کانون ایرانیان: عکس»قلعه الموت در استان قزوین
کانون ایرانیان

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

عکس»قلعه الموت در استان قزوین

http://kanooneiranian.blogspot.com/
http://kanooneiranian.blogspot.com/
دژ الموت در استان قزوین و در شمال شرقی روستای گازرخان و بر فراز کوهی به بلندی ۲۱۰۰ متر قرار دارد . دور تا دور دژ از هر چهار سو پرتگاه است و تنها راه ورود به دژ در انتهای ضلع شمال شرقی است . منطقه اَلَموت یا رودبار الموت در سلسله جبال البرز ، واقع در شمال شرقی استان قزوین ، جنوب مازندران و گیلان ، شرق طالقان و غرب رودبار زیتون قرار دارد .
مردم ساکن آنجا دژ الموت را قلعه حسن می نامند که ازدو قسمت تشکیل شده است . قسمت باختری که دارای بلندی بیش تری است به نام جورقلا یعنی دژ بالا و پیلاقلا یعنی دژ بزرگ خوانده می ‌شود . قسمت خاوری آن را جیرقلا یعنی دژ پایین و پیارقلا یعنی دژ کوچک نامند .
دیوار خاوری دژ بالا با دژ بزرگ کم تراز قسمت های دیگر آسیب دیده است . درازای دژ حدود 120 متر و پهنای آن بین 10 تا 35 متر متغیر است .
در قسمت جنوبی دژ ، در داخل کوه اتاقی کنده شده که محل نگهبانی بوده است . در قسمت شرقی این اتاق ، دیواری به ارتفاع دو متر وجود دارد که پی آن در سنگ کنده شده و پشت کار آن نیز از سنگ گچ بنا شده است و نمای آن از آخر می ‌باشد .
در قسمت شمال غربی دژ بالا نیز دو اتاق در داخل سنگ کوه کنده ‌اند . در اتاق اول ، چاله آب کوچکی قرار دارد که با حوضی در جنوب دژ در ارتباط می باشد . در پای این اتاق ، دیوار شمالی دژ به درازای دوازده متر و پهنای یک متر قرار دارد که از سطح دژ پایین‌تر قرار دارد . در قسمت جنوب غربی این قسمت قلعه ، حوضی به طول هشت متر و عرض پنج متر در سنگ کنده‌ اند . در گوشه جنوب غربی این حوض ، درخت انگور کهن‌‌ سالی است که هم‌ چنان سبز و شاداب است ، و اهالی محل می گویند که آن را حسن صباح کاشته است ...
قسمت شرقی دژ ، جایگاه سکونت سربازان و خانواده های آنها بوده است و ده آخور برای چارپایان ، در داخل سنگ کوه ‌کنده شده است . در قسمت باختری سه آب انبار کوچک در دل سنگ کنده‌اند و چند اتاق نیز در سنگ ساخته شده که اکنون ویران شده‌ اند . بین دو قسمت بالا و پایینی دژ میدانی قرار دارد که بر گرداگرد آن ، دیواری دژ را به دو قسمت تقسیم کرده است . در میان میدان ویرانه هایی مشاهده می‌ شود که باقی مانده بنا ها و ساختمان‌ های فراوانی است که در این محل وجود داشته و ویران گشته‌ اند . از برج‌ های دژ ، سه برج گوشه ‌های شمالی و جنوبی و شرقی هم چنان بر پای ‌اند و برج گوشه شرقی آن سالم‌ تر است . دروازه و تنها راه ورود به دژ در انتهای ضلع شمال شرقی قرار دارد .
وردی دروازه دژ ، چند متر پایینتر از دژ شرقی قرار دارد . در این جا ، تونلی به درازای شش متر و پهنای دو متر و بلندی دو متر در دل‌ سنگ‌ های کوه کنده شده است . با گذشتن از این تونل ، برج جنوبی دژ و دیوار جنوب غربی آن ، که روی شیب تخته سنگ ساخته شده است ، نمایان می ‌گردد . این دیوار بر دشت وسیع گازرخان که در جنوب دژ قرار دارد ، مشرف است ؛ به نحوی که دره الموت رود از آن دیده می‌ شود . راه ورود به دژ با گذشتن از کنار برج شرقی و پای ضلع جنوب شرقی ، به طرف برج شمالی می ‌رود . از آنجا که راه ورود آن در امتداد دیوار ، میان دو برج شمالی و شرقی ، واقع شده است استحکامات این قسمت ، از سایر قسمت ‌ها مفصل‌ تر است و آثار برج‌ های کوچک‌ تری در فاصله دو برج مزبور دیده می‌ شود . دیوار های اطراف دژ و برج ‌ها ، در همه جا ، دارای یک دیوار پشت‌ بندی است که هشت متر بلندی دارد و به موازات دیوار اصلی بنا شده است و کلفتی آن به دو متر می ‌رسد .
از آنجا که در تمام طول سال ، گروه زیادی در دژ سکونت داشته و به آب بسیار نیاز داشته ‌اند ؛ سازندگان دژ با هنرمندی خاصی اقدام به ساخت آب انبار هایی کرده ‌اند و به کمک آب ‌روهایی که در دل سنگ کنده ‌اند ، از فاصله دور ، آب را بر این آب انبار ها سوار می ‌نموده‌ اند .در پای کوه‌ الموت ، در گوشه شمال شرقی ، غار کوچکی که از آب رو مجرا ‌های قلعه بوده ، دیده می ‌شود . آب دژ از چشمه « کلدر » که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد ، تأمین می ‌شده است .

مصالح قسمت‌ های مختلف قلعه ، سنگ ( از سنگ‌ کوه‌ های اطراف ) ، ملات‌ گچ ، آجر ، کاشی و تنپوشه هایی سفالی به قطر ۱۰ سانتی‌ متر است . آجر های بنا که مربع شکل و به ضلع بیست و یک سانتی ‌متر و کلفتی پنج سانتی ‌مترند ، در روکار بنا به کار برده شده ‌اند . در ساختمان دیوار ها ، برای نگهداری دیوار ها و متصل کردن قسمت‌ های جلو برج‌ها به قسمت ‌های عقب ، در داخل کار ، کلاف ‌های چوبی به‌ طور افقی به کار برده ‌اند . از جمله قطعات کوچک کاشی که در ویرانه‌ های دژ به دست آمده ، قطعه‌ ای است به رنگ آبی آسمانی با نقش صورت آدمی که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن کاملاً واضح است . امروزه در دامنه جنوبی کوه هودکان که در شمال کوه قلعه‌ الموت واقع شده است ،
خرابه ‌های بسیاری دیده می ‌شود که نشان می ‌دهد روزگاری بر جای این خرابه ‌ها ، ساختمان‌ های بسیاری وجود داشته است .
در سمت باختری دژ گورستانی کهن به نام اسبه کله چال وجود دارد که در بالای تپه مجاور آن ، بقایای چند کوره آجرپزی نمایان است . در قله کوه هودکان نیز پیه ‌سوز های سفالین کهن به دست آمده است . سال بنای قلعه‌ الموت در کتاب نزهه‌ القلوب حمدالله مستوفی ، دویست و چهل و شش ه ـ .ق ذکر شده که هم‌ زمان با پادشاهی تازی متوکل عباسی می ‌باشد . این دژ در قرن ۶ هجری خورشیدی به‌ دستور هلاکوخان مغول به آتش کشیده و ویران شد و از آن پس به‌ عنوان تبعیدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت . و تا ابتدای حکومت شاه ‌طهماسب صفوی دژ کالبدی سالم داشته است . متاسفانه حفاری‌ هایی که در دوره‌ی قاجار برای یافتن گنج در دژ الموت انجام شده ، سبب ویرانی آن شده‌ است .
این منطقه چنانچه حمدالله مستوفی در نزهه القلوب نوشته تا قرن هفتم هجری با عنوان رودبار معرفی می شد تا این که با آمدن حسن صباح به آن جا و رواج فرقه اسماعیلیه و فعالیت خداوندان الموت ، نوشته شد رود بار الموت و خوانده شد الموت .
wikipedia.org

0 نظرات:

ارسال یک نظر