کانون ایرانیان: عکس»امامزاده جعفر (ع) در استان یزد
کانون ایرانیان

۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

عکس»امامزاده جعفر (ع) در استان یزد

http://kanooneiranian.blogspot.com/
http://kanooneiranian.blogspot.com/
این بنا در محله « مصلی عتیق » شهر یزد قرار دارد . در کتاب یادگارهای یزد آمده است؛ امامزاده جعفر(ع) ، نسبتشان به امام جعفر صادق (ع) می رسد . قدیمی ترین قسمت این زیارتگاه که امروزه توسعه یافته است ، حرم مطهر و گنبد آن است .
کاشیکاری گنبد مزار - با کاشی های منقوش سفید و لاجوردی - متعلق به سال های اخیر است . این بنا دارای چهار صحن است و فقط صحن ورودی آن قدیمی است و صحن های شمالی ، جنوبی و شرقی آن کاملاً باز سازی شده است . همچنین بر مزار ایوان صحن شرقی ، دو گلدسته بلند الحاق شده است . نقشه این بنا ، مربع شکل است و در وسط آن ضریح به چشم می خورد در چهار طرف حرم ، شبستان هایی قرار دارد که محل دفن اموات است .

شجرنامه امامزاده جعفر(ع)
شجره نامه :
ابو جعفر محمد بن علی بن عبیدا ... احمد بن علی العریضی ابن جعفربن محمد الصادق (ع) از جمله آن ستارگان فروزان آسمان امامت است که تقدیر الهی براین قرار گرفت که دریزد رحل اقامت افکند و ماندگاراین دیار شود .
علی ‌بن جعفر ، کوچکترین فرزندامام صادق (ع) ساکن روستای عریضی در صومه مدینه بود اما بر او و اولادش چه گذشت که آواره قراء و امصار دور و نزدیک شدند و نواده اش به مرکز ایران رسید ،‌ حافظه تاریخ چندان چیزی به یاد ندارد و تنها این مورد معلوم و مسلم است که او در اواخر قرن چهارم هجری به‌ صورت ناشناس و در هیئت درویشان به این شهروارد شد و چندی برای گذران معاش به شاگردی آهنگری رفت تا اینکه بر اثر خواب حاکم یزد « امیراوجش » شناخته شد .
و از آن پس مورد احترام و اکرام ساکنین مردم مهماندوست این ولایت قرار گرفت پس از آن سالیانی به عزت و عافیت زیست و فرزندان و نوادگانی از خود به جای گذاشت تا اینکه در ششم محرم سال 424 هجری قمری مرغ جانش به ملکوت اعلی پرکشید و در مزار تازیان که محلی در اوج تقدس و تبرک بود مدفون گردید .
حضرت ابو جعفر محمد (ع) اولین فرد از سلسله سادات است که گذارش به یزد افتاد و در این شهر رحل اقامت افکند .
ابو جعفر محمّد (ع) که نسبش با چهار واسطه به امام جعفر صادق (ع) می ‌رسد ، حدود سال 350 ه . ق پا به عرصه وجود گذاشت و دنیایی از خیرو برکت با خود به ارمغان آورد .
در مورد محلّ تولّد و زیستگاه وی در تاریخ ، سخنی به میان نیامده ،‌ بلکه در میان اجداد او تنها به محل تولّد و زندگی علی بن جعفر ، کوچک ترین فرزند امام صادق و جدّ چهارم وی ، اشاره شده که روستای ( عُریض ) در چهار مایلی مدینه ، محل سکونت او و فرزندانش بوده است و به همین سبب ، سلسله فرزندان او را « سادات عُریضی » نامیده اند .
در مورد علی عریضی نقل شده که او مردی صالح و پرهیزکار بودو به امامت برادرش موسی‌ بن جعفر (ع) اعتقاد راسخ داشت .

ماجرای هجرت
امامزاده جعفربه دلایلی از جمله : گریز از دست ظالمانی که او را تعقیب می‌ کردند ، نسب نامه و شجره نامه خود را که معّرف سیادت وی بود ، در میان چوبی که بر سر ظرف آب می ‌گذاشتند پنهان نموده و لباس درویشان و فقیران پوشید تاوی رانشناسند و از بغداد راهی یزد شد .
نوشته اند در زمان ورود امامزاده جعفر (ع) به یزد ، امیری پاک ضمیر به نام « اوجش » از جانب آل بویه به یزد آمد و قدری حکومت او عادلانه و رفتارش منصفانه بود که یزدیان مبالغه را درحقّ او به حدی رسانیده اند که گویا او را صاحب مکاشفه ، بلکه کرامت و خوارق عادت شمرده اند ، وی حکومت مستقّلی داشت که با اختیارات تامّه مدت درازی در یزد فرمانروایی کرد . وی به رغم عبّاسیان ، دوستدار آل علی بود .

ورود به یزد
نوشته اند : وقتی پاره تن پیامبر به یزد رسید ، شهری که آن قدر برایش غریب بود که حتی از معّرفی خود بیمناک بود ، سرانجام پس از چند روز حیرانی و سرگردانی در کوچه های شهر یزد به یک مغازه آهنگری مراجعه و تقاضای کار نمود . استاد آهنگر او را به شاگردی پذیرفت و چون دمیدن در کوره آهنگری کاری دشوار و کم اجرت بود و کمتر کسی تن به این کار مشقّت بار می داد ، ولی او مجبور شد به همان اجرت کم و کار سخت بسنده کند .

رویای صادقه
چند روزی از حضور ابو جعفر در کارگاه آهنگری نمی‌ گذشت که « امیر اوجش » ، حاکم شهر ، شبی ذات اقدس حضرت ختمی مرتبت را در خواب دید که به او فرمودند : یکی از فرزندان من به دیار تو آمده و تقدیر او این است که دراین سرزمین بماند و از او فرزندانی به وجود آید که موجب خیرو برکت این خطّه گردد .

حاکم که او را مردی پارسا و پرهیزکار توصیف کرده اند ، صبحدم در شهر به جستجو پرداخت شاید او را بیابد ، لکن راه به جایی نبرد . تا اینکه شبی ، باز رسول خدا را در خواب دید که محل کار ابو جعفر محمد (ع) را مشخص کردند .
این مرتبه ، حاکم با هدایت پیامبر به زودی او را یافت . اما در برخورد اول با انکار ابو جعفر مواجه شد ، زیرا وی بیم آن داشت اگر به درستی شناخته شود ، جانش در خطر بیفتد ، بویژه که با حضورچند روزه اش در شهر دریافته بود که مردم این دیار عموماً از اهل سنّت هستند و چه بسا که اگر او را بشناسند ، مورد آزار و اذیت قرار گیرد .

وقتی حاکم ، رویای خود را باز گفت ، ابو جعفر اطمینان پید اکرد که از طرف جدّش رسول خدا مورد مرحمت قرار گرفته و حاکم درصدد حمایت از اوست ، خود را معّرفی کرد و شجره نامه ‌اش را باز کرد و بر حاکم عرضه نمود .
در این هنگام امیر ، که دلی پاک و سرشار از محبّت پیامبر داشت ، برسرو روی او بوسه زد و مطمئن شد که پیش روی بزرگ مردی از تبار رسول خداست دید چه سعادتی از این بالاتر که او را خدمت کند و تفقّد نماید از این رو دستور داد او را محترمانه به سرای خویش آوردند و خلعت بخشید و محل سکونتی درخور برای وی فراهم کرد ، ابو جعفر منزلی در همان کوچه آهنگری برگزید و از آن پس کوچه حسینیان نامیده شد ، سپس امیر اوجش امر کرد خانه کوچه حسینیان را آماده نموده و روز دیگر دخترش را به عقد او در آورده و زندگی شایسته ای برای وی مهیا کرد . بعدها روستای « فهرج » و « طزرجان » یکی درحوزه شهر و دیگری در ییلاق و کوهستان بدو بخشید که بجز تامین مخارج ، ابو جعفر احساس کند که دیگر غریب این دیار نیست .
از آن پس کوچه حسینیان ، تنها یک کوچه عادی در محله یوزداران نبود ، بلکه مردم این محلّات بر دیگرمحلّات فخرو مباهات داشتند که گوهر وجود ابوجعفررا دربرگرفته اند .

فرزندان
حاصل پیوند مبارک ابو جعفر محمّد (ع) با دختر امیر اوجش برابر نقل تواریخ سه پسر است که از این سه بزرگوار هزاران نقر از اولاد پیغمبر در یزد و سایر بلاد مملکت ایران زندگی می‌ کنند . پسرانشان به نام های محمد ، عبیدالله و علی بوده اند و بعضی از نوادگان این سه میوه باغ رسالت دارای گنبد و بارگاه بوده قبورشان در ایام سال مورد توجه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت است که مشهور ترین آنها عبارتند ا ز:
1 - سید رکن الدین محمّد
2 - سید شمس الّدین محمد بن سید رکن الدین
3 - سید امیرصفی الدّین
4 - سید امیر وجیه الدین فضل ا ....
5 - امیر محمّد جعفر مفتی
6 - میرزا رفیع الدّین فرزند وجیه الدین فضل ا ...
7 - میرزا محمّدغنی
8 - میرزا ابوجعفرعریضی
9 - محسن بن علی بن محمّد
10 - نوح بن محسن
11 - سید جلال الدّین حسین
12 - نظام الدّین علی
13 - سید قطب الدّین مجتبی

غروب آفتاب عمر ابوجعفر
با توجه به اینکه ورود ابوجعفربه یزد به درستی معلوم نیست ، چنین به نظر می رسد که وی شاید حدود 40 سال در یزد مقام داشت و شهرتی در این مدت به هم زد که نه تنها در زمان خودش ، بلکه نام نیکش برای همیشه تاریخ با نام یزد عجین شد .
هر موجودی در این دنیای پهناور روزی باید به حکم تقدیر الهی ترک این سرای ناپایدار کند و حضرت ابو جعفر از این قاعده مستثنی نبود . روزی که مورخین آن را ششم محرم 424 ق ذکر کرده اند ، مرغ جانش از قفس تن پرواز کرد و در محل فعلی به خاک سپرده شد .

آری آنچه با گذشت 10 قرن همچنان ثابت ، محکم و روشن است ، قبر مطهر بزرگ مردی از تبار رسول ا ... است که مردم دیار دارالعباده یزد به دورش گرد آمده و از برکت وجودش بهره ها برده اند و عروس کویر 1000 سال است که آن را همچون نگین گرانبهایی در بر گرفته و از این گوهر ثمین پاسداری می ‌کند .

منبع : سایت امامزاده جعفر (ع)

0 نظرات:

ارسال یک نظر