هرمزد يكم (فرمانروايي 73-272 م.) نام برتختنشيني پسر و جانشين شاپور يكم، هرمزد- اردشير است. در متون پهلوي و مانوي وي اهرمزد نيو (Ōhrmazd nēw) يا اهرمزد شاه نيو (Ōhrmazd šāh nēw) ”اهرمزد (شاه) دلير“ خوانده شده است.
چندوچون زندگي هرمزد در مقام شاه شاهان ايران به خوبي دانسته نيست. بر مبناي گزارش كليشهاي كردير دربارهي فعاليتهاي خويش در زمان هرمزد، اين شاه به وي ”كلاه و كمر“ [به نشانهي احترام] اعطا كرده بود (KKZ, 1.4). ديگر منابع مربوط به دوران زندگي هرمزد، متون ايراني ميانهي مانوي هستند، كه وي در آنها همواره داراي لقب «نيو» (سغدي: yaxī، yaxē؛ عربي: البطل، الجريء = دلير) است، كه ميتواند نمودار موفقيتهاي نظامي او باشد. به نوشتهي «مواعظ مانوي»، هرمزد به ماني اجازهي باريابي داد، كه در نتيجهي آن، وي با اماننامهاي اجازهي سفر به بابل را يافت. در «مزامير قبطي» مانوي گفته ميشود كه هرمزد حقانيت ماني را پذيرفت. در يك متن گسيختهي پارتيزبان مانوي، شاه چنان نشان داده شده كه گويي به ماني نماز برده است؛ ظاهراً دو قطعهي مانوي سغدي و تركي حاوي بخشهايي از اين داستاناند. در قطعهي تركي، كه روبهرو شدن شاهزاده هرمزد با ماني و مناظرهي بعدي آنان را توصيف ميكند، به هرمزد با عنوان y’xy wrmzt (احتمالاً برگرفته از yaxī / yaxē سغدي) اشاره گرديده است. متن سغدي نيز شرح ميدهد كه چه گونه يك مغ، كه تحت تأثير تمثيلها و داستانهاي ماني قرار گرفته بود، قصد داشت كه او را به دربار شاه شاهاني ببرد، كه هرچند نام وي برده نشده، اما هرمزد نامزدي محتمل است. با وجود اين، جنبهي تاريخي نيكخواهي هرمزد در قبال دين ماني، به همان اندازه بيپايه و غيرواقعي است كه آزار پيروان دين ماني و دينهاي ديگر به دست كردير.
تاكنون هيچ برجستهنگارياي از هرمزد يكم شناسايي نشده است، اما سكههاي ضرب شده در طي دوران فرمانروايي هرمزد داراي مشخصات ويژهاي هستند. بر پشت سكههاي هرمزد، نقش دو روحاني ايستاده در دو سوي يك آتشگاه، كه از زمان ابداع آن در دوران شاپور يكم تاكنون همواره تصوير ميشدند، ترسيم نگرديدهاند، اما بر پشت سكهها دو نوع صحنهي اعطاي منصب از سوي اناهيد يا مهر نقش شدهاند. ويژگي ديگر سكههاي هرمزد يكم، نوشتههاي آن است، كه تا پيش از هرمزد خوانده ميشد: «مزداپرست خدايگان … شاه شاهان ايران، كه تبار از ايزدان [دارد]»، اما در زمان فرمانروايي او اين سكهنوشتهها اصطلاح «(و) انيران» را نيز دربرگرفت: «مزداپرست خدايگان، اهرمزد، شاه شاهان ايران و انيران، كه تبار از ايزدان (دارد)». افزودن «(شاه) انيران» به القاب پادشاهان ساساني، كه هرمزد آغازگر آن بود، بيگمان منعكس كنندهي گسترش ارضي امپراتوري است، اما اين كه دقيقاً چه مناطقي «انيران» انگاشته ميشدهاند، نامشخص است.
بنيانگذاري شهر اهرمزد- اردشير (سوق الاهواز) به اردشير يكم و نيز هرمزد نسبت داده شده است، هرچند به پيروي از رسالهي «شهرستانهاي ايرانشهر» (2/20-19) دانشمندان جديد گرايش دارند كه بناي اين شهر را به هرمزد نسبت دهند. (دانشنامهي ايرانيكا، ج 12).
۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر