حاجي واشنگتن لقب حسينقلي خان معتمدالوزرا (بعداً: صدرالسلطنه؛ زاده در تهران 1849 م./ 1265 ق.، درگذشته در تهران 1937/ 1316 خ)، نخستين سفير كبير ايران در ايالات متحده بود (89-1888 م.). او هفتمين فرزند صدر اعظم به رسوايي معذول شده، ميرزا آقاخان نوري، بود و بنابراين سالهاي جوانياش (64-1858م. / 81-1275 ق.) را در تبعيد از تهران به سر برد. خانوادهي وي تنها پس از درگذشت پدرش در قم اجازهي بازگشت به پايتخت را يافت.
حسينقلي دوران فعاليتاش را در وزارت خارجه زير نظر سعيدخان آغاز كرد. در 1874 م./ 1292 ق. به عنوان مستوفي بر مجلس تنظيمات حسنهي محلي در اصفهان رياست داشت، و سپس در تهران در دفتر استيفا به خدمات دولتي خود ادامه داد. وي مراسم حج را در 1877م./ 1295ق. به جا آورد و از آن پس به «حاجي» معروف شد. حسينقلي در وزارت امور خارجه با طي درجات اداري به مقام معاونت ارتقا يافت. در 1885/ 1302 با دريافت لقب معتمد الوزرا به عنوان سركنسول ايران در هند رهسپار بمبي شد. در 1888/ 1305 ناصرالدين شاه او را به عنوان نخستين نمايندهي ويژه و وزير مختار ايران در واشنگتن منصوب نمود. وي به همراهي سه نفر به نيويورك سفر كرد: و. و. تورنس (منشي)، ميرزا محمدخان شيرازي (مترجم)، و عبدالعلي خان آجودان باشي (همكار). آنان در روز يكشنبه سي سپتامبر 1888 در اسكلهي خيابان بيست و دوم غربي در منهتن پياده شدند و در هتل Windsor اقامت نمودند. آنان نيويورك را به مقصد واشنگتن دي.سي. ترك كردند و پس از ورود با وزير امورخارجه ايالات متحده، توماس فرانسيس بايارد ديدار رسمي نمودند. حسينقلي به اتفاق وي در سوم اكتبر 1888 استوارنامهي خويش را در ساختمان دولت تقديم پرزيدنت گروو كليولند كرد. كار وي در ايالات متحده كمتر از يك سال تمام به طول انجاميد، اما دليل كوتاهي دوران تصدي او روشن نيست. ادعاي اعتماد السلطنه را مبني بر اين كه مقامات محلي حسينقلي خان را اخراج كرده بودند، اسناد منتشر شدهي وزرات امورخارجه ايران يا دولت ايالات متحده تأييد نميكنند. عيبجوييهاي طعنهآميز اعتماد السلطنه از حسينقلي خان، استهزاي وي به عنوان يك «ديوانه»، بيشتر نمودار اغراض شخصي مدعي است تا اظهار عقيدهاي بيطرفانه و منصفانه. منابع دست دوم، به ويژه اسناد غيرآكادميك (مانند فيلم علي حاتمي)، غالباً حاجي واشنگتن را به عنوان فردي متعصب، ناشايست، و به ويژه نالايق براي منصب سفارت هجو كردهاند، تصويري كه آن را در پرتو منابع دست اول ميتوان رد كرد. براي نمونه، گزارشگر نيويورك تايمز، كه پس از ورود به نيويورك با حسينقلي خان مصاحبه كرده بود، اظهار ميدارد كه وي بسيار خوش لباس و آراسته به چشم ميآمد، و در حالي كه تنها چند كلمه انگليسي ميدانست، بسيار روان و سليس به زبان فرانسوي سخن ميگفت.
حاجي واشنگتن در نامهها و پيامهاي مفصل و فراوان ارسالي خود به ايران، اطلاعاتي را، گاه با جزييات دقيق، دربارهي نظام سياسي و اجتماعي امريكا ارائه داده است. او استغناي امريكاييان را از اروپاييان به آشكارا ستوده و امريكاييان را مردماني «زيرك، آگاه، دانا، فرهيخته، و توانگر» به شمار آورده است. حسينقلي خان تأكيد كرده است كه رجال دولتي امريكا «خدمتگزار مردم» بودند، اين اظهار عقيدهاي تند بود كه مصالح درباريان قاجاري چون اعتماد السلطنه را از پي ويران ميساخت. او حتا جداً معتقد بود كه «جوهرهي دين پيامبر (اسلام) در ايالات متحده يافته ميشود».
حسينقلي خان در بازگشتاش به ايران به هيچ وجه از توسن توفيق و اقبال فرو نيافتاد: سفير كبير سابق از شاه لقب ستايش آميز صدر السلطنه را دريافت داشت و چند سال بعد در 1891 / 1310 به مسؤوليت وزارت فوائد عامه ترفيع يافت. ويژگيهاي شخصي حسينقلي خان، شامل شعرهاي سبكاش، تناقضي با تعلق وي به گروه حرفهاي بروكراتهايي كه در اواخر عصر قاجار به هم پيوسته بودند، نداشت. طرفداري بعدي او از جنبش مشروطه، به ويژه گواه تعهد وي، نه همچون يك درباري، بل كه به عنوان يك بروكرات، به پيشرفت و بالندگي ايران است. (دانشنامهي ايرانيكا، ج11)
۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر