کانون ایرانیان: گندی‌ شاپور - جندی شاپور در استان خوزستان
کانون ایرانیان

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

گندی‌ شاپور - جندی شاپور در استان خوزستان

دانشگاه جندی شاپور ( که بصورت جندی شاپور نیز نامیده شده ) در سال۲۷۱ بدست شاهنشاهان ساسانی در اهواز بنیاد نهاده شد . این فرهنگستان همچنین دارای یک بیمارستان آموزشی و یک کتابخانه بود . بیمارستان جندیشاپور نخستین بیمارستان آموزشی جهان بود . در این فرهنگستان دانش ‌های فلسفی و پزشکی تدریس می‌ شد و بنا به روایات حبس و مرگ مانی پیغمبر نیز در جندیشاپور روی داده ‌است .

جندیشاپور یکی از هفت شهر اصلی خوزستان بود . نام آن در آغاز « گوند- دزی – شاپور » به معنی « دژ نظامی شاپور » بوده ‌است . دیگر نام‌ هایی که برای آن به‌کار می ‌رفته عبارت است از پیل‌ آباد ، خوز ، نیلاب ، نیلاط . در سریانی آن را بیت لاباط می‌ نامیدند .

برخی پژوهشگران بر اینند که بنیادی همانند به جندیشاپور از زمان پارتیان در این جایگاه قرار داشته ‌است . شهری به نام جندیشاپور را شاپور یکم فرزند اردشیر ساسانی پس از شکست دادن سپاه روم به سرکردگی والرین، بنا نهاد . شاپور یکم جندیشاپور را پایتخت خود قرار داد .

نام آوری جندیشاپور بیشتر در زمان خسرو انوشیروان ساسانی انجام گرفت . خسرو انوشیروان گرایش فراوانی به دانش و پژوهش داشت و گروه بزرگی از دانشوران زمان خود را در جندیشاپور گرد آورد . در پی همین فرمان خسرو بود که برزویه، پزشک بزرگ ایرانی ، مأمور مسافرت به هندوستان شد تا به گردآوری بهترین‌ های دانش هندی بپردازد . امروزه شهرت برزویه در ترجمه ‌ای است که از کتاب پنچه تنتره هندی به پارسی میانه انجام داد که امروزه به نام کلیله و دمنه معروف است .

بنابراین فرهنگستان جندیشاپور از کانون‌ های اصلی دانش ‌ورزی ، فلسفه و پزشکی در جهان باستان شد . در برخی منابع اشاراتی به انجام آزمون و امتحان برای اعطاء اجازه طبابت به دانش ‌آموختگان دانشگاه جندیشاپور شده ‌است . کتاب « تاریخ الحکمه » ( سرگذشت فرزانگی ) به توصیف این مسئله می ‌پردازد . شاید این نمونه نخستین برگزاری آزمون دانشگاهی در جهان بوده باشد .

تمامی کتاب ‌های شناخته شده آن روزگار در زمینه پزشکی ، در کتابخانه جندیشاپور گردآوری و ترجمه شده بود ، با اینکار جندیشاپور تبدیل به کانون اصلی انتقال دانش میان شرق و غرب گشت . جندیشاپور و همچنین آموزشگاه وانسیبین که پیش از فرهنگستان جندیشاپور در دزفول بنیاد شده بود تأثیر بزرگی در شکل گرفتن نهاد « بیمارستان » بویژه کلینیک آموزشی در جهان داشتند .

در سال ‌های آغازین پیدایش دین اسلام در عربستان ، دانشکده پزشکی و بیمارستان جندیشاپور شمار زیادی استاد ایرانی ، یونانی ، هندی و رومی را در خود جا داده بود . گفته شده که حتی پزشک شخصی ، پیامبر اسلام ، نیز از دانش‌آموختگان ( فارغ‌التحصیلان ) دانشکده پزشکی جندیشاپور بوده ‌است .
امروزه در نزدیکی جندیشاپور باستانی ، دانشجویان سنت فرهنگی و دانشی آن کانون باستانی را ادامه می ‌دهند .

به نقل از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی در مورد جندیشاپور :
معرب این اسم جندیساپور است . جغرافیادانان اسلامی این شهر را به خصب نعمت و نخل و زرع و رودخانه های بسیار ستوده اند . و گندیشاپور معرب « گندشاه پوهر » است و اصل آن « وه اندوشاهپوهر » یعنی « به از انطاکیه ، شاهپور » و به عبارت دیگر « شهر شاپور بهتر از انطاکیه » است . محل آن در خوزستان واقع در شرق شوش و جنوب شرقی دزفول و شمال غربی شوشتر کنونی بوده است . بانی آن بنابر مشهور شاپور اول (241 - 271 م .) بوده ، وی از اسیران رومی دسته ای را به کار بنای آن شهر گماشت . گندی شاپور از آغاز کار مرکزیت علمی یافت و حتی به نقل بعضی از مورخان شاپور فرمان داد عده ای از کتب یونانی به پهلوی ترجمه شود و آنها را در شهر مذکور گرد آورند و گویا به فرمان شاپور ، گندیشاپور مرکزیت طب یونانی یافته بود . در عهد شاپور دوم ( ذوالاکتاف ) (310 - 379 م .) تیادورس طبیب نصرانی برای معالجه شاهنشاه به دربار خوانده شده و شاپور او را در گندیشاپور مستقر ساخت . وی در آن شهر اشتهار یافت و طریقه طبابت او معروف شد و کتابی را منسوب بدو به نام « کناش تیادورس » بعداً به عربی درآوردند . بعد از نشر مذهب نسطوری در ایران بیت لاباط ( در گندیشاپور بود ) که سابقه ای ممتد در عیسویت داشت . یکی از بزرگ ترین مراکز مذهبی عیسویان ایران و یک حوزه دینی ( متروپولیتن ) بزرگ و از مهمترین مراکز تجمع علمای عیسوی و محل تعلیم طب یونانی و آمیزش آن با طب ایرانی و هندی شد و این ترقی خصوصاً درعهد انوشیروان بیشتر برای آن حاصل گشت ، چنانکه دانشمندان سریانی زبان ایرانی و علمای هندی و زردشتی در آنجا مشغول کار بودند . توجه این علما کمتر به فلسفه و ریاضیات و بیشتر به طب بوده و اصولاً مدرسه طب گندیشاپور و بیمارستان آن در اواخر عهد ساسانی به مراحل عالی شهرت ارتقاء جسته بود . در این مدرسه از تجارب ملل مختلف یعنی طب ایرانیان و هندوان و یونانیان و اسکندرانیان و علمای سریانی زبان استفاده می شد ولی همه آنها را با تصرفاتی قبول کردند چنانکه طب ایرانی به قول قفطی از طب یونانی کاملتر شده بود . در بیمارستان گندیشاپور عده ای از اطباء هندی میزیستند که به آموختن اصول طب هندی اشتغال داشتند و چند کتاب از آثار طبی هند به پهلوی ترجمه شده بود که بعداً به عربی درآمد و در طب اسلامی از این آمیزش اثر فراوان باقی مانده و از ایران پیش از اسلام به مدن اسلامی نقل شده است . شهرت بیمارستان و مدرسه طب گندیشاپور محصلین ملل مجاور را هم به آنجا جلب میکرد و از آن جمله است الحارث بن کلده الثقفی طبیب معروف عرب . این مدرسه و بیمارستان و شهرت روسای آن تا مدتی از دوره اسلامی هم با قوت سابق باقی ماند چنانکه چون ابوجعفر منصور دوانیقی در سال 148 ه.ق . به بیماری معده گرفتار شد و طبیبان درگاه در علاج اوفروماندند وی را به رئیس بیمارستان مذکور یعنی بختیشوع پسر جورجیس راهبری کردند . جورجیس با واگذاشتن ریاست بیمارستان به پسر خود بختیشوع به خدمت خلیفه درآمد و پس از معالجت منصور نزد وی تقرب یافت و به اصرار خلیفه چندی در بغداد بماند . وی از دوستداران تالیف و ترجمه بود و چون یونانی و پهلوی و سریانی نیک میدانست چندین کتاب در طب از زبان های مذکور به عربی درآورد . حوزه علمی گندیشاپور از قرن سوم هجری که بغداد شهرت یافت مقام سابق خود را از دست داد .

mibosearch.com

0 نظرات:

ارسال یک نظر