفت. در اين ضمن، هلودوش- اينشوشينك در ايلام خلع و معزول گشت و پسرش كودور- نهونته (فر. 92-693 پ.م.) جانشين او شد. در پي اين تغيير رهبري، ديگر هيچ حاكم ايلامي شناخته شدهاي لقب باستاني «شاه انزان و شوش» را نپذيرفت؛ واگذاري اين لقب ميتواند گوياي اين حقيقت باشد كه كودور—نهونته يا جانشينان بلافصلاش [استيلا بر] دست كم بخش از منطقهي انشان را از دست داده بودند.
۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر