کانون ایرانیان: سارویه ( کهن دژ ) در استان اصفهان
کانون ایرانیان

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

سارویه ( کهن دژ ) در استان اصفهان

http://kanooneiranian.blogspot.com/
http://kanooneiranian.blogspot.com/
سارویه یا کهن دژ نام بنایی بسیار کهن در اصفهان است که در کنار پل شهرستان و در کناره شمالی زاینده رود قرار دارد . این بنا کتابخانه بزرگی بوده ‌است که در آن کتاب ‌های فراوانی نگهداری می‌ شده ‌است . سارویه در حمله اعراب به ایران ویران گردید و اکنون تنها بقایای آن به صورت تپه‌ ای باقی مانده ‌است . ابن رسته در قرن سوم هجری در مورد سارویه چنین می‌ نویسد :
« در شهر جی بنای کهنه ‌ای به شکل قلعه وجود داشته ‌است موسوم به ساروق یا سارویه . چون این بنا بسیار کهنه ‌است نمی ‌توان بانی آن را معلوم کرد و گویند قبل از طوفان نوح ساخت شده ‌است . »

تاریخ ساخت سارویه
برخی از تاریخ نگاران بنای سارویه را به تهمورس سومین شاه از سلسله پیشدادیان نسبت داده ‌اند . نویسنده کتاب نسب‌ نامه که در آغاز حکومت سلجوقیان می ‌زیسته در رساله ‌ای بنام انساب ملوک پارس نوشته‌ :
« تهمورس نخست دو بنا و آبادی در این محل نزدیک به یکدیگر طرح کرده و بساخت و نام یکی را سارویه و دیگری را مهرین نهاد و به بازبینی زمان جمعیت و آبادی آن ‌جا بسیار شده به یکدیگر پیوست و شهری معتبر گردید . »

برخی دیگر از تاریخ نگاران نیز ساخت آن را به گشتاسپ یکی از شاهان پارس نسبت می‌ دهند . بر پایه این نوشته‌ ها ، گشتاسپ به وزیر خود جاماسپ که فرد فرزانه و دانشمندی بوده ‌است دستور می ‌دهد که برای نگهداری کتاب ‌های موجود کتابخانه ‌ای بنا کند که بسیار استوار باشد . ابن ندیم ، نویسنده کتاب الفهرست ، اطلاعاتی ارزشمند درباره کهن دژ را عینا از کتاب اختلاف الزیجات نوشته ابومشعر بلخی آورده‌ است :

« ایرانی ‌ها پس از این که بهترین وسیله را برای ثبت و ضبط و نوشتن و نگهداری دانش بدست آوردند برای یافتن بهترین جا و مکان جهت بنیاد کتابخانه و گنجینه کتاب به جست‌ و جو پرداختند ، جایی که از زمین لرزه بر کنار و گل آن چسبندگی داشته باشد تا برای ساختمان‌ های محکم و پابرجا پسندیده باشد . پس از کنجکاوی بسیار سرانجام شهرستانی که همه این محسنات را داشت یافتند و آن شهر اصفهان بود . در آن جا هم پس از کاوش نقاط گوناگون شهر ، روستای جی را بهترین جا و مکان یافتند . در جی ، « کهن دژ » را برگزیدند و در آن جا عمارتی رفیع بنیاد نهادند و آن را « سارویه » نامیدند . مردم از پی بنا به سازنده و پایه‌ گذار آن پی بردند زیرا در سال های گذشته گوشه‌ ای از ساختمان سارویه ویران گردید و در آن سُغی دالانی نمایان شد که با گِل سفت ساروج ساخته شده بود و در آن کتاب های فراوانی از نوشته پیشینیان نهاده بودند که بر پوستِ درخت خدنگ نوشته بودند در دانش‌ های گوناگون . شماری از این کتاب ‌ها به دست کسی رسید که در خواندن آنها دانا و توانا بود . در آنها نوشته ‌ای از برخی شاهان ایران یافتند که چنین بود :
« به تهمورس شاه که دوستدار دانش و دانش‌ پژوهان بود خبر دادند که در اثر یک پیشامد آسمانی که در باختر به پیدایش خواهد پیوست ، به چرایی ریزش باران های پی در پی ، جهانی را آب فرا خواهد گرفت . زمان وقوع آن با گذشتن ۲۳۱ سال و ۳۰۰ روز از آغاز پادشاهی سلسله وی خواهد بود » . منجمان تهمورس شاه را بر آن داشتند که برای پرهیز از زیان و خسارات برآمده از آن توفان چاره‌ ای اندیشد و گفتند زیان و خسران آن باران و توفان تا انتهای خاور کشیده خواهد شد . تهمورس شاه ، مهندسان را فرمان داد در سراسر ایرانشهر کاوش کنند و جویا شوند جائی را که از هر نظر برتری داشته باشد ، برای ساختمان بنایی برای نگهداری آثارِ دانشِ برگزیدگان ، برگزینند . وی کتاب‌ ها را در سارویه اصفهان قرار داد . »

سرانجام سارویه
دامنه غربی تپه سارویه ، از بقایای کتابخانه سارویه . خیابان مشتاق دوم در امتداد دامنه شمالی دیده می ‌شود .

در زمان حمله اعراب به اصفهان ، ساختمان بیرونی دژ نابود شده‌ است . آنگونه که ابو مشعر بلخی می ‌گوید ، اعراب به گمان یافتن گنج شروع به تخریب و ویرانی دژ می‌ کنند و بسیاری از کتاب ‌ها به این روش نابود می ‌شود . اما از آنجا که مخزن کتابخانه در دالان ‌های مخفی زیر زمینی بوده ‌است ، به شماری از کتاب‌ ها آسیبی نمی‌ رسد تا اینکه در سال ۳۵۰ قمری ، بر اثر فرو ریختن سقف یکی از دالان ‌ها ، مخزن کتابخانه نمایان می ‌شود . به دستور خلیفه بسیاری از این کتاب ‌ها بر بار صد ها شتر به بغداد منتقل می‌ شود و بسیاری دیگر از کتاب ‌ها در همانجا نابود می ‌گردد .
برخی تاریخ نگاران در این باره می ‌گویند :

ابومشعر بلخی گوید :
« که اندر کهندژ جی سپاهان جایی است به نام سارویه . سارویه به مشرق هم چنان است که اهرام الفانتین مصر به مغرب . آن جای را مسلمین برای پیدا کردن گنج کوبیدند . هنگامی که سارویه را شکافتند و نبیگ ‌ها را برداشتند ، آن جای نوشته‌ هایی پیدا کردند بر روی پوست توز . پاره‌ ای به بغداد بردند ، بیشتر شان چون ناخوانا بودند به حال خود رها شدند و از میان رفتند . »

ابوریحان بیرونی نیز گوید :
« به روزگار ما ، اندر کهن دژ جی ، شهرستان سپاهان ، چون پشته ‌هایی شکافتند ، خانه ‌هایی یافتند پر از بس بار پوست درختی که ابر کمان و سپر همی پیچیدند و آن پوست توز نامند ؛ و ابر آن پوست ‌ها نوشته ‌هایی نگاشته بودند که کس نه‌ توانست گفتن چیستند ، و از چه گویند . »

ابن ندیم خود می‌ گوید :
« یکی از اشخاص ثقه به من خبر داد که در سال ۳۵۰ هجری سارویه جی دالانی خراب گردید که جایش معلوم نشد زیرا از بلند بودن سطح آن گمان می‌ کردند که درون آن خالی نبوده و پر است تا زمانی‌ که آن خود به خود فرو ریخت و در آن کتاب‌ های زیادی به دست آمد که هیچ کس نمی‌ توانست آنها را بخواند و آنچه من با چشم خود دیدم و ابوالفضل عمید آنها را در سال سیصد و چهل و اندی فرستاده بود کتاب‌ هایی بودند پاره پاره که از باروی اصفهان میان صندوق‌ هایی بدست آمده و به زبان یونانی بود کسانی که آن زبان را می ‌دانستند مانند یوحنا و دیگران آن را ترجمه کردند و آشکار شد که نام سربازان و جیره آنان است و آن کتاب ‌ها چنان گندزا بودند که گویی تازه از دباغی درآمده ‌اند ولی پس از آنکه یکسال در بغداد ماندند خشک شدند و تغییر کردند و عفونت شان برطرف شد و پاره ‌ای از آنها نزد شیخ ابوسلیمان موجود است . گویند سارویه یکی از بنا های محکم باستانی است که ساختمان معجزه ‌آسایی دارد و در مشرق چون اهرام مصر در مغرب از نظر عظمت و اعجاب است . »

حمزه اصفهانی در کتاب سنی الملوک الارض و الانبیاء درباره سارویه اطلاعاتی چنین می‌ دهد :
« در سال ۳۵۰ هجری قمری قسمتی از بنای اندرونی جی سارویه ویران شد و اتاقی در آن پدید گشت که در آن اتاق ۵۰ داد کتاب وجود داشت . این کتاب‌ ها را روی پوست نوشته بودند و خط آن از خطوطی بود که تا آن تاریخ مردم چنین خطی ندیده بودند . »

0 نظرات:

ارسال یک نظر