کانون ایرانیان: تمدن‌هاي حسنلو و مارليك
کانون ایرانیان

۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

تمدن‌هاي حسنلو و مارليك

+ «حسنلو» نام تپه-كاوشگاهي چنددوره‌اي در آذربايجان در نزديكي درياچه‌ي اروميه است كه هم با مسأله‌ي حضور هندوآرياييان در قلم‌رو Mitanni در پيوند است و هم با نمايش پيگرنگاري احتمالي هندواروپاييان آغازين. اين جايگاه با عصر سفال‌هاي خاكستري ايران غربي، كه يك افق سفالي متعلق به 1000 – 1500 پيش از ميلاد است، مرتبط مي‌باشد. همراه با پيدايش اين افق سفالي، شكاف بزرگي در توالي فرهنگي اين منطقه رخ مي‌دهد كه غالباً به تحركات هندوآريايي‌ها يا ايراني‌ها در جنوب درياي مازندران ارتباط داده مي‌شود. اين جايگاه اشيايي را به دست داده است كه بُن‌مايه‌هاي هنري آن‌ها را مي‌توان يا به بن‌مايه‌هاي متعلق به قبايل ايراني‌زبان منطقه‌ي استپ ارتباط داد، مانند تصاوير افراد حمل كننده‌ي آينه‌، يا به بن‌مايه‌هاي اسطوره‌اي يافته شده در دين هندوايراني.
برجسته‌ترين يافته‌هاي اين جايگاه، جامي زرين است كه از معبدي در حسنلو به دست آمده و متعلق به حدود 1000-1500 پ.م. است. در ميان صحنه‌هاي ترسيم شده بر اين جام، پهلواني وجود دارد همراه با اژده‌هايي سه سر، و در صحنه‌اي ديگر، با پرنده‌اي شكاري. گ.ن. كورچُكين اين صحنه‌ها را با يشت پنجم اوستا ارتباط داده است كه در آن فريدون پهلوان (thraetaona) با اژي دهاك، اژده‌هايي سه سر، مقابله مي‌كند و پس از آن به Paaurva ياري مي‌كند تا در آسمان به سان پرنده‌اي شكاري پرواز كند. بن‌مايه‌ي اژده‌هاي سه سر در اساطير هندوآريايي نيز شناخته بوده است (كه در آن تريته آپتيه، ويشوروپه‌ي اژده‌ها را مي‌كشد)، و هم‌چنين در سنت‌هاي ديگر هندواروپايي نيز يافته مي‌شود. اين ظرف، كه به طور فاخرانه‌اي تزيين شده، موضوع بررسي‌هاي بسيار ديگري نيز بوده است كه در آن، پيوندهايي را با بن‌مايه‌هاي روايي و هنري آشوري، آناتوليايي و هورياني جست‌وجو مي‌كردند. اگر بن‌مايه‌هاي آثار ياد شده‌ي حسنلو در معنايي بسيط هندوايراني هستند، پس با توجه به موقعيت معين شده‌ي اين محل، پذيرفتني‌تر است كه حسنلو به عنوان جايگاه احتمالي هندوآريايي‌هاي مرتبط با تمدن Mitanni شناخته شود. حسنلو در حدود 800 پ.م. و احتمالاً به دست اورارتويي‌ها ويران شد.
+ «مارليك» يك گورستان ايراني متعلق به اواسط هزاره‌ي دوم پيش از ميلاد است و در نزديكي درياي مازندران واقع است. اين جايگاه قربانگاه‌هايي مربوط به مراسم تدفين، و 55 گور واقع در حجره‌هاي سنگ پوش شده، همراه با دامنه‌اي گسترده از پيش‌كش‌هاي برنزي و زرين، شامل پيكره‌ها، ظروف، جنگ‌افزارها و يراق اسب را به دست داده است. بيش‌تر اين اشياء به عنوان آثار برجسته به دست آمده از بخش غربي خاور نزديك شناخته مي‌شوند.
كورچُكين پيش نهاد كرده است كه شناسايي هندوآرياييان در اين منطقه زماني محقق خواهد شد كه بتوان شواهدي براي وجود ارابه‌هاي اسبي، روابط بازرگاني كاملاً گسترده، حضور آثار شاخص هورياني (از آن جا كه زبان اصلي ميتاني، هورياني بود)، و عناصري كه به طور نمونه‌وار بن‌مايه‌هاي هندوآريايي را نشان دهند، يافت. وي آثار مارليك را به تمدن ميتاني نسبت داده (مارليك داراي مهرهايي بود كه نمونه‌اي از مهرهاي يافته شده در منطقه‌ي ميتاني بودند) به طوري كه نظريه‌ي وي همه‌ي معيارها را برآورده ساخته است: گورهاي مارليك هم بقايايي از اسب‌ها را به دست داده‌اند و هم نمونه‌هايي از ارابه‌هاي جنگي را كه به ويژه گواه وجود عناصر هندوآريايي مربوط به اسب سواري در تمدن ميتاني هستند. درباره‌ي عناصر آييني، كورچكين استشهاد مي‌كند به هاون‌هاي آييني لوله‌داري كه وي آن‌ها را به ابزارهايي كه در فشردن Soma / Haoma، نوشيدني مقدس هندوايرانيان، به كار مي‌رفته، و به ابزارهاي مشابه موجود در معابد معاصر هندويي، تشبيه كرده است.
دورتر از گورستان، در دشت، مارليك جام زريني را به دست داده كه داراي صحنه‌ي زايش و آزار جانوري سم‌دار است. اين صحنه با بن‌مايه‌اي هنري منطبق است كه به گستردگي، نه تنها در مهرهاي ميتاني بل كه در ميان چادرنشينان ايراني‌زبان استپ‌هاي اوراسيا گواهي شده است.

0 نظرات:

ارسال یک نظر