کانون ایرانیان: آرامگاه شاه عباس اول صفوی ( شاه عباس کبیر ، شاه عباس بزرگ ) در استان اصفهان
کانون ایرانیان

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

آرامگاه شاه عباس اول صفوی ( شاه عباس کبیر ، شاه عباس بزرگ ) در استان اصفهان

http://kanooneiranian.blogspot.com/
http://kanooneiranian.blogspot.com/
شاه عباس در رمضان 978 ه .ق . / فوریه 1571 م . در هرات دیده به جهان گشود . هنگام ولادت او ، پدرش محمد میرزا حکومت هرات داشت . سال هاى کودکى عباس در همین تختگاه پر آوازه خراسان گذشت . در همانجا و در همان سالهاى کودکى ، مدتها حکومت اسمى خراسان به او تعلق داشت و از همان دیار هم بود که در آغاز جوانى ، عازم تختگاه صفوى در قزوین شد و تخت و تاج پدر را در عهد حیات او به دست گرفت .
هنگام دست یابى به تاج و تخت صفویان هجده سال داشت و به سعى امراى قزلباش خراسان که در واقع بر پدر او شوریده بودند به تخت سلطنت نشست . هنگام جلوس او بر تخت سلطنت ، اغتشاش و آشوب ناشى از سستى و بى لیاقتى پدرش سراسر ایران را فرا گرفته بود . خراسان از همان هنگام که او عازم قزوین شد ، عرصه تاخت و تاز ازبک واقع شد . عبد الله خان ثانى ، فرمانرواى ازبک ، این تختگاه خراسان را با وجود یک مقاومت طولانى هشت ماهه در برابر محاصره او ، از دست حکام قزلباش بیرون آورد . پسرش عبدالمؤمن خان ، حتى مشهد را هم بر قلمرو ازبکان افزود و دامنه تاخت و تاز را تا نواحى قومس و بسطام کشاند . شروان و گرجستان و حتى لرستان هم تحت اشغال یا نظارت آنها قرار داشت . در دولتخانه قزوین هم قدرت واقعى در دست مرشد قلى خان استاجلو متمرکز بود که خود را مربى پادشاه جوان مى ‏دانست و حتى گه گاه به او تحکم نیز مى ‏کرد .
حضور سران قزلباش که در توطئه قتل برادرش حمزه میرزا دست داشتند و برخى از آنها حتى متهم به دخالت در قتل مادرش مهد علیا بودند ، جو دربار را براى وى آزار دهنده مى ‏کرد و قدرت و نفوذ این قاتلان را براى خود نوعى کابوس موحش مى‏یافت که بدون دفع آنها حفظ حیات و دوام سلطنت برایش غیر ممکن یا آکنده از تشویش و تزلزل بود .
با آنکه هنوز کم تجربه و جوان بود ، غریزه حفظ حیات و تجربه سرنوشت پدر و برادر ، این اندازه به او آموخته بود که تمام این عوامل تهدید و خطر را نمى‏توان یک باره از میان برداشت و باید با سعه صدر ، یک به یک و به نوبت ، از سر راه دور کرد . بدین گونه از احتمال اتحاد آنها بر ضد خویش در امان ماند . شاه عباس با حوصله و تأنى ، سران گستاخ و نافرمان قزلباش را که مادر و برادرش به تحریک یا مداخله آنها به قتل رسیده بودند ، به کمک مرشد قلى خان از بین برد . خود مرشد هم که مزاحم قدرت او بود و دخالتش در جزییات امور عرصه را بر وى تنگ مى‏ کرد ، به تدبیر و حیله ، در اولین فرصت از میان برداشت ؛ بدین گونه ، نیرو هایى را که در داخل دربار قدرت او را تهدید یا محدود مى ‏کرد ، به تدریج سرکوب کرد و در آنچه به کار فرمانروایى مربوط مى ‏شد به قدرت مطلقه که لازمه استبداد او در تمام امور فرمانروایى بود ، دست یافت . سرکشان داخلى را هم به مجرد آن که فرصت مناسب براى سرکوبى آنها برایش حاصل شد ، دفع یا آرام کرد و خود را براى مبارزه با تهاجمات خارجى که قلمرو او را از شرق و غرب اشغال یا مورد تهدید قرار داده بودند آماده یافت .
این دشمنان خارجى ، هر دو اهل تسنن و هر دو مهاجم بودند و چون به شدت تعصب ضد تشیع داشتند ، احتمال اتحاد آنها و درگیر شدن شاه عباس در دو جبهه ، متضمن خطر و ریسک فراوان بود . پادشاه قزلباش که شروع جنگ همزمان در دو جبهه را با دشمنان خود ، محرک حصول اتحاد مابین آنها مى‏یافت ، ترجیح داد اول با دولت عثمانى که قواى آنها در آذربایجان به تختگاه او در قزوین نزدیکتر بود و درگیرى با آنها دشواری هاى بیشترى داشت ، کنار بیاید ؛ تا براى دفع ازبکان که فقدان ارتش منظم و قدرت منسجم بودند . بدین سان ، جنگ با قواى ازبک را آسانتر یافت و با آسایش خاطر به آن دست زد . از این رو ، حیدر میرزا ، برادر زاده خود را که بعد از کشته شدن پدرش حمزه میرزا به موکب او پیوسته بود ، جهت مذاکره صلح نزد سلطان عثمانى فرستاد .
شاه عباس ناچار در مرحله نخست پیمانی با ترکان عثمانی بست و برخی شهر های ایران را منجمله تبریز ، شماخی ، تفلیس ( گرجستان ) ، نخجوان ( آذربایجان ) ، لرستان و فارس را به آنها واگذار نمود . سپس شروع به فرونشاندن آشوب های داخلی ایران نمود . در مرحله نخست شیراز ، کرمان ، خرم آباد ، گیلان را فرمانبردار نمود . پس از آن راهی نبرد با ازبکان متجاوز شد . شاه عباس کبیر با شتاب راهی خراسان شد و اوزبکها را شکست داد و آنان را وادار به عقب نشینی کرد . در سال 1006 هجری در نزدیکی هرات شکستی سخت بر آنان وارد نمود و به سپس به قزوین بازگشت . در این هنگام دو برادر انگلیسی به نام های رابرت شلی و آنتونی شرلی به همراه 26 تن دیگر جهت برقراری روابط بازرگانی به ایران آمدند و چون در میان آنها کسانی بودند که از ساخت توپ و تانک آگاهی داشتند ، شاه عباس از آنها برای مقابله با سپاه عثمانی بهره برد . شاه عباس سپاهی بزرگ همراه با توپخانه ، سواره و پیاده نظام به همراه 60 هزار تفنگ و 500 توپ تهیه نمود و برای جنگ با عثمانی و آزاد سازی شهر های ایران راهی این مناطق شد . در سال 1009 الله وریخان سردار گرجی ایران ، بحرین را که به اشغال پرتغالی ها در آمده بود آزاد کرد و بحرین رسما دوباره بخشی از ایران شد . در سال 1011 شاه عباس وارد نبرد با عثمانی ها شد . در آغاز نبردی سخت درگرفت و مردم آذربایجان به یاری شاه عباس برخواستند و در نبرد با ترکان متجاوز عثمانی کوشیدند . نخست شهر تبریز آزاد شد ، سپس ایروان در ارمنستان کنونی آزاد شد . سپس گنجه و باکو در جمهوری آذربایجان و تفلیس در گرجستان کنونی و دربند و شروان و شماخی و دیاربکر و موصل در کردستان عراق و ترکیه آزاد شدند و دوباره شهرهای ایرانی بخشی از ایران شدند . شاه عباس 100 هزار تن از سپاهیان عثمانی را به سختی شکست داد . در سال 1015 به قزوین بازگشت . در سال 1024 برای سرکوبی تهمورث خان گرجی که در نبرد بین ایران و عثمانی در حمایت از عثمانی برخواسته بود به گرجستان رفت و سپاهیان وی را شکست داد و وارد تفلیس شد . سپس محمد پاشا سردار عثمانی را که به یاری گرجی ها آمده بود را نیز شکست داد . در این نبرد 70 هزار نفر از سپاهیان گرجی-عثمانی را کشت و 130 هزار نفر دیگر را اسیر کرد . شاه عباس کبیر در سال 1034 به بغداد لشگر کشید و سپاه عثمانی را که به بغداد یورش برده بودند را شکست داد . شاه عباس بغداد عراق را بخشی از ایران می دانست . سپس جزیره قشم ، هرمز و بندر عباس را که در آن هنگام گمبرون نام داشت را از اشغال پرتغالی ها آزاد نمود .
شاه عباس پادشاهی ایران دوست ، دلاور ، قدرتمند و باتدبیر بود . وی برای آبادی و پیشرفت کشور کوشش های بسیار نمود . اراضی اشغال شده ایران را آزاد کرد . بناها و معماری های بسیار زیبا که شهرت جهانی دارد را در اصفهان و قزوین و دیگر شهرها باقی گذاشت . بازرگانی و صنعت را در ایران گسترش داد . در سال 1000 پایتخت خود را از قزوین به اصفهان برد و در آبادانی اصفهان کوشش بسیاری نمود . از جمله بناهای وی می توان: مسجد شاه ، مسجد شیخ لطف الله ، سی و سه پل ، خیابان چهار باغ ، تکمیل ساختمان عالی قاپو و . . . را نام برد . ساختمان چهل ستون نیز در سال های آخر پادشاهی وی آغاز شد . متاسفانه وی در گسترش مذهب و شیعه گری افراط نمود . پایه گذاری حکومت شیعه در ایران را به وی نسبت می دهند . در سال 1038 پس از 42 سال پادشاهی قدرتمند در سن 59 سالگی در مازندران چشم از جهان فروبست و پیکر وی را در کاشان به خاک سپردند .
آرامگاه شاه عباس بزرگ در میان صفه واقع در جنوب غربی بقعه حبیب بن موسی قرار گرفته و سنگ قبر آن نیز از سنگ بزرگ چخماق سیاه رنگ بسیار زیبا و خوش تراشی تشکیل گردیده است .

anobanini
wikipedia.org

0 نظرات:

ارسال یک نظر