اگر چه نشانهها و شواهد مربوط به وجود سنتهاي گاهشماري در ايران را تا هزارهي دوم پ.م، يعني پيش از دوران زندگي زرتشت، ميتوان پي گرفت، اما كهنترين تقويمي كه به طور كامل حفظ گرديده، متعلق به دورهي هخامنشي است.
تقويم پارسي باستان، همچون گاهشماري بابليان، تقويمي شمسي – قمري بود، با دوازده ماه سي روزه؛ روزهاي ماه شمارهگذاري گرديده اما نامگذاري نشده بودند (به استثناي واپسين روز ماه كه jiamna ”كاهنده (؟)“ [< جمعه؟] نام داشت، DB 2.62). در سنگنبشتههاي پارسي باستان تنها نام هشت ماه ذكر شده است: Ādukanaiša ”(ماه) كاشت غلات“ (؟)؛ θūravahāra ”دوباره جوان كنندهي بهار/ بهار نيرومند“؛ θāigraciš ”(ماه) برداشت سير“؛ Garmapada ”كانون گرما“ يا ”(ماه) ايجاد كنندهي گامهاي داغ (هنگام راه رفتن روي زمين)“؛ Bāgayādiš ”(ماه) پرستش خدايان“؛ Āçiyādiya ”(ماه) پرستش آتش“؛ Anāmaka ”(ماه) خداي (؟) بينام“؛ Viyaxana ”(ماه) شخمزني“. نامهاي پارسي باستان چهار ماه باقي مانده، از ترانوشتهاي ايلامي آنها شناخته شدهاند: Dernabāji* ”(ماه) درو كردن و خرمن چيني“، ايلامي: Turnabaziš - (پنجمين ماه سال)؛ Kārapāssiya* ”(ماه) سان ديدن از سپاه“، ايلامي: Karbašiyaš - (ششمين ماه سال)؛ Varkazana* ”(ماه) گرگكشي“ يا Varkašāna* ”(ماه) پراكندگي برگها“، ايلامي Markašanaš - (هشتمين ماه سال)؛ θwayauvā* ”ترسناك“ (بسنجيد با نام اوستي ژانويه/ فوريه: ماه خطر) يا θāviyauva* ”(ماه) گرم شدن“، ايلامي: Samiyamaš - (يازدهمين ماه سال).
چنان كه ا. بيكرمن نشان داده است، هخامنشيان دست كم تا 459 پ.م. از تقويم شمسي – قمري استفاده ميكردهاند. تقويم بابلي در ميان سالهاي 471 و 410 پ.م. هنوز در اسناد آرامي صادر شده از سوي دستگاه اداري پارسي به كار برده ميشد (كمابيش همهي اين اسناد در مهاجرنشين الفانتين در مصر يافته شدهاند). گواهي مورخ يوناني، كوينتوس كروتيوس روفوس (”مغان را 365 مرد جوانِ رداي ارغواني رنگ پوشيده، برابر با شمارهي روزهاي كل سال، دنبال ميكردند؛ نزد پارسيانْ سال به همين تعداد روز نيز تقسيم ميگردد“)، كه به سال 333 پ.م. اشاره دارد، ظاهراً گوياي وجود يك تقويم تا اندازهاي متأخر خورشيدي است، اگر چه در اين باره ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد.
مسألهي ديگر، چندوچون نظام كبيسهافزايي در تقويم هخامنشي است، كه گواهي روشن و مستقيمي دربارهي آن در دست نيست. ريچارد هالوك بر اين باور است كه تقويم پارسي باستان از نظام كبيسهافزايي بابلي پي روي ميكرده است. اما تفسير و. هارتنر (تاريخ ايران كمبريج، ج 2، ص 747) متفاوت است: «تقويمهاي پارسي باستان و بابلي در آن زمان نظام كبيسهافزايي متفاوتي داشتند. […] گاهشماري بابلي تا 527 پ.م. بر كبيسهافزايي نامنظم و تجربي ماههاي Ululu و Addaru داير بوده است، اما سامانهي كبيسهافزايي پس از آن به دورههاي هشت ساله منتقل گشت و سرانجام، هنگامي كه در نوزدهمين سال پادشاهي داريوش آغاز سال مصادف با برابران (اعتدال) بهاري گرديد، به دورهاي نوزده ساله انتقال يافت». (دانشنامهي ايرانيكا، ج 4، ص 59-658)
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
مطالب شما بسیار عالی است و دقت و زحمات شما قابل تقدیر و ستایش می باشد.
امیدوارم این روند همچنان ادامه پیدا کند و بیشتر از پیش از مطالب شما دوست گرانقدر استفاده نماییم.