کانون ایرانیان: قلعه طبرک - بارو و حصار قدیم در استان تهران
کانون ایرانیان

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

قلعه طبرک - بارو و حصار قدیم در استان تهران

http://kanooneiranian.blogspot.com/
این بار و حصار شهر ، از آثار بر جای مانده دوران خلفای عباسی و مهمترین آثار اسلامی ری است که شامل یک رشته دیوارهای خشتی و سنگی است . داخل حصار بنایی به نام طبرک وجود داشت که به دستور طغرل سلجوقی منهدم شد . در بالای کوه نقشی از بهرام گور بود که بعدها در دوران قاجاریه صورت فتحعلی شاه را به جای آن تراشیدند . قلعه طَبَرَک دژی تاریخی در شهر ری است . این قلعه بر فراز کوهی نزدیک شهر ری بر جانب راست رونده بخراسان که از جانب چپ وی کوه بزرگ ری واقع است . این دژ به خرابه ری پیوسته ‌است که آن را سلطان طغرل بن ارسلان بن طغرل بن محمد بن ملکشاه بن ارسلان بن داودبن سلجوقی سال ۵۸۸ ه . ق . خراب کرد . این بارو و حصار شهر آثار بر جای مانده از دوران خلفای عباسی و مهم ‌ترین آثار اسلامی ری است که شامل یک رشته دیوار های خشتی و سنگی است . داخل حصار بقایی به نام قلعه طبرک وجود داشت که به دستور طغرل سلجوقی منهدم شد . در بالای کوه نقشی از بهرام گور بود که بعدها در دوران قاجاریه صورت فتح ‌علی ‌شاه را به جای آن تراشیدند . این قلعه در حال حاضر تخریب شده و امروز ، به دلیل وجود برج نقاره‌خانه بر فراز آن ، به کوه نقاره‌ خانه معروف است

شرح :
قلعه ای است به ری . (منتهی الارب ) . دزی است بر فراز کوهی خرد نزدیک شهر ری بر جانب راست رونده بخراسان که از جانب چپ وی کوه بزرگ ری واقع است . این دز بخرابه ری پیوسته است که آن را سلطان طغرل بن ارسلان بن طغرل بن محمد بن ملکشاه بن ارسلان بن داود بن سلجوقبسال 588 ه . ق . خراب کرد . سبب خراب کردن این شهر آن بود که خوارزمشاه تکش بن ایل ارسلان چون به عراق آمد و بر ری استیلا یافت ، این دز را نیز متصرف گردید ؛ هنگام بازگشت بخوارزم طمغاج نامی را که یکی از امراء بود با دو هزار تن سوار خوارزمی بجای خود در آن دز برقرار و آن دز را بوسیله اموال و ذخائر نیک استوار ساخت ، و دقیقه ای از بذل مجهود در این منظور فرونگذاشت .
اتفاقاً در همان سال (588 ه . ق .) طغرل که از عهد قزل ارسلان در یکی از قلاع محبوس بود آزاد شد و لشکری گرد آورد و آهنگ ری کرد ، قتلغ اینانج ابن البهلوان از بیم طغرل فرار کرد از خوارزمشاه یاری و مدد طلبید ، طغرل به ری آمد و آنجا را متصرف شده و بمحاصره طبرک پرداخت در آن اثناء امیر طمغاج بمرد ، و خوارزمیان دل شکسته شدند ، از طغرل استدعا کردند که اجازت دهد اموال خویش را از دز با خود بیرون برند و دز را تسلیم کنند . طغرل گفت : برای بیرون بردن اموال شخصی شما مانعی نخواهد بود ، اما به احدی اجازت ندهم که دست به ذخائر و سلاح برد و آنها را از دز بیرون سازد ، خوارزمیان پذیرفتند و با این شرط از دز بیرون آمدند . طغرل را غلامی بود که فراری و پنهان و بخوارزمیان پناهنده شده بود ، و هنگام خروج خوارزمیان از دز ، وی نیز خواست به معیت آنان بیرون شود ، یاران طغرل غلام را بگرفتند ، گفتند : این مملوک ماست ، خوارزمیان از تسلیم او سر پیچیدند و در نتیجه خوارزمیان با اصحاب طغرل بیکدیگر افتادند ، عاقبت یاران طغرل و اهل ری با هم اتفاق کرده بر خوارزمیان چیره شدند و بسیاری از آنان را کشتند و بر اثر این جنگ و جدال طغرل دز طبرک را متصرف گردید . طغرل پس از این فتح و پیروزی ، امراء سپاه خود را احضار کرد و از آنان پرسید این دز را به چه آفریده ای مانند خواهید کرد ؟ و هر یک از آنها برای خویش چیزی گفت ، طغرل گفتار هیچیک را مقرون به صواب ندانست و گفت : این دز ماری دوسر را ماند که یک سر او در عراق و سر دیگرش به خراسان باشد .
به هر طرف دهان باز کند اهل آنجا را خواهد بلعید و مرا تصیمم بر آن است که این دز را ویران کنم ، امرای طغرل وی را از این تصمیم بازداشتند و گفتند : نیکوتر آن است که شخصاً بدین دز بالارود و آنجا را نیک بازبیند ، پس از معاینه آن جا به هرچه رای خدایگان تعلق گرفت به اجرای آن فرمان دهد .طغرل گفت : تنی چند از پادشاهان نیز بخراب کردن این قلعه تصمیم گرفتند ، اما پس از آنکه دز را بازدید کردند ، از خرابی آنجا دل خوش نداشتند و از تصمیم خود بازگردیدند ؛ از این رو من بمشاهده دز نشوم و از عزم خود بازنگردم . آنگاه فرمان داد هرچه سلاح و آلات جنگ درآن جا بود بجای دیگر نقل کنند ، پس از نقل سلاح از آن جا به اهالی ری امر کرد تا آن جا را غارت کردند ، و آنچه در دز به ذخیره نهاده شده بود به تاراج بردند ، و روزی چند اهالی ری مشغول تاراج بودند و چون از تاراج آن جا فارغ شدند ، طغرل بدانها گفت : ایدون که از تاراج دز بیاسودید ، باید آن را ویران سازید ، آنان نیزفرمان بردند ، و بامیتین چندان بن و پیهای آن را کاویدند تا آن جا را با خاک یکسان کردند و تا مدت یک سال هر زمان که طغرل از آنجا می گذشت ، اگر کمترین اثر ونشانه ای از آن دز می یافت می گفت این را نیز نابود کنید .
و چندان در این امر جهد ورزید که بعد از آن کوچکترین نشانه ای هم از آن دز بر جای نماند . (معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 22) . خواندمیر در حبیب السیر آورده : منوچهر به دارالملک ری رفت و افراسیاب تهران ری را معسکر خود ساخته ، روز به روز آثار نصرت در جانب او ظاهرتر میگشت . بنابراین منوچهر قلعه طبرک را عمارت فرمود و آن اول قلعه ای است که در عالم بنا یافت ، و معنی طبرکوه است . ( حبیب السیر چ 1 تهران ج 1 ص 66) . قلعه طبرک به جانب شمال ری در پای کوه افتاده است . ( نزهه القلوب چ لندن ص 53) . معدن نقره طبرک ری هرچند در آنجا خرج کنند ، همان قدر باز پس ندهد ، بدین سبب اکثر اوقات معطل است ، اما در عهد سلاجقه پیوسته در آن جا بکار بودندی ، گفتندی اگرچه توفیر ظاهری ندارد ، اما نقره در جهان خراج بسیار می شود و این توفیری نیکو باشد .

0 نظرات:

ارسال یک نظر